ما همه معتادیم، اما وایبر و تلگرام درد بیدرمان نیست؛ خوب میشود!
روزی که وایبر و واتس آپ و امثالهم به زندگیها وارد شدند، کمتر کسی بود که از آسیبهای شبکههای اینچنینی حرف به میان بیاورد. فضای تعاملی درون این شبکهها آن قدر جذاب بود و آن قدر کارها راحتتر و کم هزینهتر پیش میرفت که کسی از عواقب احتمالی آن نمیترسید.
اگر مجبور باشید هر روز در جیب یا کیف و یا دستهایتان، چند گرم ماده مخدر حمل کنید چه حسی خواهید داشت؟ مادهای که در ظاهر کاربردی دیگر دارد اما به مرور شما را مسخ، معتاد و اسیر خود میکند...
بیایید یک آزمون ساده برگزار کنیم؛ یکی از اعضای خانواده، یک دوست و یا یک همکار که ساعات زیادی از روز را با شما میگذراند را انتخاب کنید و از او بخواهید در ساعتهای مختلف روز به طور متوالی بدون اینکه متوجه شوید از شما عکس بگیرد. در پایان روز، به این عکسها که تعدادشان کم نیست نگاه کنید؛ اگر تعداد فریمهای عکسی که در آنها شما سرتان گرم کار با گوشی موبایل است، از فریمهای دیگر بیشتر بود، این مطلب را تا انتها بخوانید!
درباره مزایا و مضرات شبکههای اجتماعی و موبایلی آن قدر صحبت شده که به نظر میرسد هیچ نکتهٔ باقی ماندهای وجود نداشته باشد. هر روز در روزنامه و مجله و رادیو و تلویزیون از آسیبهای آن سخن به میان میآید و در همین رسانهها تکنولوژیهای جدید معرفی میشوند! تکنولوژیهای جدیدی که ابتدا مهمانهای خوانده و ناخواندهمان شدند و به مرور آن قدر در زندگیمان تنیدند که یادمان نمیآید قبل از آنها زندگی چه شکلی بود و این سوال را در ذهنمان نقش بسته که که چطور شد در این جریان افتادیم و بیاختیار مسیری که میرود را دنبال میکنیم؟!
راحتی، راحتی، راحتی!
احتمالا اگر یک نظرسنجی توصیفی برگزار کنیم و از کاربران شبکههای اجتماعی و موبایلی بخواهیم بگویند چه شد که در دام دنیای مجازی گرفتار شدند، اولین و دومین و سومین گزینهای که به آن برسیم «راحتی» در برقراری ارتباط خواهد بود.
خیلیهایمان یادمان نرفته زمانی که برای وصل شدن به شبکه جهانی اینترنت، پشت یک سیستم یک تنی مینشستیم، سیم تلفن را به مودم کامپیوتر وصل میکردیم و آن صدای عجیب و غریب وصل شدن اینترنت که تمام میشد و پیغام برقرار شدن ارتباط که میآمد، با کندی سایتهای مورد علاقهمان و یا پستهای الکترونیکمان را باز میکردیم و این پروسه وقت گیرگاه آن قدر طولانی و خسته کننده و همراه با قطع و وصلیهای فراوان میشد که بیخیال ورود به این دنیای مجازی میشدیم.
الان اما قصه فرق کرده. آن کامپیوترهای یک تنی جایشان را به گوشیهای چندگرمیمان دادهاند و آن تلاش برای برقراری تماس و محدودیتهایش کاملا از بین رفته. الان نه تنها در خانه و محل کار که در خیابان و کوچه و مغازه هم اینترنت داریم و با لمس صفحه گوشی، وارد دنیای پر رمز و راز مجازی میشویم. دنیایی که با همه ابعادش، در یک پکیج کوچک و جمع و جور جا شده است.
در مطالعات جامعهشناسی، یکی از علل رشد شبکههای اجتماعی و موبایلی، رایگان بودن و دسترسی راحت به آنها عنوان شده است.
اما با نگاهی دقیقتر میتوان فهمید که علاوه بر دو مورد بالا، تعاملی بودن و جذابیت این فضا، سبب رشد بیش از اندازه آن شده است. اینکه در شبکههای اجتماعی مختص تلفن همراه افراد با کمترین هزینه آنلاین میشوند و خیلی سریع پیام ارسال میکنند و در کمترین زمان، پاسخ میگیرند، جذابیتی دارد که در هیچ یک از وسایل ارتباطاتی قدیمی این ویژگی وجود نداشت.
من و خودم، تنها، همین الان یهویی!
روزی که وایبر و واتس آپ و امثالهم به زندگیها وارد شدند، کمتر کسی بود که از آسیبهای شبکههای اینچنینی حرف به میان بیاورد. فضای تعاملی درون این شبکهها آن قدر جذاب بود و آن قدر کارها راحتتر و کم هزینهتر پیش میرفت که کسی از عواقب احتمالی آن نمیترسید.
کمی که گذشت، اولین زنگ خطر از درون خانهها به صدا درآمد. فاصلهٔ بین اعضای خانواده بیشتر شد، دورهمیها و تعامل در دنیای واقعی کاهش پیدا کرد و وابستگیها به گوشی تلفن همراه به عنوان یک پکیج کامل ارتباطی زیاد و زیادتر گشت.
آن وقت بود که از گوشه و کنار، زمزمههای شکایت به گوش رسید. تصویر یک مهمانی وقتی همه در یک اتاق بزرگ جمعند و هیچ کس با دیگری حرف نمیزند و همه سرشان در تلفن همراهشان است، یک تصویر تکراری و تکرار شونده است. تصویری تلخ و دردآور که نشان میداد اولین آسیب این دنیای جذاب و زیبا، کم کردن روابط خانوادگی در سطوح پایینتر و فروپاشی خانواده در سطح گسترده است. آسیبشناسان در این باره هشدارها دادند و مثل خیلی از معضلهای دیگر اجتماعی، علاج واقعه به بعد از وقوع معوق شد!
جامعهشناسان، فردگرایی را اولین آسیب شبکههای ارتباطی میدانند و معتقدند که هر وسیله جدید ارتباطی که متولد شد، این فردگرایی را درصدی افزایش داد. در کتب مطالعات ارتباطات، آمده که پیش از پیدایش صنعت چاپ و ایجاد کتاب به عنوان یکی از اولین راههای ارتباطی، مردم دور هم در کلیساها جمع میشدند و بلافاصله پس از چاپ انجیل، همه در خانههایشان نشستند و هر فرد با انجیل ارتباط برقرار کرد.
این فردگرایی، که تنها یکی از آسیبهای شبکههای اجتماعی و موبایلی است، خودش به تنهایی مشکلات زیادی را در پی داشت. سرد شدن روابط، دور شدن اعضای خانواده از هم، کم شدن سنتهای قدیمی مثل صله رحم و تغییر شیوه ابراز محبت، از آسیبهای همین فردگرایی هستند.
ریاحی، کارشناس جامعهشناسی و آسیبشناس در این باره به عواقب این آسیب اشاره میکند. او میگوید که در اثر همین فردگرایی، نظارت والدین بر کار فرزندانشان کمتر شده و دنیای مجازی نوجوان که به اشتباه حریم شخصیاش تلقی میشود، بزرگتر.
او میگوید: «اگر در گذشته میشد از دوستان فرزند و نحوه تعاملش با آنها فهمید چه خطراتی در کمین کودک و نوجوان است، امروز با این گوشهٔ امنی که برای آنها ایجاد شده و کسی اجازه ورود به آن را ندارد، عملا نظارت به صفر میرسد. همین عدم نظارت است که فجایع بزرگی را رقم میزند و متاسفانه خانوادهها از این فجایع آگاهی کافی ندارند.»
این کارشناس ادامه میدهد: «در دستورات تربیتی داریم که کودک میبایست تا هفت سالگی به طور مطلق کنترل شود و هرگونه محتوایی که در دسترسش قرار میگیرد، فیلتر کامل شده باشد. در سنین نوجوانی این محتوا میبایست ظاهر آزادانهتر داشته باشد و باطن سختگیرانهتر. اما چیزی که در عمل مشاهده میکنیم، عدم توانایی کنترل بر چنین فضایی توسط خانواده هاست. تربیتها به گونهای شده که نوجوان حس نمیکند برای فعالیتهایش در شبکههای اجتماعی محدودیتی وجود دارد و هر محتوایی را دریافت و ارسال میکند.»
تنهایی و تنها شدن، دور و بیگانه شدن از خانواده و رفتن در غاری تاریک و تو درتو، آسیبی است که نمیشود از کنار آن به این راحتیها گذشت...
رونمایی از نسلی عملی!
بدون اغراق میشود گفت نسل جدید، یک نسل معتاد است! معتاد ارتباطات، معتاد ابزارهای ارتباطاتی... وقتی یک روز گوشی را در خانه جا میگذاریم، تا شب حس میکنیم یک گم کرده داریم و در حالت بدترش، حس میکنیم یکی از اعضای بدنمان ناقص شده! با این نقص حتی چندساعت هم کنار نمیآییم و بعد از رسیدن به گوشی و وصل شدن به اینترنت، دو برابر وقت صرف میکنیم تا از خماری آن روز دربیاییم!
نتایج یک پژوهش نشان میدهد که در ایران از هر صد نفر ۷۵ نفر موبایل دارند (که با توجه به رشد روزافزون تعداد کاربران، قطعا این عدد بیشتر هم شده است) که از این تعداد، ۶۱ درصد مردان در صورت نبود تلفن همراه دچار اضطراب و تشویش میشوند که این عدد در بین زنان ۷۰ درصد است.
این آمار و صدها آمار دیگر نشان میدهد که زندگی دیجیتال، علاوه بر آسیبهای اجتماعی، تاثیرات مخرب فردی نیز به دنبال دارد. از بیماریهای جسمی مثل سردرد، گوش درد، تهوع، سرگیجه و امثالهم که بگذریم، ورود به دنیای دیجیتال بیماریهای روحی را نیز افزایش داده است.
کارشناسان یکی از بیماریهای شایعی که ابزارهای ارتباطی علی الخصوص موبایل به وجود آورده را «نوموفوبیا» میدانند. این بیماری، که همان «بدون موبایل هراسی» نام دارد چیزی است که بدون آنکه بدانیم، خیلیهایمان به آن مبتلاییم. ترس از اینکه روزی بدون موبایل بگذرانیم، خیلیهایمان را اذیت میکند و همین، نشان دهنده ابتلا به نوموفوبیاست. عصبی شدن و از کار افتادن در صورت دور بودن از گوشی تلفن همراه، از نشانههای این بیماری است و متاسفانه در افراد مبتلا میبینیم که همه جا،گاه حتی در دستشویی نیز گوشی را از خود جدا نمیکنند و هر صدایی که از گوشی بلند میشود، آنها را سراسیمه به گوشی میرساند و از آن فجیعتر آنکه ثانیه به ثانیه گوشی خود را بدون دلیل چک میکنند.
افسردگی و سندرم زنگ تلفن هم علاوه بر اعتیاد و نوموفوبیا، از بیماریهای شایع این دنیای عجیب و غریب مجازیست که متاسفانه در دنیا برای درمان آنها هنوز راه حلهای قطعی پیشنهاد نشده است.
کنار هم نشستنهای تلگرامی، نوازشهای وایبری
تصور کنید در پارکی نشستهاید، روی یک نیمکت. فردی از جنس مخالف میآید کنارتان مینشیند. اول سلام و علیکی رد و بدل میشود و بعد آن فرد، شروع میکند به حرف زدن و شما گوش میدهید. گوش میدهید و در همان نوبت اول، شما هم از خودتان، علایق و سلایقتان، وضعیت زندگی و کار و غیره برایش میگویید. این ارتباط آن قدر عمیق میشود که بعد از یکی دو ساعت، خیلی چیزها درباره فردی که بار اول است میبینیدش، میدانید.
این اتفاق در عالم واقع شاید بعید و دور از ذهن به نظر برسد اما اتفاقی است که هر روزه هزاران بار در فضای مجازی رخ میدهد. دو نفر در این فضا، ندیده و نشناخته چنان با هم صمیمی میشوند و چنان از اوضاع و احوال هم خبردار میشوند که انگار صدسال است یکدیگر را میشناسند.
این کنار هم نشستنهای وایبری و واتس آپی و تلگرامی،گاه منجر به اتفاقات ناگواری میشود. چیزی که کارشناسان روانشناسی و البته مذهبی درباره آن هشدارهای زیادی دادهاند.
حجت الاسلام صالحی، کارشناس مسائل دینی معتقد است شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم در فضاهای این چنینی به سرعت شکسته میشود و همین، ابتدای بسیاری از مشکلات و انحرافات است.
او تاکید میکند که اسلام نسبت به رابطه با نامحرم حساس است و آن را فقط در موارد ضروری جایز میداند: در فضای عادی قبح شکنی و حیازدایی به این راحتیها اتفاق نمیافتد اما در فضای مجازی به سرعت میشود وارد این فاز شد.
این کارشناس دینی میگوید: «وقتی که در قران گفته شده که «انظر الی طعامه» منظور فقط غذایی نیست که برای جسم تهیه میکنیم. میخواهد به مومنین هشدار بدهد که چه غذایی برای روحتان آماده میکنید؟ آیا این غذای روح بسترساز گناه است؟ اگر به ماجرا این طور نگاه کنیم، مراقبتمان در این حوزه بیشتر خواهد شد.»
نیمه پر لیوان
ارتباط بد نیست. بشر همواره در طول تاریخ به دنبال برقراری ارتباط و راحتتر کردن آن بوده است. تکنولوژیهای ارتباطی هم تنها و تنها با همین هدف پا به عرصه میگذارند. اینکه در کسری از ثانیه و بدون هزینههای گزاف بتوانی با یکی از اعضای خانواده و یا دوستت که آن طرف دنیاست ارتباط بگیری و از حالش با خبر شوی، چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشید.
اطلاع رسانی سریع، به اشتراک گذاری مطالب ارزشمند دینی و تربیتی، ارتباط راحت و همزمان بین چند نفر در یک گروه که هدف مشترکی را دنبال میکنند و هزار فایده دیگر موجب میشود تا نتوانیم به کل این ابزارها را مضر بدانیم و از آنها دست بکشیم. تنها نکته قابل توجه در این بین، استفاده درست از این چاقوی تیز است!
رها نکنیم؛ درمان دارد!
تاریخ رشد رسانهها در غرب نشان میدهد که بین هر تکنولوژی قدیمی و جدید، فاصلهای معقول وجود داشته است که این فاصله سبب شده تا مردم آمادگی مواجهه با آن تکنولوژی را پیدا کنند.
در کشور ما، هر چه پیشتر رفتیم، از صنعت چاپ تا الان، فاصله با غرب کمتر شده و استفاده از تکنولوژی با سرعت بیشتری صورت میگیرد؛ چنانچه هم اکنون، استفاده ما از تکنولوژیهایی که در غرب رواج دارد فاصلهای چند ماهه دارد و یا به همزمانی رسیده است.
همین امر باعث شده تا فرهنگ همراه با تکنولوژی رشد نکند و آمادگی لازم برای مواجهه را برای کاربران ایجاد نکند.
درست است که این اتفاق افتاده و پیش از جا افتادن فرهنگ استفاده، تکنولوژی در اختیار ما قرار گرفته و برای این عدم اطلاعمان هزینههایی را دادهایم، اما نمیشود بیخیال ماند و از هزینههای احتمالی بعدی جلوگیری نکرد.
شاید اگر برای درست کردن این بنای کج، سراغ پایهها برویم و آنها را مستحکمتر کنیم، نتایج بهتری به دست بیاید. آگاه کردن کودکان و نوجوانان و تمهید و اتخاذ تصمیماتی که موجب شود کار با این ابزارها را یاد بگیرند و آسیبهای بعدی را به حداقل برسانند، مهمتر از هر چیز دیگری به نظر میرسد. اتفاقی که به راحتی خواهد افتاد.
ریاحی، کارشناس جامعهشناسی معتقد است که گرایش کودکان و نوجوانان به ابزارهای ارتباطی را نتیجه ارتباط اشتباه والدین با فرزندانشان میداند. او در همین رابطه به خاطرهای اشاره میکند و میگوید: «در مدرسه راهنمایی از نوجوانها خواستیم بیشتر از دو ساعت وقتشان را پای گوشیهایشان نگذرانند. فکر میکردیم با این کار میتوانیم از استفاده افسارگسیخته از این ابزار جلوگیری کنیم. چندی بعد با واکنشهای جالبی مواجه شدیم. والدین پیش ما میآمدند و میگفتند که فرزندانشان به محض رسیدن به خانه بدون اینکه حتی ناهار بخورند میروند سراغ گوشی و تمام این دو ساعت سر برنمی دارند و در دقایق پایانی دوساعت چنان استرسی آنها را میگیرد انگار که چند دقیقه تا پایان عمرشان باقیست!»
وی میگوید: «وقتی پدر و مادر با کودکی که با او در یک خانه زندگی میکنند تلویحا قطع رابطه کردهاند و برای او وقت نمیگذارند، وقتی تمام وظیفه پدر و مادری را در رفاه اقتصادی و نظافت خانه و تامین مایحتاج فرزند میدانند و به نیازهای معنوی او پاسخ نمیدهند، از کودک هم نمیشود انتظاری جز این داشت. تعاملی بودن این ابزارها، برای هر فردی که شیفتهٔ برقراری ارتباط باشد و نیازش از طریق والدین مرتفع نگردد، این امکان را فراهم میکند که دچار آسیبهایی از این دست گردد.»
این آسیبشناس میگوید که بطور آزمایشی، گروهی از خانوادههایی که با معضل گرفتار شدن فرزند در دام تکنولوژی مواجه بودند تشکیل دادهاند و چند هفته پشت سر هم آخر هفتهها آنها را به طبیعت بردهاند. در این گشت و گذار خانوادگی، بازیهای مفرحی هم پیش بینی شده بوده است.
نتیجه جالب این آزمون این بود که کودکان و نوجوانان حاضر در گروه، نه تنها در طول هفته گرایش خاصی به ارتباط گیری از طریق تلفن همراه نشان نمیدادند، که از ابتدای هفته برای آخر هفتهای که در آن بازی و تفریح آن هم در کنار خانواده است لحظه شماری میکردهاند.
همین پژوهش کوچک نشان میدهد ارتباط صحیح با فرزند، چشاندن لذت با هم بودن و پر کردن وقت او با افعالی که متناسب با سن و سال و شرایط کودکی و نوجوانی است، میتواند بسیار کمک کننده باشد.
گرایش به تلفن همراه به خاطر این است که مجموعهای از رسانهها در یک پکیج کودچک به نام موبایل جمع شده است و همین تجمیع موجب شده تا ما دیدی کلان به این موجود چند گرمی داشته باشیم و فکر کنیم اگر روزی این «مخدر» چند گرمی در دستهایمان نباشد، نقصی غیرقابل جبران به وجود آمده است.
تغییر این دیدگاه، هم به عهده خود ما و هم وظیفهٔ نهادهای فرهنگی تاثیرگذار است که برای این مهم، آموزش شیوه صحیح استفاده از ابزار ارتباطی و آگاهی از مخاطرات آن ضروری به نظر میرسد.
منبع: خبرآنلاین