خبرگزاری کار ایران

بنیتا وشرمساری ما برای مصیبت‌های ناتمام کودکان

بنیتا وشرمساری ما برای مصیبت‌های ناتمام کودکان
کد خبر : ۵۱۶۸۲۹

مصیبت و رنج ظاهرا به بخش لاینفک زندگی کودکان تبدیل شده است، قرار بود طبق کنوانسیون حقوق کودک، شادی و بازی بخش لاینفک زندگی آنان باشد، اما چه‌کنیم که اهریمنان اجازهٔ شادی به ستایش، آتنا و بنیتا و …که قربانی ددمنشی انسانهای اهریمن شدند یا پرسام قشنگ که در سنندج قربانی تقصیر پزشکی شد، را نمی‌دهند؟!

حسین احمدی نیاز-حقوقدان- در جهان اقتصاد نوشت: این مصایب یا ناشی از غفلت دولت، جامعه و شهروندان است؟ یا ناشی از بی‌تفاوتی نسبت وضعیت این چنینی کودکان یا منبعث از ضعف‌های قانون یا عدم اجرای خوب قانون یا نبود قانون‌خوب است؟.

داستان این کودکان بخشی از واقعیت تلخ کودکان ایران زمین است کودکانی که مصیبت‌های فراوان می‌بینند.

مصیبت‌هایی که ما (دولت، سازمان‌ها، شهروندان، والدین و….) برای آنان خلق می‌کنیم.، مصیبت عدم توجه به مقررات کنوانسیون حقوق کودک، مصیبت آموزش‌های بی‌مصرف در مدارس، مصیبت اذن والدین در حق تادیب کودک، مصیبت ازدواج کودکان، مصیبت کودک آزاری و …واقعا ما را چه شده است؟

یک کودک فقط ١٢سال در مدرسه درس می‌خواند و این درس هیچ کاربردی در بهزیستن یا چگونه زیستن او ندارد، چهل سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد و هزاران سخنرانی داشته‌ایم و بازبینی نشده که چه مقدار موثر در پیشگیری این حوادث تلخ بوده است؟ چرا هرگز این حوادث دهشتناک در نروژ و کشورهای توسعه یافته اجتماعی رخ نمی‌دهد‌؟ آن‌ها چه کرده‌اند که ما غافل بوده‌ایم یا انجام نداده‌ایم؟ تفاوت‌ها درکجاست؟ چرا مسولین از خواب غفلت بیدار نمی‌شوند؟ حادثه آتنا و ستایش و بنیتا و…. روح و روان شهروندان و جامعه را شخم زده است و فقط آه و افسوس برای رخداد این حوادث مانده است؟ پس چه باید کرد تا مصیبت‌های کودکان به حداقل برسد نه اینکه بسان نروژ شویم!

واقعیت مساله این است که توجه به حقوق کودک مورد غفلت شهروندان، والدین، دولت و مسولین واقع شده است، همگان موضوع کودک و الزامات رعایت حقوق کودک را متوجه نشده‌اند، کودک و رعایت حقوق او در زمرهٔ اولویت‌های ثانویه قرار گرفته و جزو خطوط قرمز نبوده و کمترین سرمایه گزاری در حوزهٔ آموزش و رعایت حقوق کودک صورت گرفته است، قوانین ما ضعیف و هنوز لایحه حمایت از کودک در راهروههای مجلس گرد و خاک می‌خورد و هنوز نمی‌دانیم چه کنیم و در این سو هر روز اتفاقی تلخ و ناگوار برای کودکان می‌افتد، واقعا ما شرمسار کودکان هستیم که چنین رخدادهای تلخی برایشان می‌افتد همه شرمسارند. و شوربختانه بی‌تفاوت از کنار این‌ها می‌گذریم.

این حوادث تلخ حاکی از خاموشی یا مرگ سرمایه‌های اجتماعی ماست. همیشه گفته‌ام که شاید بتوان تورم و گرانی را کنترل کرد اما بسیار سخت خواهد بود که لطمه‌های وارده به سرمایه‌های اجتماعی را درمان کرد و این موجب شرمساری است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز