خبرگزاری کار ایران

صادق زیباکلام:

در دام رسانه‌های اصولگرا افتاده‌اند

کد خبر : ۲۴۱۶۸۰

قطعا همگان به درستی می‌دانند که ماه هیچ‌گاه پشت ابر پنهان نمی‌ماند. همین که حزب ندای ایرانیان در طی دو هفته گذشته و برسر مسئله، برانداز خواندن اصلاح طلبان حمایت خود را از فعالین سیاسی اصلاح طلب دریغ نکرد و یا در آن آشوبی که به بهانه ۹ دی برخی از جریان‌های اصولگرا به پا کرده بودند شریک و سهیم نشد. واضح است که این حزب به آرامی دارد جایگاه خود را نشان می‌دهد.

اگر اصلاحات را یک گفتمان بدانیم، انشقاق در گفتمان بی‌معناست. حتی به طنزی شبیه است که سواد سیاسی صاحبان‌اش را به رخ می‌کشد. اما اگر یک حزب خاص بدانیم شاید بشود انشقاق را معنی کرد. اما اینکه ما در دام چند رسانه اصول گرا بیافتیم مطلبی است که زیبا کلام نسبت به آن هشدار می‌دهد. دکتر صادق زیبا کلام به ندای ایرانیان می‌گوید «به نظر من القای اختلاف میان اصلاح طلبان، پروژه اصول گرایان است. چرا که در تعریف اصلاح طلبی که‌‌ همان دموکراسی خواهی است انشقاق معنی ندارد» مشروح مصاحبه دکتر صادق زیبا کلام با سایت خبری تحلیلی ندای ایرانیان در ذیل آمده است:

برخی می‌گویند که طی یک سال گذشته انشقاق در بین جریان اصلاحات به وجود آمده است. شما این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

خیر. من اختلاف و انشقاقی میان اصلاح طلبان نمی‌بینم. اصولا در تعریف اصلاح طلبی انشقاق معنی ندارد. سال هاست که ترجیع بند فعالیت سیاسی اصول گرایان اختلاف، انشقاق و دو دستگی میان آن‌ها است. اینکه آن‌ها نتوانستند در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به یک نامزد واحد برسند نه امری تازه و نه اتفاقی غیرقابل باور است. فعالین سیاسی اصول گرا طی سال‌های گذشته لیست‌های متعدد و جبهه‌های گوناگون را به خود دیده‌اند. این اتفاق در جریان اصول گرایی دلیلی واضح و مبرهن دارد اصول گرایان فاقد یک پایگاه اجتماعی قوی در میان طبقات مخلف اجتماعی هستند بنابراین راه تخریب را برای حذف رقیب به کار می‌بندند. البته فعالین سیاسی اصول گرا به خوبی می‌دانند که در هر نظر سنجی عادلانه و آزاد یا در هر انتخابات آزادی که صورت بگیرد اگر نامزدهای واقعی اصلاح طلب حضور داشته باشند قطعا بازنده میدان خواهند بود. حتی می‌توان گفت اگر نامزدهایی در یک رقابت سالم حضور داشته باشند که اصلاح طلب هم نباشند ولی جریان اصلاحات آن‌ها را حمایت کند قطعا بازهم بازنده میدان جریان اصول گرایی به خصوص بخش تندروی آن خواهد بود. اگر بخواهم مثال روشنی را برای شما بزنم تا وزن حقیقی جریان‌های سیاسی در یابید ناچارم به تعریف دوباره و تکراری پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۹۲ اشاره کنم. سال ۹۲ دیدم اگر چه روحانی اصلاح طلب نبود و هیچ‌گاه هم اعلام نکرد که اصلاح طلب است اما سبد رای اصلاح طلبان کافی بود تا ایشان رئیس جمهور یازدهم شود. اکثر آن ۱۹ میلیونی که در خرداد ۹۲ پای صندوق‌ها آمدند علی رغم تردیدهای که داشتند به حسن روحانی رای دادند تنها به اعتبار حمایت رهبران اصلاحات بود. اتفاقا این موضوع را اصول گرایان به خوبی می‌دانند و درک می‌کنند، اصلاح طلبان دارای پایگاه اجتماعی و شاخص طبقات مختلف جامعه هستند. بنابراین هیچ‌گاه رودروی اصلاح طلبان در پروسه‌ای با نام انتخابات برابر نخواهند ایستاد. آن‌ها به وسیله رسانه‌ها در صدد القای انشقاق و اختلاف میان اصلاح طلبان هستند.

شما چه نشانه‌ای دارید مبنی بر اینکه این مساله برنامه ریزی رسانه‌های اصولگرا و عوامل دیگر است؟

به طور مثال از پایان انتخابات خرداد ۹۲، ما با یک جمله تکراری روبرو بودیم و آن جمله این بود که محمد رضا عارف از اصلاحات انشعاب کرده است و با رهبران اصلاحات هیچ ارتباطی ندارد. این جمله‌ای تکراری است که اکنون یک سال و نه ماه است که از تولید آن می‌گذرد و جمله‌هایی مانند همین که ذکر کردم، عارف به دنبال عبور از خاتمی است یا از خاتمی جدا شد و… هزاران گزارش شبیه به همین در رسانه‌های اصول گرا منتشر می‌شود. متاسفانه بخشی از رسانه‌ها و افراد رسانه‌ای نزدیک به اصلاح طلبان هم در داخل با این رویکرد اصول گرایان همنوا شدند و حتی می‌توانم بگویم هم صدا شدند. مثال دومی که دوست دارم برای شما بزنم اتفاقات چند ماه اخیر است. در همین چند ماه اخیر برخی رسانه‌ها در صدد القای انشقاق میان جبهه اصلاح طلبان بودند. از جمله مثال‌های که می‌توانم برای شما بزنم همین بحثحزب ندای ایرانیان، از روز آغاز مطرح شدن نام این حزب بحثقرار گرفتن جوانان اصلاح طلب در مقابل سید محمد خاتمی مانند یک پروژه از پیش برنامه ریزی شده دنبال شد. من فکر نمی‌کنم، هیچ حزب اصلاح طلبی و هیچ جریانی که خود را در درون گفتمان اصلاحات تعریف می‌کند به دنبال عبور از کسی، انشقاق و یا هر چیز دیگری که برخی در صدد القای‌اش هستند نیست. ممکن است در ماههای آینده اولین چیزی که می‌شنویم این باشد که ندای ایرانیان حاضر نیست با هاشمی دیدار کند و یا به دنبال عبور از هاشمی است. یا اینکه شایعه کنند که هاشمی رفسنجانی، ندای ایرانیان را نپذیرفته است.

بیشتر می‌خواهم یک بحثتئوریک با شما داشته باشم، اصلاحات به عنوان یک گفتمان یا یک جریان قابل انشقاق هست یا خیر؟

مطلب جالبی است، گا‌ها کسانی که این حرف‌ها می‌زنند معمولا مفهوم گفتمان اصلاحات را خوب درک نکرده‌اند. جریانی که خواهان اصلاحات در کشور است هیچ‌گاه دچار انشقاق، اختلاف و دو دستگی نخواهد شد چراکه تفکر اصلاحات تعریفی واحد، واضح و مشخص دارد.

این تعریف واحد، واضح و مشخص اصلاح طلبی امروز چیست و از نظر شما به چه معنا است؟

اصلاح طلبی و اصلاحات در زمانه ما یک تعریف واضح و مشخص دارد آن هم عبارت است از دموکراسی خواهی.

این دموکراسی خواهی که شما می‌گویید به چه معناست؟ آیا تفاوتی با اصلاح طلبی ندارد؟

به یک معنا شما می‌توانید کل جریان اصلاح طلب را ذیل تعریف دموکراسی خواهی و آزادی خواهی قرار دهید. هر جریان سیاسی و اجتماعی که درچارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد، دموکراسی خواه است، من این جریان را در ‌‌نهایت اصلاح طلب می‌خوانم. به واقع تمام این جریان‌ها ذیل پرچم اصلاح طلبی و گفتمان اصلاحات قرار می‌گیرند. بنابراین هیچ گروهی نمی‌تواند بگوید دموکراسی خواهان و کسانی که خواهان اجرای قانون اساسی هستند، اصلاح طلب نبوده و تعریفی دیگر برای آن‌ها داشته باشد. اگر بخواهم واضح‌تر این مطلب را بگویم جان مایه گفتمان اصلاح طلبی از‌‌ همان ابتدا چیزی نبوده است جز دموکراسی خواهی و قانون گرایی. دموکراسی خواهی، که لازمه اصلاح طلبی می‌باشد یک موضوع انتزاعی برای بحثبین ما و شما نیست. من در این اینجا نمی‌خواهم وارد بحث‌های فلسفه سیاسی، معرفتی و متا معرفتی شویم. دموکراسی خواهی، یعنی افرادی که در حوزه سیاسی فعال هستند به واسطه افراد و عقاید سیاسیشان نمی‌بایستی به زندان بیافتند. اگر کسی قرار است در خانه‌اش یا جای دیگری به زور نگه داشته شود باید در چارچوب قانون و موارد قانونی تعریف شود. شما نمی‌توانید انسان‌هایی را بدون دادگاه؛ در حبس نگه دارید. این یعنی دموکراسی خواهی، شما به عنوان یک دموکراسی خواه در ‌‌نهایت به دنبال حاکمیت قانون هستید لاجرم لازم است که ساختارهای ناکارآمد را اصلاح کنید. دموکراسی خواه در تعریف من؛ اجرای بی‌تنازل قانون اساسی است. مثلا شورای نگهبان هم نمی‌تواند به صورت فراقانونی کسانی را رد صلاحیت و یا تایید صلاحیت کند. همه این‌ها یعنی پایبندی بر یک اصل مهم، که اصل اجرای قانون اساسی است، شما نمی‌توانید روزنامه‌ای را بدون تکیه بر موارد قانونی ببندید و با خبرنگاربه خاطر نوشتن برخورد کنید. اصلاح طلب کسی است که در عین رعایت قانون اساسی به رای مردم که نمایانگر دموکراسی در کشور ماست احترام بگذارد. به همین ترتیب دموکراسی خواه کسی است که به نظر رقیب سیاسی‌اش چه در اردگاه خودی تعریف شود و چه در اردوگاه رقیب احترام بگذارد. اصلاح طلب در تعریف من نیروی حذف کننده نیست بلکه نیرویی است که در عین رقابت سیاسی سالم، تکثر را می‌پذیرد و برای آن احترام قائل است. در چنین تعریفی اصلاحات، انشقاق پذیر نیست. بنابراین یک فعال سیاسی نمی‌تواند از هر کسی خوش‌اش آمد، اصلاح طلب بداند و با هر کسی دشمنی شخصی داشت مرزبندی ایجاد کند.

این مرزبندی چگونه و توسط چه کسانی پدید می‌آید؟

هستند کسانی که طی ۵ سال گذشته سعی کردند خود را به گونه‌ای به جریان اصلاحات وصل کنند. اتفاقا برخی از جریان‌های اصول گرا‌ها هم سعی کردند اینگونه به جامعه نشان دهند که همین افراد موج سوار که خود را به جریان اصلاحات وصل کردند؛ اصلاح طلب معرفی کنند. در انتخابات‌ها با وجود اینکه اصول گرایان دوست داشتند او را اصلاح طلب به جامعه معرفی کنند اما مردم این القای نظر را نپذیرفتند. اصلاحات چارچوب مشخصی چون شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را دارد که چهره اصلاح طلب و شخصیت اصلاح طلب در آن برای ما مشخص است. حال اگر ما به اجبار بخواهیم کسی یا جریانی را به عنوان اصلاح طلب به جامعه معرفی کنیم، قطعا مردم نمی‌پذیرند. این مردم هستند که با گرایش خود نشان می‌دهند کدام جریان، گروه یا حزب مورد تاییدشان است. واقعیت را بگوییم با رسانه نمی‌شود برای مردم، اصلاح طلب تعیین کرد یا میان اصلاح طلبان خط کشی کرد. من فکر می‌کنم گردو خاک‌هایی که اصول گرایان و حامیان گفتمان انشقاق میان اصلاح طلبان در رسانه‌ها انجام دادند تا القا کنند که با تشکیل یک حزب میان اصلاح طلبان اختلاف پدیده آمده است، راه به جایی نمی‌برد. به نظر من وقت خودتان را برای پاسخگویی به این تلاش‌های نافرجام هدر ندهید. به نظر من القای اختلاف میان اصلاح طلبان، پروژه اصول گرایان است. چرا که در تعریف اصلاح طلبی که‌‌ همان دموکراسی خواهی است انشقاق معنی ندارد.

در میان اصلاح طلبان هم از پایان انتخابات ۹۲ و حتی با دیدن حرکت عارف تا به امروز که احزاب جدیدی شکل گرفته است. بازهم چنین رویکردی وجود دارد. چرا اصلاح طلبان و برخی از رسانه‌های نزدیک به جناح اصلاحات چنین رویکردی را پیدا کرده‌اند؟

به نظر من این افراد و حتی برخی از فعالین رسانه‌ای در دامی افتاده‌اند که جریان رسانه‌ای اصول گرا پهن کرده است. هر چند به نظر من پروژه القای انشقاق و اختلاف میان اصلاح طلبان چند ماه پیش شکست خورده است اما متاسفانه برخی از افراد در میان اصلاح طلبان وفعالین رسانه‌ای نمی‌خواهند باور کنند که در این مدت بازیچه جریان رسانه‌ای اصول گرا بودند. به همین دلیل همچنان در زمین حریف بازی می‌کنند. ‌‌ همان طور که گفتم انشعاب، اختلاف و… در گفتمان اصلاح طلبی با آن تعریف معنا ندارد. قطعا همگان به درستی می‌دانند که ماه هیچ‌گاه پشت ابر پنهان نمی‌ماند. همین که همین حزب ندای ایرانیان در طی دو هفته گذشته و برسر مسئله، برانداز خواندن اصلاح طلبان حمایت خود را از فعالین سیاسی اصلاح طلب دریغ نکرد ویا در آن آشوبی که به بهانه ۹ دی برخی از جریان‌های اصول گرا به پا کرده بودندشریک و سهیم نشد. واضح است که این حزب به آرامی دارد جایگاه خود را نشان می‌دهد. به هر حال من فکر نمی‌کنم اصلاحات دچار انشقاق شده باشد اما نمی‌دانم چرا برخی از اصلاح طلبان و برخی از رسانه‌ها در صدد القای انشقاق در میان اصلاح طلبان هستند باید از خودشان بپرسید؟

ارسال نظر
پیشنهاد امروز