سنت همیشگی در صدا و سیما
سازمانی که به هیچ نهادی پاسخگو نیست
عدم نظارت دقیق بر صدا و سیما به دلیل انتصاب ریاست سازمان توسط رهبری، بهانه ای واهی ست که بیشتر از بستن دست منتقدین، باز بودن دست مدیران سازمان را موجب می شود
«این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب می کنم، همه برنامههای صدا و سیما را میآورند دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صدا و سیما بنده راضی هم نیستم...»؛ این جملات بخشی از سخنان مقام معظم رهبری است که در سایت رسمی ایشان آمده است. سیاستهای بزرگترین سازمان رسانهای کشور سبب شده است که صدای اصولگرایان سنتی نیز در بیاید. در چند هفته اخیر همزمان با تغییرات وسیع در این سازمان، رسانههای منتسب به این گروه نیز از نحوه عملکرد مدیریت قبلی انتقادات شدیدی کنند و به مدیر جدید یاداوری کنند که از حصار آهنین برخوردار نیست.
در آخرین نمونه آن سایت الف که منتصب به احمد توکلی، نماینده مجلس شورای اسلامی است گزارشی را در خصوص وظایف این سازمان و تغییرات آن منتشر کرده است.
به گزارش گروه سایر رسانههای ایلنا به نقل از الف؛ صدر تا ذیل صدا و سیما دارد تغییر میکند. نه؛ اشتباه نکنید؛ برنامهها چندان منظور ما نیستند؛ از وقتی رئیس جدید آمده، هر روز خبر تغییر چند مدیر صداوسیما یا جابجایی سمت ها روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد.
این روزها حتی خود صداوسیما نیز صاحب خبرگزاری شده و اعلام شد که «واحد مرکزی خبر» با توجه به تغییرات ساختاری و مأموریتهای جدید، به عنوان «خبرگزاری صداوسیما» فعالیت خواهد کرد.
با این همه، یک اصل لایتغیری وجود دارد که گویا به مذاق هیچ رییسی در سازمان صداوسیما خوش نمیآید که این سنت نانوشته و نادرست را تغییر دهد؛ رسم پاسخگو نبودن رییس سازمان به هیچکس و هیچ جا!
موضوع نظارت بر صداوسیما دغدغهای کهنه و قدیمی است؛ حالا که چند ماهی از ورود رئیس جدید به ساختمان شیشهای سازمان میگذرد و تغییرات وسیع نیروی انسانی در این سازمان را شاهد هستیم، زمان خوبی است که این مطالبه جدی بار دیگر مطرح شود؛ شاید رئیس جدید تصمیم بگیرد در این زمینه هم متفاوت از اسلاف خویش باشد.
اگر از بعد نهادهای نظارتی نگاه کنیم، نظارت درون سازمانی صدا و سیما که توسط مرکز نظارت و ارزیابی صدا و سیما، ادارات کل طرح برنامه و نظارت معاونت برنامه ساز و مدیریت طرح و برنامه و نظارت شبکه انجام می شود؛ وجود دارد، اما موضوع صحبت ما نیست.
هر سازمانی در هر جامعه و حکومتی برای کنترل زیرمجموعه ها و خروجی خود، ابزارهایی را به خدمت می گیرد؛ اما پاسخگویی به نهادهای حکومتی و مافوق، با در نظر گرفتن ضمانت های اجرایی تذکرات و نیز راهکارهای تنبیهی مناسب، امری ست که نبود آن در مورد سازمان عریض و طویل رسانه ی ملی به چشم می خورد.
در حالی که صدا و سیما بزرگ ترین و فراگیرترین رسانه کشور است، اما به هیچ نهادی پاسخگو نیست؛ امکان طرح سؤال از ریاست سازمان یا استیضاح او وجود ندارد. همه نظارت برون سازمانی بر صدا و سیما شامل شورای نظارت بر صدا و سیما هست که تنها نظارت پس از پخش را شامل می شود و بر قراردادها هم نظارتی ندارد و مهمتر از همه اینکه اعضای آن (6 نفر، شامل از هر قوه 2 نماینده) آنقدر امور مهم و مشغلههای دیگر دارند که جایی برای نظارت دقیق و موثرشان بر صدا و سیما باقی نمیماند.
کافی است اسامی اعضای کنونی شورای نظارت بر صدا و سیما را همراه با سمتهای دیگرشان را مرور کنیم تا دریابیم چرا انقدر اخباری که نام آنها و صدا و سیما و نظارت را مشترکاً داشته باشد، کم تعداد است؛ رئیسی دادستان کل کشور و عضو خبرگان رهبری به همراه جواد لاریجانی معاون بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی نمایندگان قوه قضائیه؛ رحمانی فضلی وزیر کشور، جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی، رئیس شورای امنیت کشور، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، عضو شورای عالی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران به همراه حسامالدین آشنا، استاد دانشگاه و مشاور فرهنگی حسن روحانی، نمایندگان قوه مجریه در شورای نظارت؛ و شجاعی کیاسری، نماینده رییس مجلس در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، نائب رییس کمیسیون فرهنگی در مجلس هشتم و سخنگو و عضو هیئت مؤسس سه نفره فراکسیون رهروان ولایت و نوباوه دو نماینده مجلس، نمایندگان قوه مقننه در این شورا هستند.
آیا فرصتی برای آنان می ماند که عملکرد این سازمان عریض و طویل و فراگیر را آنچنان که شاید و باید بررسی کنند؟ و بر فرض که چنین کردند، آیا ابزاری برای تضمین اجرای تذکرات آنان پیش بینی شده است؟ بگذریم که بسیاری اوقات دیده شده که اعضای شورا به مسائل جناحی و موارد مرتبط با قوه متبوع خود پرداخته اند و از اصل ماجرا فارغ شده اند!
در میان همه نهادهای حکومتی، از قوای سه گانه تا نیروهای نظامی و... این فقط سازمان صدا و سیما است که سخنگو ندارد و هیچگاه رئیس سازمان نشست خبری و گفت و گو با خبرنگاران برگزار نمیکند. بزرگترین و فراگیرترین رسانه کشور هم که هیچگاه در صدد نقد خویش برنمی آید؛ نهایت همه نقدهای صدا و سیما در مورد خودش، تعریف و تمجید از سریال های الف و پخش گزارش های یک سویه از زبان مردم در مورد خوب و عالی بودن سریال های دست چندم است.
اگر کسی هم جایی حرفی به اعتراضی یا نقدی گفته، بعدتر از گوشه و کنار خبر رسیده که ممنوع التصویر شده است! به صدا و سیما وجه ای امنیتی داده شده و توهم «عدم نقد و نظارت بر سازمانی که رئیس آن منصوب رهبری است»، آنچنان بر فضای نظارت بر سازمان سایه افکنده که شاید اگر خود مقام رهبری ریاست سازمان را بر عهده داشت، این همه برای نظارت و نقد، خط قرمزهای خیالی کشیده نمی شد!
عدم نظارت دقیق بر صدا و سیما به دلیل انتصاب ریاست سازمان توسط رهبری، بهانه ای واهی است که بیشتر از بستن دست منتقدین، باز بودن دست مدیران سازمان را موجب می شود و هیچ مدیری هم لابد به مذاقش بد نمی آید که پشت عنوان بزرگ «رهبری» پناه بگیرد و از نظارت و ارزیابی دقیق و احتمالاً تنبیه و عزل برکنار بماند!
حتی به نظر می رسد این انتصاب از سوی رهبری، بهانه خوبی دست ناظران احتمالی داده که از مسئولیتی که بر عهده آنان هست، شانه خالی کنند. گویا که ریز و درشت اقدامات رسانه ملی به امضای رهبری می رسد و بعد انجام می گیرد! خود حضرت ایشان در آبان ماه 88 و دیدار با نخبگان می فرمایند که: «این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب می کنم، همه برنامه های صدا و سیما را می آورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامه های صدا و سیما بنده راضی هم نیستم...».
در سایت خامنهای دات آی آر در مقابل این پرسش دانشجویی از رهبری که «بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفته ایم چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین می کند! نظر شما چیست؟» از قول آقا آمده است: «اگر واقعاً ملاک این باشد که آدم باید به هیچ کس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوه قضائیه را هم رهبری انتخاب می کند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ می گوید نصب کردم. پس باید به هیچ کس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبری اداره نمی کند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره می کند و رهبری هم در موارد زیادی اعتراضهائی دارد. همین اعتراضهائی که شما دارید، بعضی هایش یا خیلی هایش، اعتراض های ما هم هست.
احتمالاً اعتراض های دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش می آورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوش کننده رادیو نباشم - اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائی هم می کنیم، اشکالاتی هم می کنیم، گاهی با آنها دعوا هم می کنیم. بالاخره آن ها هم یک ضرورتهائی دارند و جواب می دهند؛ گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبری منتقل نمی شود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.» (دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب 7 مهر 87)
نقل قول سال گذشته ی سخنگوی کمیسیون اصل 90 از حضرت آیت الله خامنه ای (دامة برکاته) در این زمینه راهگشاست. مصطفی افضلی فرد، سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس در گفت وگو با فارس، درباره جزئیات حسابرسی از سازمان صداوسیما می گوید: «حسابرسی از سازمان صداوسیما باید انجام شود، نظر مقام معظم رهبری هم همین است؛ ایشان در دیدار کمیسیون اصل 90 فرمودند، همه ارگان هایی که زیر نظر ایشان هستند باید نظارت شده و عملکردشان رصد شود. ایشان در بخش دیگری از بیانات خود گفتند اگر شما به تخلفات مسئولان برخورد کرده و متوقف شدید، بسیار نامطلوب است اما اگر تا ته قضیه رفتید، من هم پشتیبان شما هستم. یکی از موارد هم این است که ارگان های زیر نظر مقام معظم رهبری به بهانه اینکه زیر نظر رهبر معظم انقلاب هستند، نمی توانند خودشان را از رصد نهادهای نظارتی مصون ببینند».
رهبری در دیدار دانشجویی مرداد 91 از تعدادی مقامات از جمله رئیس سازمان صدا و سیما خواستند به دانشگاه ها بروند و حرف دانشجویان و جوانان را بشنوند. آیا این امر، عملی شد؟
مجلس می تواند با گرفتن نظر رهبری و نهادهای ذیربط، قانونی مدون برای نظارت و ارزیابی رسانه ملی تصویب کند؛ اما تا پیش از طی این پروسه طولانی مدت، آیا وقت آن نیست که ریاست جدید سازمان به این پاسخگو نبودن رسانه ای و در واقع به این رسانه ای نبودن رییس رسانه ملی پایان دهد؟