سرمایههای فکری جامعه و فرآیند توسعه ملی
امروزه جهان عصر اقتصاد صنعتی را پشت سر گذاشته و وارد اقتصاد مبتنی بر دانش شده است.
فرضعلی سالاری سردری-کنشگر برنامهریزی و توسعه منطقهای- در جهان اقتصاد نوشت: امروزه جهان عصر اقتصاد صنعتی را پشت سر گذاشته و وارد اقتصاد مبتنی بر دانش شده است. جوامع و سازمانها با استفاده از منابعی رشد و رقابت میکنند که متفاوت از آن دسته از منابعی است که در گذشته بر آنها تأکید داشتند. از سوی دیگر سرمایه فکری، شکوفایی، نوآوری و خلق ارزش امروزه موضوعاتی هستند که مورد توجه خاص مدیران، سرمایهگذاران، نهادهای علمی- اقتصادی و دولتی قرار گرفتهاند. طبق دیدگاه مبتنی بر سرمایه فکری و دیدگاه مبتنی بر منابع، سرمایههای فکری تنها منابع راهبردی هستند که جوامع را قادر به خلق ارزش و در نتیجه ایجاد مزیت رقابتی برتر و پایدار مینمایند.
سرمایه فکری موضوع جدیدی است که به لحاظ نظری در چند سال اخیر در سطح جهانی مطرح شده است، اما از آنجایی که منبعی پر ارزش برای کشورها و سازمانها به حساب میآید، میزان رشد و توسعهی آن به سرعت در حال تبدیل شدن به شاخصی در توسعه یافتگی کشورهاست، از سوی دیگر، این منبع نامشهود به عنوان یکی از ارزش افزاترین منابع ملی، شرکتها و سرمایه کلیدی در رشد کارآفرینی مطرح شده است.
با توجه به اهمیت سرمایه فکری به وضوح روشن است که سنجش سرمایه فکری شاخص مهمی در تعیین توان رقابتی برای بقا و رشد در محیط اقتصادی جدید و رقابت جامعه جهانی است. در جامعه رقابتی امروز یک مجموعه نمیتواند تنها بر سرمایه فیزیکی دلالت کند، بلکه برسرمایه فکری نیز باید تمرکز کند که بتواند به مزیت رقابتی دست یابد و با سرمایه فکری خود سود و ثروت کسب کند.
ضرورت توسعه و مدیریت سرمایه فکری، به الزامی جدی در سطح کلان ملی و حوزه کسب و کار (کارآفرینی) تبدیل شده و با حرکت به سمت اقتصاد دانش پایه، به تغییر پارادایم حاکم در اقتصاد صنعتی منجر شده است، به طوری که میتوان شاهد پیدایش اقتصاد مبتنی بر دانش (تحقیق و توسعه) بود که بنیان آن بر سرمایه فکری مبتنی است. یکی از ویژگیهای دانش مذکور این است که نامشهود، غیرقابل لمس و غیرمحسوس است و ارزشگذاری و اندازهگیری آن بسیار دشوار است.
با توجه به اهمیت و نقش استراتژیک سرمایه فکری در موفقیت و فرآیند توسعه ملی؛ سازمانهای ملی و محلی برای آنکه بتوانند در پارادیم جدید رقابت میان منطقهای – سازمانی، که فضایی کالاً رقابتی و دانش محور است، به حیات خود ادامه دهند بایستی به توسعه به عنوان یک استراتژی ضروری در عصرکنونی نگاه کنند و ضمن شناخت تغییر و تحولات محیطی، برای رویاروی با آنها، شاخصهای منطقهای- سازمانی تأثیرگذار بر تو سعه پایدار را شناسایی کنند و به این تغییرات مناسبترین پاسخها را بدهند. با توجه به اینکه نوآوری در سازمان (به صورت بخشی) فرآیندی دانش محور بوده و محصول و نتیجه، کاربست دانش و سرمایههای فکری است، میتوان گفت سازمانهایی که از سطح مطلوبی از سرمایه فکری برخوردارند، دارای توسعهای پایدارتر نیز هستند. در این میان سرمایه فکری به عنوان یکی از شاخصی کلیدهای در ایجاد مزیت رقابتی برای مجموعههای مختلف مطرح شده است.
تولید ثروت و افرایش ثروت ملی، رقابت پذیری ملی و تقویت سرمایه فکری ملی به صورت اهداف عملیاتی اصلی اساسی کشورهای در چند دهه گذشته بوده است.
در ارزشیابی اثرگذاری در فرآیند توسعه، مخلوط نمودن ارزش سرمایههای فکری به کار گرفته شده در قابلیت سود آوری پایدار و مستمر مجموعهها بیش از بازده سرمایههای مالی به کار گرفته شده در نظر گرفته میشود.
سرمایه فکری جامعه نشانگر قابلیتهای آن جامعه و مجموعه برای توسعه علم محور و درآمدزا در آینده است. سرمایهای نا مشهود که دانش و مهارت نیروی انسانی، ساختارها و فرآیندها را در بر میگیرد.
سرمایه فکری شامل همهی فرایندها و داراییهایی است که معمولاً در گزارشها، آمارها و ترازنامه نشان داده نمیشوند و همچنین شامل همهی داراییهای ناملموسی است (مثل اختراعات و نوآوریها، دیدگاههای تئوری و نظر، راهبردهای مدیریتی و برنامهریزی، مارکهای تجاری، حق ثبت و بهرهبرداری و نامهای تجاری) که در رویکردهای استراتژیک مدرن مورد توجه قرار داده میشوند. اگر چه صورتهای اقتصادی و مالی میتواند فقط بخش مشهود ارزش مادی مجموعه را انعکاس دهد، بنابراین ارزش دارائیهای نامشهود ملی (سرمایههای فکری) را میتوان با ترکیب اطلاعات، دانش، تجربه و توان توسعه ملی (اقتصادی) و مشتقات آن برآورد کرد.
سرمایه فکری شامل تحقیق و توسعه، فرایند کسب و کار (کارآفرینی)، دانش نیروی انسانی است. سرمایه فکری در زمینه منابع پیوند دهنده زنجیرهها و شاخههای تولیدی و اقتصادی کارآفرین بکارگرفته شود و با مشارکت عمومیدستگاههای اجرایی و نهادهای عمومی و مردم سرمایه فکری به ارزشهای اقتصادی و ثروت آفرین تبدیل شود.
سرمایه فکری در سطح ملی به دانش، تخصص، تدبیر و قابلیت یک ملت برای ایجاد مزیت رقابتی (نسبت به سایر کشورها) و در نهایت ظرفیت رشد و توسعه کشور در آینده اطلاق میشود. استفاده از رویکرد سرمایههای فکری به منظور ارتقا مزیت رقابت پایدار ملی در فرآیند توسعه پایدار بسیار ضروری است.
مزیت رقابتی پایدار از ویژگیهایی نظیر بادوام بودن، به روز بودن، بهرهگیری از تکنولوژی به روز و برتر، قابلیت پدافندی بالا، تحملپذیری مناسب، دارای قابلیت مدارا، قابلیت زیستی بالا، قابلیت حمایتی و پشتیبانی زیاد، قابلیت پذیرش بالا، قدرت توجیهپذیری و اقناعسازی مناسب و توان مذاکرهای قابل ملاحظه برخوردار است که البته متناسب با شدت و قدرت پایداری مزیت رقابتی همه یا بعضی از ویژگیهای فوق در آن وجود خواهد داشت.
چهار خصوصیت کلیدی را که باید منابع به منظور دستیابی به مزایای رقابتی پایدار در فرآیند توسعه ملی با رویکرد سرمایههای فکری داشته باشند را شناسایی کرد: باارزشبودن، کمیاببودن، تقلیدناپذیر و غیرقابلجایگزینی. به بیان دیگر، منبع مزیت رقابتی، منابع مجموعه است. و در صورتی که منابع، ویژگیهای چهارگانه مطرح شده را داشته باشند، مزیت رقابتی آنها از نوع پایدار خواهد بود.
سرمایه انسانی شامل دانش فنی، مهارتها، ویژگیهای رهبری مدیران ارشد، نوآوریها، انگیزش (بعد مالی و بعد غیر مالی) و قابلیت سازگاری است، سرمایه ساختاری: فرهنگ شرکت، ساختار، فرایندها و رویههای کاری است و سرمایه رابطهای: مشتریان (میزان رضایت آنها از محصولات و خدمات)، مشتریان (تعداد آنها)، ارتباط با تأمین کنندگان (آگاهی داشتن از این ارتباطات)، ارتباط با تأمین کنندگان (تعداد آنها) است. سرمایه انسانی تحت عنوان دانش فردی، مهارتها، خلاقیتها، توانایی و تجارب افراد جامعه برای خلق ارزش و حل کردن مسائل در نظر گرفته میشود. همچنین سرمایه ساختاری، شامل ایدهها، الگوها است که افراد از این طریق دانش و مهارتهایشان را بهکار میگیرند به صورت ضلع تکمیل کننده سرمایههای فکری بیان میشود.
توسعه مبتنی بر علم مدرن و سرمایه فکری (دانش بنیان) یک قدرت ساختاری در حوزه اقتصاد بدون وزن در رویکرد مزیت رقابتی محلی و منطقهای و توان افزایی ملی است.