خبرگزاری کار ایران

انتقاد یک آهنگساز از وضعیت موسیقی پاپ

انتقاد یک آهنگساز از وضعیت موسیقی پاپ
کد خبر : ۴۷۳۸۳۳

ناصر چشم‌آذر می‌گوید در دهه ۵۰ هر خواننده‌ پاپی شیوه خاص خود را داشت و هنر خوانندگی مطرح بود، نه ادا و ناله و گریه بیخود.

به گزارش ایلنا، کارنامه کاری ناصر چشم‌آذر هم چون منشوری چند وجهی است؛ از پیشتازی او که ساز تخصصی‌اش آکاردئون است در عرصه موسیقی الکترونیک تا آهنگسازی‌ها و تنظیم‌های به یاد ماندنی‌اش برای موسیقی پاپ در دهه  ۵۰، از آلبوم‌هایی بارها و بارها شنیده شده هم چون «باران عشق» تا موسیقی‌های متنی که به محض شنیدنشان به یاد شخصیت اصلی آن فیلم یا سریال می‌افتیم.

استارت کنسرت‌های ناصر چشم‌آذر از مهر سال ۹۴ زده شد تا تیتر رسانه‌ها «چشم‌آذر بعد از ۳۰ سال بازگشت» شود. خوش‌شانس بودیم که این روند ادامه پیدا کرد و آخرین کنسرت او در سال ۹۵، بیست‌و‌پنجم و بیست‌و‌ششم اسفند با حضور مهدی یغمایی به عنوان خواننده مهمان در تالار وحدت برگزار شد. همان روزها برای گزارش تمرین به استودیو محل تمرین‌شان در خیابان جردن رفتیم که می‌توانید حاصل آن را اینجا بخوانید اما آن‌چه در ادامه آمده است گفت‌و‌گویی است جداگانه با ناصر چشم‌آذر که از معضل امروز موسیقی پاپ، نظرش نسبت وضعیت فعلی موسیقی الکترونیک، رمز و رازی که موسیقی دهه ۵۰ را شیرین و جذاب می‌کرد، آن‌چه می‌خواست با آلبوم «باران عشق» نشان دهد و زده شدن جرقه موسیقی متن فیلم در ذهنش با دیدن «آیوانهو» گفت.  

معضل موسیقی پاپ در دهه ۹۰

آهنگساز و تنظیم‌کننده قطعه «زائر»؛ «... در ساکت چشمانت، فریاد شکستن‌ها/ من زائر درگاهم، تو اوج رسیدن‌ها...»، در مورد فاصله‌ای که از لحاظ کیفیت میان موسیقی پاپ امروز با موسیقی پاپ در دهه ۵۰ وجود دارد گفت: «تکرار چیزی است که کاملا در محتوای موسیقی پاپ به چشم می‌آید. همین طور تقلید، ریمیکس و کاور از موسیقی‌های عربی و ترکی زیاد شده است که اصلا برای موسیقی ما شایسته نیست. متاسفانه بسیاری از خوانندگان پاپ ما تقلیدگر یکدیگرند و صدا و نوع اجرایشان شبیه هم است. مشکل اصلی موسیقی پاپ اکنون از نظر من تقلید و مشابه‌سازی است؛ حتی تقلید بچه‌ها از روی دست یکدیگر.»

چشم‌آذر تاکید کرد: «انگار هیچ خلاقیتی وجود ندارد و تقلید مثل گردبادی همه را در بر گرفته است یا حوصله‌ای برای ایده‌آفرینی و به خرج دادن سلیقه وجود ندارد. همه می‌نشینند از روی دست هم کپی می‌کنند. روند ارکستراسیون‌ها و سازبندی‌ها به این سمت رفته که اروپایی‌ها چه کار کردند ما هم همان کار را بکنیم.»

آهنگساز و تنظیم‌کننده قطعه فراموش‌نشدنی «هجرت»؛ «با سقوط دستای ما در تنم چیزی فرو ریخت/ هجرتت اوج صدامو بر فراز شاخه آویخت...» ادامه داد: «در جاهایی هم به سمت مداحی می‌روند. در شیوه خواندن بسیاری از خوانندگان پاپ امروزی ناله و درد و فغان به شدت زیاد است در صورتی که متن ترانه آن حد از زجر را ندارد اما احساسی که صدای خواننده به مخاطب منتقل می‌کند به گونه‌ای است که انگار عشقش جلوی چشمش در گدازه‌‌های آتشفشان کباب شده است! این عدم تطبیق احساس خواننده در هنگام خواندن با متن شعر هم بسیار دیده می‌شود.»  

تنظیم‌کننده قطعه از یاد نرفتنی «بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته/ بزن تار و بزن تار...» افزود: «به نظرم خوانندگان پاپ نباید پر شدن سالن‌هایشان را به حساب کار خوب خودشان بگذارند و باید به در دسترس نبودن گزینه‌های دیگر برای مخاطب هم فکر کنند. مخاطبانی که موسیقی پاپ و اجرای زنده را دوست دارند اما گزینه‌هایشان محدود است، استقبالشان به معنای تایید کیفیت آن چه می‌شنوند نیست و به چشم سرگرمی و جایی برای وقت گذرانی به آن نگاه می‌کنند.»

پیشرفت موسیقی الکترونیک

ناصر چشم‌آذر در ۲۰ سالگی برای گذراندن دوره جاز به آمریکا مسافرت کرد. او در سال ۱۳۵۷ بار دیگر و این بار برای پنج سال جهت تکمیل دوره موسیقی جاز و موسیقی فیلم به آمریکا رفت. این پیشگام سازهای الکترونیک در ایران در خصوص پیشرفت این گونه از موسیقی در ایران از آن زمان تاکنون، گفت: «من سال ۱۳۵۲ دستگاه الکتریکی را وارد مارکت موسیقی پاپ کردم و معتقدم از آن زمان تاکنون موسیقی الکتریک که الان با عنوان موسیقی الکترونیک می‌شناسیمش پیشرفت خوبی داشته است. کسانی که یک نسل یا دو نسل بعد از من آمدند، منبع‌شان در این زمینه کارهایی بوده است که آن زمان از من شنیده‌اند و همان‌ها مجابشان کرده است که در این عرصه فعالیت کنند. با نگاه کردن به این روند، احساس رضایتی نسبی دارم از این که نسل پس از من با شنیدن آثارم از ایده‌های مدرن و به‌روز بهره بردند.»  

رمز و راز موسیقی پاپ دهه پنجاه

آهنگساز و تنظیم‌کننده قطعه «دو پرنده»؛ «... ما بس که نپریدیم/ پریدن یادمون رفت...» در مورد رمز و رازی که در موسیقی دهه  ۵۰ بود و آن را نسبت به موسیقی پاپ فعلی جذاب‌تر و شیرین‌ترش می‌کرد گفت: «نمی‌خواهم در دام نوستالژی و ترجیح گذشته بر حال، تحت هر شرایطی بیفتم. البته معتقدم بحث نوستالژی بیشتر شامل دهه ۴۰ می‌شود؛ آن‌ها درصد نوستالژی‌شان بیشتر است اما موسیقی دهه پنجاه، چشمی هم به آثار آوانگارد دنیا داشت، می‌خواست مدرن و به روز باشد و از لحاظ رقابتی می‌توانست با موسیقی اروپای شرقی و حتی اروپای غربی رقابتی تنگاتنگ داشته باشد. در آن دوره موسیقی ما به عنوان مثال از موسیقی ترکیه بسیار پیشروتر و قوی‌تر بود و می‌توانستیم با دنیا بر سر موسیقی پاپ رقابت کنیم. بعد از انقلاب بود که موقعیت و امکانات در حوزه موسیقی پاپ کمتر و حتی متوقف شد و این توقف حداقل برای پنج، شش سال ادامه داشت.»

ناصر چشم‌آذر ادامه داد: «اگر باورمان این باشد که موسیقی هنری ماورایی است و از جهانی فرای این جهان به هنرمند نازل می‌شود؛ معتقدم موسیقی دهه ما از چنین عناصر ماورایی و کائناتی تغذیه می‌کرد.»

«باران عشق» و جهانی کردن موسیقی ایرانی

۲۳ سال از انتشار آلبوم بی‌کلام «باران عشق» می‌گذرد و بی‌شک تاکنون بارها و بارها قطعاتی از آن را از رادیو و تلویزیون؛ غالبا بی‌اجازه خالقش شنیده‌اید. ناصر چشم‌آذر در خصوص این آلبوم خاطره‌انگیز گفت: «در آلبوم «باران عشق» می‌خواستم نشان دهم موسیقی دهه پنجاه‌مان چه بوده است و در زمان انتشار این اثر که دهه ۷۰ بود، توانستم بار دیگر همان ملودی‌ها  و احساسات را نشان دهم که پیشرو بودند و توانایی رقابت با موسیقی اروپا را داشتند. چیزی که همیشه برایم مهم‌تر از برانگیختن حس نوستالژی است.»  

خالق آلبوم‌های «باران شادی ۱،۲،۳» ادامه داد: «در «باران عشق» می‌خواستم بر ثمرات موسیقی پاپ در دهه ۵۰ تاکید کنم؛ این که آن زمان هر خواننده‌ای شیوه خاص خود را داشت و  هنر خوانندگی مطرح بود، نه ادا و ناله و گریه بیخود. هیچ چیز پوشالی نبود و خواننده به چیزی تظاهر نمی‌کرد. تعجب می‌کنم از این که خوانندگان پاپ الان‌مان چرا انقدر ناراحتند و وقتی می‌خواهند بخوانند انگار زجر می‌کشند!»‌

آفریینده آلبوم «خواهران غریب» افزود: «در «باران عشق» همچنین می‌خواستم یادآوری کنم که موسیقی ما می‌تواند از مرزهای ایران رد شود، با موسیقی جهانی رقابت و فرضا با یک جوان اروپایی هم ارتباط برقرار کند. قدرتی که موسیقی باکلام ما حتی زمانی که نظر کسانی را در دنیا به خود جلب می‌کند، در نهایت فاقد آن است.»

ناصر چشم‌آذر ادامه داد: «به عنوان مثال موسیقی استاد محمدرضا شجریان در دنیا شنیده می‌شود که نوعی موسیقی سنتی چهچه‌زنی و آوازخوانی است ولی به سختی می‌تواند با جوانانی که متوجه زبان آن نمی‌شوند ارتباط برقرار کند. کاری که آثاری مانند «باران عشق» راحت‌تر انجام می‌دهند. من با دغدغه جهانی کردن موسیقی ایرانی به دنبال همین ارتباط بودم.»  

صاحب آلبوم «طلوع عشق» در پاسخ به این‌ پرسش که آیا آن‌چه با عنوان موسیقی تلفیقی می‌شناسیم می‌تواند به این برقراری ارتباط کمک کند یا خیر، گفت: «حالا می‌بینیم برای این که موسیقی را جهانی کنند چیزی به اسم موسیقی تلفیقی مد کرده‌اند که در آن کمانچه را کنار گیتار فلامینکو می‌گذارند‍! و ما نفهمیدیم چطور می‌شود موسیقی اسپانیایی را با آواز شوشتری منصوری تلفیق کرد؟! ما باید با سازهای خودمان این کار را بکنیم. مثلا کاری که گروه رستاک می‌کند از نظر من بسیار قابل قبول است.»

موسیقی متن؛ جرقه‌ای که با «آیوانهو» زده شد  

بُعد دیگر زندگی هنری ناصر چشم‌آذر، موسیقی‌های متنی است که به محض شنیدن‌شان شخصیت فیلم جلوی چشم‌تان می‌آید. از «هامون» گرفته تا «خواهران غریب»، از «قارچ سمی» تا «شمعی در باد»، از «آتش بس» تا «سوپر استار» و... چشم‌آذر در پاسخ به این که چه می‌کند که موسیقی‌های متنش یادآور شخصیت‌های اصلی فیلم می‌شوند گفت: «تناسب و ارتباط ملودی و ارکستراسیون است که این کار را می‌کند و حساسیت یک آهنگساز فیلم. صرف این که موسیقی را از لحاظ آکادمیک به خوبی بدانید نمی‌تواند متضمن این باشد که موسیقی متن بنویسید. این جا دیگر فقط سواد کارساز نیست و خلاقیت و زیبایی‌شناسی است که به کمک‌تان می‌آید.»  

سازنده موسیقی متن «می‌خواهم زنده بمانم» ادامه داد: «من از خودم مثال می‌زنم. اولین فیلمی که در دوران کودکی و به خوبی یادم مانده است «آیوانهو» بود با بازی رابرت و الیزابت تیلور. یادم است محو موسیقی میکلوش روژا شده بودم. این که چه طور موسیقی می‌تواند کاری کند در صحنه‌ای که مثلا برف می‌آید احساس سرما کنید... یکی از معجزات موسیقی همین است که در یک ثانیه چنان اثری بر جسم و روح‌تان می‌گذارد که هزاران تابلو می‌بینید.»  

سازنده موسیقی «خواب و بیدار» افزود: «وقتی دست به کار شدم موسیقی «تاراج» را ساختم. موسیقی‌ای که احساس می‌کنم به احتمال 99 درصد با شنیدنش زینال بندری جلوی چشمتان می‌آید؛ قاچاقچی سابقه‌دار تریاک با بازی جمشید هاشم‌پور. تناسب ملودی با عناصر کاراکتر است که منجر به چنین اتفاقی می‌شود. بارها گفته‌ام که ما برای اصغر، حسین، قاسم، سمیه و در مجموع برای شخصیت‌هایی ایرانی موسیقی می‌سازیم نه برای ژان، جک، امانوئل، الیزابت و شخصیت‌های خارجی. فضا و هویت باید ایرانی باشد. همین می‌شود که مثلا  به محض شنیدن موسیقی «خواب و بیدار» به یاد ناتاشا و عبداله پلنگ با بازی رویا نونهالی و مهدی فخیم‌زاده می‌افتید. این دیگر به میزان غرق شدن شما به عنوان سازنده موسیقی متن در درون کاراکترها برمی‌گردد.»

منبع: خبرآنلاین

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز