مطالبه مردم از نامزدها، رضایت یا رفاه
کشور ایران در سالهای اخیر تنها و صرفا به دنبال افزایش سطح رفاه عمومی از طریق بالابردن سطح توسعه اقتصادی بوده این افزایش با تغییرات اساسی در اقتصاد ایران همراه بوده
جهان اقتصاد نوشت: در گیر و دار هر انتخاباتی، نامزدها نسبت به ارائه نظرات و برنامههای خود اقدام میکنند تا مردم با شناخت و اطلاع دقیق نسبت به انتخابی از روی آگاهی اقدام نمایند.انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نیز از این اصل فارغ نیست اما چه بر سر این فضا آمده که همه شعار از پرداخت پول، ساخت مسکن ارزان و مواردی از این دست میدهند؟ برخی از ناظران این رفتار را روشی عوامفریبانه تلقی میکنند زیرا یک خانواده محروم از بسیاری مواهب وقتی سخن از چند برابر شدن یارانه را میشوند فرض را بر این قرار میدهد که رأی دهم، شاید شد !
اما به راستی مبنای اینگونه اظهارنظرها میتواند براساس رفتارهای غیرحرفهای باشد؟ یا منطق خاصی در آن وجود دارد؟
در علم اقتصاد، توسعه اقتصادی عبارت است از، رشد اقتصادی به همراه تغییرات زیربنائی در اقتصاد که منجر به افزایش فزاینده ظرفیتهای فیزیکی، انسانی و اجتماعی میگردد.
این افزایش یا تغییرات در متغیرها یا به صورت کمی است که به آن رشد میگوئیم و یا به صورت کیفی است که به آن توسعه میگوئیم.
تفاوت میان رشد و توسعه و کارکردهای آن بسیار زیاد است، اما ماحصل افزایش میزان رشد و توسعه منجر به بروز فاکتوری به نام رفاه میشود. به عنوان مثال در صنعت خودروسازی افزایش تولید، رشد و بالارفتن سطح کیفی، توسعه صنعت است که نتیجه آن خودروی با رفاه بیشتر خواهد بود. در جوامع بشری نیز هر اندازه میزان درآمد افراد بیشتر شود و سطح زندگی آنها افزایش یابد سطح رفاه در جامعه رو به فزونی میرود و این دقیقا مطلبی است که نامزدهای انتخاباتی به آن اشاره دارند.
افزایش سطح رفاه عمومی از طریق تقسیم پول تحت هر عنوان، اعم از یارانه، مسکن مهر، ازدواج آسان و… .
به عبارتی دیگر میتوان عنوان داشت رفاه یعنی میزان مقاومت جامعه و افراد آن در قبال تنش های طبیعی و به طور دقیق هدف شعارهای تبلیغاتی جز آگهی دادن در خصوص افزایش این مولفه نیست.
اما چرا با افزایش درآمد و بالا رفتن سطح رفاه در جوامع بخصوص در ایران، هنوز مشکلات فراوانی پیش رو است و چرا مردم از داشتن هر آنچه دارند خوشحال و خشنود نیستند و به نوعی احساس غبن فاحش دارند و حتی گاهی به دنبال انتقام گرفتن از جامعه هستند.
براساس بررسی نظریه های توسعه اقتصادی، کشور ایران در سالهای اخیر تنها و صرفا به دنبال افزایش سطح رفاه عمومی از طریق بالابردن سطح توسعه اقتصادی بوده این افزایش با تغییرات اساسی در اقتصاد ایران همراه بوده به عنوان مثال
- کاهش سهم کشاورزی در تولید ملی و افزایش سهم صنعت
- افزایش شمار شهر نشینان و کاهش جمعیت روستائی
- افزایش ثروت و رفاه در جامعه
- افزایش میزان اشتغال در جامعه
بررسی شاخصهای اقتصادی اعم از در آمد سرانه ملی، شاخص برابری قدرت خرید، شاخص درآمد پایدار و دیگر شاخص ها تمام موید این افزایش سطح توسعه اقتصادی در ایران پس از انقلاب بوده و کماکان مسئولین نیز به دنبال تحقق حداکثری آن هستند.
اما میزان رضایت عمومی در جامعه که با شاخصی تحت عنوان شاخص شادکامی سنجیده می شود سخن از ایرادی مهم دارد.
به طور کل میتوان مدعی بود رضایت یعنی افزایش سطح توانمندی در مقابل محدودیتها و مخاطرات ناشی از زیست اجتماعی و بخت آزمائیهای آن.
به عبارتی دیگر و براساس نظریه اقتصاددان و اندیشمند اسکاتلندی توماس کارلایل اقتصاددانان باید رنجها، عواطف انسانی و احساسات خوش آیند ذهنی مصرفکننده،(افراد جامعه) را در محاسبات خشک اقتصادی ببینند، لذا مفهوم جدیدی در اقتصاد تحت عنوان اقتصاد شادکامی مطرح گردید که نطقه شروع این تعریف از طرح یک سوال اساسی در سال ۱۹۷۰ میلادی شروع شد و آن اینکه چرا در دهه ۱۹۷۰ با وجود افزایش سرانه درآمد در کشور ایالات متحده، سطح رفاه ذهنی (که بعدها به رضایت تغییر یافت) در میان مردم کاهش یافتهاست؟
موضوعی که در حال حاضر جامعه شناسان و اقتصاد دانان ایران نیز با آن روبرو هستند؟
افزایش افراد صاحب خودرو در مقایسه با دهههای قبل، افزایش افراد صاحب خانه، صاحب کسب و کار و شغل منجر به کاهش شدید رضایتمندی اجتماعی شدهاست، با بهترین خودرو رانندگی میکنیم اما از آن لذت نمیبریم، در منازل بسیار مجهز و مدرن زندگی می کنیم اما از داشتن رابطه اجتماعی حداقلی با همسایگان محرومیم و حتی در فضای خانواده نیز از داشتن روابط عاطفی لذت نمی بریم و به سمت فضای مجازی حرکت میکنیم. هر روز با پیشرفتهترین، به روزترین و گرانترین تجهیزات ارتباط جمعی از جمع خانواده و دوستان فاصله میگیریم و هزاران هزار نمونه دیگر که ما حصل افزایش سطح رفاه و کاهش سطح رضایت است مواجهایم.
به طور کل افزایش رفاه باعث افزایش رضایت نمیگردد.
حال یک سوال اساسی از نامزدهای محترم، آیا با افزایش مجدد سطح رفاه میتوان دل خوش را به جامعه هدیه داد؟
جواب کاملا مشخص است، خیر
بررسی شاخص شادکامی در ایران توسط پژوهشگران سازمان ملل طی چهار سال اخیر که کشور در شدید ترین رکود اقتصادی بعد از جنگ جهانی به سر میبرد نشان از ارتقاء جایگاه جهانی ایران از پله ۱۱۰ در سال ۲۰۱۳ به پله ۸۴ در سال ۲۰۱۶ دارد.این مهم خود موید این ادعا است که باید به دنبال ایجاد رفاه ذهنی در جامعه بود نه رفاه اقتصادی، رفاه ذهنی یعنی افزایش سطح توانمدی افراد جامعه در قبال یکدیگر، افزایش سطح تحمل اجتماعی، افزایش سطح گفتمان در جامعه، بالابردن میزان نقد پذیری، افزایش حمایت اجتماعی در جامعه گروههای هدف، امید به زندگی سال در بدو تولد، آزادی انتخاب زندگی، فعالیت های خیر خواهانه و در نهایت ادراک فساد.
لذا به نظر میرسد توجه به مقوله رضایت باید بر رفاه پیشی گیرد تا کشور به سمت تعالی حرکت نماید.
مصطفی مالکی تهرانی - کارشناس اقتصادی