مرتضوی و پایمالی آمال یک نسل
یک عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در یادداشتی به بررسی نامه عذرخواهی سعید مرتضوی از خانواده شهدای کهریزک پرداخت
به گزارش ایلنا به نقل از هفتهنامه صدا به شرح زیر است:
اواخر دبیرستان یا سالهای اول دانشجویی نسل ما بود که بازار صف ماندن برای خرید روزنامه دم باجههای روزنامهفروشی، رونق داشت. از مدرسه یا دانشگاه برای خریدن و خواندن نشاط، عصرآزادگان و صبح امروز و... بیرون میرفتیم و نشاط کنان باز میگشتیم. این بهار کمنظیر مطبوعات در ایران را که شاید تنها یک موسوم دیگر در تاریخ معاصر ما قابل ردیابی است، قاضی مرتضوی ستاند.
از ماجرای قتل زهرا کاظمی و حواشی او در سازمان تامین اجتماعی در دوره زمامداری محمود احمدینژاد که بگذریم، فاجعه کهریزک که در دوره دادستانی وی به وقوع پیوست بار دیگر نام او را بر زبانها انداخت و همه و به خصوص همان نسل جوانِ هواخواه آزادی و دموکراسی را در غمی بزرگ فرو برد.
جوانانی هم نسل و هم دوره ما که شاید چون ما نام مرتضوی برایشان یادآور «توقیف فلهای» روزنامههای آزادیخواه بود، در آن مکان که پیشتر برای تنبیه خارج از ضوابط و اصول قوانین جزایی و آیین دادرسی کیفری اراذل و اوباش تمهید شده بود، به دام افتادند و به شهادت رسیدند. مقامات عالی رتبه نظام ضمن محکومیت این فاجعه خواستار رسیدگی به ابعاد این ماجرا شدند.
سوی دیگر ماجرا که معترضین بودند در همان سال محاکمه و تا به اکنون عمدهشان حبسها و سایر مجازاتهایشان را تحمل کردهاند و برخیشان به مصالحی بدون برگزاری دادگاه یا محصورند و یا محدود.
در این میان قاضی پیشین همچنان در راهروهای دادگاه بوده است و در تمامی این هفت سال ضمن انکار هرگونه تقصیر خود را مبرا از خطا دانسته و همه اعمال خود را در راستای خدمت خوانده است.
حال به یکباره این روزها از وی عذرنامهای صادر شده است. عذری دیرهنگام که از آن نوید بهبود و پرهیز از تندی و مخالفت با بیقانونی و شرمساری از سرنگونی معترض به هر راه و طریقی نمیآید که هیچ، عمدتا گمان بر این است که رفتاری است برای جستن از بند اعمال قانون و سرپوشگذاری بر نام و مقام آمران و معاونان دیگر این جنایت هولناک.
در این میان ممکن است برخی با استناد بر «سنت ماندلایی» بگویند، نفس همین عذرخواهی نیم بند را نیز باید شاکر بود و گامی به جلو دانست.
به گمان من «بخش اما فراموش نکن» نلسون ماندلا زمانی معنا یافت که نیروهای مخالف آپارتاید طی مبارزهای مستمر و نفسگیر، قدرت را در فرایندی دموکراتیک از آن خود کرده و حال از «موضع قدرت» و برای بسط مدارا و اخلاق نیکوی «بخشش» گام به پیش نهادند.
در واقع این در «موضع قدرت» سیاسی بودن است که موجبات آشتی ملی و صلح پایدار را مهیا میکند. از اینرو تا زمانی که نیروهایِ دموکراسیخواه در چنین موضعی نباشند، سخن از «ببخش اما فراموش نکن» بیش از آنکه پیش برنده باشد، ممکن است تصور «انفعال» را در میان اصحاب قدرت و هم مخاطبان دموکراسی خواهان ترویج کند.
در هر حال برای نسل ما «سعید مرتضوی» نماد پرپر کردن آمال آزادیخواهانه یک نسل بود. نسلی که اتفاقا برخلاف نسل پیش از خود به دنبال اصلاح بود و نه انقلاب و براندازی! نسلی که کوشید، هزینه داد و شکست خورد و پیروز شد و همچنان بر سبیل اصلاح امور پابرجا مانده است. اما این اصلاح اگر بخواهد امید را در دلها زنده نگه دارد، یکی از مصادیقش به گمانم تاکید و اصرار بر محاکمه و مجازات مرتضوی مبتبی بر قوانین جزایی کشور است، نه از سر انتقام و نفرت بلکه از این موضع که درس عبرتی باشد برای کسانی که که گمان میکنند در شرایط و برهههای حساس، آنچه «حفظ نظام» می پندارند، به هر طریق و هر صورت ناصواب و غیرقانونی و غیراخلاقی، جایز و عین صواب و حامل ثواب است.