گفتگو با لاله اسکندری درباره فیلم «تیغ و ترمه»
مادری که نیست!
با لاله اسکندری درباره تیغ و ترمه آخرین اثر کیومرث پوراحمد که توانسته نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند به گفتگو نشستهایم.
به گزارش ایلنا، دو سال پیش بود که خبرهای تولید فیلمی با عنوان «تیغ و ترمه» به دست رسانهها رسید. دو نام بزرگ، وضع دوگانهای را برای گمانهزنیها پدید آورده بود؛ آیا ترکیب کیومرث پوراحمد به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان با علیرضا زریندست به عنوان فیلمبردار قرار بود فیلم خاطرهانگیز دیگری به کارنامه این دو و به آرشیو بصری ذهن ما بیفزاید یا ممکن بود این فیلم سرنوشتی مشابه چند فیلم بزرگان سینمای ایران در سالهای اخیر داشته باشد؟ فیلم در جشنواره سیوهفتم فیلم فجر به نمایش درآمد و امروز و در روزگار کرونا که فیلمها آنلاین به نمایش درمیآیند، تازهترین ساخته پوراحمد نیز در دو سامانه اینترنتی پخش آنلاین اکران شده است.
البته برای این فیلم نسبت به نمایش جشنوارهایش اتفاقهای بهتری در تدوین افتاده؛ یکسری از سکانسها حذف شدهاند و چند سکانسی هم به نسخه نهایی افزوده شده، ولی کماکان نظر چندان مثبتی جلب نکرده است. یکی از دلایلش شاید خرق عادت از ترسیم سیمای مادر باشد؛ مادر تیغ و ترمه، مادر آشنایی برای ما نیست. از مهر و عطوفت مادری برای ساختن چهره او بهرهای برده نشده و با مادری مواجهیم که سینمای ایران کمتر تن به ترسیم سیمای او داده است. لاله اسکندری، عهدهدار ارائه این چهره جدید برای سینمای ایران بوده است. اسکندری به عنوان مادر متفاوت تیغ و ترمه به این تصویر تازه میتوان رویکردی دگرگون داشت. میگوید این مادر را میشود دید و مثل او نبود و در مجموع از حرفهای او چنین برمیآید که برای ارائه چنین شخصیتی نیاز بوده الگوی آشنای مادران، از معنا تهی و بار دیگر و این بار از زاویهای دیگر ساخته شود. در ادامه با لاله اسکندری درباره تیغ و ترمه به گفتگویی پرداخته ایم.
شخصیت لیلی در فیلم تیغ و ترمه یکی از متفاوتترین مادرهایی است که در سینمای ایران دیدهایم. چقدر ایفای این نقش برای خود شما پیچیدگی داشت؟
این نقش نه تنها در کارنامه خود من، بلکه نسبت به آنچه ما در سینمای ایران از شخصیت مادر سراغ داریم، متفاوت بود. اتفاقا در جشنواره فیلم فجر هم بیشترین انتقادی که از این فیلم شد به دلیل همین چهرهای بود که از شخصیت مادر به تصویر میکشید. منتقدان سینما از آقای پوراحمد که سابقه به تصویر کشیدن مادرانی فداکار در مجموعههایی نظیر «قصههای مجید» و «خواهران غریب» را دارند، بعید میدانستند مادری مثل لیلی را طراحی کند، اما واقعیت این است در جامعه ما امثال چنین مادرانی وجود دارند.
مادرانی که خودخواه هستند و همسر و فرزندشان را به دنبال خوشیهای کاذب و تجربههایی تازه رها میکنند، اما نکته اینجاست فرهنگ جامعه ما نمیخواهد تصویر چنین مادرانی را بر پرده سینما یا تلویزیون ببیند؛ مادرانی که هرچند کم، اما هستند. در این فیلم هم میبینیم شخصیت لیلی وقتی بعد از سالها به ایران برمیگردد، چون دخترش را صرفا به این دنیا آورده حق خودش میداند او را بعد از سالها که کنار عمویش (که در واقع دوست پدرش بوده) بزرگ شده، با خود به خارج از ایران ببرد. چنین مادرهایی بهخصوص در نسل کنونی ما وجود دارند. نگاهی به آمار و دلایل طلاق بیندازید. دلایل طلاق بعضا به قدری عجیب و تاسف برانگیز است که نگران آینده جامعهمان میشویم.
با توجه به اینکه در فرهنگ ما معمولا مادران به خاطر فداکاری حتی از سلامت و آرامش خود هم میگذرند، برای رسیدن به نقش مادری هوس باز چه تحقیقاتی کردید؟ با ما به ازایی از این نقش هم صحبت کردید؟
بله، تحقیقات میدانی کردم و دیدم مادرانی که فرزندانشان را در کودکی رها کردهاند؛ مادرانی که هیچ نقشی در رشد و شکلگیری شخصیت فرزندانشان نداشتهاند و بعد از چند سال که آنها از آب وگل درآمدهاند سراغشان میآیند و طلبکار هم هستند با همان شکل و شمایل که در فیلم میبینیم. لیلی هم بعد از سالها برمیگردد و به دخترش میگوید: «من خیلی سختی کشیدهام و مسیر رفتن به آمریکا را برای تو هموار کردهام و...»! تا جایی که من در تحقیقاتم متوجه شدم و سعی کردم آن را در ابعاد بازیام بگنجانم این بود که این زنان، چون به لحاظ ظاهری غالبا زیبا هستند، کاملا به خودشان حق میدهند هر کاری میخواهند انجام دهند. غافل از اینکه بالاخره پیری هم میرسد و در نهایت در وجود هر زنی با هر شخصیتی، حس مادری وجود دارد و همین حس به سراغ انسان میآید. لیلی هم به دلیل همین حس و با وجود تمام کارهایی که انجام داده، وقتی میبیند دخترش به حد جنون رسیده و تمام رنجهای ناشی از عملکرد او را بر سرش خالی میکند، حرفی نمیزند و میگوید: «او دختر من است».
به طور حتم بازی در نقش چنین مادری ریسک بود. علت جواب مثبت شما به ایفای این نقش در تیغ و ترمه چه بود؟
بازی در این نقش برای من به نوعی راه رفتن روی تیغ دولبه بود. چون معمولا نقش زنان مهربان و فداکار را بازی کردهام و پیش زمینه ذهنی مردم از من نقشهای مثبت است. خب، نگران بودم مخاطب این نقش را پس بزند، اما بعد از جشنواره، آخرین بار که این فیلم را در جایی دیدم، هیچ بازخورد بدی ندیدم و به هر حال برای یک بازیگر قرار گرفتن در نقشهای مختلف جذاب است. در ضمن حضور کیومرث پوراحمد که سالها سینمایشان را دوست داشتم، برایم امنیت خاطری بود. جالب بود آقای پوراحمد در دهه ۷۰ زندگیشان به اتفاقات به روزتر جامعه کنونی میپردازد؛ اتفاقاتی که امروز اشکال و انواع متفاوتش را یا میبینیم یا در صفحات حوادث روزنامهها میخوانیم.
نوع نگاه آقای پوراحمد چقدر به شما کمک کرد تا به این نقش و فضای کار نزدیک شوید؟
آقای پوراحمد از جمله کارگردانانی هستند که تمام صحنههای یک فیلم را قبل از فیلمبرداری در ذهنشان مجسم میکنند. بهشدت جزئینگر هستند و از بازیگر میخواهد تمام آن جزئیات را در نقشاش لحاظ کند. پیش میآمد که حتی لحن حرف زدن من در سکانسی تغییرکند و ایشان سریع کات میداد و از من همان لحنی را که مدنظرش بود، میخواست.
خودتان فکر میکنید تیغ و ترمه چه پیام و نقدی برای جامعه به همراه دارد. اصلا ساخت این فیلم دستاوردی داشته یا اینکه فقط ساختهشده که مردم بیایند و ببینند؟
فیلمی با مضمون اجتماعی و ترسیم کردن مادری که برای فرهنگ ما قابل پذیرش نیست، به نوعی برای فیلمساز ریسک محسوب میشود. به تصویرکشیدن چنین شخصیتهایی تلنگری است به مادرانی که پایبند اخلاقیات نیستند و هیچ چارچوبی را رعایت نمیکنند. تماشای عاقبت این کاراکترها، مخاطب را به فکر وا میدارد که خودخواهی و بیقیدی چه عواقبی به همراه دارد.
زندگیهای بسیاری کمکم به سوی مادیات میرود و انسانها متعاقب آن خودخواه و خودخواهتر میشوند. لیلی، نمونه روشنی است برای مادرانی که چنین طرز فکری در زندگی دارند و شاید دیدن چنین فیلمهایی تلنگری باشد تا به این گونه زنان انتهای مسیری که میروند را نشان بدهد. البته بنا به شرایط این دوران، تیغ و ترمه در سامانههای اینترنتی اکران و متاسفانه سریع هم قاچاق شد و الان به راحتی و بدون هیچ هزینهای از شبکههای ماهوارهای پخش میشود. با وجود این امیدوارم مردم از تماشای چنین آثاری استقبال کنند تا امثال کیومرث پوراحمد و علی قائم مقامی (تهیه کننده) از ساخت آثار اجتماعی دغدغهمند دلسرد نشوند.
منبع: روزنامه جام جم