هشدار درباره یک کلاهبرداری جدید
پسر جوان روی صندلی مقابل میز قاضی نشسته بود. سر و وضع و حرف زدنش با بسیاری دیگر از متهمان تفاوت داشت. فوق لیسانس ادبیات فارسی و اهل یکی از شهرستانهای استان مرکزی بود. میدانستم او هم یکی از قربانیان پرونده شرکتهای هرمی است.
به گزارش ایلنا، ایران نوشت؛ قاضی گفته بود او یکی از معدود کسانی است که حاضر شده حرف بزند و به اصطلاح افشاگری کند وگرنه بیشتر افرادی که به اتهام عضویت در شرکتهای هرمی دستگیر میشوند آنقدر مغزشویی شدهاند که یا به هیچ عنوان حرف نمیزنند یا تا جایی سکوت میکنند که مطمئن شوند سرشاخههایشان موفق به فرار شدهاند.
وقتی او شروع به صحبت کرد، گفت: بعد از اینکه در دانشگاه فارغالتحصیل شدم و خدمت سربازیام تمام شد به شدت دنبال پیدا کردن کار مناسبی بودم. چند ماهی به هر دری زدم اما با توجه به رشته تحصیلی و شهری که در آن زندگی میکردیم خبری از کار نبود. همان روزها بود که یکی از همکلاسیهای دوران دانشگاهم با من تماس گرفت. در جریان حرف زدن از کار و زندگی همدیگر پرسیدیم. دوستم میگفت حدود یک سال است در یکی از شهرهای شمالی کشور مشغول کارشده و درآمد خوبی هم دارد. البته طوری از کار و کاسبیاش حرف میزد که از ته دل به حال خودم افسوس خوردم. بعد از آن روز هم تماسهایمان ادامه یافت تا اینکه چند هفته بعد از او خواستم اگر کار مناسبی سراغ داشت مرا هم خبر کند. یک هفته بعد زنگ زد و گفت در شرکت خودشان برایم کار پیدا کرده است. بعد هم از من خواست برای صحبت با مسئولشان همراه او به شمال بروم. بنابراین به خانوادهام گفتم برای کار به شهرستان میروم اما بین راه دوستم تماس گرفت و گفت برای خرید لوازم باید به تهران برود و از من هم خواست در تهران او را ملاقات کنم. وقتی به تهران رسیدم او را در محل قرار دیدم. هنوز دقایقی از دیدارمان نگذشته بود که از من خواست برای استراحت به خانه یکی از دوستانش برویم، اما ورود به آن خانه همانا و گرفتار شدن در دام یک شبکه همان.
مرتضی در ادامه گفت: یکی دو ساعت پس از ورود به آن خانه متوجه رفت و آمدها و تماسهای تلفنی مشکوک ساکنان که حدود هفت هشت نفربودند، شدم. جالب این بود که هر کدام به نوبت به دیدنم میآمدند و ضمن خوشامدگویی شروع به صحبت و تعریف از کارشان میکردند. اینکه کار پردرآمدی دارند و سود کلانی هم به جیب میزنند و ... . میگفتند ما کالایی خرید و فروش نمیکنیم بلکه خدمات ارائه میدهیم و در مقابل سود میگیریم. در حالی که به موضوع مشکوک شده بودم و احساس میکردم کارشان عجیب است بالاخره بعد از صحبتهای آخرین نفر که مردی میانسال بود و میگفتند بازنشسته یکی از نهادهای مهم بوده است، دیگر مطمئن شدم کار این افراد بازاریابی برای یک شرکت هرمی به نام «کیونت» است. ساعاتی بعد هم آنها از من خواستند برای خرید تورهای خارجی بازاریابی کنم و برای سرمایهگذاری در این کار نیز مبلغ 14 میلیون تومان بپردازم. البته یک هفته تمام در آن خانه بودم و جالبتر اینکه خیلی محترمانه مرا در خانه حبس کرده و مانند یک زندانی همه تماسها و حرکاتم را تحت نظر داشتند. در آن شرایط خیلی با خودم کلنجار میرفتم که باید چه تصمیمی بگیرم. میدانستم فعالیت این شرکتها غیر قانونی است و حتی در حلالبودن پولی که از این راه به دست میآید نیز شک داشتم. اما آنها به قدری مرا در آن یک هفته شستوشوی مغزی دادند که سرانجام پذیرفتم همکاری کنم. مرحله بعد پرداخت پول بود. برای این کار نیز مجبور شدم از خانواده و اقوام قرض بگیرم. البته وقتی 14 میلیون تومان را دادم در مقابلش هیچ مدرک و سندی ندادند. مرحله سوم نیز معرفی زیر شاخهها بود. آنها از من خواستند برای رسیدن به سود پولم دو نفر دیگر را به مجموعه معرفی کنم.
او ادامه داد: چند روز بعد حدود 700 هزار تومان به عنوان نخستین سود به من دادند، اما این نخستین و آخرین پولی بود که گرفتم. با این حال دو ماه به امید اینکه بتوانم کسی را به گروه معرفی کنم در آن خانه ماندم اما یک شب که در خانه بودیم یکی از اعضای گروه هراسان آمد و گفت باید خانه را تخلیه کنیم. نمیدانستم علتش چیست اما بعدها مشخص شد صاحبخانه با اطلاع از فعالیت مخفیانه اعضای گروه، خواستار تخلیه خانه شده بود. بدین ترتیب تا چند روز مجبور شدیم جلسه هایمان را در پارکها برگزار کنیم. در عین حال شرایط زندگی خیلی بدی هم داشتم. نه جایی برای ماندن داشتم و نه پولی برای خرج خورد و خوراک. دوستم هم دیگر کمتر به سراغم میآمد. در واقع من و چند زیرشاخه دیگر که از شهرستان آمده بودیم و به دروغ به خانوادههایمان گفته بودیم در شهرستان مشغول کار هستیم حتی روی بازگشت به خانه را نداشتیم تا اینکه بالاخره یک شب که به خانهای دیگر متعلق به اعضای همین گروه رفته بودم به همراه 17 تن دیگر توسط پلیس دستگیر شدیم.
این، داستان زندگی خیلی از کسانی است که این روزها در دام شبکههای هرمی گرفتار شدهاند. متأسفانه این پدیده بیش از یک دهه است که گریبان نظام اقتصادی کشور ما را گرفته و دهها هزار خانواده را نیز گرفتار کرده است. آنها که سود زیادی از این شرکتها بردهاند مدافع سرسخت این شبکه هستند و به اصطلاح برایش جان هم میدهند اما برای اکثریتی که تمام دار و ندارشان را در این راه باختهاند فقط افسوس و کوهی از مشکلات مانده و زخم زبانهای اطرافیان.
یکی از قضات پرونده شبکههای هرمی در اینباره گفت: متأسفانه چند سال قبل این شبکهها با عنوان گلدکوئیست وارد ایران شده و پس از عضوگیری، پول هزاران نفر را به یغما بردند اما دوباره از حدود یک سال قبل و به دنبال اعلام شکایت تعداد زیادی از مردم در جریان فعالیت شرکتهای مذکور که این بار با نام «کیونت» و در قالب خرید تورهای خارجی شروع به عضوگیری کردهاند، قرار گرفتیم. تأسفبارتر اینکه این شرکتها اگر آن موقع برای عضویت 400 تا 500 هزار تومان از اعضا میگرفتند الان حدود 14 تا 15 میلیون تومان میگیرند و هزاران نفر را تاکنون متضرر و حتی ورشکست کردهاند. تحقیقات نشان میدهد 99 درصد سود عضویت در این شرکتها به طور معمول نصیب سرشاخه و سرشبکهها میشود و به زیرمجموعهها هم سودی پرداخت نمیشود.
او افزود: به طور معمول سرشبکهها، اعضای خود را در میان جوانان شهرستانی بیکار جست و جو میکنند و با وعده استخدام در وزارتخانهها یا شرکتهای بزرگ، آنها را به دام میاندازند و به مخفیگاههایشان میکشانند سپس با برگزاری کلاسهای آموزشی به مدت یکی دو هفته در واقع آنها را برای کار آماده میکنند. متأسفانه وقتی هم این افراد دستگیر میشوند و به خانوادههایشان خبر داده میشود تا برای پیگیری پرونده یا سپردن وثیقه و ضامن به تهران بیایند باورشان نمیشود و میگویند پسرشان در فلان شرکت کار میکند و به هیچ عنوان هم در تهران نبوده که بخواهد دستگیر شود. اما وقتی به دادسرا میآیند تازه متوجه میشوند که در این چند ماه فرزندشان به آنها دروغ گفته و خودش نیز فریب خورده است. زیرا نه تنها کار نمیکرده بلکه مانند یک اسیر در اردوگاه به سختی زندگی میگذرانده و روی بازگشت به خانه را هم نداشته است.
به گفته این قاضی دادگستری، هیچ گونه مدرکی نیز به این افراد در قبال دریافت پولشان یا کار در این شرکتها داده نمیشود تا بتوانند شکایت کنند. این در حالی است که همه مردم و به خصوص جوانها باید بدانند که متأسفانه پرداخت سودهای کلان، فریبی بیش نیست و نباید شهروندان به بهانه یکشبه پولدار شدن در این گونه شرکتها عضو شده و سرمایههایشان را به آنها بسپارند.
به گفته وی، این شرکتها در تهران و برخی شهرستانها فعالیتهای گستردهای دارند و حتی میتوان گفت فعالیتشان بینالمللی است چرا که اغلب لیدرها یا همان سرشبکههایشان در کشورهای عربی و آسیای شرقی و ترکیه هستند و از این طریق ارز را از کشور خارج میکنند.
قاضی دادسرای جرایم رایانهای در حالی که عضویت و فعالیت در این شرکتها را جرم اقتصادی دانست، بیان کرد: جرم این افراد اخلال در نظام اقتصادی کشور است و طبق بند 1 ماده 36 قانون مجازات اسلامی جدید، اخلال در نظام اقتصادی از جمله جرایم اقتصادی محسوب میشود که حبس، جزای نقدی و رد مال نیز به دنبال خواهد داشت. طبق بند ج ماده 47 قانون مورد نظر احکام صادره و اجرای مجازات آنها در صورتی که بیش از یک صد میلیون ریال باشد قابل تعویق و تعلیق نیست. اعضای این شبکهها نیز اگر خودشان اقدام به جذب زیرشاخه کرده باشند مجرم محسوب میشوند و طبق ماده یک قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی مصوب سال 1384 مشمول مجازات خواهند بود.
این مقام قضایی ضمن هشدار به خانوادهها گفت: مردم باید بدانند که فعالیت این شرکتها صددرصد غیر قانونی است و کسانی که به هر نحوی با این شرکتها همکاری کنند چه در قالب عضوگیری و چه کسانی که خانههایشان را به این افراد اجاره میدهند با آنها برخورد قاطع میشود و خانههایشان نیز پلمب میشود.
وی در پایان اظهار کرد: موضوع دیگری که متأسفانه در جامعه افزایش یافته مربوط به کلاهبرداریهای پیامکی است. چرا که در حال حاضر بیشتر برنامههای رادیو و تلویزیونی مسابقه پیامکی گذاشتهاند و همین امر موجب شده عدهای سودجو در تماس با مردم اقدام به کلاهبرداری کنند. بنابراین شهروندان باید بدانند در جریان تماسهای تلفنی که اعلام میشود برنده مسابقهای شدهاید و برای دریافت جایزه یا هدیه باید پولی واریز کنید یا آنها را به پای دستگاههای خودپرداز بانکها میکشانند، کلاهبرداری است. پس مردم نباید به هیچ عنوان به این افراد اعتماد کنند و لازم است برای جلوگیری از ادامه کلاهبرداری شماره آنها را در اختیار پلیس قرار دهند.