بخش معدن تشنه مدیریت اصولی
معدن در واقع انباشتگی (آنومالی) از یک یا چند عنصر، کانی ها و سنگهایی است که از ارزش اقتصادی برخوردار باشند که این امکان را برای معدنکار ایجاد مینماید که آن ماده اولیه مورد استخراج گردد.
اکبر صداقت- پژوهشگر فنی تحقیق و توسعه معادن در جهان اقتصاد نوشت: معدن در واقع انباشتگی (آنومالی) از یک یا چند عنصر، کانی ها و سنگهایی است که از ارزش اقتصادی برخوردار باشند که این امکان را برای معدنکار ایجاد مینماید که آن ماده اولیه مورد استخراج گردد.
از آن سو مدیریت نیز دارای ساختاری است که شامل «هدفگذاری»، «برنامهریزی» و اجرا است.
نگارنده در این مطلب قصد دارد با تشریح برخی جزییات به ارتباط مهم و تنگاتنگ مدیریت و معدن بپردازد، ارتباطی که توجه به آن بدون شک موجب توسعه روزافزون این بخش مهم اقتصاد کشور خواهد شد و بیتوجهی به آن شرایطی نظیر وضعیت فعلی کشور را پدید خواهد آورد.
حال بیایید با این عنوانها مدیریت در بخش معدن را بررسی کنیم؛ مدیریت معدن یعنی هدفگذاری برای بهرهوری معدن، برنامهریزی برای اجرای پروژه استخراج، مطالعه بازارهای هدف و تعدیل سود با نگاهی ویژه به تعیین اهداف مطابق با طرح توجیحی فنی و اقتصادی.
بدیهی است معادن با تکمیل فرمولی با متغییرهای ثابت، وابسته و مجهول راهاندازی میگردند و حتی پس از صعود قیمت محصول به صورت حباب، کاهش قیمت تمام شده تولید و بازگشت قیمت مطابق نمودار که هنوز از قیمتهای قبل از زمان صعود نجومی بیشتر است روبهرو خواهد شد.
برای یافتن چرایی این موضوع، بعد از تحقیق و بررسی دفاتر و اسناد مالی خواهیم دید که معدن دچار ورشکستگی مالی است، چراکه زمانی طرح فنی و اقتصادی به تحقیق و نگارش درآمده که قیمت تمام شده در نمودار ثابت آن هم بدون تغییر در دورههای زمانی متفاوت بوده است، پس نمیتوان برای معدن از متغیرهای مستقل یا وابسته با فرمولی ساده انتظاراتی از نتایج قابل قبول برای بازار در دورههای زمانی متفاوت را میسر دانست و این بدان معناست که مدیریت سرمایه نیازمند شرایط دینامیک و تاکتیکهای استراتژیک برای حضور در بازار است تا راهکارهای مناسب را اتخاذ و آنها راعملیاتی نماید .
راهکار مدیریت بحران در دهکده جهانی نیازمند پروسه دقیق مهندسی از شناخت معدن، نیروی انسانی شاغل،هزینهها، محصولسازی و تعاملات با سازمانهای همکار با استفاده از فرصت برجام است.
البته ذکر این نکته بسیار حایز اهمیت است که از سالهای نخست انقلاب اسلامی هیچ کشوری نتوانسته محصولات معدنی کشورمان را تحریم نماید، پس آیا بهینه نبود از این فرصت ژئوپلتیک و حیرتانگیز، به گونهای دیگر سود میجستیم؟
آیا متولیان معدن نمیتوانستند با سیاستگذاری دقیق به تدوین سند چشم انداز اقدام کنند و آن را در اختیار واحدهای آموزشی قرار دهند تا نسل سوم فعالین این حوزه را مطابق این سیاستها آموزش و پرورش و تربیت نمایند؟
با توجه به اتفاقات رخ داده، بدیهی است که باید لزوم بازنگری در برنامهها و طرحهای معدنی را به مدیران و مهندسان پروژهای معدنی توصیه کنیم.
یادمان نرود اصل لزوم بازنگری و تکمیل فرآیندهای مدیریتی، شناخت ماده معدنی و عرضه محصول در بازار جهانی است.