چالش اخلاق و سیاست
امروزه به جرات میتوان اذعان داشت غایب بزرگ در عرصه رقابتهای سیاسی عدم توجه و اعتقاد به اخلاق بوده که افول آن ضریب اطمینان و اعتماد مردم را به جریانات کاهش داده و در بسیاری از مواقع سکوت و تماشاگر بودن مردم و عدم حضور جدی آنان اعتراض معنیداری را نسبت به زایل شدن اخلاق در گفتمان و عمل را ترسیم میکند
به گزارش ایلنا، جهان اقتصاد نوشت: یکی از عوامل مهم در گسست ارتباط منطقی و تعریف شده با جریانات و مدیران سیاسی و اجتماعی عدم پای بندی و باور به اخلاق سیاسی (سیاست اخلاقی) میباشد. امروزه به جرات میتوان اذعان داشت غایب بزرگ در عرصه رقابتهای سیاسی عدم توجه و اعتقاد به اخلاق بوده که افول آن ضریب اطمینان و اعتماد مردم را به جریانات کاهش داده و در بسیاری از مواقع سکوت و تماشاگر بودن مردم و عدم حضور جدی آنان اعتراض معنیداری را نسبت به زایل شدن اخلاق در گفتمان و عمل را ترسیم میکند و این نشان از شناخت و آگاهی و هوشمندی عمیق مردم از فضای پیرامونی جریانات دارد.
به تدریج به ایام انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر و روستا نزدیک میشویم. به نظر میرسد اولین و مهمترین خواست و مطالبه مردم از همه فعالین در عرصه انتخابات اعم از مجریان، ناظرین، احزاب، رسانه ها، فعالین سیاسی واجتماعی پایبندی آنان به اخلاق در حوزه گفتمان و عمل میباشد که همواره توسط مقام معظم رهبری مورد توجه ویژه بوده و هست. در این ایام پیشنهاد میشود نهضت اخلاق در عمل و اخلاق در گفتمان مورد توجه کارشناسانه قرار گیرد و بر همه سلایق سیاسی توصیه میشود آسیب شناسی عملگرایانه در چارچوب نقد اخلاقی بر رفتار گذشته خود داشته و با شجاعت و صراحت گذشته خود را مورد ارزیابی در چارچوب وجدان عمومی قرار داده و با ولی نعمتان خود مردم شفاف و صریح بوده و خود را پاسخگوی اخلاق مدار برای مردم بدانند و در صورت اشتباه در صدد جبران آن باشند و بدانند در این صورت مورد تشویق و تمجید قرار خواهند گرفت و مسیر قابل اطمینانی را برای آینده خود ترسیم خواهند کرد.
با قاطعیت میتوان گفت یکی از بزرگترین و بینظیرترین دستآوردهای انقلاب اسلامی حاکمیت اخلاق در عرصه سیاسی و اجتماعی بود که همواره مورد نظر و تائید حضرت امام و مقام معظم رهبری بوده و هست و بر عملیاتی شدن آن تاکید مستمر میشود. امروزه توسط جمع کثیری از جوانان این سوال کلیدی پرسیده میشود که چرا در خیلی از موارد اخلاق در میدان سیاست و عرصه رقابت برای کسب قدرت به نفع اخلاق ستیزان ذبح میشود و این قربانی توسط بعضی از مدعیان اخلاق مدار مصادره شده و گاهی اوقات به سخره گرفته میشود.
در این راستا توصیه میشود جریانات سیاسی با سلایق گوناگون بازگشتی بر اهداف و آرمانهای انقلاب داشته و واقف باشند در صورت عدم توجه به اخلاق و قرار ندادن آن بر سرلوحه تصمیمات خود، اولین قربانی آن بوده و جبران آن ناممکن و در عرصه سیاسی جامعه منزوی شده و توسط مردم طرد خواهند شد.
توجه به نقد و رسمیت شناختن آن توسط جریانات سیاسی-اجتماعی و مدیران سیاسی و اجرایی کشور، از ارکان اخلاقی شدن و ثبات جامعه میباشد. متاسفانه جمعی از جریانات و مدیران نگاهشان به نقد صوری و با جهتگیری سیاسی بوده و گاهی نقد دلسوزانه را حمله به یک جریان تلقی کرده و منافع ملی و اقتصادی را با آن ترکیب کرده و به مقابله با آن برمیخیزند. البته با موضعگیریهای نامناسب و سطحی فضای جامعه را برای نقد ابهامآلود میکنند و هزینه نقد را بر نقادان دلسوز افزایش داده و شجاعت و جسارت جامعه را برای نقد دچار رکود و رخوت مینمایند. در حالیکه استفاده به موقع و بهینه از نقدهای دلسوزانه میتواند علاوه بر تأمین منافع ملی، یک جریان را درجهت مقبولیت در افکار عمومی به پیش براند.
عدم صداقت و نبود شفافیت در بیان و عمل از تأثیرگذارترین عوامل در بی اخلاقی سیاسی بوده به صورتی که بعد از کسب قدرت سیاسی تناقض در گفتار و رفتار به وضوح دیده میشود و با مواضع اولیه زاویه داشته و گاه در جهت مخالف آن میباشد. البته از این دست موارد در حرکتهای پوپولیتی در ایام انتخابات بسیار دیده میشود و به جهت اقبال اولیه در آمریکا که نیز مدعی دموکراسی و روشن فکری است مورد استفاده قرار گرفت.
شایسته است مردم ایران اسلامی با مشارکت حداکثری همه سلایق سیاسی را رصد کرده و آنان را که عملشان با گفتارشان منطبق است بیشتر مورد اقبال قرار دهند.
یکی از مظاهر بی اخلاقی سیاسی، در عرصه رقابت، نمود عینی پیدا میکند و بعضی از جریانات برای کسب قدرت همه چیز را فدای رسیدن به آن منصب کرده و به رواج بیاخلاقی دامن زده و رقیب تا مرز دشمن و خائن به چالش کشیده و برای ضربه کاریتر، پای اعتقادات را به عرصه میدانی میکشند بدین گونه دین را دچار خسران میکنند. بدین سان ضرورت دارد همه جریانات و سلایق گوناگون سیاسی فعال در عرصه رقابت، آن عرصه را تبدیل به میدان رفاقت و دوستی کرده و با ادبیات اسلامی و ایرانی فضا را برای سبقت گرفتن از یکدیگر برای ارائه برنامه و گفتگو مستدل برای روشن شدن افکار مخاطبان قرار داده و این فرصت را غنیمت شمرده و در راستای وحدت ملی، گفتگوی ملی را به صورت عملی اجرا نمایند بدیهی است تبدیل عرصه رقابت از فضای تخریب و توهین به رویکرد ارائه برنامه و راهکار میتواند منافع حداکثری کشور را به دنبال داشته باشد.
از عوامل تاثیرگذار در غیراخلاقی شدن جامعه در عرصه سیاسی و اجتماعی استفاده از مطالب غیرواقعی در مناظرات و انتخابات میباشد. بر همه کسانیکه خود را همواره در منظر محک مردم میبینند لازم است از به کارگیری مسائل وهم آلود پرهیز کرده و در عرصه انتخابات پایهگذار کمپین نه بزرگ به دروغ را سرلوحه امور خود بدانند. شایسته است مسئولین اجرایی و مدیران سیاسی در مبارزه با این پدیده غیراسلامی و غیراخلاقی پیشقدم شده و در ارائه آمار وضعیت اقتصادی و سیاسی و جاری کشور دقت نظر کافی را داشته باشد.
بایست همه ارکان مدیریتی کشور از رسانهای شدن اختلافات پرهیز کرده و با جبههگیریهای بیمورد فضای جامعه را ملتهب نکرده و گاهی موارد مشاهده میشود با موضع آنی و بدون توجه به عواقب آن در غیراخلاقی کردن فضای جامعه پیشقدم شده وجامعه را دچار شوک و خسران میکند.
اخلاق در سیاست به مثابه قضیه دو شرطی بوده که در یک سو، مدیران سیاسی، اجتماعی، احزاب و جریانات سیاسی و در سوی دیگر آن مردم قرار دارند. ایجاد زمینه فضای اخلاقی، صداقت و صراحت در گفتار، شفافیت، قانونگرایی، پاسخگو بودن خواستگاه سوی اول بوده، از طرف دیگر مطالبهگری، رصد همیشگی مسئولان، عدم انفعال، و حضور به موقع و آگاهانه، نقد هوشمندانه در عرصه انتخابات و جامعه نیز یک تکلیف برای مردم ایران اسلامی است.
بی شک مردم میتوانند با بلوغ سیاسی خود فضای غیراخلاقی بعضی از احزاب و گروه ها را بهبود ببخشند.