سارقان چگونه با دراختیار داشتن اطلاعات شهروندان آنها را فریب میدهند؟
کلاهبرداری تلفنی، ماجرای امروز و دیروز نیست و این قماش از مجرمان، هربار کلک و ترفندی سوار میکنند تا با آن مردم را سرکیسه کنند. در میانشان هم مجرمان سابقهدار وجود دارد، هم آنهایی که حتی یکبار هم رنگ طوسی میلههای زندان را بهخود ندیدهاند.
به گزارش ایلنا، اما با رو کردن روشهای جدید کلاهبرداری سعی میکنند تا از گرد پای سابقهداران رِند و سیاس عقب نمانند. برای اینها، نه کارگر مهم است و نه راننده تاکسی و نانوا، نه دکتر و مهندس میشناسند و نه وکیل و معلم و استاد دانشگاه.
ابزارکارشان هم نه خشونت است و نه اسلحه. نه درگیر شدن با پلیس است و نه خون و خونریزی و خیلی راحت، نیت پلیدشان را با خرید یک سیمکارت اعتباری و بهکار انداختن مقدار زیادی هوش و نبوغ و انجام عملیات روانی روی قربانی خود عملی میکنند.
در این روش، کلاهبرداران سراغ کسانی میروند که اقدام به ثبت آگهی برای فروش خانه، مغازه یا خودروی خود کردهاند. بعضی از آگهیدهندگان برای اینکه مشتری زیاد معطل تماس باقی نماند و معامله سریع جوش بخورد، چند شماره تلفن را که متعلق به تعدادی از اعضای خانواده است هم در آگهی ثبت میکنند. کلاهبردار هم از این فرصت سوء استفاده کرده و با یکی از شمارهها تماس میگیرد و با فروشنده وارد معامله میشود.
در ظاهر، بحثکلاهبردار با فروشنده بدون جوشخوردن معامله تمام میشود، اما در واقع اینگونه نیست. کلاهبردار که با زیرکی، اطلاعات شخصی زیادی از فروشنده بهدست آورده است، چند ماه بعد با شماره دیگری که در آگهی است، تماس میگیرد و با معرفی خود به عنوان پزشک بیمارستان، این بار با مهارت و تسلطی عجیب در استفاده ازجملات، اطلاعاتی که از فرد به دست آورده را با یک استرس و اضطراب ساختگی به طعمه خود میدهد و میگوید فردی از خانواده او با این نام و مشخصات تصادف کرده است و برای عمل جراحی فوری باید به شماره حسابی که به او میدهد، پول واریز کند.
قربانی که بهشدت ترسیده است، برای واریز پول به عابر بانک مراجعه میکند و بدون لحظهای فکر کردن به اینکه آیا شماره تماس، متعلق به بیمارستان است یا خیر به عابر بانک مراجعه کرده و پول را به حساب کلاهبردار واریز میکند.
کلاهبرداری تلفنی از بیمارستان
در کلاهبرداری تلفنی جدیدی که سروصدایش بیشتر در حد هشدار در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است، دو نفر مورد کلاهبرداری قرارگرفتهاند. یکی از آنها که مرد جوانی است، در خصوص ماجرای کلاهبرداری میگوید: «صبح، یک نفر از بیمارستان معروفی در تهران با من تماس گرفت و گفت پا و فک برادرت در تصادف شکسته و به دلیل خونریزی داخلی نیاز به جراحی دارد. زمان زیادی نداریم، اجازه جراحی میدهید؟ از پشت تلفن هم صدای پیج کردن نام پزشکان میآمد. سوار ماشین که شدم، دوباره زنگ زد گفت دکتر... میخواهد برادرتان را جراحی کند و تا 10 دقیقه دیگر، هفت میلیون تومان به این شماره حساب واریز کن. از شدت اضطراب، از تماسگیرنده پرسیدم با چه ماشینی تصادف کرده است که مشخصات دقیق ماشین برادرم را داد. وقتی جلوی عابر بانک رسیدم، فردیکه مکالمهمان را شنیده بود، گفت انشاءا... چیزی نیست، ولی با برادرت تماس بگیر. وقتی با او تماسگرفتم، دیدم در خانه و در حال صبحانه خوردن است. در این 10 دقیقه، اندازه ده سال پیر شدم. اطلاعات او از برادرم آنقدر دقیق بود که حتی یک لحظه هم شک نکردم. وقتی شماره تماس را پیگیری کردم، گفتند برای داخلی زندان است.»
یک قربانی دیگر
دختر جوان دیگریکه این ماجرا برایش اتفاق افتاده است، در توییت خود میگوید: «برادر من چون سرباز بود، اجازه بردن گوشی به داخل پادگان را نداشت. یک روز یک نفر زنگ زد وگفت برادرت تصادف کرده و الان بیهوش است. شش میلیون تومان واریز کنید تا او را جراحی کنیم. مشخصاتیکه داد، متعلق به برادرم بود. ما که خیلی ترسیده بودیم، با برادرم تماسگرفتیم، اما گوشیاش در دسترس نبود. چون وحشت کرده بودیم، پول را واریز کردیمکه بعدها مشخص شد کلاهبردار مقداری از پول را از عابر بانک خارج و بخشیاش را هم صرف خرید از دستگاه خودپرداز کرده بود. هیچگاه هم موفق به شناسایی او نشدیم.»
قبل از هر اقدام ابتدا فکر کنید
سرهنگ اکبری، معاون جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی در این باره میگوید: سابق بر این، برخی کلاهبرداران تلفنی به بیمارستانها مراجعه کرده و با بهدست آوردن اطلاعات شخصی بیمار روی تخت که روی وایتبرد بالای سرش نصب شده است، با خانوادهاش تماس میگرفتند و با معرفی خود به عنوان پزشک میگفتند برای انجام عمل جراحی باید فلان مبلغ را واریز کنید که این نوع کلاهبرداری تازگی ندارد و بارها انجام شده است، اما در خصوص مورد دوم کلاهبرداری تا به حال پروندههای زیادی در پلیس آگاهی تشکیل نشده است.
وی ادامه میدهد: درخصوص اینکه چطور افراد اینطور دقیق به اطلاعات شخصی افراد دسترسی دارند، احتمالات مختلفی مطرح است. برای مثال ممکن است فردی اطلاعات دقیق افراد خانوار را که از قبل داشته است، در اختیار کسی قرار دهد و با استفاده از این شیوه، اقدام به کلاهبرداریکند. با این حال، حتی اگر چنین اتفاقی هم افتاده باشد، آیا فردی که پول واریز میکند، نباید با بیمارستان یا عضو خانوادهاش، تماس بگیرد و صحت و سقم ماجرا را جویا شود؟ یعنی فرد حتی پنج ثانیه هم نمیتواند به این فکرکند که ابتدا تماسی با آن عضو خانوادهاش یا خود بیمارستان بگیرد؟ بنابراین در چنین شرایطی بهتر است ابتدا افراد صحت و سقم را مشخص کنند. موضوع دوم این است که هیچ بیمارستان و مرکز درمانی با این روش و تلفنی از خانواده بیمار دریافت وجه نمیکند و این کار باید از طریق صندوق بیمارستان صورتگیرد. بسیاری از کلاهبرداران در چنین شرایطی از شمارههای اعتباری استفاده میکنند که نباید به راحتی به این تماسها اعتماد کرد. بر اساس آمارها، علت وقوع بیش از ۹۵ درصد کلاهبرداریها، اعتماد بیجای قربانیان به تماسگیرندهها است.
معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی در پایان هشدار داد: اگر با مورد اینچنینی مواجه شدند، ابتدا در مورد موضوع تحقیق کنند و اگر هم مورد کلاهبرداری با این روش قرار گرفتند، موضوع را به پلیس گزارش کنند.
کلاهبردار تلفنی از شگردش میگوید
مهندسی معکوس میکردم!
بررسیهای پلیس آگاهی نشان میدهد پروندههایی که درباره کلاهبرداریهای تلفنی پزشکان قلابی تشکیل شده کم است و به نظر میرسد برخی از قربانیان از خیر پولشان گذشته اند و ترجیح دادهاند درگیر شکایت نشوند. همین پیگیری نکردن کلاهبرداریها راه را برای مجرمان باز گذاشته و قربانیان هم به سمت هشدار در شبکههای اجتماعی رفتهاند. با وجود این چندی قبل با شکایت دو مالباخته یکی از مجرمان دستگیر شد. بهنام یکی از مجرمانی است که با معرفی خود به عنوان پزشک از طعمههایش کلاهبرداری میکرد. او با این که سن کمی دارد اما از مجرمان سابقهدار است و زندان به خانه دومش تبدیل شده است.
چند سال داری؟
18 سال.
سابقهداری ؟
بله.
به چه جرمی دستگیر شده بودی؟
کلاهبرداری.
این بار به چه اتهامی دستگیر شدی؟
کلاهبرداری تلفنی . خودم را پزشک معرفی میکردم و مدعی میشدم یکی از اعضای خانوادهشان تصادف کرده و برای عمل جراحی باید زود پول واریز کنند. آنها هم سریع این پول را واریز میکردند.
اطلاعات را چطور به دست میآوردی؟
خودشان اطلاعات را میدادند.
چطور؟
سایت دیوار و روزنامهها را باز میکردم و به صورت تصادفی شماره میگرفتم. گاهی موفق میشدم و گاهی هم تیرم به سنگ میخورد.
اما توضیح ندادی چطور اطلاعات را به دست میآوردی.
خب این شگرد من است و اگر لو بدهم که هم دست زیاد میشود و هم بقیه هوشیار تر میشوند، اما یکی از شیوهها مهندسی معکوس است.
یعنی چه؟
یعنی خود طعمهها اطلاعات را در اختیارم قرار میدادند. با خانه ای تماس میگرفتم و با ایجاد ترس و دلهره میگفتم پسرتان تصادف کرده. اگر در خانه پسری داشتند ، خودشان اسمش را میگفتند. برای مثال میگفتند، علی تصادف کرده؟ آن موقع میفهمیدم پسری به اسم علی دارند و کارم راحت میشد. ذهنشان را آنقدر درگیر میکردم که به فکر اینکه با علی تماس بگیرند نیفتند و نقشه خیلی خوب تا مرحله پایانی پیش میرفت و من به پول میرسیدم.
نمیترسیدی از طریق ردیابی پول واریزی دستگیر شوی؟
با همکاری همدستم که کارتهای اجاره ای پیدا میکرد ، ردپای خودمان را پاک میکردیم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه، هیچ ردی از خودم باقی نمیگذاشتم. اما نمیدانم چطور پلیس ردم را پیدا کرد و دستگیر شدم.
چه شد به فکر این روش افتادی؟
وقتی در زندان بودم ، تصمیم گرفتم روشم را تغییر دهم.
اگر دوباره آزاد شوی ، بازهم روش جدید ابداع میکنی؟
نه . این آخرین بار است . میخواهم برای همیشه این کار را کنار بگذارم. هرچقدر زرنگ هم باشی راهی زندان میشوی.
منبع: جام جم