نایبرئیس اول اتاق ایران در گفتوگو با «توسعه ایرانی»:
چین پل عبور از تحریمها درصورت بدعهدی اروپاییهاست/ تا امروز هیچ اتفاقی بر رابطه تجاری ما با چین اثر منفی نداشته است
نایبرئیس اول اتاق ایران و چین ازجمله فعالان اقتصادی است که تاکید دارد بسیاری از استراتژیها و راهکارهای بیاثر کردن تحریمها نباید در مصاحبهها منتشر شود. در گفتوگو با «توسعه ایرانی» نیز ضمن احاطه به موضوع پرسشها، در پارهای موارد با صراحت بیان یادآور شد که منافع ملی در عدم پاسخگویی است.
مجیدرضا حریری معتقد است بعد از امضای توافقنامه برجام، گرایش دستگاه دیپلماسی به سمت اروپاییها بود و همین امر باعث شد تا برخی شرکای قدیمی مانند چین کمتر به پای میز قراردادها و مذاکرات دعوت شوند؛ اما با خروج آمریکا از برجام و عدم پایبندی طرف اروپایی به تعهدات خود، دوباره اقبال ایران به همکاری اقتصادی با چین بیش از گذشته مطرح شد که نشان میدهد طرف چینی برای حمایت از ایران در عبور از تحریمها از ثبات بیشتری برخوردار است.
وی همچنین اعتقاد دارد درحالحاضر که چین همچون ایران در جنگ اقتصادی با ایالاتمتحده قرار دارد و اعمال تعرفهها بر کالاهای چینی رو به افزایش است؛ دو کشور ایران و چین میتوانند متحد خوبی برای مقابله با زورگوییهای آمریکا باشند و در این شرایط باید دید سیاستگذاران کشور در قبال تداوم و توسعه تجارت با بزرگترین شریک تجاری خود کدام استراتژی را در پیش خواهند گرفت؟
- آبان سال گذشته، بانک چینی « کونلون»، اصلیترین کانال رسمی برای جریان مالی بین ایران و چین، در آستانه دور جدید تحریمهای ایران به علت ریسک تحریمهای ثانویه آمریکا، بهطور شفاهی به مشتریانش اعلام کرد که دیگر پرداختهای ایرانیان را از اول نوامبر قبول نمیکند، اما همچنان مبادلات مالی فعالان تجاری با این بانک با وجود موانع ادامه داشت. اکنون در تازهترین خبرها از سوی نایبرئیس اتاق بازرگانی اعلام شده که این بانک تا پایان سال جاری میلادی معاملات بانکی خود را با ایران تنها با استفاده از یوان چین و با رعایت کامل تحریمهای آمریکا درخصوص کالاها، اشخاص، شرکتهای حملونقل و بانکها ادامه خواهد داد. این خبر تا چه اندازه صحت دارد و آیا امکان جایگزینی کانال جدید در این زمینه وجود دارد؟
*کونلون بانک چین در چارچوب تحریمها همواره با ایران همکاری داشته است. این بانک اکنون در حال فعالیت است و فعالان اقتصادی از طریق آن مبادلات بانکی خود را انجام میدهند. مشخص نیست چرا برخی خبر میدهند که قرار است این ارتباط دوباره برقرار شود. ارتباط ایران با بانک کونلون چین هیچگاه قطع نشده و این ارتباط با رعایت چارچوب تحریمها برقرار است.
کونلون در واقع همان بانکی است که چین در زمان تحریمهای پیش از توافق هستهای، برای ممکن ساختن تراکنشهای مالی با ایران، راهاندازی کرده بود. این بانک سال ۲۰۰۹ با سرمایهگذاری مستقیم شرکت ملی نفت چین ایجاد شد و سرمایه آن از طریق صادرات نفتی ایران به چین تامین میشد. وزارت خزانهداری آمریکا در سال ۲۰۱۲ این بانک را تحریم کرد، اما از آنجا که با کشورهای اروپایی و بهویژه با آمریکا همکاری اقتصادی نداشت، توانست به کار خود ادامه دهد.
بعد از اتفاقات 4 نوامبر که وارد مرحله جدیدی از برجام شدیم روابط بانکی ما و چین متأثر از این اتفاق باید بازطراحی میشد، بر این اصل بعد از این تاریخ نقل و انتقال مالی میان ایران و چین از طریق کونلون بانک بهعنوان تنها بانک طرف مبادله با بانکهای ایرانی، آغاز شد، اما با موانعی همراه بود که در شرایط تحریم قابل پیشبینی است.
حتی در مقاطعی اختلال جدی در مبادله بانکی میان دو کشور به وجود آمد و حدود دو میلیارد دلار تقاضای انباشته وجود داشت؛ اما فرآیند مبادلات در جریان بود زیرا ایران در ماه یک میلیارد دلار واردات از چین دارد. از اردیبهشت سال گذشته که بحث تحریمها مطرح و این موضوع جدی شد اگرچه آثاری در برقراری ارتباطات بانکی با این بانک چینی به جا گذاشت، اما هیچگاه این مسائل موجب نشد که ارتباط ما با کونلون بانک چین، قطع شود.
در واقع از سال 2011 تاکنون مبادلات تجاری ما از کانالهای رسمی بانکی فقط از طریق کونلون بانک چین انجام شده است و بر این اساس فعالان اقتصادی میتوانند از طریق بانکهای عامل معاف از تحریم در داخل کشور، پیگیر مراودات با این بانک چینی باشند.
معاملات بانکی ایران با کونلون بر اساس فهرست تحریمها شامل اشخاص، نهادها و برخی کالاها برقرار است. درواقع این بانک با این قاعده تحریمی عمل میکند و غیر از آن فهرست و خارج از چارچوب تحریمها هیچگونه ارتباطی برقرار نیست. توجه به این نکته ضروری است که کونلون بانک چین یکی از معدود راههای ارتباطی ما برای برقراری تجارت جهانی است.
از سوی دیگر چین در روابط راهبردی با آمریکا سعی در حفظ منافع خود در جریان تحریمها علیه ایران دارد و نظر به اینکه بخشی از منابع مالی کونلون بانک از جریان خرید و فروش نفت است این امر نیز میتواند در روند کار این بانک با طرفهای ایرانی تاثیرگذار باشد. از آنجا که درحالحاضر کلیه فعالیتهای تجاری ما از طریق کونلون بانک انجام میشود بعید است که در کوتاه مدت ارادهای برای تغییر یا جایگزینی این صندوق وجود داشته باشد زیرا حداقل سرویسهای تجاری را ارائه میکند.
-چین میتواند یکی از مقاصد فروش نفت ایران در بازار خاکستری نفت باشد، این کشور همواره یکی از مشتریان عمده نفتی ایران بوده و پس از برجام بهطورمتوسط روزانه ۸۰۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد کرده است، اما پیش از ماه نوامبر سال قبل و اجرایی شدن تحریمها واردات نفت چین از ایران به کمترین حد پس از برجام رسید تا جایی که در ماه اکتبر سال گذشته چین روزانه بهطورمتوسط ۲۵۰ هزار بشکه نفت وارد کرد، اما در آستانه اتمام معافیت ۶ماهه تحریمهای نفتی رقم صادرات نفت ایران به این کشور نسبت به ماه قبل ۳۳ درصد رشد داشته است؛ با توجه به این نوسان خرید و بحث تحریمهای نفتی آیا چین درصدد جایگزینی خرید نفت از روسیه به جای ایران است؟
*در جریان دیدار وزیر امور خارجه ایران از چین مقامات این کشور مخالفت خود را با تحریمهای یکجانبه آمریکا ابراز کردند، ضمن اینکه پس از خروج آمریکا از برجام و شروع تحریمها نیز بارها مخالفت خود را اعلام کرده بودند. موضع مشترک ایران و چین مبنی بر حفظ برجام مورد توافق دو طرف است و برای تداوم آن به دنبال روشهای عینی تضمین منافع دو کشور هستند. در این زمینه طرف چینی تاکید کرده که روابط چین با ایران، براساس توافق دو رئیسجمهور، روابط جامع راهبردی است که متأثر از شرایط بیرونی نخواهد بود و به صورت دوجانبه ادامه خواهد یافت.
از سوی دیگر چین بهعنوان بزرگترین مصرفکننده انرژی، برای تداوم رشد اقتصادی خود نیازمند واردات انرژی از منابع مختلف و مسیرهای مطمئن است. چین پیش از این نیز اعلام کرده بود که اگر بتواند نفت را با یوآن از ایران بخرد مشکلی نخواهد داشت. چین به طور ویژه در بحث خرید نفت تحریمهای آمریکا را در آینده نیز نادیده خواهد گرفت و همچنان به خرید نفت از ایران ادامه خواهد داد؛ زیرا نفت ایران ارزان و باکیفیت است و پالایشگران چینی ترجیح میدهند از این نوع نفت استفاده کنند و مورد دیگر اینکه موقعیت جغرافیایی ایران بهگونهای است که نفت ارزانتری را در اختیار چینیها قرار میدهد تا جایی که در چند ماه نخست سال 2019، چین تقریبا نیمی از نفت صادراتی ایران را خریده است.
چین در سال ۲۰۱۹ به روزانه ۱۳ میلیون بشکه نفت نیاز دارد و با توجه به اینکه ۴ میلیون بشکه نفت را از ذخایر داخلی تامین میکند، به واردات حداقل ۹ میلیون بشکه نفت در روز نیاز خواهد داشت؛ روشن است که منابع تامین نفت چین، روسیه و اعضای اوپک هستند اما روسیه نمیتواند تنها تامینکننده باشد چون داشتن تنها یک منبع، مطمئن نیست. بنابراین در مقایسه با کشورهای عضو اوپک، ایران تنها کشوری است که میتواند ظرف مدت 14 روز سوپرنفتکشهای خود را به بنادر چین برساند.
چین بزرگترین خریدار نفت ایران است که تا پیش از خروج آمریکا از برجام روزانه نزدیک به ۶۶۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری میکرد؛ اما دولت آمریکا بعد از اعمال تحریمها و در زمان معافیتها، میزان معافیت این کشور را حدود ۳۶۰ هزار بشکه در روز اعلام کرد.
این میزان معافیت جدا از پروژههایی است که شرکتهای چینی در قالب پروژههای همکاری در استخراج نفت از ایران صاحب میشوند و برای مصرف به پالایشگاههای داخلی منتقل میکنند.
در زمینه فروش نفت به چین ما رکورد 750 هزار بشکه در روز را بعد از برجام ثبت کردهایم، اما این به مفهوم این نیست که اکنون فروش نفت متوقف شده و یا کاهش چشمگیری داشته است. ما در شرایط عادی حدود 500 هزار بشکه در روز فروش داریم، اما در شرایط تحریم به دلیل اختلالاتی که در معاملات نفتی با دنیا وجود دارد و این مورد درخصوص چین هم صادق است این ارقام ممکن است با نوساناتی همراه باشد. اما اینکه رقم واقعی صادرات نفت چقدر است در وجه اول گفتنی نیست و این مواردی هم که ذکر میشود از منابع خارجی است که با ردگیری نفتکشها اعلام میکنند. بر این اصل تنها خبر موثق در مورد میزان فروش نفت را باید از وزارتخانه مربوطه دریافت کرد که به مصلحت شرایط تحریمی وزارت نفت رقم درست را اعلام نمیکند. براین اساس از آنجا که فروش نفت ایران در شرایط تحریمی است و بخشی از آن از راه غیرمستقیم به فروش میرسد ما به عنوان بخش خصوصی و اتاق بازرگانی ایران و چین از حدود فروش نفت اخبار دقیق و درستی نداریم و نمیخواهیم که در این زمینه اطلاعاتی داشته باشیم زیرا آنچه که برای ما در درجه اول اولویت قرار دارد این است که مناسبات تجاری کماکان ادامه پیدا کند. اما در مورد جایگزینی خرید نفت روسیه به جای ایران نیز باید گفت که خطر این آلترناتیو همیشه وجود دارد. روسیه میتواند بخشی از بازار از دست رفته ما را بگیرد زیرا اقتصاد روسیه تکنولوژیمحور نیست و نمیتواند صادرکننده تکنولوژی به دنیا باشد مانند کاری که چین و آمریکا میکنند. درواقع محصول اقتصاد روسیه تقریبا همان چیزهایی است که ما در بازارهای صادراتی داریم یعنی مواد اولیه معدنی، گاز و نفت براین اساس روسیه همیشه یک رقیب قدرتمند برای ما در منطقه به حساب میآید، ولی توجه به این نکته حائز اهمیت است که مقامات چینی به حفظ روابط تجاری خود با ایران تاکید دارند.
جنگ تجاری بین چین و آمریکا و تحریمهای آمریکا در حوزه تکنولوژی و فناوری علیه شرکت هوآوی تا چه اندازه میتواند این خوشبینی را به وجود آورد که چین در رویکرد جدید خود نسبت به مبادلات تجاری با ایران مثبتتر عمل کند؟
* همانطور که میدانید در حال حاضر، چین درگیر یک جنگ تعرفهای با ایالات متحده آمریکا است که حدود 600 میلیارد دلار به تولید ناخالص جهانی آسیب وارد میکند. این در حالی است که بدون جنگ تجاری رشد اقتصادی چین ۰.۵ و رشد اقتصادی آمریکا ۰.۲ درصد میتواند رشد داشته باشد.
تحلیلگران پیشبینی کردهاند که تجارت جهانی قربانی این بازی تعرفهای دو کشور چین و آمریکا خواهد شد. اعمال تعرفهها از سوی آمریکا روی کالاهای چینی رو به افزایش است و در سایه ناامنی مبادلات جهانی روز به روز کاهش مییابد.
صندوق بینالمللی پول زنگ خطر را درباره عواقب تنشهای تجاری این دو کشور به صدا درآورده و هشدار داده که جنگ اقتصادی دو کشور آمریکا و چین برای رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۹ بسیار خطرناک خواهد بود، چراکه میتواند اعتماد بازار را سلب کرده و قیمت را برای مصرفکنندگان افزایش دهد.
حالا در شرایطی که هم ایران و هم چین در جنگ اقتصادی با آمریکا قرار دارند میتوانند متحد خوبی برای مقابله با زورگوییهای ترامپ باشند. در این شرایط باید دید سیاستگذاران چه استراتژیای را در قبال تداوم و توسعه تجارت با بزرگترین شریک تجاری خود در پیش خواهند گرفت.
اما در پاسخ به اینکه این جنگ چه تأثیری بر مبادلات ایران و چین و تغییر رویکرد این کشور نسبت به ما دارد، باید اشاره کنم که جنگ تجاری چین و آمریکا خیلی نمیتواند در روابط میان ما با چین یا آمریکا تاثیرگذار باشد، زیرا جنگی است که رقم آن حدود 600 میلیارد دلار مبادله در سال است و این در حالی است که کل مبادله تجاری ما با چین حدود 30 تا 40 میلیارد دلار در نوسان است که در مقایسه بسیار ناچیز است. ضمن اینکه چین هم رسما اعلام کرده که نمیخواهد این جنگ را به سایر نقاط دنیا تعمیم بدهد و این موردی است که باید بین دو کشور حل شود.
روابط مستقیم تجاری چین و آمریکا 20 برابر بیشتر از روابط ما با چین است؛ براین اصل ما در حوزه تجارت خارجی خیلی نمیتوانیم برای این کشور موثر باشیم و از سوی دیگر از تیرگی روابط تجاری بین این دو کشور نیز نمیتوانیم منتفع شویم. در صورتی که چنین فرضی را هم بپذیریم خیلی مایل نیستم به این تاثیر بپردازم؛ زیرا این موضوع که نقش کارت بازی را در دست یکی از طرفین داشته باشیم و با کارت ما از یکدیگر امتیاز بگیرند چندان جالب نیست. بنابراین کسانی که به دنبال این تاثیرات هستند بهتر است که روابط بینالملل را تا این حد ساده نگیرند که فکر کنند از جنگ تجاری بین چین و امریکا ما میتوانیم بهرهمند شویم.
در دیپلماسی تجاری و سیاسی باید همه امور را از منظر منافع ملی خودمان بسنجیم، دستگاه دیپلماسی باید تمامیفرصتها را رصد و براساس شرایط موجود تصمیم درست را اتخاذ کند؛ اما نباید به این مسئله دامن زده شود.
ما در شرایط عادی اقتصادی و بینالمللی نیستیم که فکر کنیم تجارت خارجی باید چگونه باشد؟ بلکه در شرایط تحریمی و بحرانی کنونی باید فکر کنیم چه میشود کرد؟ براین اساس برای رسیدن به جواب چه میشود کرد هم نیاز است که یک اتاق جنگ اقتصادی تشکیل شود تا تمامی فرماندهان اقتصادی و ذینفعان تصمیم بگیرند و مجریان تنها اجراکننده باشند. زیرا در این شرایط تئوریهای اقتصاد و بازار جواب نمیدهد.
استفاده از ظرفیت همسایگان درحالحاضر میتواند تاکتیک مناسبی باشد و حتی میتواند به استراتژی ما نیز تبدیل شود، طبیعتاً راحتترین مبادله برای ما با کشورهایی است که مرز مشترک داریم و نمیخواهیم در فضای بینالمللی حملونقل و مبادله کالا داشته باشیم. بنابراین استفاده از پتانسیل کشورهای همسایه در تمامی شرایط صلح، جنگ، رونق یا رکود باید در اولویتهای نخست ما قرار گیرد.
چندی پیش رویترز به نقل از یک منبع نفتی گزارش داد که شرکت پتروشیمی چین (سینوپک) و شرکت ملی نفت چین، دو شرکت دولتی که بزرگترین پالایشگاههای نفت این کشور را در مالکیت دارند، در ماه جاری میلادی از خرید نفت از ایران خودداری کردهاند. به گفته منابع نفتی، دلیل تصمیم دو شرکت بزرگ چینی در خودداری از خرید نفت ایران نگرانی از قرار گرفتن در معرض تحریم ثانویه ایالات متحده بوده است؛ آیا احتمال به صفر رسیدن فروش نفت ایران به این کشور وجود دارد؟
*برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید این مسئله روشن شود که منابع ذکر شده در خبر رسانههای خارجی هستند که اطلاعات موثقی ندارند. بعد از آن باید به این نکته توجه داشت که وزارت خارجه چین اعلام کرده است که ما تحریمهای یکجانبه علیه ایران را نمیپذیریم. در رویکرد دیگر وزارت بازرگانی چین اعلام کرده است که پکن به روابط تجاری با تهران ادامه میدهد و این در حالی است که اظهارنظرهای پیشگفته به صورت رسمی از سوی دولت چین اعلام شده و در مقابل وزارت نفت ایران هم خاطرنشان کرده که فروش نفت به چین ادامه دارد .
بنابراین قطعا در شرایط تحریم اطلاعات ضد و نقیض زیادی مخابره میشود که تنها منابع خبری که مربوط به خریدار یا فروشنده هستند را میتوان منابع موثقی تلقی کرد. در این شرایط نیز دو طرف یعنی ایران و چین به استمرار روابط تجاری و بازرگانی خود که نفت هم جزو این اقلام است تاکید کردهاند بنابراین نباید این خبرها را جدی گرفت.
نیمه طلایی تجارت ایران با چین براساس آمار اعلام شده رو به افول است؛ چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری کشور، بیشترین کاهش واردات به ایران را به نام خود ثبت کرده است. آماری که از سوی گمرک این کشور منتشر شده، نشان میدهد مبادلات تجاری ایران و چین در نخستین ماه سال جاری میلادی با افت بیش از 54 درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل همراه بوده و به یک میلیارد و 743 میلیون دلار رسیده است. این در شرایطی است که تجارت ایران و چین در ژانویه سال 2018 بیش از سه میلیارد 837 میلیون دلار گزارش شده بود. فارغ از بحث تحریمها، نبود یک استراتژی منسجم صادراتی چقدر در کاهش روابط تجاری بین دو کشور تاثیرگذار است؟
*به دلیل کاهش صادرات نفت ایران به چین طی ماههای نوامبر، دسامبر و ژانویه، این کاهش واردات طبیعی است. این رویداد به دو دلیل رخ داده است نخستین دلیل، پایین آمدن حجم صادرات نفت به چین به دلیل تحریمهای آمریکاست و دلیل دوم کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی است تا آنجا که قیمت نفت نسبت به ژانویه سال 2018، کاهش محسوس داشته است که این دو مورد باعث شده رقم مبادلات ایران با چین کاهش را ثبت کند. از اردیبهشت سال جاری تاکنون روند واردات ایران در مجموع کاهشی بوده، زیرا دولت با هدف محدود کردن تقاضا برای ارز، جلو برخی از واردات را گرفته است.
به اعتقاد من، رویکرد مثبت چین در تحریمهای قبلی و فعلی نسبت به تجارت با ایران توانسته است پاسخگوی بخش مهمی از نیازهای صادراتی و وارداتی ایران باشد.
مسائل سیاسی میتواند بر تجارت میان دو کشور تاثیر داشته باشد، اما چین از نظر تجاری و اقتصادی کشور بزرگی است و چندان از وقایع سیاسی تاثیر نمیگیرد مگر اینکه مزیتهای اقتصادی دو کشور نسبت به هم ضعیف شود.
نکته دیگر اینکه در تمام سالهای گذشته چین از منافع سیاسی ما بیش از دیگر کشورها حمایت کرده است. رابطه تجاری ما با آمریکا به عنوان اولین قطب اقتصاد جهان تقریبا صفر است؛ پس ظرفیتهایی که کشورهای دیگر در تجارت با امریکا دارند در کشور ما به تجارت با چین منتقل میشود.
روند مبادلات و تجارت ایران با چین در سالهای اخیر یک سیر صعودی و روبه رشد داشته، چه آن زمان که حرفی از تحریمها نبود و چه در زمان برجام و بعد از اعمال تحریمهای مجدد، در تمام این سالها رابطه تجاری ایران و چین یک رابطه متوازن و رو به رشد بوده و تا امروز هیچ اتفاقی بر رابطه تجاری ما با چین اثر منفی نداشته است.
رابطه اقتصادی ایران و چین یک رابطه مکمل است. چین به مواد اولیه و انرژی نیاز دارد و ما فروشنده عمده مواد اولیه و انرژی به دنیا هستیم. چین بیشترین کالای ساخته شده و تکنولوژی و ماشینآلات را صادر میکند و بیش از ۸۰ درصد از واردات ما مربوط به همین کالاهاست پس اقتصاد ایران و چین یک رابطه مکمل با هم دارند و روابط سیاسی نقش خاصی در روابط تجاری این دو کشور ندارد.
چین بزرگترین تاجر دنیا و دومین اقتصاد برتر جهان است. در خاورمیانه بعد از عربستان و امارات ما سومین شریک تجاری چین محسوب میشویم و دو کشور عربستان و امارات از نظر سیاسی در نقطه کاملا متضاد با ما قرار دارند؛ اما رابطه تجاری ما با چین از مناقشات با این دو کشور تاثیر نمیگیرد.
بنابراین برای گذر از تحریمهای اقتصادی باید رویکردهای جدید مورد استفاده قرار گیرد، کانالهای مالی ازجمله اینستکس، صندوقهای تهاتر بین کشورها، استفاده از پول ملی یا قراردادهای ترجیحی با همسایگان میتواند ما را برای عبور از موانع تحریمی یاری کند. به نظر من استفاده از ظرفیت کشورهای آسیایی برای عبور از بحران تحریمها باید یکی از مهمترین استراتژِیهای سیاستگذاران اقتصادی باشد؛ اما مهمتر از آن تحکیم روابط تجاری با کشورهایی مانند چین و روسیه است که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند.
گفته میشود که چین پادزهر اقتصادی ایران در برابر آمریکا است؛ اما آیا رویکرد احتیاطی چین بعد از تحریمها و روند نزولی مبادلات، نشان از تحریمپذیری اقتصاد ایران دارد؟
*اقتصاد ایران صددرصد تحریمپذیر نیست. شاید در سالهایی میزان ارزش معاملات تجاری ایران با چین کاهش یافته باشد، اما بهطورکلی و در مجموع روند مبادلات اقتصادی دو کشور نزولی نبوده است؛ ضمن اینکه همانطور که اشاره کردم، کاهش قیمت جهانی نفت یا سایر مواد خام همانند آهن از مهمترین عوامل کاهش ارزش معاملات تجاری ایران با چین است که نباید تاثیر آنها را در کنار تحریمها نادیده گرفت. چین در شش سال گذشته، شریک اول تجاری ایران بوده و در واقع در حالی که بزرگترین مبدا کالا به ایران محسوب میشود اولین مقصد تجاری ایران نیز است.
اشکال عمده آمار اعلامی از تجارت دو کشور این است که ماهانه اعلام میشود، درحالیکه هیچگاه نمیشود آمار یک ماهه را مبنای تجارت قرار داد. برای رسیدن به تحلیل درست از شرایط تجاری بین دو کشور باید تا پایان سال میلادی صبر کرد تا آمار گمرک چین و ایران منتشر شود. در این مورد آمارهایی که در مقاطع فصلی و یا ماهانه منتشر میشود قابلاستناد نیست زیرا به هر دلیلی میتواند در آن فصل اتفاقاتی افتاده باشد که روند آمار را به شکل نامتناسبی تغییر دهد.
آمار سال گذشته میلادی نشان میدهد که تغییر محسوس و قابلملاحظهای در روابط تجاری ما با چین رخ نداده است. توجه به این نکته ضروری است که تا این تاریخ در مجموع چین هم در صادرات غیرنفتی و هم واردات شریک اول ایران است؛ ضمن اینکه در خرید نفت از ایران نیز رتبه اول را دارد. براین اساس به طور مطلق مناسبات تجاری بین دو کشور کاهش پیدا نکرده است و به طور نسبی چین جایگاهاش را در بین شرکای ما هنوز در مقام اولین حفظ کرده است. براین اساس اقتصاد ایران صددرصد تحریمپذیر نیست، اما نباید تاثیر تحریمها را بر معیشت مردم نادیده گرفت.
بنابراین آنچه که مقامات رسمی چین اعلام میکنند تحریمهای رئیسجمهور آمریکا را به رسمیت نمیشناسند و براین باورند که رابطه تجاری خود با ایران را حفظ کنند اما اگر بخواهیم در یک ارزیابی بگوییم که شرایط تجاری صددرصد مانند زمان قبل از تحریمها است این برداشت غیرمنطقی است زیرا به قاعده تحریمها اثر خود را میگذارد. در این زمینه خیلی از شرکتها بهرغم اراده دولت خود میتوانند در رفتار تجاری خود با ایران تجدیدنظر کنند زیرا منافع خاصی در اقتصاد آمریکا دارند که برای حفظ آن الزام دارند که از بازار ایران فاصله بگیرند. اما در مجموع رابطه تجاری ایران با چین به نسبت سایر کشورها از سطح قابلقبولی برخوردار است که البته به مفهوم وضعیت ایدهآل نیست.
- با توجه به اعمال تحریمهای گستردهتر آمریکا و انفعال اروپاییها برای ایجاد کانال مالی، چین همچنان به عنوان یکی از قدرتمندترین شرکای ایران مطرح است. در این زمینه آینده روابط سیاسی و اقتصادی ایران و چین راچگونه پیشبینی میکنید؟
* پس از توافق هستهای سال 94، یکی از انتظارات شکل گرفته در اذهان عمومی این بود که با رفع تحریمها همکاری شرکتهای ایرانی و اروپایی افزایش پیدا میکند و کالای با کیفیت اروپایی جای کالاهای چینی را میگیرد یا اینکه طرف قراردادهایمان در پروژههای مختلف که غالبا شرکتهای چینی بودند جای خود را به شرکتهای اروپایی میدهند.
با خروج یکجانبه آمریکا از برجام و آغاز دور جدیدی از تحریمهای آمریکایی علیه کشورمان، چند شرکت اروپایی که در این مدت کوتاه وارد بازار ایران شدند مانند ایرباس، توتال، پژو و ... عقب نشینی کردند. هر چند که دولت و بخش خصوصی در دوره پسابرجام قصد کنارگذاشتن شریک سنتی و دیرینه خود را از تجارت و روابط اقتصادی نداشتند اما با بازشدن درهای تجارت و سرمایهگذاری در ایران به روی دنیا، سایر شرکتهای خارجی هم وارد این بازار شدند و عرصه برای فعالیت چینیها تنگ شد. از آنجایی که در چند دهه گذشته به دلیل تحریمها کمتر شاهد سرمایهگذاری مستقیم اروپاییها بودیم، در این دوره انتخاب اول در بین سرمایهگذاران، اروپاییها بودند اما چینیها حذف نشدند.
رابطه ایران و چین در تمام ادوار رو به رشد بوده و با سیاستهای بینالمللی و داخلی ایران چندان ارتباطی ندارد. در بحث اقتصادی و تجارت خارجی ایران و چین مکمل هم هستند.
ما در منطقه خاورمیانه، سومین شریک چین به شمار میرویم و عربستان و امارات، شرکای اول و دوم ما هستند که با غرب و آمریکا هم مشکلات سیاسی ندارند. از سوی دیگر با بررسی تجارت خارجی در 20 سال گذشته شاهد خواهیم بود که قبل از شروع تحریمهای هستهای، در جریان تحریمهای قبل از برجام، در فرآیند برجام، بعد از برجام و حتی اکنون که شکل برجام تغییر کرده و یکی از شرکای آن خارج شده است، روند اقتصادی ما با چین تغییر محسوسی نداشته و در دو دهه اخیر رو به رشد بوده و به عبارتی میتوان گفت در صورت فاصله گرفتن اروپاییها از بازار ایران، این فرصت بیش از گذشته در اختیار چینیها قرار خواهد گرفت. زیرا اولویت اول چین، توسعه اقتصادی است. اما در این سوی ماجرا دستگاه دیپلماسی سیاسی و اقتصادی و سیاستگذاران بیشتر نگاهشان سیاسی است به همین دلیل بازرگانی را فرع بر سیاست میدانند و این در حالی است که طرفهای چینی خودشان را با چالشهای سیاسی درگیر نکرده و تنها گسترش اقتصاد کشورشان را مدنظر قرار میدهند.
تأکید میکنم که با توجه به شرایط بینالمللی و تحریمی گاهی ممکن است میزان مبادلات با کسری مواجه شود، اما هیچگاه قطع نمیشود و به عنوان شریک استراتژیک با چین همواره این روند ادامه خواهد داشت. بروز برخی اختلافنظرها نیز در بحث تجارت امری عادی است، اما هر دو کشور با افق برنامه توسعهای، به تداوم این دیپلماسی اقتصادی و سیاسی خوشبین هستند.
ایران در سالهای قبل و بعد از برجام در تمامیقراردادها با طرفهای چینی همانگونه عمل کرده است که با دیگر کشورها، در این زمینه حتی در استفاده از فاینانسهای چینی، ایران بسیار سختگیرانه برخورد کرد و به سرعت از این پیشنهاد استقبال نشد.
درمجموع باید به این نکته توجه داشت که چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و یک بازیگر اصلی در اقتصاد جهانی امکانات بیشماری را در حوزه تکنولوژیهای روز دنیا دارد که در این زمینه میتواند پاسخگوی نیازهای اقتصادی ما باشد؛ بنابراین چنانچه نگاه خود را از غرب برداریم و منتظر رفتارهای منفعلانه آنها نباشیم میتوانیم بر امکان دریافت تکنولوژی از چین تمرکز کرده و از نظر کیفی روابط خود را توسعه بدهیم.
از سوی دیگر چین بزرگترین خریدار نفتی ما است و ایران ۲۵ درصد نفت خود را به چین میفروشد که در زمان تحریم این رقم تا ۴۵ درصد کل تولید و صادرات ایران هم پیش رفته بود. در صادرات غیرنفتی ۲۴ درصد صادرات به چین است و ۲۵ درصد از واردات ما از این کشور صورت میگیرد. پس باید قبول کرد که از مجموع دریافتهای ارزی ما، بالای ۳۰ درصد از منابع ارزی از طریق چین استحصال میشود. بر این اصل برای گردش مالی خود و رفع نیازهای کشور، باید مکانیزمهای کاملا معقول و قابل رصد برای نهادهای نظارتی طراحی شود که به سرنوشت دوره قبل دچار نشویم.
اقتصاد چین بهگونهای طراحی شده که مکمل اقتصادهای انرژیمحور است و به اعتقاد من هیچ نوع تنش یا تحول سیاسی نمیتواند اقتصاد ما را که انرژیمحور است از اقتصاد چین جدا کند و این دو مکمل یکدیگرند. براین اساس در ۲۵ سال گذشته تجارت ایران و چین افزایش داشته و همین روند نیز ادامه خواهد داشت. چین پل عبور از تحریمها و شاهراه اصلی اقتصاد ایران است و فعال کردن دیپلماسی اقتصادی بین دو کشور میتواند مانع ایجاد بنبست در اقتصاد ایران شود.
گفتگو: مهناز اعتدالی