ضرورت جوانسازی مدیریت در وزارت نفت
امروزه استفاده از مدیران جوان در سازمانها نه یک مطالبه بلکه یک نیاز مسلم است.
سعید ساویز -کارشناس نفت و انرژی در جهان اقتصاد نوشت: در دنیای غولهای انرژی نیز این «جوانسازی مدیریت» به شدت در حال گسترش و همهگیری است. این توصیهای است که جدیدترین تئوریسینهای نفتی (از وودمکنزی گرفته تا بلومبرگ) در حال تجویز آن به غولهای چند ملیتی هستند.
به همین خاطر است که شرکتهای پیشرو در سطح جهانی، اقدام به تعریف ضوابط و قواعدی در راستای گردش نخبگان نمودهاند. بدیهی است «جوان بودن» بایستی در کنار سایر تواناییهای کلیدی در یک نگاه جامع لحاظ گردد.
اما گویا در ایران، نسل اول انقلاب با وجود گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز قصد ندارد که جای خود را به نسلهای بعدی بدهد. به نظر میرسد چنین رویکردی رفتهرفته در حال تبدیلشدن به یک «اصل مسلم» است.
نسل قدیم به شدت برای حفظ صندلی و جایگاهش تلاش میکند البته در این نسل قطعاً افرادی نخبه و خاص نیز به چشم میخورد که به سختی میتوان برایشان جایگزین پیدا نمود. اما سوال اینجاست که این نخبگان چند درصد نسل اول را تشکیل میدهند؟
اگر تا به امروز این فرصت به نسلهای بعدی و نسل جوان داده میشد؛ آنگاه مدیرانی آبدیده و مجرب با سن کمتر از ۵۰ سال پدید آمده بود.
مدت زیادی از ماراتن رای اعتماد مجلس به وزرای دولت دوازدهم نگذشته است. اما اظهار نظر بزرگان اقتصاد و سیاست به خوبی نشان میدهد که نسل پیشین اساساً «کادر سازی» و «انتقال تجربه» را به طور کامل و جدی مورد توجه قرار نداده است. بدین معنی که «اجازه نداده» تا جوانان در کنار بزرگان قرار گیرند و فرآیند آموزش و تجربهاندوزی را نزد آنان تکمیل کنند.
یکی از همین مسئولان سابق گفته «بضاعت همین است، کفگیر به ته دیگ خورده است؛ نه کسی را باقی گذاشته ایم و نه نیرویی تربیت کرده ایم».
آیا این واقعیت دنیای سیاست و اقتصاد ایران است؟
اما اگر قرار است در آینده مشکلات چندین برابر نشود از همین امروز باید به فکر کادر سازی و تربیت مدیران بود تا پس از نوابغی چون ظریف و زنگنه و هاشمی، دست مدیریت اجرایی کشور خالی نماند.
چه اشکالی بوجود میآید اگر همین امروز در سمت معاونین وزرا (خصوصاً وزارت خانههای کلیدی) از معاونین جوان استفاده شود؟
آیا تا به امروز که بیشتر سمتها و مناصب در قبضه نسل اول انقلاب قرار داشته؛ رشد و پیشرفت کشور با ممالک پیشرفته و پیشرو بین المللی قابل قیاس بوده است؟ یا خرق عادتی مشاهده میشود؟
واقعیت آن است که سبک مدیریت در ایران تا به امروز با شیوه «سعی و خطا»های بسیاری همراه بوده است.
پس شاید وقت آن رسیده که با تلفیق این تجربه با نیروی جوانی (یعنی انرژی، دانش نوین، انگیزه) موتور توسعه اقتصاد و سیاست کشور جان تازه ای بگیرد و برای انجام این مهم چهار سال پیش رو فرصت حیاتی برای کادر سازی و پرورش مدیران آینده است.
در وزارت نفت طبق اظهارات وزیر، فعالیتهایی در راستای تحقق چنین امری صورت گرفته است. زنگنه در چهار سال دولت یازدهم علیرغم مخالفتها تعدادی از جوانان را به سمتهای مدیریتی و مدیریتهای میانی به کار گمارد که اتفاقاً نتیجه خوبی هم از آن حاصل شد، اما به نظر میرسد به صرف گماردن چند جوان (که تعداد آنها به انگشتان یک دست هم نمیرسد)، کفایت نداشته باشد.
زنگنه پیشنهاد کرد که یک جوان برای وزارت نفت دوازدهم به مجلس معرفی شود و خود در نقش مشاور در کنار وی نقش آفرینی کند.
اما این همه ماجرا نیست، این جوانان نیاز به تداوم حمایت دارند تا به سطح اول مدیریت راه یابند. از سوی دیگر تعداد بیشتری از این مهندسین و متخصصین جوان باید به حلقههای مدیریتی ردههای میانی وارد شوند و در واقع باید حجم بهکارگیری آنها در اداره سمتهای مدیریتی افزایش یابد.
برای مثال مدیر عامل سابق شرکت دوو در عصر طلایی آن شرکت، عادت داشت یک دستیار با حقوق متوسط استخدام کند. این دستیار علاوه بر داشتن تحصیلات اکادمیک کافی میبایستی آزمونهای علمی و عملی متعددی را پشت سر بگذارد. در مرحله آخر برای مدت سه سال در تمامی سفرها و جلسات در کنار او حضور میداشت و اگر میتوانست آن شرایط سخت کاری را تحمل نماید به عنوان یک مدیر رده میانی با حقوق مکفی استخدام میشد و مراحل ترقی را تا مدیریت ارشد سازمان با مکانیزم تعریف شده ای طی میکرد.
منابع انسانی در وزارت نفت، یکی از اصلی ترین معاونتها محسوب میشود. اتفاقاً همین معاونت بیش از سایر معاونتها به تحول و تزریق نیروی تازه نفس و خلاق نیاز دارد تا در آینده نزدیک تغییرات بنیادی در وضعیت کار و معیشت شاغلان نفتی را ایجاد کرده و شادابی، افزایش بهره وری سازمانی و افزایش رضایت شغلی را پدید آورد.
از این رو در راستای اصلاح امور در نفت انتظار آن میرود که برخی از پستهای مهم در شرکتهای اصلی و فرعی به زودی به جوانان سپرده شود؛ درست مطابق با اولین مصاحبه زنگنه پس از رای اعتماد.