ماموریت ویژه توئیتر و فیسبوک در مدیریت اعتراضات آمریکا
«اولویتسازی و جهتدهی» به همراه «تقلیل مطالبات و عادیسازی چالشها»، ماموریت ویژهای است که معمولا شبکههای اجتماعی تاسیس شده توسط ارکان قدرت در آمریکا در حوادثی چون اعتراضات ضدنژادپرستی اخیر بر عهده میگیرند.
نورنیوز نوشت: اعتراضات ضدنژادپرستی مردم آمریکا به قتل وحشیانه یک سیاهپوست در مینیاپولیس که به بخشهای زیادی از این کشور کشیده شد، ابعاد تازهتری به خود گرفته و حتی در خارج از مرزهای ایالات متحده نیز به تظاهرات مردمی منجر شده است.
این واکنش اعتراضی که به اذعان رسانهها در 75 سال گذشته نمونه مشابهی نداشته، مشخصا «نژادپرستی سیستماتیک» در ایالات متحده را که سابقهای طولانی مدت داشته و به قول «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا نهادینه شده، هدف قرار داده است.
در این میان بخشهای مختلف رسانهای در آمریکا ضمن پرداختن به این موضوع تلاش کردند تا خود را در این اعتراضات سهیم نشان دهند.
این مسئله در شبکههای اجتماعی به ویژه «توییتر» و «فیسبوک» شکلی ویژهتر داشت و حتی به مشکی شدن لوگوی این شبکهها برای نمایش ابراز همدردی منجر شد.
توییتر در حمایت از این اعتراضات لوگوی خود را به رنگ مشکی تغییر داد و در بخش بیوگرافی حساب رسمیاش هشتگ BlackLivesMatter (زندگی سیاهپوستان اهمیت دارد) را الصاق کرد.
صدها کارمند فیسبوک نیز روز دوشنبه گذشته به نشانه اعتراض دست از کار کشیدند و به جمع اعتصابکنندگان پیوستند.
این کارکنان یک پیام اتوماتیک را به ایمیلهای خود اضافه کردند با این مضمون که آنها خارج از محل کار هستند تا به این وسیله مخالفت با موضع فیسبوک در رابطه با پستهای ترامپ را نشان دهند.
واکنش توییتر به پیامهای ترامپ، البته واضحتر و سختتر از فیسبوک بود. توییتر برای اولین بار یکی از توییتهای رئیس جمهور آمریکا را زیر یک پیام هشدار به کاربران پنهان کرد که واکنش ترامپ را در پی داشت.
اکانت روابط عمومی توییتر نیز در ادامه، جداگانه به این توییت واکنش نشان داد و اعلام کرد که توییت ترامپ به دلیل ارتباطش با خشونت و این احتمال که ممکن است الهام بخش اقدامات مشابه شود، پنهان شده است.
نکته آنکه؛ هرچند این اتفاقات در شبکههای اجتماعی در ظاهر نشان دهنده فضای مستقل و به دور از جهتگیری این شبکههاست اما با توجه به تاکتیک «استبداد خبری» موجود در این شبکهها و سابقه و عملکرد آنها میتوان دریافت در پس پرده این همراهی با مردم، اهدافی وجود دارد که میتواند اثری قابل توجه بر مسیر اعتراضات گسترده در آمریکا داشته باشد.
استفاده از تکنیک «تغییر نگرش انتظاری» به معنی همراهی اولیه با رویکرد مخاطب و سپس ایجاد تغییر در نگرش اصلی او و هدایت ذهنیاش به سمت اولویتهای دلخواه، روشی پیچیده است که فیسبوک و توییتر در چارچوب مدیریت افکار عمومی پیرامون اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا در پیش گرفتهاند.
این گزاره آنگاه بیشتر جلب توجه میکند که بدانیم مطابق آنچه شبکه جهانی «بیبیسی» گزارش داده، ترامپ و «مارک زاکربرگ» مدیرعامل فیسبوک هفته گذشته با یکدیگر تماس تلفنی برقرار کردهاند.
شیوه مدیریت خبری در این رسانههای اجتماعی با توجه به سابقه آنها در شرایط مشابه، دست کم از دو جنبه قابل بررسی است:
نخست؛ «اولویتسازی و جهتدهی»، به این صورت که شبکههای اجتماعی مذکور با توجه به ضریب بالای پوشش و نفوذ خود با جهتدهی به اخبار منتشر شده و برجستهسازی بخش خاصی از آن میتوانند اولویت معترضین را تغییر داده و سمت و سوی آن را عوض کنند.
دوم؛ «تقلیل مطالبات و عادی سازی چالشها »، به این صورت که سطح اعتراض از ماهیت کلان آن به عناصر دست چندم تقلیل یافته و مطالبات بزرگ با تمرکز بر مواردی چون محکومیت یک افسر پلیس، تغییر مسیر میدهند به گونهای که به مرور اصل مسئله به فراموشی سپرده شود.
به بیان دقیقتر؛ ماموریت ویژه شبکههای اجتماعی در چنین اتفاقاتی، در دست گرفتن موج اعتراضات و دور کردن پیکان از ساختار سیاسی و حاکمیت است. این در حالی است که این شبکهها در کشورهای مورد هدف نظام سلطه مانند آنچه در انقلابهای رنگی یا حوادث ایران اتفاق افتاد، دقیقا ماموریتی عکس این رویکرد دارند.
بر این اساس و با توجه به ارتباطات ساختاری پشت پرده میان دولت آمریکا و شرکتهایی چون «فیسبوک و توییتر»، میتوان انتظار داشت که در مدت زمانی کوتاه، این شبکهها پشت نقاب خیرخواهی عمومی و تلاش برای رفع تبعیضها، مسیر اعتراضات را تغییر دهند.