قاچاق فیلم به روایت اسناد
در کنار فعالیتهای بازدارنده، فرهنگسازی امری ضروری است. بار دیگر میتوان از مردم صادقانه درخواست کرد کپی نکنند و به هنرمندان و سرمایهگذاران در عرصه فرهنگ و هنر احترام بگذارند.
به گزارش ایلنا، شرق نوشت: «قاچاق فیلم به گواه اسناد و صحبتهای تهیهکنندگان سینما، اتفاقی خانمانبرانداز برای سینماست.
زمانی که نگارش کتاب تاریخچه قاچاق فیلم در سینمای ایران را آغاز کردم، تصور نمیکردم حقایق دراینباره تا این حد تلخ باشد. از قاچاق فیلم «مارمولک» بعد از بردن نسخه اصلی این فیلم در سینمای مشهد به وسیله گروههای ناشناس با وجود تأیید فیلم از سوی شورای تأمین این شهر، تا قاچاق «یه بوس کوچولو» از میانه راه ارسال به جشنواره برلین با پرداخت شش میلیون به یکی از افرادی که در یکی از پستهای بینالمللی فعال بوده، همهوهمه بخشی از رنجنامههای اهالی سینما در باب قاچاق فیلم است؛ دورانی که تهیهکنندگان در لحظه نگران بودند فیلمشان در زمان نمایش و حتی پیش از اکران قاچاق شود؛ دورانی که پرفروشها و آثاری که لقب توقیفی را یدک میکشیدند، بیشتر در تیررس قاچاقچیانی قرار داشتند که برای بهدستآوردن نسخه اصلی هر اثر سینمایی برنامهریزی میکردند تا از سرقت نسخه اصلی و فروش به مردم با قیمت ارزانتر، از اموال تهیهکنندگان برای خود سرمایه بسازند.
چه تلاشها که برای مقابله با قاچاق فیلمها نشد؛ از کشف محمولههای قاچاق در منطقه شمشیری تهران و منزلی که در آن در هر ساعت هزاران سیدی رایت میشد تا فروشگاههای مجازی که در پشت پرده عامل قاچاق فیلمهای سینمایی بودند و درگیریهای همراه با خطر با قاچاقچیان فیلم «سنتوری».
چه ضربهها که فیلمسازان از تبدیل ستاد مبارزه با قاچاق فیلم به مسئول مبارزه با عروسک باربی، بستن استودیوهای موسیقی بهاصطلاح زیرزمینی و رهایی قاچاقچیان و ورود به ماجرای پلمب خانه سینما به بهانه رایت سیدیهای... در این نهاد صنفی نخوردند.
براساس تحقیقات انجامشده در این کتاب از سال ٨٩ تا ٩٢، میزان درآمد شبکه نمایش خانگی به ٢٢ درصد رسید. ٧٨ درصد پسرفت در درآمدزایی باوجود افزایش قیمت و چه کسی جز تهیهکنندگان سینما این درد را تحمل کردند؟
امروز هدف قاچاق شبکه نمایش خانگی است و گستره قاچاق افزونتر. تهیهکنندگان بار دیگر به عرصه مبارزه با قاچاق ورود کردهاند اما مسئله قاچاق خیلی پیچیدهتر از آن است که به نظر میرسد. همه در تلاش هستند ریشه قاچاق برچیده شود. ستاد صیانت از آثار سینمایی بار دیگر احیا شده و سایتهای انتشاردهنده آثار در حال فیلترشدن هستند، اما گستره قاچاق در مقایسه با آنچه پیشتر وجود داشت، قابل قیاس نیست.
اما در کنار فعالیتهای بازدارنده، فرهنگسازی امری ضروری است. بار دیگر میتوان از مردم صادقانه درخواست کرد کپی نکنند و به هنرمندان و سرمایهگذاران در عرصه فرهنگ و هنر احترام بگذارند. این کتاب شاید بتواند گوشهای از اتفاقاتی را که برای سینمای ایران در بازار قاچاق رخ داد بازگو کند؛ هرچند حجم صحبتهای مطرحشده بیش از آن است که در این کتاب ١٨٤صفحهای به رشته تحریر درآمده است. امید آنکه با افزایش دایره اطلاعرسانی دراینباره با حداقل قاچاق آثار در سطح شهر روبهرو باشیم و درادامه با حمایت نهادهای مرتبط، فکری به حال اوضاع ناآرام قاچاق فیلم در استانهای مختلف شود.»