خبرگزاری کار ایران

اگر اصلاح طلبان بست می‌نشستند نه امام‌زاده حرمت داشت و نه آنان مسلمان به حساب می‌آمدند

اگر اصلاح طلبان بست می‌نشستند نه امام‌زاده حرمت داشت و نه آنان مسلمان به حساب می‌آمدند
کد خبر : ۵۷۷۸۰۷

گفتگو با مردی که شهره به بیان نطق‌های آتشین در مجلس شورای اسلامی است و حتی برخی از سیاسسیون وی را با افرادی چون مرحوم حجازی نیز در این خصوص مقایسه می‌کنند شاید در نگاه اول کمی آدرنالین خون مصاحبه کننده را بالا ببرد چرا که معمولا کواکبیان را در حال فریاد کشیدن در مجلس دیده است ولی برخلاف چنین قضاوت اولیه وقتی به صحبت‌هایش گوش فرا می‌دهی آنچنان جذاب هست که بیش از دو ساعت مصاحبه در نظرت نیم ساعت به نظر برسد.

روزنامه کار و کارگر- حمیدرضا مهدیزاده: تحصیل کرده دانشگاه امام صادق (ع) و به دنیا آمده در سال ۱۳۴۱ در سمنان. مصطفی کواکبیان هم همشهری محمود احمدی‌نژاد است و هم حسن روحانی ولی از منتقدان پروپاقرص رییس جمهور پیشین و در عین حال به شرط‌ها و شروط‌ها حامی رییس جمهور فعلی. وی دبیر کل حزب مردم سالاری و مدیر مسئول روزنامه محلی پیام استان سمنان و از همه جالب‌تر اینکه با ساخت فیلم خانم اصلاح طلب، آقای اصولگرا به عنوان تهیه کننده نیز وارد عرصه هنر و سینما نیز شده‌است.

برای بررسی اوضاع روزمانند لایحه بودجه عمومی سال ۱۳۹۷ که از سوی دولت دوازدهم به مجلس فرستاده شده و حرف و حدیث‌های بسیار زیادی نیز در این خصوص میان اقشار مختلف جامعه صورت گرفته است به سراغ این نماینده اصلاح طلب در دوره دهم مجلس شورای اسلامی رفته و تمام سعی خود را در شکل گیری مصاحبه‌ای داغ، جذاب و خواندنی به کار برده‌ایم. البته برگ سبزیست تحفه درویش و امید که مقبول نظر خوانندگان گرامی افتد.

برای اولین سوال اجازه دهید به مساله آلودگی هوا در تهران بپردازیم. البته خود آلودگی دیگر خیلی مهم نیست و برایمان مثل ترافیک همیشگی خیابان ولی عصر عادی شده است. ولی موضوع تهران است که از بد روزگار اسمش را گذاشتند پایتخت اما رسمش به مانند کودکان سر راهیست که هیچ کس حاضر نیست مسئولیتش را قبول کند. به راستی چرا؟

ضمن خیرمقدم گویی به شما که از همین سوال اول نشان دادید سالی که نکوست از بهارش پیداست و همچنین تشکر از دوست و همکارعزیزم علیرضا محجوب که خودش هم نماینده مردم تهران است و سایر همکارانتان در روزنامه کاروکارگر.

باید عرض کنم که من هم با شما موافقم و حال و روز این روزهای تهران درست مثل یک کودک سر راهی شده که هر کسی از کنارش عبور می‌کند و صدای دلخراش گریه‌اش را می‌شنود هنر کرده و می‌گوید الهی بمیرم طفلکی! و بعد خیلی راحت به راهش ادامه داده و به قول معروف می‌رود‌‌ همان جایی که نادر با سپاهش رفت. من یه زمانی احصاء کردم و باورم نشد که تهران فقط حدود ۲۷ معضل را روی پوست شهر دارد و بیش از ۳۰ مشکل هم زیر پوست شهر گریبانش را گرفته است. ترافیک، آلودگی هوا، مسایل زیست محیطی، انفجار جمعیت، همین زلزله‌ای که خبر از زندگی در روی گسل داد، زنان بی‌سرپرست و بد سرپرست، دختران فراری، معتادان متجاهر، آلودگی صوتی و امثالهم را روی پوست تهران هر روز می‌بینیم و به قول خودت برایمان خیلی عادی هم شده ولی در زیر پوست تهران اتفاق‌های وحشتناکی در حال روی دادن است. یک شب مجمع نمایندگان تهران را از ساعت

۱۰شب تا حدود ۶ صبح برداشتیم و به شبگردی در محله‌هایی چون هرندی و میدان شوش رفتیم. به پلیس امنیت هم رفتیم. باورت نمی‌شود خانه‌هایی را به ما نشان دادند که خانوادگی شغلشان مشروب سازی بود و دستگاه پلمپ هم داشتند همین شیشه‌های مشروب‌های بسیارگرانقیمت که به اسم خارجی فروخته می‌شود در‌‌ همان خانه‌ها پر می‌شد. خانه‌های دیگری هم دیدیم که مثل زمان طاغوت مرکز فساد و فحشا بود.

من باور می‌کنم چون خودم در محله خزانه بخارایی به دنیا آمده‌ام و حتی زمانی در یک خبرگزاری اصول گرا یادداشتی خطاب به رییس جمهور با تی‌تر آقای روحانی در عمل از مردم تهران تشکر کنید نوشتم...

همان روزهایی که مستبصر بودی؟

تیم‌های فوتبال شهرداری و بنیاد توپ ساخته نشدن دوباره پلاسکو را به سمت هم شوت می‌کنند

بله در‌‌ همان روزهایی که مستبصر بودم و از ایشان خواستم اگر فراغت داشتند سری به محله‌هایی چون باغ آذری، میدان مولوی چهارراه سوسکی، گود عرب‌ها، کوچه اوراق چی‌ها و... بزنند و از نزدیک مشاهده کنند که در آن مناطق پسربچه‌های ۷، ۸ ساله بدون پوشیدن شلوار در کوچه‌ها بازی می‌کنند به قول شما درست مثل زمان طاغوت. نتیجه آن شب گردیتان چه شد؟

ببینید! در قانون مدیریت بحران آمده که در تمام کشور استانداران رییس ستاد بحران هستند ولی در تهران این شهردار است که ریاست بر ستاد بحران را برعهده دارد. بعد از آنکه فاجعه پلاسکو پیش آمد تازه ما فهمیدیم که صد‌ها ساختمان مانند پلاسکو در تهران وجود دارد ولی هنوز یک آجر روی آجر در پلاسکو گذاشته نشده است. حالا این وسط یک بازی فوتبال هم میان دو تیم شهرداری و بنیاد مستضعفان شروع شده که هر کدام توپ ساخته نشدن دوباره پلاسکو را به زمین طرف مقابل شوت می‌کنند. در چنین شرایطی نتیجه گیری‌ها خیلی مهم نیست. مهم خروجی همه آن طرح‌هایی است که روی کاغذ به دست می‌آید که باید خدمتت عرض کنم آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار هیچ...

رییس جمهور شورای ساماندهی پایتخت را تشکیل نمی‌دهد

خوب چرا هیچ...؟

چون از زمان روی کارآمدن دولت دوازدهم، هنوز شورای ساماندهی پایتخت که به ریاست رییس جمهور باید تشکیل شود تشکیل نشده است. وقتی رییس جمهور برای حل مشکلات تهران که ام المصائب همه مشکلات کشور است وقت ندارد تا جلسه تشکیل دهد من و محجوب و سایر نمایندگان مجمع استان تهران چگونه باید نتیجه حدود ۶۶ جلسه‌ای را که با مردم، فرمانداران، بخشداران، استاندار، شهردار، رییس پلیس و... را برگزار کرده‌ایم در آن شورا برای اعضاء گزارش کرده و با تصویب راه حل‌های منطقی به یک سرانجامی برسانیم. مگر کشورهای دیگر شق القمر کرده‌اند که ما نمی‌توانیم؟

در پاکستان قلب اقتصادی کراچیست و پایتخت سیاسی اسلام آباد. در هندوستان قلب اقتصادی بمبئی و پایتخت سیاسی دهلی نو. در ترکیه قلب اقتصادی استامبول و پایتخت سیاسی آنکارا. در هلند که به تازگی آنجا بودیم و جایت خالی نبودی مثل من وزیر اقتصادشان را ببینی که با دوچرخه از مقابلمان عبور کرد قلب اقتصادی آمستردام است و پایتخت سیاسی لاهه. حتی در همین آمریکا قلب اقتصادیشان دو ایالت قدرتمند کالیفرنیا و نیویورک است و پایتخت سیاسی واشنگتن. چرا در ایران با وجود همه هشدارهایی که کار‌شناسان در این خصوص می‌دهند اینچنینن اتفاقی نمی‌افتد؟ واقعا مانده‌ام که داستان از چه قرار است؟ البته در خصوص تشکیل جلسه شورای ساماندهی پایتخت اگر آقای روحانی وقت ندارد سلمنا! قانونگذار مشخص کرده که این شورا می‌تواند به ریاست جهانگیری هم تشکیل شود که باز تشکیل

نمی‌شود. خوب مجمع نمایندگان استان تهران در چنین شرایطی چه کند؟ همگی با هم برویم مقابل خانه آقای روحانی بست بنشینیم؟

اگر اصلاح طلبان بست می‌نشستند نه امام‌زاده حرمت داشت و نه آنان مسلمان به حساب می‌آمدند

چرا که نه مگر احمدی‌نژاد در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) بست ننشست؟

زدی به سیم آخر؟

بله با اجازه شما...

به جان عزیز خودم و خودت سوگند... اگر اصلاح طلبان بست نشین اماکن متبرکه می‌شدند نه امام‌زاده حرمت داشت و نه آنان مسلمان به حساب می‌آمدند و عده‌ای هر روز کفن بپوش خواهان محاکمه‌شان به عنوان محارب و برنداز می‌شدند. یکی افاضه می‌کند‌ای آقا طرف که خطا نکرده رفته بست نشسته است در زمان قاجار هم علما بست می‌نشستند، واقعا نباید در جواب چنین پاسخ مزحکی فریاد زد: مرد حسابی حکومت قاجار نظامی فاسد بود و علما هم اپوزسیون آن حکومت فاسد. این چه استدلالی است؟ سخنگوی قوه قضائیه هم می‌گوید مردم به زودی حکمت سکوت قوه قضائیه را متوجه خواهند شد. خوب ما هم در کنار مردم منتظر می‌مانیم تا چنین حکمتی را ببینیم.

هرگز از دادن رای به روحانی پشیمان نیستیم چرا که اصلا چاره دیگری نداشتیم

کمپینی به راه افتاد با #پشیمانیم. رسانه‌های اصول گرا با آب و تاب و ذوق زدگی تحلیل کردند که کمپین پشیمانیم را کواکبیان با نطق آتشین میان دستور بر علیه روحانی به راه انداخت. ماجرا چه بود؟

یکی دو جای دیگر مانند مجلس گفته‌ام. می‌خواهم برای آخرین بار و خیلی صریح و روشن در مصاحبه با کاروکارگر تکرار کنم که‌ای آقایان اصولگرا و‌ای عالیجنابان دلواپس، ما هرگز از دادن رای به روحانی پشیمان نیستیم چرا که اصلا چاره دیگری نداشتیم یا باید به قالیباف و رئیسی که کاندیداهای شما بودند با احترام به می‌رسلیم و هاشمی طبا رای می‌دادیم که معنایش تشکیل دوباره دولت‌های بهاراین بارمنهای احمدی‌نژاد بود و تحمل‌‌ همان مصائب تحریم‌های سلسله وار شورای امنیت و نطق‌های آنچنانی در سازمان ملل متحد برای مدیریت جهان و یا اینکه به روحانی رای می‌دادیم که از ابتدا می‌دانستیم عقاید و افکارش چگونه است. بنابراین ما پشیمان نیستیم ولی نقد می‌کنیم با قدرت هم نقد می‌کنیم چرا که وکیل المله هستیم و نه وکیل الدوله. وقتی داد همه بلند می‌شود که برای دیدار با رییس جمهور باید اول رییس دفترش را قانع کنی، نباید نقد کرد؟ خدا اجدامان را رحمت کند که این گنج‌های ضرب المثل را برایمان ارث گذاشتند که یکیشان ارباب ما مباشری داشت، مباشر ما ارباب بود است.

تا کی باید سید محمد خاتمی برای پیروزی لیست اصلاح طلبان تکرار کند؟

وقتی در سال ۹۲ آقای محمدرضا عارف قبل از شروع مناظره‌ها به نفع آقای روحانی کنار رفت و در سال ۹۶ هم اسحاق جهانگیری با پایان مناظره‌ها دوباره به نفع آقای روحانی‌‌ همان کار را کرد زیرا از ابتدا هم قرار بود که پوششی باشد. آیا نباید به قول‌‌ همان اجداد خدا بیامرزمان بگوییم همین که داریم هم از سرمان زیادیست؟

آفرین. حرف من هم دقیقأ همین است. و حتی این پرسش به صورت خیلی جدی برایم مطرح است که چرا اصلاح طلبان از نهادی مانند شورای نگهبان آنقدر واهمه دارند که حاضر نیستند با وزن و عیار خود و داشتن شخصیت کاریزماتیکی چون سید محمد خاتمی همچنین پایگاه عظیم رأی با بیش از ۲۰ میلیون هواردار، پا به عرصه انتخابات مثلا برای ۱۴۰۰ گذاردند و در مقابل شایعه کاندیداتوری علی لاریجانی از اصولگرایان دست به دامن بزرگوارانی چون ناطق نوری می‌شوند؟ البته منظورم این نیست که ما باید تا ابد از خاتمی هزینه کنیم و هر روز او برای رای آوردن لیست‌های انتخاباتی اصلاح طلبان در پیام‌های ویدیویی تکرار کند. بنده هم عضو شورای هماهنگی اصلاح طلبان هستم ولی آیا می‌توان به نقدهایی که به عملکرد این شورا وارد است بی‌توجهی کرد؟ درهمین انتخابات شورای شهر تهران چرا نباید افرادی مانند سرخو و حکیمی‌پور وارد شورا شوند. بنده ایده پارلمان اصلاحات را مطرح کردم آقایی می‌گوید پارلمان اصلاحات عملی نیست چون ابعادش به خوبی مشخص نشده است. حالا خوب است که الحمدالله همه ما ادعای استاد دانشگاه بودن هم داریم. کجای واژه پارلمان گنگ است مگر ما امروز خودمان نماینده پارلمان نیستیم. تعامل با حاکمیت یک بحث است تعامل در درون جریان اصلاح طلب با همدیگر نیز بحث دیگریست. خدا خیر بدهد به حاج آقای کروبی همیشه می‌گفت سر سفره خالی که دعوا کردن ندارد. ما شخصیت‌های بزرگواری در جریان اصلاح طلب داریم خوب آن‌ها هم بروند در داخل احزاب اصلاح طلب عضو شوند. مشکل اینجاست که دولت ما حزبی نیست. مجلس ما حزبی نیست. در همین انتخابات سال ۹۶ تشکیلات خانه کارگر و همین حزب مردم سالاری از تمام ظرفیت خود برای رییس جمهور شدن آقای روحانی استفاده کردند بعد ایشان می‌گوید من حزبی نیستم یعنی مردم حزب چیز خوبی نیست. خوب خیلی این حرف زشت است. شورای نگهبان تن به تصویب قانون رجل سیاسی نمی‌دهد روز ثبت نام در وزارت کشور طرف می‌آید در مقابل دوربین تلویزیون هدف خود از ثبت نام در وزارت کشور به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری را کف‌تر هوا کردن اعلام می‌کند. خوب پیامش در سطح افکار عمومی چیست؟ اگر ما اصلاح طلب‌ها با همه ظرفیت‌هایی که برشمردم به یک کاندیدای قوی و جامع التوافق برسیم شورای نگهبان هم صحنه را می‌بیند. مگر می‌شود که نماینده یکی از دو جریان قدرتمند سیاسی کشور را رد صلاحیت کرد و بعد با یک دونده سوت شروع ماراتن ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را به صدا درآورد؟

اضافه کردن ۵۰ درصدی قیمت بنزین در حق طبقه کارگر قطعا ظلم است

مباحث مربوط به بودجه در این روز‌ها خیلی داغ است. سخنگوی دولت صحبت از بنزین ۲۲۰۰ تومانی در فوب خلیج فارس کرده و خواهان افزایش حامل‌های انرژی می‌شود و حتی ظاهرا یارانه نان هم در بودجه پیشنهادی سال ۹۷کاملا قطع شده است به راستی آیا در‌‌ همان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، حداقل پایه حقوق کارگر نیز هشتصد و دوازده هزار تومان است؟

بعضی وقت‌ها مانده‌ام مات و مبهوت از این عوالمی که برخی از آقایان در آن‌ها سیر می‌کنند. خواهان افزایش ۵۰ درصدی بنزین می‌شوند، یارانه نان را قطع کرده و می‌دانند که این افزایش ۵۰ درصدی بنزین موجبات افزایش صد‌ها درصدی کرایه حمل و نقل عمومی را هم بوجود می‌آورد و حتی تا افزایش اجاره خانه و امثالهم نیز پیش می‌رود بعد از آن طرف نرخ رشد تورم را ۱۰ درصد اعلام کرده و خواهان افزایش حقوق کارگران به همین میزان می‌شوند. این گونه مسایل در حق قشر مستضعفی چون کارگر شبهه ناک نیست بلکه قطعا ظلم است و بعید هم می‌دانم که مجلس با چنین خواسته غیر منطقی موافقت کند چرا که سطح عمومی قیمت‌ها باید با سطح درآمد‌ها مقایسه شود درهمین هلندی که رفته بودیم به ما گفتند ۷۵ هزار یورو درآمد سرانه هر هلندی است در حالی که این رقم در ایران به زور برای هر فرد به ۵۰۰۰ یورو می‌رسد. مثلا درآنجا اگر قیمت بنزین را ۱. ۵ یورو کنند حدود ۶۰۰۰ تومان اصلا به حساب نمی‌آید ولی در ایران که ۲۰۰۰ تومان درآمد سرانه ایرانی هاست حدود ۱۰۰ هزار تومان پول بنزین با چه عقلی جور در می‌آید؟

کسی تا به حال با چاقو به ما حمله نکرده است

شما در لابلای حرف‌هایتان در خصوص همین هلند اشاره داشتید که وزیر اقتصادشان با دوچرخه تردد می‌کرد. یاد مصاحبه اخیر شمخانی افتادم که بیان داشت باید بساط حفاظت شخصیت‌ها در کشور برچیده شود چرا که بیشتر شبیه مراسم تشریفات شخصیت‌ها شده تا حفاظت از آن‌ها آیا مجلس نمی‌تواند در این خصوص اقدام کند؟

حالا سر حال آمدم با این سوال‌های خوبی که می‌کنی اما به نظرت درسته که مجلس قانون تصویب کند مسئولان از چنین بساطی محروم شوند؟ خوب آقایان خودشان استفاده نکنند. در همین مجلس به ما هم گفتند که می‌توانید اسلحه دریافت کنید قبول نکردیم با اینکه از صبح تا شام به عنوان نماینده با مردم سروکار داریم و حتی خیلی وقت‌ها عده‌ای که بر اثر این تورم وحشتناک کارد به استخوانشان رسیده سرمان داد هم می‌زنند ولی کسی تا به حال با چاقو به ما حمله نکرده است. این مردم بسیار بزرگوار هستند. شمخانی درست می‌گوید برخی از مسئولان دنبال فرار از ترافیک تهران هستند با چنین بهانه‌هایی از خطوط ویژه عبور می‌کنند به نظرم بهترین راه این است که خود شمخانی بخشنامه صادر کند.

احتمالا تا پایان سال مساله حصر حل خواهد شد

آقای شمخانی در اظهار نظر دیگری اعلام کرده که احتمالا مساله حصر در آینده‌ای نزدیک حل خواهد شد شما که در کمیسیون امنیت ملی مجلس هستید در این خصوص اطلاعی دارید؟

من هم جسته و گریخته و توسط خانواده‌‌هایشان متوجه شده‌ام که گشایش‌هایی در زمینه رفع حصر بوجود آمده است. بعد از ماجرای اعتصاب غذای حاج آقا کروبی و نطقی که من هم در مجلس داشتم خوب ماموران امنتیتی از خانه ایشان بیرون رفتند و فرزندان جناب آقای میرحسین موسوی هم موفق به ملاقاتشان شدند اینکه بگویم فردا یا پس فردا که نه ولی احتمال می‌دهم تا قبل از پایان سال جاری مساله حصر تمام شود.

درهمین قضیه یک سوال همواره در نزد افکار عمومی مطرح است. چرا سید محمد خاتمی که از سوی اصول گرایان تاثیرگذاری مانند باهنر، رفیق دوست و غفوری فرد آن طور با احترام یاد می‌شود و حتی خیلی صریح می‌گویند که وی هرگز از خطوط قرمز نظام عبور نکرده ممنوع التصویر می‌شود ولی فردی مانند احمدی ن‍ژاد همچنان در توهین و حتک حرمت بزرگان انقلاب یکه تازی می‌کند؟

در‌‌ همان نطقی که برای آقای روحانی داشتم که به قول شما خیلی هم جنجالی شد خطاب به آقای صادق لاریجانی گفتم شما می‌دانستید که چهار نفر از وزیران احمدی‌نژاد در پرونده فساد بابک زنجانی نقش داشته‌اند جناب آقای رییس قوه قضائیه شما الان باید چنین موضوعی یادتان بیاید؟ ما از مجلس هشتم و به وسیله نهادهای نظارتی چون بازرسی کل کشور، کمیسیون اصل نود و دیوان محاسبات همه این مفاسد را می‌دانستیم. در خصوص جناب آقای خاتمی کوچک‌ترین مصوبه‌ای در شورای عالی امنیت ملی برای ممنوع التصوری وجود ندارد و حتی رییس جمهور روحانی هم به صراحت موضع می‌گیرد که شورای عالی امنیت ملی مصوبه در این مورد ندارد. منتهی قوه قضائیه از طریق دادگاه ویژه روحانیت ظاهرا اقدام کرده است.

بچه‌ها طراحی کرده بودند هرجایی را که مرتضوی می‌گفت باید حذف شود عکس گل چاپ می‌شد

لطفا این پرسش را سوال یک روزنامه نگار از همکار روزنامه نگار تلقی کنید. آیا اگر قوه قضائیه نسبت به روزنامه نگاران داخل کشور که اتفاقا تمایلات روشنفکرانه و اصلاح طلبانه هم دارند و به حق تریبون بخش بزرگی از جامعه هستند ولی در عین حال خود را موظف به رعایت مرزهای اخلاق و قانون نیز می‌دانند با سعه صدر بیشتر و مهربانانه‌تر برخورد کند امثال آمدنیوز مجال خودنمایی پیدا می‌کنند؟

مسلم است که هرچه انعطاف قوه قضائیه نسبت به جوانان خوش فکر روزنامه نگار داخلی بیشتر باشد و نگاه مسئولان عالی دستگاه قضا به جوانان روزنامه نگار پدرانه‌تر باشد رسانه‌های ضد انقلاب بیشتر به محاق خواهند رفت ولی نباید از حق گذشت که در حال حاضر قوه قضائیه به چنین نگاه زیبایی رسیده است که خدا وکیلی جای تقدیر دارد من خاطراتی از مرتضوی دارم که اگر کتاب شود غوغا می‌کند. ساعت ۳ بامداد به منزل ما زنگ می‌زد که باید بیانیه آقای کروبی را که در روزنامه به چاپ رساندی برداری. حالا آن موقع شب کسی در چاپخانه نبود از آن طرف نیروهای دادستانی را هم به چاپخانه می‌فرستاد. حالا در چاپخانه با شگردهایی روی زینگ آن ستون را سفید می‌کردند. فردا شب دوباره زنگ می‌زد آقای کواکبیان شما کلک زدی و مردم می‌فهمند که روزنامه مردم سالاری عمدأ یک ستون خود را به دستور ما سفید کرده است. بعد بچه‌ها طراحی کرده بودند هرجایی را که مرتضوی می‌گفت باید حذف شود عکس گل چاپ می‌شد. دوباره زنگ می‌زد آقای کواکبیان چرا عکس گل چاپ می‌کنی؟

آخر سر عصبانی شدم فریاد زدم من خودم عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هستم بیشتر از تو امنیت ملی را می‌فهمم برو هر کاری که می‌خواهی بکن.

مشکل گرانی کمر شکن کاغذ حیات روزنامه‌های غیر دولتی را به شدت با خطر جدی روبرو کرده است

آخرین وضعیت لوایح جامع اطلاع رسانی و صنفی مطبوعات در دولت چگونه است؟

وضع خوبی ندارند و همچنان در دولت گیر کرده‌اند مانند اتومبیلی که در چاله بکس باد کرده است. دولت هر چه زود‌تر آن لوایح را به مجلس بفرستد و ماهم پیشنهادات خود را در تصویبشان عملیاتی کنیم با یک شکل حرفه‌ای تری در نظام رسانه‌ای در کشور روبرو خواهیم شد ولی الان یک مساله‌ای به مراتب نگران کننده‌تر است و آن مشکل گرانی کمر شکن کاغذ است که حیات روزنامه‌های غیر دولتی را به شدت با خطر جدی روبرو کرده است. روزنامه‌های خصوص یا با آگهی‌های صنایع اقتصادی اداره می‌شوند که الان مدیران آن صنایع در مواجهه با ما اعلام می‌کنند وقتی پول نداریم فیش‌های آب و برق کارخانه را بدهیم آگهی تبلیغاتی به چه کارمان می‌آید و یا از طریق یارانه مطبوعات که آن هم ماه هاست پرداخت نشده و مورد آخر که می‌ماند عرضه در کیوسک‌های دکه‌ها. خوب وقتی در همین یکی دو ماهه کاغذ از کیلویی ۲۲۰۰ تومان به حدود ۳۸۰۰ تومان می‌رسد بسیاری از روزنامه‌ها امکان رسیدن به کیوسک و توزیع عمومی را پیدا نمی‌کنند که دولت باید در این خصوص کمک خیلی فوری کند چرا که روزنامه‌های غیر دولتی در کشور نماد دموکراسی هستند و باید هم در جامعه به غیر از صدای رسمی دولت صداهای غیر رسمی منتقدان به گوش برسد وگرنه قطعا کشور‌ها به سوی خودکامگی و دیکتاتوری پیش خواهند رفت.

کارگر‌زاده هستم یعنی هیچ وقت دارای ژن خوب نبوده‌ام

برای آخرین سوال می‌خواستم بپرسم که مصطفی کواکبیان برای نماینده مجلس شدن، ریاست بر حزب مردم سالاری، مدیرمسئولی روزنامه مردم سالاری و حتی استاد دانشگاه شدن تا چه حد از آی کیوی بالا یا ژن خوب برخوردار بوده است؟

خدا را شکر من کارگر‌زاده هستم یعنی هیچ وقت دارای ژن خوب نبوده‌ام. جزء نسل آی کیو بالا هم نیستم. این قبیل حرف‌ها قطعا توهین به ملت است. صد‌ها هزار جوان دارای استعدادهای درخشان از دانشگاه‌ها فارغ التحصیل شده‌اند. دولت فرصت شغلی عادلانه و برابر نسبت به آنهایی که به غلط خود را آقازاده معرفی می‌کنند و هیچ هنر و خاصیت دیگری جز همین آقازادگی هم ندارند در اختیارشان قرار دهد به جای اینکه از کشور خارج شده و به بهترین مراکز اقتصادی جهان عزیمت کنند، چراغ صنایع تعطیل ونیمه تعطیلمان را با همت وصف ناشدنیشان روشن کنند. به نظرم مطرح کردن چنین مباحثی توهین به شعور مردم است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز