هشتادوهشتمین مراسم اسکار در راه است؛
فروشنده برفراز
با توجه به جنجالهای ترامپ/علیدوستی/اعتراض/فرهادی، برخی باور دارند که این موضوع احتمالِ برنده شدن «فروشنده» را بالاتر میبرد و شاید آکادمی از این طریق بخواهد اعتراضش به سیاستهای دولت را وارد فاز پرسروصداتری کند.
به گزارش ایلنا، مینا مهری در آخرین شماره روزنامه قانون مراسم اسکار و فیلم فروشنده را بررسی کرد.
چیزی به شروع اسکار 2017 نمانده است و حالا چشمها همه در انتظارند تا بهترینها در شاخههای مختلف فیلمسازی معتبرترین جایزه سینمایی دنیا را بشناسند.
آکادمی امسال تصمیم گرفت تا اعضایش را از لحاظ نژادی متنوع کند و با اضافه کردن ۶۸۳ عضو جدید که ۴۶ درصد آنها زن و ۴۱ درصدشان رنگینپوست هستند، به انتقادات پارسال در خصوص نژادپرستی این موسسه خاتمه دهد.
اقدامی که اما با توجه به نامزدهای امسال نتیجه داد. اگرچه سال ۲۰۱۶ با بلاکباسترها آغاز شد، اما در عوض با داستانهای بسیار متنوع و جذابی تمام شد که از «مهتاب»، «اشخاص پنهان» و «حصارها» شروع میشوند و تا «شیر» و «لاوینگ» و «منچستر کنار دریا» ادامه دارند.
این تازه فقط بخشی از فیلمهای نامزد شده در اسکار 2017 هستند. به عنوان پرسروصداترین فیلم امسال «لا لا لند» را داریم که با ۱۴ نامزدی اسکار اگرچه نامزدیها و پیروزیهای متوالی و رکوردزنیهای بیتوقفِ جدیدترین فیلم دمین شزل در مراسمهای مختلف تکراری شده است و اگرچه روی کاغذ به نظر میرسد که «لا لا لند» مثل گلدن گلوب، جوایز اسکار را هم درو خواهد کرد، اما باید فیلمی به اسم «پسرانگی» را به یاد بیاوریم که تا قبل از اسکار، تقریبا برنده هر جایزهای که میتوانست شده بود. حقیقت این است که پیشبینی برنده احتمالی بهترین فیلم اسکار تقریبا همیشه شانسی بوده است. چون تمام نامزدها آنقدر بین منتقدان و داوران محبوب هستند که هر اتفاقی ممکن است بیفتد. اما در هرصورت میتوان حدس و گمانهایی را رد خصوص این جایزه زد.
بهترین انیمیشن بلند
کوبو و دوتار (Kubo and the Two Strings)
زندگی من به عنوان یک کدو (My Life As A Zucchini)
موآنا (Moana)
لاکپشت قرمز (The Red Turtle)
زوتوپیا (Zootopia)
در حالی که خبری از «در جستجوی دوری» و پیکسار نیست و در حالی که انیمه تحسینشده «اسم تو» هم از ورود به فهرست نهایی باز ماند، تنها کسی که میماند دیزنی است که باید به مبارزه علیه خودش برود. استودیوی انیمیشنسازی دیزنی سال فوقالعادهای را در جریان سال ۲۰۱۶ پشت سر گذاشت. آنها از یک طرف با «زوتوپیا» یک میلیارد دلاری شدند و از طرف دیگر از طریق «موآنا»، پرنسس جدیدی را به جمع پرنسسهایشان اضافه کردند. اما همچنان «زوتوپیا» قویترین پیشبینیای است که میتوانیم داشته باشیم.
بهترین فیلم خارجیزبان
مردی به اسم اووه (A Man Called Ove)
فروشنده (The Salesman)
تونی اردمن (Toni Erdmann)
تانا (Tanna)
میدان مین (Land of Mine)
آرزوی همه ما این است که اصغر فرهادی با «فروشنده» یک اسکار دیگر برای ایران به ارمغان بیاورد و با توجه به جنجالهای ترامپ/علیدوستی/اعتراض/فرهادی، برخی باور دارند که این موضوع احتمالِ برنده شدن «فروشنده» را بالاتر میبرد و شاید آکادمی از این طریق بخواهد اعتراضش به سیاستهای دولت را وارد فاز پرسروصداتری کند.
بهترین فیلمبرداری
لینوس سندگرن برای «لا لا لند» (La La Land)
ردفورد یانگ برای «ورود» (Arrival)
رودریگو پریتو برای «سکوت» (Silence)
جیمز لاکستون برای «مهتاب» (Moonlight)
کرگ فریز برای «شیر» (Lion)
اسم «لا لا لند» شاید این روزها به خاطر تعداد نامزدیها و پیروزیهایش تکراری شده باشد، اما هستند عدهای که آن را در مقایسه با بقیه، دوست ندارند. اما حتی آنها هم نمیتوانند این حقیقت را انکار کنند که با فیلم زیبایی طرف هستیم.
نحوه به تصویر کشیده شدن زیباییهای رویاگونه و خیرهکننده لسآنجلس توسط لینوس سندگرن آنقدر خوب است که به برنده دیگری به جز او نمیتوان فکر کرد. بقیه رقبا چطور؟ «سکوت» نفسگیر به معنای واقعی کلمه. «ورود» حیرتانگیز به معنای واقعی کلمه. «مهتاب» تنها فیلمی که شانس خراب کردن خوشحالی زودهنگام «لا لا لند» را دارد. همانطور که سندگرن یک دنیای رویایی را به واقعیت تبدیل کرده است، جیمز لکستون نیز، در به تصویر کشیدن دنیای واقعی میامی کار کمنظیری انجام داده است. «جکی» بهطور نامهربانانهای اصلا به جمع نامزدها راه پیدا نکرد. در مورد «شیر»، نه که بخواهیم ارزش فیلمبرداری این فیلم را پایین بیاوریم، اما حتی مقایسه آن با دیگر نامزدهای این فهرست هم خندهدار است، چه برسد به شانس پیروزی! شاید نتیجه این شاخه یکی از مشخصترین نتایج مراسم امسال باشد، اما حداقل با رقابتی بین زیباترینها مواجهیم.
بهترین فیلمنامه اورجینال
دمین شزل برای «لا لا لند»
کنت لونرگان برای «منچستر کنار دریا» (Manchester by the Sea)
تیلور شریدان برای «اگر سنگ از آسمان ببارد»
یورگوس لانتیموس و افایمس فیلیپو برای «خرچنگ» (The Lobster)
مایک میلز برای «زنان قرن بیستمی» (The 20th Century Women)
از بالا تا پایین این لیست، همه، فیلمنامههای قدرتمندی هستند که نمیتوان برنده شدن هیچکدامشان را زیر سوال برد. از «زنان قرن بیستمی» و داستان آشفتگی خانوادگی مایک میلز در جریان انقلاب فرهنگی آمریکا گرفته تا «خرچنگ» که یادآور برخی از دیوانهوارترین و غمانگیزترین اپیزودهای سریال «آینهی سیاه» میماند؛ فیلمی که تا یک هفته بعد از تماشایش افسرده خواهید بود. از سویی «اگر سنگ از آسمان ببارد»، نئو-وسترنِ تیلور شریدان را داریم که پیچیدگی اخلاق را در یک اکشن کلاسیک تشریح میکند و از سوی دیگر ،کنت لونرگان با «منچستر کنار دریا» که ترکیب عجیبی از خنده و اندوه و احساس است، ثابت میکند که چرا یکی از قدرندیدهترین نویسندههای سینمای مستقل است.
بهترین جلوههای ویژه
کتاب جنگل (The Jungle Book)
روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان (Rogue One: A Star Wars Story)
دیپواتر هورایزن (Depwater Horizen)
دکتر استرنج (Doctor Strange)
کوبو و دو تار
برنده امسال این شاخه حتی بیشتر از همیشه غیرقابلحدس است. با توجه به کاری که استودیوی لایکا در ترکیب جلوههای کامپیوتری با متحرکسازی سنتی انجام داده ، احتمال پیروزی «کوبو و دو تار» بیشتر از بقیه میرود.«دیپواتر هورایزن» هم تنها نامزد این شاخه است که جلوههای ویژهاش در واقعیت ریشه دارند و برخلاف دیگران، تنها فیلمی است که از جلوههای ویژهاش برای خلق صحنهها و شعلههایی استفاده کرده است که به جای شگفتی، وحشت تماشاگر را برمیانگیزند.
بهترین بازیگر زن نقش اول
اما استون برای «لا لا لند»
ناتالی پورتمن برای «جکی»
روث ناگا برای «لاوینگ (Loving)
ایزابل هوپر برای «او» (Elle)
مریل استریپ برای «فلورنس فاستر جنکینز»
با اینکه خبری از آنت بنینگ از «زنان قرن بیستمی»، ایمی آدامز از «ورود»، تراجی پی. هنسون از «اشخاص پنهان» و کیت بکینسیل از «عشق و دوستی» نیست، اما هنوز جنجال این شاخه تمام نشده است و باید منتظر روز اعلام جوایز ماند.
بهترین بازیگر مرد نقش اول
کیسی افلک برای «منچستر کنار دریا»
رایان گاسلینگ برای «لا لا لند»
دنزل واشنگن برای «حصارها»
اندرو گارفیلد برای «لبه تیغ»
ویگو مورتنسن برای «کاپیتان فنتستیک» (Captain Fantastic)
برخلاف سال گذشته که موفقیت لئوناردو دیکاپریو از صد کیلومتری مشخص بود، امسال قضیه فرق میکند. اگرچه بازی ویگو مورتنسن به عنوان پدری مشکلدار اما عاشق بچههایش در «کاپیتان فنتسیک»، یکی از بهترین فیلمهای دیدهنشده امسال، بینظیر است اما شاید با تمام حدس و گمانهایی که در خصوص برنده این جایزه وجود دارد «افلک» شانس اول برنده شدن این شاخه از اسکار باشد.
بهترین بازیگر زن نقش مکمل
وایولا دیویس برای «حصارها»
ناومی هریس برای «مهتاب»
نیکول کیدمن برای «شیر»
اکتویا اسپنسر برای «اشخاص پنهان»
میشل ویلیامز برای «منچستر کنار دریا»
از لیست فوق اکتویا اسپنسر و نیکول کیدمن سابقه به دست گرفتن مجسمه طلایی اسکار را دارند، اما بازیهای آنها در اینجا فاقد سروصدایی است که رقبایشان به وجود آوردهاند. دیویس نیز تا اینجای کار به خاطر همین نقش جایزه معتبر تونی (اسکار تئاتر) را برنده شده و به تازگی یک اِمی نیز به مجموع جایزههایش اضافه کرده و فقط یک اسکار کم دارد تا کالکشنش را تکمیل کند!
بهترین بازیگر مرد نقش مکمل
ماهرشالا علی برای «مهتاب»
جف بریجز برای «اگر سنگ از آسمان ببارد»
دِو پاتال برای «شیر»
لوکاس هجز برای «منچستر کنار دریا»
مایکل شنون برای «حیوانات شبخیز» (Nocturnal Animals)
ماهرشالا علی در فیلمی پر از جاذبههای مختلف، بهترین و بزرگترین نقطه مجذوبکننده این درام است. او آنقدر عشق و انسانیت به درون این نقش تزریق میکند که بیاعتنایی به آن یا فراموش کردنش غیرممکن است اما نباید فراموش کنیم که در یک طرف رینگ، جف بریجز به خاطر بازی در نقش رنجر بازنشسته «اگر سنگ از آسمان ببارد» حضور دارد که بار دیگر به یادمان میآورد که او چه بازیگر معرکهای است و در گوشه دیگر، مایکل شنون ایستاده است که بازی قدرندیدهاش در «حیوانات شبخیز» ،هیچ کم و کاستی نداشت. بنابراین هر دوی آنها این پتانسیل را دارند تا شب رویایی علی را خراب کنند!
بهترین کارگردان
دمین شزل برای «لا لا لند»
مل گیبسون برای «لبهی تیغ»
بری جنکینز برای «مهتاب»
کنت لونرگان برای «منچستر کنار دریا»
دنیس ویلنوو برای «ورود»
اعضای آکادمی، راههای مختلفی برای هرچه جالبتر کردنِ برنده این شاخه دارند. برای شروع بری جنکینز را داریم که میتواند بدل به اولین فیلمساز سیاهپوستی شود که جایزه بهترین کارگردانی را به چنگ آورده است.
(سیاهپوستهایی که قبلا نامزد شدهاند فقط شامل جان سینگلتون، لی دنیلز و استیو مککویین میشوند). پیرئزی مل هم میتواند بازگشت باشکوهی را برای او رقم بزند.
دمین شزل نامزد دیگر این جایزه است که بعد از دو فیلم، به چنان جایگاهی در فیلمسازی رسیده است که یادآور اسپلیبرگ است.
کنت لونرگان هم بعد از فیلمهای فوقالعاده اما دیدهنشدهای که ساخته، بالاخره با «منچستر کنار دریا» نه تنها روی دست آثار قبلیاش بلند شده، بلکه بالاخره پیروزیاش میتواند مزد دسترنجهای چندین سالهاش را بدهد.
دینس ویلنوو را به عنوان کارگردانی با چشمانداز منحصر به فرد خودش داریم که به سرعت دارد پلههای ترقی را پشت سر میگذارد و تبدیل به یک کوئنتین تارانتیو یا پاول توماس اندرسون جدید میشود. برنده شدن هرکدام از این فیلمسازها میتواند سرنوشتشان را عوض کند، اما شاید جنکینز از آنجایی که فیلمش «مهتاب» نسبت به دیگر فیلمهای این شاخه توسط عموم مردم جدی گرفته نشده است، بیشتر از بقیه، لایق این جایزه باشد.
باتمام اینها اما میتوان تصور کرد که آکادمی، طبق انتظارات عمل کند و شزل را انتخاب کند. بالاخره کاری که این کارگردان در فاصله دو سال بعد از «ویپلش» با «لالا لند» انجام داده خارقالعاده است و قطعا شایسته برنده شدن این جایزه خواهد بود.
بهترین فیلم
لا لا لند
مهتاب
منچستر کنار دریا
ورود
اشخاص پنهان
اگر سنگ از آسمان ببارد
لبهی تیغ
حصارها
شیر
«لا لا لند» اثری سرگرمکننده و پرزرقوبرق است. دمین شزل ما را به دوران فرمانروایی سوپر اُپراهای عصر طلایی هالیوود و تئاترهای موزیکالی میبرد که با آواز و رقص و ترانه دل تماشاگرانشان را میبردند.
از طرف دیگر، فیلم در دسته فیلمهای اسرارآمیزی مثل «آرتیست» و «بردمن» قرار میگیرد که رایدهندگان اسکاربه آنها توجه ویژه ای دارند. اما نباید از یاد ببریم که «مهتاب» هم فوقالعاده است .
ترانه غمانگیز بری جنکینز که سه برهه مهم از زندگی شخصیت اصلیاش را دنبال میکند تحول فرمی بزرگی در کارنامه کارگردانش است. این فیلم مثال بارز واقعگرایی هنرمندانه است.
شعر مبهم و سلیسی درباره نبردهایی که آدمهای معمولی در خفا میجنگند. سینما به ندرت اینقدر عمیق میشود و «مهتاب» این کار را کرده است. با تمام این تفاسیر،تمامی آنچه در مورد اسکار 2017 و برندههای احتمالیاش گفته میشود در حد حدس و گمان است و چاره ای نیست جز انتظار تا روز اعلام نتایج و مشخص شدن برندهها.