جای خالی سند ملی توسعه و انرژی
در یک نگاه کلی بهنظر می رسد سرما تاثیر ویژه ای بر صنعت و تولید مواد پتروشیمی نداشته باشد و یا حداقل اینکه تاثیر آن مشابه باد و طوفان است و باید استاندارد های طراحی را کمی مناسب سازی کرد
به گزارش ایلنا، جهان اقتصاد نوشت: در یک نگاه کلی بهنظر میرسد سرما تاثیر ویژهای بر صنعت و تولید مواد پتروشیمی نداشته باشد و یا حداقل اینکه تاثیر آن مشابه باد و طوفان است و باید استانداردهای طراحی را کمی مناسب سازی کرد (چیزی شبیه تفاوت در چرخه فرایندی و جلوگیری بیشتر از اتلاف حرارتی و ضخامت بیشتر عایقها که نمونه آن در شرکتهای پتروشیمی تبریز و اراک قابلمشاهده است).
ولی در نگاه راهبردی به سوخت و خوراک صنعت پتروشیمی که عمدتاَ گاز است، ضرورت طرحی ملی و فرا وزارتخانهای را به ذهن متبادر میکند بهگونهای که لازم است کلیه عوامل را به طور یک جا برنامه ریزی و تمام احتمالات را بصورت اقتضایی بررسی و راهکارهای لازم را تا حد امکان در مرحلهی عملی پیش بینی و اجرا کرد.
شاید فهرست مصارف گاز، اهمیت آنها و ارتباط بین عوامل بلندتر از آن چیزی باشد که در ابتدا به نظر میرسد.
در مرحله اول مصارف و یا تخصصیص منابع با منشاء نفت را میتوان به گروههای مختلفی دسته بندی کرد:
پیش از هرچیز مقوله صادرات حائز اهمیت است. صادرات گاز منبع درآمد ارزی کشور است که به صورت حمل دریایی و یا از طریق خط لوله به مشتریان ارسال شده و به دلیل نقش ارزی آن در بودجه بسیار مهم میکند. قراردادهای گازی در سطح جهان به گونه ای است که عدم و یا نقصان تحویل گاز میتواند خساراتی مالی، قراردادی و اعتباری را به همراه داشته باشد و در فصول سرد، به دلیل نیاز مصرف کنندگان امکان چانه زنی و توافقات دو سویه با مشتری بسیار مشکل است.
مقوله بعدی «واردات» است. حجمی از گاز وارداتی از مبداء ترکمنستان صورت میگیرد که سابقه مشکلات قطع گاز از سوی این کشور و در فصول سرد عمدتاَ به عدم رعایت توافقات از همان سو مربوط بوده و راهکارهای اجرایی آن بایستی از منظر دیپلماسی و روابط بینالمللی، تلاش در عدم وابستگی و تسهیل روابط سواپ گاز بررسی شود.
بدیهی است اگر بخشی از گاز وارداتی بازصادرات شود به دلیل تشریک منافع دوکشور امکان قطع گاز از سوی طرف ترکمنستانی بعید خواهد بود.
مقوله دیگر «تزریق گاز به چاهها» است. یکی از عمدهترین مصارف گاز تزریق مجدد به چاهها در جهت افزایش فشار آنها و امکان استحصال بیشتر نفت است. حجم تزریق معمولاَ در فصول سرد کاهش مییابد. این در حالی است که برای موثر بودن تزریق نباید حجم آن از سطح مشخصی کمتر شود و تشدید یا کاهش آن نیازمند بررسی بوده و در صورت سرد شدن هوا ضروریست تزریق گاز به چاهها به سرعت کاهش یابد و منابع در اختیار بخش خانگی قرار گیرد که این امر با حفظ و صیانت از چاهها همخوانی ندارد.
از طرف دیگر «مصارف خانگی» نیز همواره یکی از اولویتهای موجود محسوب میشده و حجم گاز مصرفی خانگی بسیار بالا و به شدت تابع دمای هوا و شرایط جوی است که از دو بعد حجم و نوسان قابل قیاس و تحلیل است.
حجم گاز مصرفی فیالواقع از نظر حجم مصرف سرانه کشور با آب و هوا و دمای کشور تناسب ندارد. سرانه مصرف کشور طبق برخی برآوردها چهار برابر سرانه کشورهای اروپایی است که دلایل تقنینی و فرهنگی و اقلیمی و فنآورانه دارد و یا به دلیل برنامههای پنجسالهای است که هدفگذاری آن بر گسترش توزیع گاز تا دورترین روستاها بوده است.
از حیث نوسان مصرف نیز بخشی از آن تحت تاثیر شرایط دمایی و بخشی حاصل از ضعف در طراحی ابنیه و عدم رعایت مناسب عایق بندی ساختمانهاست که مصرف گاز را در فصول سرد افزایش میدهد.
به طور کلی بازشدن گره بسیاری از طرحها و برنامهریزیهای فوق در طرحی جامع که شاید بتوان آنرا “سند ملی توسعه و انرژی ” نام برد معنی مییابد.
ابتدا بایستی هدفگذاری مشخصی از سرانه مصرف انرژی صورت گیرد (مثلاً آیا قرار است ظرف پنج سال به سرانه مصرف گاز خانگی در اروپا رسید ؟)
فازغ از کلیگوییهایی نظیر فرهنگ سازی، بهنظر میرسد موضوع از طریق تعرفههای معنیدار قیمت گاز حائز کمال اهمیت است و این امر نیازمند تصحیح تعرفهها بر اساس کار کارشناسی و مصوبات مجلس محترم خواهد بود. بدیهی است تعرفههای حمایتی در موارد خاص و پرداخت هزینههای واقعی برای سایر مصرف کنندگان میتواند تاثیر مهمی در کاهش سرانه مصرف داشته باشد.
در بحث انرژیهای تجدیدپذیر نیز بخش بزرگی از گاز و سایر سوختهای فسیلی صرف تولید برق میشود و طرحهای مختلفی نیز در راستای طرحهای عمرانی پنجساله برای احداث واحدهای جدید دیده شده است.
این در حالی است در چند سال اخیر و با ابداع دانشهای فنی مناسب، هزینه تولید برق از منابع باد و آفتاب (که خوشبختانه کشور از مزیت نسبی مناسبی در آنها برخوردار است) به شدت کاهش یافته است و شاید ضروری باشد با بازنگری در احداث واحدهای نیروگاهی گازی و جایگزینی آنها با واحدهای بادی و خورشیدی از حجم مصرف گاز به ویژه در فصول سرد کاست .
ماحصل آنکه افزایش مصرف گاز در فصول سرد و اولویت گاز و سلامت خانوادهها ایجاب میکند که بعضاَ خوراک واحدهای پتروشیمی قطع شود تا از افت فشار در برخی نقاط کشور اجتناب شود. این امر نه تنها مسقیماَ بر مقدار تولید مجتمعهای پتروشیمی تاثیرگذار است بلکه باعث بروز مشکلاتی در ایفای تعهدات شرکتها در فروش صادرات،عدم امکان عرضه پلیمرها و سایر محصولات پایین دستی میشود که به صورت زنجیرهای به توقف یا کاهش ظرفیت واحدهای پایین دستی این صنعت میانجامد.
به یاد داشته باشیم که در رقابت جهانی شرکتهای برای بقای در بازار و حاشیه سود پایین تولید در بنگاههای اقتصادی شاید چند رور توقف تولید یا استمرار آن به معنی حفظ کار و معیشت بسیاری خانوارها باشد.