خبرگزاری کار ایران

حمل توپ‌های جنگی توسط کودکان خردسال

 حمل توپ‌های جنگی توسط کودکان خردسال
کد خبر : ۶۹۶۱۵۵

وارد شدن به دنیای هر عکس وظایفی را می‌طلبد که بیشتر بر عهده مخاطب است. هرچند در دنیای خوانش عکس ممکن است خود عکاس هم جزئی از شرایط خوانش باشد.

به گزارش ایلنا، گذشت زمان و تکرار تاریخی موضوع این عکس در زمان‌های دور و حال و تجربه‌های زیسته مخاطب، ممکن است دنیای وسیع‌تری از دریافت و تحلیل را در پیش روی مخاطب قرار دهد. یعنی چنین عکسی می‌تواند دلالت خود واقعه و محتوا را در چشم اندازهای زمانی و مکانی مشابه برای ما تکرار کند.جنس نگاه مخاطب نیز سمت دیگری است که عکس از آن دیده می‌شود.

واقعه تاریخی، انسان‌های موجود در عکس، نوع رفتارانسان‌ها، عناصر موجود وحتی تمامی جزئیات قابل مشاهده وغیرعینی مانند سلطه طلبی، استعمار، بهره‌کشی انسان از انسان، جنگ و هراس برای رسیدن به اهدافی سودجویانه همه وهمه عناصر پنهان عکس هستند که مخاطب را در فهمیدن آن یاری می‌ کند و برای او فضایی را به وجود می‌آورند که موقعیت کنونی فردی‌اش را متصور شود.

این فهمیدن به مانند فهمیدن عکاس از موقعیت وموضوع نیست، چرا که عکاس به‌دنبال ثبت شرایط نامساعد انسانی است ومخاطب، تحلیلگر شرایط نامساعد انسانی. سرآغاز ورود به این عکس یک فاجعه انسانی است. جنگی که امریکا با کامبوج آغاز کرد و در ادامه به کشتارهایی منجر شد که مزدوران کامبوجی آن را رقم زدند.

کودک، گلوله‌های توپ با نوشتار سیستماتیک، خانواده و وطن کودک، کار برای امرار معاش در شرایط بحران، فشار حضور سربازان خودی یا غیرخودی در مزرعه همه میدانی فراهم می‌آورد که مخاطب برای ادراک عکس وارد آن شود.

داستان عکس تکرار سلطه طلبی‌های ریشه دار و بهره کشی انسان از انسان است. داستان حضور کشورهای مداخله گر در سرزمین‌های دور ونزدیک و کشتن به بهای سود بردن و نهایتاً حکومت‌های دست نشانده برای تأمین منافع مداخله گران. اما فوبیای جنگ، از بین رفتن امنیت روانی پس از بمباران‌ها وکشتارهای جمعی، بحران اقتصادی ناشی از جنگ همه وهمه دست به دست هم می‌دهند تا کسانی به قدرت برسند که نه تنها توان غلبه بر بحران را ندارند بلکه با چشم‌انداز سوءاستفاده از شرایط متزلزل به غارت منابع ملی و مردم می‌پردازند و این تجربه در بین کشورهای توسعه نیافته جهان و بالاخص خاورمیانه کم نیست.

پس این عکس برای مخاطب خود در دید کلی می‌تواند راهگشای ورود به دنیای تحلیل کلی شود یعنی یاد‌آوری تجربه‌های زیسته. هرچند فهمیدن ما نسبت به حتی موضوعی واحد یکسان نیست اما برای من آنالیز بصری رابطه‌ها در عکس مهم می‌شود. کودک و ابزار مشغولیت او یعنی گلوله‌های توپ. چهره دردآلود و بهت زده و تحت فشار کودک. انگار آن معصومیت کودکانه به سربازی مبدل خواهد شد که از سر انتقام‌جویی یا از سر شرایط تحمیل شده به سربازی اجیر شده برای ادامه نفع طلبی‌های دیگران مبدل خواهد شد واین را در چهره‌اش باز می‌نمایاند.

رابطه انسان‌های مزرعه و از جنس زندگی با سربازانی که به مزرعه تحمیل می‌شوند یک شرایط عادی را نشان نمی‌دهد و مشخصاً فضای رابطه بر ناامنی استوار است هر چند که شکل رفتار انسان‌ها با سربازان عادی است یعنی موضوعی تکرار شده و مداوم وعادت شده که معنای یک کنترل همیشگی را می‌دهد.

ماهیت کلی ماجرا مدام تلاش می‌کند که بیان خود را با عنصر کودک به رخ بکشد. کودکی که کودکی خود را زندگی نمی‌کند. کودکی حس چهره او فشار فضای عکس را سنگین‌تر می‌کند کودکی که در شرایط بحران واقعی است. یعنی تهدید مرگ با ابزارهای بازمانده جنگی. محصول مزرعه و گلوله‌های جنگی نیز رابطه‌ای را پدیدار می‌کنند که به گونه‌ای سیاست‌های استعمار را به بیننده گوشزد می‌ گند اما از سمتی دیگر کم نیستند مزارعی که زمانی میدان جنگ بوده‌اند و ابزارهای جنگی جا مانده هر روز جان انسانی را نگیرند. سخت است تصور اینکه در زندگی طبیعی یک کشاورز یا دامدار بی‌خبر یکباره انفجاری رخ دهد و دستی یا پایی یا جانی از اوگرفته شود.

کادربندی عجولانه عکس از طرفی این‌طور بازمی‌نمایاند که عکاس سعی کرده است سازماندهی کلاسیک بصری را از عکس گرفته و صرفاً به نمایش عناصر موجود در عکس بسنده کرده وقضاوت را به مخاطب وانهد. اما همین کادر عمودی با تأکید تمام بر گلوله‌های توپ در نگاه اول ما را در فضای جنگ قرار می‌دهد. اما در رها شدن یک سوم بالای کادر برای آسمان ضرورتی حس نمی‌شود و این کار به سازماندهی بصری عکس صدمه می‌زند و تأکید مضاعف را از گلوله‌های توپ و کودک وحتی دیگر عناصر کم می‌کند و از سمتی دیگر به‌کمال نرسیدن ساماندهی بصری، عدم ثبات را نیز به عکس تحمیل می‌نماید. هر چند این بازنمایی بیطرفانه جزو خصوصیات این گرایش عکاسی است اما احساسی به همراه عکس وجود دارد که عکاس چیزی را در صحنه از قلم انداخته است.

این گفته قصد آن را ندارد که از ارزش‌های تاریخی و واقعی عکس کم کند، چرا که عکاسان جنگ شرایط بسیار سخت را بر دوش می‌کشند تا با آثارشان برای ما نه تنها حکم قضاوت بلکه فعل فهمیدن را نیز بواسطه یاد‌آوری موضوعات وعناصری مانند جنگ و نشانه‌های آن، انسان‌های اسیر شده در چنبره جنگ و ناامنی، بحران‌های اقتصادی که سیاست‌های گسترش جنگ آن را برای انسان‌ها رقم می‌زند، سیاست‌های مداخله گرانه، کودکان وتأثیرات نسلی جنگ، فرهنگ ناگزیری‌ها همه وهمه در سایه حضور جان بر کف آنهاست وچه انسان‌های بزرگی را عکاسی به تاریخ تحویل داده است. 

منبع: رکنا

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز