خبرگزاری کار ایران

پراگ در میان تمدن و ویرانی

پراگ در میان تمدن و ویرانی
کد خبر : ۵۴۷۱۷۵

«روح پراگ» نوشته‌ی «ایوان کلیما» مجموعه یادداشت‌هایی پراکنده است درباره خود نویسنده، کودکی‌اش، آغاز فعالیتش به عنوان نویسنده و ژورنالیست، فضای سیاسی اجتماعی شهر و کشورش تحت حکومت‌های دموکرات، کمونیست و فاشیست و در نهایت گریزهایی به روشنفکران و نویسنده‌های چکسلواکی.

نیما فردوسی در جهان اقتصاد نوشت: «روح پراگ» نوشته‌ی «ایوان کلیما» مجموعه یادداشت‌هایی پراکنده است درباره خود نویسنده، کودکی‌اش، آغاز فعالیتش به عنوان نویسنده و ژورنالیست، فضای سیاسی اجتماعی شهر و کشورش تحت حکومت‌های دموکرات، کمونیست و فاشیست و در نهایت گریزهایی به روشنفکران و نویسنده‌های چکسلواکی. نقطه مشترکی که تمام این وقایع را به هم متصل می‌کند شهر پراگ است. شهری که فرانتز کافکا آن را مادر تمام شهرهای دنیا می‌خواند. شهری که زادگاه بسیاری از انسان‌های مهم در عرصه فرهنگ اروپا و جهان بوده است. بسیاری از روشنفکران و دانشمندان جهان در قرن‌های گذشته در دانشگاه‌های پراگ تدریس می‌کرده‌اند و یا مشغول به تحصیل در آن بوده‌آند. نویسندگانی بسیار مهم در آن زندگی می‌کرده و قلم می‌زده‌اند. از میان آن‌ها فرانتز کافکا، میلان کوندرا و بهومیل هرابال شناخته شده‌ ترین‌ها هستند. پراگ، مانند بسیاری از مراکز مهم هنری و فرهنگی دستخوش غارت‌ها و غصب‌ها و جنگ‌های بسیاری شده است. از روسیه استالینی گرفته تا آلمان نازی بر آن‌ تاخته‌اند و چیزی نزدیک به نیم قرن سراسر وحشت و خفقان و محدودیت را از سر گذرانده است. حکومت‌های خودکامه‌ای که بر چکسلواکی حاکمیت کرده‌اند بیش از هر چیز دیگر، بر محدود کردن فرهنگ و ادبیات این کشور متمرکز شده‌اند. در همین حال یکی از درخشان‌ترین دوره‌های ادبیات چک و پراگ در همین زمان رقم می‌خورد.

«ایوان کلیما» در این کتاب سعی می‌کند عواملی را که بر شخصیت و تفکرش تاثیر داشته‌اند برشمارد. وی در متن کتاب نوشته است: برای نویسنده هر تجربه‌ای مفید است و هرچه تجربه شدیدتر باشد، تاثیر آن بیشتر است. «ایوان کلیما» کودکی و نوجوانی خود را در یکی از سیاه‌ترین دور‌های تاریخ بشر گذرانده است. زمانی که سایر کودکان به مدرسه می‌روند، او به جرم یهودی بودن خانواده‌اش در اردوگاه‌های کار اجباری زندگی می‌کرده و بیش از هر چیز با تصویر مرگ روبرو بوده است. نگاه امروز او به این وقایع جالب توجه است. او می‌کوشد تاثیرات مثبت آن اتفاقات را نیز در کنار وحشتش نشان دهد. مهم‌ترین تفاوتی که روایت «ایوان کلیما» با بسیاری دیگر از راویان وحشت خفقان اردوگاه‌های مرگ دارد، در تحلیلی است که او از ارتش آزادی‌بخش سرخ ارائه داده است. بر خلاف بسیاری که دست به تمجید از ارتش سرخ می‌زنند کلیما برایمان روشن می‌کند که هیچ طرفی به دنبال رهایی و آزادی انسان‌ها نیست و هر دو جبهه با یک هدف می‌جنگند: قدرت.

کتاب روح پراگ همچنین بخش مفصلی دارد در توضیح و تفسیر حکومت‌هایی که بر پراگ حکمرانی کرده‌اند و مناسبات مردم با این حکومت‌ها. او از شیوه‌های ایجاد ترس و خفقان و از مقاومت زیرزمینی مردم پراگ می‌گوید و سرنوشت فعالان اجتماعی سیاسی و رییس جمهوران منتخب و منصوب چک. همچنین بخشی را به کافکا اختصاص داده است و زندگی‌نامه‌ای مختصر و تحلیل‌هایی از آثار او نوشته است.

«ایوان کلیما» تحت تاثیر میلان کوندرا و فرانتز کافکا می‌نویسد و نشانه‌های عیان و پنهان بسیاری از این دو نویسنده در آثار او به چشم می‌خورد. کتاب روح پراگ مختصاتی مانند سایر آثار او دارد، برای مثال وی در کتاب «در میانه‌ی امنیت و ناامنی» نیز در یادداشت‌هایی کوتاه نگرش و نگاه خود را به مفاهیمی که زندگی ما را دوره می‌کنند بیان کرده است. مفاهیمی مانند: تحصیل، شغل، عشق، سرگرمی و غیره. در کتاب دیگرش «کارِ گِل» به افردای می‌پردازد که بدلیل ضدیت با حاکمیت از کار اخراج می‌شوند و اسمشان در لیست سیاه قرار می‌گیرد. آن‌ها پزشکان، نویسندگان و خبرنگارانی هستند که برای گذران زندگی خود، نامه‌رسان، انباردار، شیشه‌شور یا راننده می‌شوند. در اثر دیگرش «نه فرشته، نه قدیس» از چهارچوب رمان برای بیان نظراتش استفاده کرده است. او خانواده‌ای از هم گسسته‌ و جامعه‌ای که تحت تاثیر آن هستند را تصویر می‌کند.

«ایوان کلیما» همچنان بخشی از سال را در پراگ زندگی می‌کند. ۸۶ ساله است به نویسندگی و تدریس در دانشگاه‌های چارلز چک و میشیگان ایالات متجده امریکا مشغول است. او مانند نویسنده دیگر چک میلان کوندرا بارها در مصاحبه‌ها و کتاب‌هایش تلاش کرده‌است صرفا به عنوان راوی روزهای جنگ و انقلاب پراگ نباشد. بارها از منتقدان گلایه کرده است که با او درباره ادبیات مصاحبه نمی‌کنند و بیشتر نظرش درباره مسائل سیاسی را می‌خواهند. شاید این سرنوشت محتوم تمام نویسندگان و متفکرینی باشد که تحت حاکمیت‌های خودکامه زندگی می‌کنند. نمونه دیگر این تاثیر را می‌توانیم در کتاب هیاهوی زمان اثر «جولین بارنز» ببینیم. این کتاب به شخصیت برجسته موسیقی روسیه «دیمیتری شوستاکوویچ» پرداخته است. او نیز موسیقیدانی بسیار برجسته بود که در دوره‌های مختلف حکومتی تحت تاثیر تنگ نظری مقامات شوروی قرار گرفت. در کتاب هیاهوی زمان از تاثیر حکومت‌های لنین، استالین و خروشچوف بر جامعه هنرمندانی می‌خوانیم که برخی از آن‌‌ها مانند شوستاکوویچ هیچ علاقه‌ و دانشی نسبت به مسائل سیاسی ندارند و فقط می‌خواهند فعالیت هنری خودشان را دنبال کنند در حالی که حکومت این اجازه را به آن‌ها نمی‌دهد. حکومت‌هایی خودکامه که در سرتاسر تاریخ نه تنها برای سیاست که خود را برای جزئی‌ترین مسائل زندگی شهروندان نیز محق می‌دانستند و به جای آن‌ها تصمیم می‌گرفتند. برای مثال نوع خاصی از هنر در شوروی مجاز بود: هنر سوسیالیستی. در صورتی که تشخیص داده می‌شد آثار هنرمندی بنا به تعریف حاکمیت روز در این دسته‌بندی جای نمی‌گیرد، آن هنرمند در کمترین حالت می‌توانست ممنوع از کار شود.

کتاب ترجمه خوبی دارد و بخصوص خشایار دیهیمی در برگرداندن اصطلاحات موفق بوده است. این کتاب توسط نشر نی، به ترجمه خشایار دیهیمی در ۲۲۶  صفحه منتشر شده و قیمت آن ۱۶ هزار تومان است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز