گفتگو با نوید نوروزی گوینده جوان رادیو
از یاغچی آباد تا ولیعصر با مجری جوان راهشب
در میان انسانها برخی از صداهای خاص و به قول اهل فن، از صدایی مخملی بهره میبرند که این صدای مخملی و ناب، آنها را از سایرین مجزا میکند.
صدا و آوا از اثرگذارترین و البته ماندگارترین موهبتهایی است که خداوند متعال به تمامی جانداران هدیه کرده است. انسان به عنوان اشرف مخلوقات عالم از نظر صدا و آوا بهترین و پیشرفتهترین هدیه را از آن خود کرده است به طوری که هر انسانی برای خود صدا و آوای مخصوص به خود را دارد که بعد از اثر انگشت، میتواند برای تشخیص هر انسان به کار رود.
اما در میان انسانها برخی از صداهای خاص و به قول اهل فن، از صدایی مخملی بهره میبرند که این صدای مخملی و ناب، آنها را از سایرین مجزا میکند.
تلویزیون، رادیو، سینما و سایر رسانه هایی که قابلیت ضبط و پخش صدا را دارند، سالهاست که از وجود این صداهای مخملی برای جذب مخاطب بهره میبرند.
شاید رادیو را بتوان به عنوان منبع انسانهای خوش صدا معرفی کرد زیرا در این رسانه تنها صدا است که میماند.
گویندگان مختلفی در این سالها با رادیو دل هزاران ایرانی را به خود وابسته کردهاند و شاید اگر نبودند افرادی همچون مرحوم منوچهر نوذری، احمد شاملو، حسین منزوی رادیو نمیتوانست خود را در جایگاه امروز ببیند و دیگر از گویندگان خوش صدایی همچون جعفر خسروی و مریم نشیبا و منوچهر والی زاده خبری نبود.
اما در سالهای اخیرگویندهای جوان پا به عرصه رادیو گذاشت و توانست گوی سبقت را از دیگران برباید.
نوید نوروزی جوانی از محلههای جنوبی تهران و دهه شصتی کار خود را از تئاتر و البته برنامههای کوتاه آغاز کرد اما در حال حاضر جزو گویندگانی به حساب میآید که برنامههای حساس و پرمخاطب را اجرا میکند.
خوشبختانه اینجانب افتخار این را دارم که در کنار این گوینده جوان و در رادیو سراسری یک برنامه با نام اقتصاد روز را همراهی کنم و از این رو میتوانم سختی کار رادیو را به خوبی لمس کرده و شهادت دهم که اجرا در رادیو به اندازه اجرا در سیما سخت است.
ماهنامه پایتخت با این جوان خوش آتیه کشورمان هم کلام شده است که ما حصل آن را در ذیل میخوانید.
نوید نوروزی عزیز؛ تشکر از اینکه این فرصت را به نشریه پایتخت دادی تا وارد دنیای زیبا و البته خصوصی تو شود.
*به عنوان شروع، کمی خودت را برای خوانندگان ما بیشتر معرفی کن.
عرض سلام، اوقاتتون قشنگ ومتشکرم از شما وخوانندگان بینظیر ماهنامه پایتخت.
من نوید نوروزی متولد 7 آذر سال 1364
بچه محله یاغچی آباد نازی آباد که هنوز هم خانه پدری من همونجاست.دست به سینه در محضرتم
*نوید عزیز بعضیها اعتقاد دارن که آذر ماهیها آدمهای خاصی هستند. درسته؟
شاید! نمیدونم اما؛ به این مطلب اعتقاد دارم که ماه تولد نیست که آدمها را خاص میکنه؛ بلکه اکتسابات هر فرد درنوع تفکر رفتار و کردارو گفتار میتواند هم آذری ها و هم بقیه را خاص کند.
ما به ژنتیکمون نباید افتخار کنیم باید به اکتساباتمون اعتنا کنیم.
*کمی از خانواده خودت بگو.
مادرم یک شیرزن و بانوی ایرانی مهربان و خانه دار هستند و پدر نیز یک فرد تحصیلکرده که دستی در پژوهشوتحقیقات کشاورزی کشور دارد.
من یک برادر و خواهر کوچکتر از خود دارم که شاید برای خوانندگان شما جالب باشد که بدانند، تفاوت سنی من و برادر و خواهر کوچکتر از خودم بیش از 10 سال است. یعنی من با برادر بعد از خودم( فرید) 13 سال و با خواهرم ناهید 15 سال تفاوت سنی دارم.
*این تفاوت سنی مشکلی ایجاد نمیکند؟
اتفاقا خیلی هم جذابه . اتفاقات و قصه های بین ما رابطه بامزه و قابل مکاشفه ای رو ایجاد کرده .
*نوید نوروزی متاهل ؟
خیر.
*چرا؟
دغدغه اصلی و فعلی نوید نوروزی ازدواج نیست.
*از تحصیلات خودت برای ما بگو؟
لیسانس شیمی محض از دانشگاه سراسری زنجان.
*آیا دنبال ادامه تحصیل هستی؟
واقعیت این است که دیگر به گرفتن مدرک آکادمیک فکر نمیکنم و بیشتر سعی میکنم با مطالعه نیازهای خود را برطرف میکنم. علت این نگاه دلایل زیادی داره شاید یکیش این باشه که فکر میکنم دانشگاه انسان را از بسترهای مستعد کاری دور میکنه و تنها یک خرید فرصت از جوان هاست تا دیرتر به بازار کار و زندگی وارد شوند.البته در منظورم تحصیلات تکمیلیست با توجه به وضعیت فعلی کشور. دلایل دیگری هم دارم ....مدرک گرایی از کیفیت کم میکند در نتیجه ترجیح میدهم با بیشینه انگیزه خودم مطالعه کنم....
*یک شیمیست در رادیو چه میکند؟
من از دوران راهنمایی روحم را با هنر گره زدم و با شرکت در گروه تئاتر مدرسه به صورت غیر حرفهای وارد کار هنری شدم و چنان حض مضاعفی بردم که در جانم موندگار شد.
جالب اینکه در اولین حضور هنری خودم جایزه نیز گرفتم که این خودش مشوق بسیار خوبی برای ادامه کار بنده بود.
*بنابراین نوید نوروزی قبل از اینکه یک گوینده رادیو باشد، یک بازیگر تئاتر است؟
حتما همینطوره .تئاتر معشوقه من است و من اولین حضورم بر صحنه تئاتر با یک نمایشنامه به نام "امید و انتظار بود" به قلم جواد هاشمی.
بعد از آن هم در تیاتر و فیلمهای مختلفی حضور پیدا کردم که از مهمترین آنها می توانم به "آسمان من" به کارگردانی استاد آهنج و همچنین یک سریال مناسبتی به نام" نردبان آسمان" و.... و همینطور چند فیلم کوتاه و حضور در جشنواره های بین المللی اشاره کنم.
در زمینه تئاترهم بیش از 25 تئاتر کار کردهام.
*از ورود خودت به رادیو بگو.
از بچگی یک علاقه خاصی به رادیو داشتم و همیشه به گویندگان رادیو و کارشان غبطه می خوردم. سال 86 وارد رادیو شدم و یک متن تولیدی اولین کار من در رادیو بود.
بانو ثابتی مدیر پخش محترم وقت رادیو اقتصاد برای من بسیار زحمت کشیدند بی شک بخش اعظم آن را مدیون ایشون.
اولین برنامه زنده من در سال 89 بود که اتفاقا به یک خاطره نه چندان خوب برای من و یک اتفاق فان برای همکاران بدل شد.
قرار بود خبر بخونم.
وقتی چراغ قرمز ورود به استدیو روشن شد قلب من به تاپ تاپ افتاد و عرق کردم دهنم خشک شد.
حس عجیبی داشتم و برای همین 2 سوتی عجیب دادم. اول در خبری که در مورد طرح دورکاری ( کار کردن در منزل به جای ادارات) بود گفتم: دوره کاری!
علی شاید باورت نشه ولی همون موقع که فهمیدم چه اشتباهی کردم به بیرون استدیو نگاه کردم و با چهره ناراحت و البته حرصی کلی آدم با اون نگاههاشون روبه رو شدم. بعد در خبر دوم مثلا آمدم کار قبل خود را درست کنم و گفتم: آقای کلینتون فرمودند! وای یعنی این دیگه آخرش بود. هم وزیر امور خارجه آن زمان آمریکا را به یک مرد تبدیل کرده بودم و هم به جای گفت از فرمودند استفاده کردم!
*این تیر خلاص بود یا ادامه داشت؟
نه تیر خلاص نبود. تا یک ماه به رادیو با ترس و لرز میرفتم. زنگ می زدن که بیا برنامه داری می گفتم: خراب میکنم. اما پشتکار شگفتی خدا بهم داده بود. ول کن ماجرا نبودم
بعد از گذشتن این مدت بالاخره با خودم کنار اومدم و قویتر وارد شدم ولی با شوخی های همکاران خودم در رادیو روبه رو شدم که سوتی های من را تکرار می کردند. مقدر بود اینطوری بشه تا پوستم کلفت بشه
*بین سال های 86 و 89 در رادیو نبودی؟
سرباز بودم و شبها شیفت رادیو بودم روزها هم پادگان و تمرین تیاتر.
در ارتش هم همکاری خودم را با رادیو و تلویزیون ارتش ادامه دادم.
*اساتید خودت در رادیو را معرفی می کنی؟
استاد ناصح کامگاری – میکاییل شهرستانی ومسعود دلخواه و دکتر خاکی و.....
*تو سالهای اخیر قشنگترین اتفاقی که برات افتاده چی بوده؟
راه شب. هنوز هم باورم نمی شود که به عنوان یکی از اجرا کنندگان برنامه راه شب جا پای بزرگان رادیو گذاشته ام.این اتفاق شگفتانه ی زندگی من بود.
*چند شنبه ها راه شب را اجرا میکنی؟
شب های یکشنبه(بامداد دوشنبه) ساعت 12:30 تا 2:30 شب رادیو ایران موج 90 مگاهرتز.
*استقبال مردم از اجرای تو در راه شب چه طور بوده؟
باور نکردنی بینظیر این هفته رکورد پیامکی 3903 تا زدیم که در نوع خودش نادر است.
*سال اولی که وارد رادیو شدی باچه کسانی همکارشدید؟
اوایل صرفا جسارت وهمان روحیه ای بود که درتئاتر کسب کردم. در ابتدای ورود به رادیو از رادیو اقتصاد شروع کردم. رادیو نمایش ( استودیو 8 رادیو نمایش)، در رادیو اقتصاد برنامه های خاص و برند را من کار می کردم. شکر خدا برنامه ها واجرای من خوب جا افتاد. در رادیو خوب کار می کردم که این را مدیون آقای رضا رضایی هستم که ایشون در حال حاضر رییس دفترآقای پورمحمدی هستد.
اون موقع ایشون رییس رادیو فصلی بودند.یک مدیر زبده و زبردست. رادیو فصلی باعث شد که به صورت حرفه ای وارد گویندگی رادیو بشم. خیلیها کمک کردند.آرزو جعفر پور دوست و همراه و استاد من و آرمان ستوده و علیرضا مبینی و..... رادیو فصلی باعث معروف شدنم شد. مردم باصدایم آشنا شدند، آنها با رادیو فصلی ارتباط گرفته وهمه آن را گوش می کردند.
همکاری من در سال های 91 و 92 با رادیو فصلی عالی بود اما با تغیر مدیریت و عوض شدن دیدگاه مدیران این رادیو ترجیح دادم نباشم.
*نوید نوروزی و یا سایر گویندگان رادیو از فیلتر برای صدای خود استفاده می کنند؟
به هیچ وجه. چنین چیزی در رادیو اتفاق نمی افتد البته باید فیلتر گذاشتن را با تغییرات صدا جدا بررسی کرد. گاهی بنا به نوع برنامه حالت بیان گوینده تغییر می کند یعنی وقتی من یک برنامه شاد و اکتیو را اجرا می کنم، مطمئنا صدای من با زمانی برنامه ای با ریتم کند اجرا می کنم تفاوت بسیار دارد. اما این بدان معنی نیست که منتیپ سازی می کنم، جنس صدا عوض نمی شود و تنها جای صدا عوض می شود. این اتفاق در دوبله هم می افتد.
*از کار در رادیو راضی هستی؟
من از تمام مقاطع زندگی خود راضی هستم و رادیو هم این روزها به من خوشبختی داده است.
*درحال حاضر چه برنامه هایی را در رادیو اجرا میکنی؟
راه شب یکشنبه شب ها به تهیه کنندگی مهدی ساعی کاردان و خوش اخلاق، دیار آشتی پنجشنبه شب ها به تهیه کنندگی آرمان ستوده یار موافق من و برنامه اقتصاد روز که این برنامه نیز توسط آرمان ستوده عزیز و ویژه برنامه های رادیو ایران..
هر سه این برنامه ها در رادیو ایران تهیه و پخش میشود.
*آیا تا به حال شده است در یک برنامه مطلبی را بگویی و بعد پشیمان شوی؟
بله.ریتم برنامه های من تند است و تو چنین ریتمی ممکن است از این اتفاقا بیفتد.و خیلی خطرناک هست و تمرکز بالایی رو میطلبه.
*سبک کاری تو شبیه به کدام گوینده رادیو است؟
مطمئنا تلفیقی از اساتید گذشته و حال هست. همچون جعفرخسروی، منوچهر نوذری ، سعید توکلی، فرزاد حسنی، فاطمه آل عباس و آرزو جعفرپور و...
*برخی از برنامه هایی که در این سال ها به خصوص در رادیو اقتصاد اجرا کردی چالشی بوده است، آیا از این به چالش کشیدن رضایت داری؟
باد مخالف به جهت امتحان ریشه میوزد و بانی پیشرفت میشود غرض چالش نیست قصد پایش است برای افزایش راندمان ولی ظرف هایمان را برای مخالف شنیدن خالی نمیکنیم و با تعصب قضاوت میکنیم گفتگو تبدیل به تنش میشود.
در رادیو اقتصاد برنامه ای به نام مثلث اقتصادی اجرا می کردم که به شدت چالشی بود زیرا بخش های مختلف تولید، توزیع و مصرف و بخش خصوصی و دولتی را با هم روبه رو کرده و چالش جدی ایجاد می کردیم.
اتفاقا یک بار بعد از برنامه وزیر صنعت فعلی با رادیو تماس گرفت و داد و بیداد کرد و به قولی از من رسما شکایت کرد. اتفاقی هم که افتاده بود درگیری بخش خصوصی و دولتی در برنامه من بود که کار به گرفتن آنتن از هر دو نفر کشید.
*نتیجه این شکایت آقای وزیر چه شد؟
برنامه را از من گرفتند وچند ماه هم ممنوع الصدا بودم.
*به دنبال استخدام در صدا وسیما نیستی؟
زندگی کارمندی برام یه نمور سخته
*از عادی شدن صدا و اجرای خود در نزد شنوندگان نمیترسی؟
نه چون عقیده دارم این اتفاق برای همه میافتد اما صدا در رادیو در قالب یک برنامه شنیه می شود و برای همین این قالب است که نباید تکراری شود.
صدا خواهی نخواهی تکراری میشود مگر اینکه همواره صدای خودم را تغییر دهم که امکان پذیر نیست.
*تا به حال شده است اجرای یک برنامه را قبول نکنی؟
بله - بنده برنامههای سیاسی و مذهبی اجرا نمیکنم چون بلد نیستم و این رو در کمال صداقت میگم و در واقع با قبول اجرای چنین برنامه هایی، به سایر افرادی که توانایی بالایی در اجرای این برنامه ها دارند ظلم میکنم.
*چرا بعضی از گویندگان رادیو و تلویزیون چهره و برند نمیشوند؟
علل متعددی دارد . به روز نیستند و مخاطب هدف و رویکرد برنامه رو نمیشناسند این است که در هر حوزهای وارد میشوند و از روی توانایی انتخاب نمیکنند و تنها برایشان مهم این هست که باشند.
شکسپیر میگوید: یا به اندازه تلاشت، آرزو کن و یا به اندازه آرزوهایت تلاش کن.
شاید برخی دوستان تلاش و آرزوهایشان با هم سنخیت ندارد.
*از دیگر کارها و دلمشغولیهای خودت بگو؟
تئاتر، بازیگری، دوبله و تدریس در آموزشگاههای مختلف هنری از دیگر فعالیتهای بنده است.
*در رادیو 7 هم اجرا کردهای؟
بله- برای بار اول خانم آرزو جعفرپور از بنده خواست تا در برنامه حاضر شوم و دوست بینظیرو بی همتا منصور ضابطیان و محمد صوفی از من دعوت و حدود 6 اجرا در برنامه وزین رادیو هفت داشتم.
*قشنگترین متنی که در رادیو 7 اجرا کردی؟
یک اجرا هم داشتم که بعد از متن خوانی من، آهنگ الهه ناز استاد بنان پخش شد که این بسیار عالی بود چون آرزوی پدر خودم را برآورده کردم.
*نوید نوروزی ساختار شکن هست یا بر اساس آیین نامهها و قوانین اجرا میکند؟
اساسا در تکاپو هستم کار درست و با مطالعه انجام دهم. اگر ساختار شکست حتما ساختار غلط بوده. با اینکه ساختارشکن بودن همیشه عواقبی به همراه دارد اما؛ این سختی را به جان میخرم.
*با چه اصولی زندگی شخصیه خودت را پیش می بری؟
سیاق زندگی من بر سه اصل استوار است : شرافت، جسارت و صداقت.
* نوید خیلی شعاری شد.
شعار نیست. به واقع به این نتیجه رسیدم که حکمت دانستن اتفاقات زندگی، به ما شکیبایی می ده و اگه نعمت های خدا را درست استفاده کنیم، تنها توانستیم ادای احترام کنیم نسبت به موهبتی که خدا به ما عرضه کرده است.
همین که هستیم؛ خدا را شکر. این نوع نگاه به زندگی به من جسارت میده که فقط چشمم به دست خود خدا باشه و البته با شرافت شکرگزار لطفش باشم.
صداقت در گفتار و کردارمون پاداش داره و البته این به معنی معامله کردن با خدا نیست! تنها جایزه‌ای که مد‌نظر من هست همانا عشقی است که از این صداقت ایجاد میشه.
از خدا می‌خوام که توفیق داشته باشیم که از چیزای کوچیک زندگیمون لذت ببریم. تو ابراز احساسات خسیس نباشیم. راحت ابراز عشق و علاقه کنیم.
برای همه خیر بخواهیم و خیر قدم برداریم. باور کن این نگاه معجزست.
لطفا قضاوت نکنیم، چون قضاوت کار خداست و نه بنده او.
ما فقط می‌تونیم بگیم از یه چیز یا اتفاق بدمون میاد یا خوشمون میاد ولی حق نداریم در مورد اون قضاوت کنیم.
لذت از داشته‌های زندگی نوعی شکرگزاریه و شکوه کردن ناشکری.
صد در صد من هم مثل همه مردم با مشکلاتی در زندگی خودم مواجه هستم اما؛ سعی میکنم با دل خون لبم خندون باشه.
امیدوارم عشق سیاق زندگی همه بشه ....انشاالله.
*کلام آخر با خوانندگان پایتخت....
اومدم باهاتون دست بدم
گفتگو از محمد علی رفیعی
