روایت بازرسیهای هستهای
آژانس باید توجه داشته باشد که تطویل این روند نه تنها خواست ایران نیست که به نفع ما هم نیست که در مسیر حل این موضوع کارشکنی انجام بدهیم / در شرایطی که این دو موضوع حل شود تقریبا پرسشی باقی نخواهد ماند چرا که مبنای پرسشهای آژانس این بود که ایران به دنبال دست یافتن به سلاح هستهیی است اما زمانی که در بررسیهای انجام گرفته مشخص میشود که ایران چنین نیتی نداشته و ندارد فرض اولیه هم از میان میرود / پارچین برای غرب ارزش جنگ روانی دارد. زمانی که برخیها در غرب ادعا میکنند ایران به سمت بمب هستهیی رفته است بهترین مکان برای منتسب کردن این فعالیت به انجام آن در پارچین است که مدتها روی آن کار تبلیغاتی انجام دادهاند / تدبیر اقتصادی بلندمدت هم به ما یادآوری میکند که باید مساله ساخت نیروگاههای هستهیی را جدیتر بگیریم / اگر توافق جامع هستهیی به این معنا باشد که به ما گفته شود شما حقی برای تولید سوخت دارید اما باید از آن صرفنظر بکنید، طبیعتا مورد پذیرش ما نخواهد بود / به این دلیل که غربیها خود را از بازار رقابتی ساخت نیروگاه در ایران بیرون کشیدهاند ما با روسها که تجربه موفقی از همکاری با آنها داریم کار میکنیم. همین امروز هم اگر غربیها در این خصوص اقدام کنند جمهوری اسلامی ایران از همکاری با آنها استقبال میکند
مذاکرات هستهیی ایران با ۱ + ۵ در سال نو میلادی از روز چهارشنبه چهاردهم ژانویه با دیدار محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان و جان کری، همتای امریکاییاش به شکل رسمی آغاز خواهد شد. مذاکرات ایران با شش کشور حاضر در پای میز مذاکره در حالی تا پایان ماه ژوئن سال جاری تمدید شده است که ایران پس از روی کار آمدن دولت یازدهم مذاکرات هستهیی را از دو کانال فنی و سیاسی همزمان دنبال کرده است. در مذاکرات فنی؛ ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاریهای گام به گامی را آغاز کردند که در یک سال و نیم گذشته با سرعت قابل قبولی پیش رفته بود اما از ماه آگوست دو طرف شاهد سکته زمانی در این میان هستند. در حالی که دولت ایران در یک سال و نیم گذشته آمادگی خود را برای پاسخ دادن به تمام ابهامهای فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده است به نظر میرسد که جو سیاسی حاکم بر این نهاد مانع از اعلام نتیجه همکاریهای ایران در یک سال گذشته بدون غرضورزیهای جانبی شده است. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در گفتوگوی اختصاصی با «اعتماد» تاکید میکند که ۱۶ مورد از ۱۸ پرسش مدنظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ داده شده است و از نظر ایران دو موضوع باقیمانده هم قابل حل و فصل در یک روز است اما جانبداریهای سیاسی آژانس مانع از تحقق این امر میشود. معاون روابط راهبردی و امور مجلس وزارت امور خارجه با اشاره به استقبال ایران از انعقاد قرارداد همکاریهای هستهیی با غرب همزمان با روسیه تاکید میکند که غربیها در اقدامی خودخواسته خویش را از این بازار رقابتی حذف کردهاند. متن گفتوگوی «اعتماد» با وی به شرح زیر است:
به نظر میرسد که از مرحله سوم همکاریهای فنی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هنوز دو موضوع باقیمانده است. در حالی که دو طرف در ماههای نخست همکاری در دوره جدید مذاکرات با سرعت بسیار خوبی موفق به حل ۱۶ مورد از سوالهای مدنظر شدند، در چند ماه اخیر ما شاهد عدم پیشرفت در حل دو موضوع باقیمانده شدیم. دلایل توقف ایران و آژانس در این مرحله از همکاریها چیست؟
روابط ما با آژانس بینالمللی انرژی اتمی دو بعد دارد. یک بعد همکاریهای پادمانی معمولی است که برای انجام آنها تعهد هم داده ایم و به شکل معمول در حال انجام است و گزارشهای آن هم منظم منتشر و در شورای حکام مطرح میشود. هدف گزارشهای پادمانی دو موضوع است: نخست پاسخ دادن به این پرسش که آیا انحرافی در فعالیتهای هستهیی یک کشور دیده شده است یا خیر؟ و مساله دوم هم رسیدگی به احتمال عدم اجرای تعهدات است. جمهوری اسلامی ایران در هر دو این حوزهها موفق عمل کرده و نتیجهیی که تا به حال از این گزارشها داده شده همگی موید درستی برنامههای هستهیی ایران بوده است.
گزارشهای ما به آژانس در قالب پادمان حتی کوچکترین فعالیتها را هم شامل میشود و جمهوری اسلامی ایران هم کاملا در چارچوب تعهدات داده شده به پادمان هرگونه فعالیتی را اعلام میکند. گزارشهای داده شده به آژانس در این خصوص دقیقا مانند حسابرسی مواد است که در سایه آن ایران موارد مصرف مواد در اختیار را به اطلاع آژانس میرساند.
اما بعد دوم همکاریها در حقیقت همکاریهایی بوده است که الزامی برای انجام آن وجود نداشته اما جمهوری اسلامی ایران هم با آژانس و هم در قالب مذاکرات با ۱ + ۵ این نوع همکاری را پیش میبرد. در قالب ۱ + ۵ که از یک سال پیش این گزارشها به شکل مرتب داده میشود و در تمامی آنها تایید شده است که جمهوری اسلامی ایران به تمام تعهدات خود پایبند بوده است.
در خصوص پرسشهایی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد باید به این مساله اشاره کنم که تعریف رابطه ما با این نهاد یک تعریف حقوقی است و وضعیت به اینگونه نیست که در خلأ یک تعریف خاص، آژانس هرچندوقت یک بار هر تعداد سوال که مدنظرش باشد را مطرح کند و ما هم موظف به پاسخدهی باشیم. در این میان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس اطلاعاتی که به آن رسیده - که البته از نظر ما اطلاعات ساختگی و غلطی بوده است - سوالاتی دارد که مطرح میکند. رویه ما در گذشته این بود که ما از نظر قانونی مجبور به پاسخگویی به این پرسشها نیستیم و ضروتی هم ندارد که به پرسشهایی که ناشی از اطلاعات
ساختگی است پاسخ بدهیم. در دوره جدید همکاریهای ایران و آژانس ما به این موضوعات هم توجه میکنیم و البته با وجود آنکه به عدم تعهد خود برای پاسخگویی واقف هستیم اما به پرسشهای موجود پاسخ هم میدهیم. البته ما روش آژانس برای پاسخگویی را نمیپذیریم بلکه به روشی عمل میکنیم که مورد پذیرش هر دو طرف و در راستای منافع هر دو طرف است. در روش جدید قرار ما این بود که مسائل را گام به گام حل کنیم. بر این اساس در هرگام چند موضوع مطرح و حل خواهد شد و قرار هم بر این بود تا زمانی که موضوعات در یک گام حل نشود وارد فاز بعدی و مرحله بعدی نشویم. به بیان دیگر قرار ما با آژانس این بود که این
نهاد نتیجه موضوعات مطرح در یک گام را پس از بررسیهای مکفی به ما اعلام کند.
در مرحله نخست همکاریها میان ایران و آژانس ۱۸ موضوع در سه گام داشتیم که در ۱۶ موضوع آژانس اعلام کرد که اطلاعات ایران را دریافت کرده و متقاعد شده است. در دو موضوع که مربوط به گام سوم است مسائل باقی مانده که این دو موضوع مسائل بسیار سادهیی هستند و از نظر ما امکان حل و فصل آنها حتی در یک روز هم وجود داشت. یکی از این موضوعات پرسشهایی است که در خصوص یک مقاله در رابطه با ترابرد نوترون و مدلسازی و محاسبههای مربوطه دارند و ادعا میکنند که یکی از کاربردهای این مقاله میتواند تحقیق در خصوص کاربرد آن در سلاح هستهیی باشد. همکاران فنی ما اعتقاد دارند که ادعای مطرح شده
درست نیست و آنچه در مقاله هم ذکر شده است استفادهیی غیر از سلاح هستهیی دارد و ضمن اینکه صرف انتشار این مقاله گویای نیت خاصی نیست و اگر نیت خاصی هم وجود داشت طبیعتا نباید علنی و منتشر میشد. این موضوع تقریبا حل شده است البته به نظر میرسد که اعلام رسمی حل این موضوع را هم منوط به مورد بعدی کردهاند.
یکی از این دو مورد باقی مانده مربوط به انفجارات قوی در مریوان است. پیش از این ایران اعلام کرده بود که آژانس باید محل دقیق مورد نظرش در منطقه مریوان را به ما بگوید. آیا پیشرفت خاصی در این مورد هم حاصل شده است؟
مساله اینجاست که آژانس در خصوص انفجارهای قویای که ادعا میکند در منطقه مریوان صورت گرفته سوالاتی دارد. آژانس ادعا میکند که این انفجارها در نتیجه شبیه سازی برای آزمایش سلاح هستهیی است. مساله ما با آژانس این است که آنها اطلاعات را در اختیار ما قرار نمیدهند و تنها ادعای شفاهی است که مدارک آن در اختیار ما قرار نمیگیرد. حرف ما این است که ما اصالت این ادعاها را قبول نداریم. با این همه مدتی پیش نماینده دایم ما در آژانس اعلام کرد که ما آماده هستیم دسترسی مدیریت شده به شما بدهیم به این شرط که شما مختصات منطقهیی را که ادعا میکنید انفجار در آن صورت گرفته است در اختیار ما قرار دهید. ما هنوز منتظر هستیم که یا آژانس این اطلاعات را در اختیار ما قرار دهد یا در صورتی که به این نتیجه رسیده که اطلاعات در اختیارش نادرست بوده با صداقت این مساله را اعلام کند. قطعا اعلام این اشتباه تغییر عمدهیی را در جریانی ایجاد میکند که تاکنون علیه ما اعمال شده است.
ایران پیش از این اشکالات جدی را به مدارک ارایه شده در رابطه با برخی اسامی مورد نظر در این مدارک وارد دانسته بود و ادعا کرده بود که اسامی که ارایه شده به نظر میآید جعلی است و ایرانی نیستند بلکه با تلفظهایی صهیونیستی نوشته شده است. آیا آژانس به این ابهام ایران جواب داده است؟
این سوال را دوستان ما در مذاکرات هم مطرح میکنند اما طرف مقابل ترجیح میدهد با طفره رفتن از پاسخ در حقیقت از کنار سوالها و مطالبههای ما بگذرد. اصلیترین مشکل این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این خصوص کارآیی ندارد یا به زبان دیگر برای پرداختن به این قبیل مسائل تاسیس نشده است. فردی که به انحراف در برنامه هستهیی یک کشور شک دارد باید تخصص رسیدگی به این امر را هم داشته باشد و این در حالی است که آژانس برای محاسبه این انحراف متخصص کافی را در اختیار ندارد. آژانس باید توجه داشته باشد که تطویل این روند نه تنها خواست ایران نیست که به نفع ما هم نیست که در مسیر حل این موضوع کارشکنی انجام بدهیم. آژانس بینالمللی تمام این سوالها را از دل موضوعی به نام اطلاعات ادعایی خارج میکند که در زمان خود اصلا موضوع قابل توجهی نبود اما هنر دستگاههای امنیتی غرب این است که از هیچ، هیاهو ساخته و بر آن پایه تبلیغات رسانهیی هم انجام میدهند. این اسناد در حالی تبدیل به مسالهیی میان ایران و آژانس شده است که افرادی چون هانس بلیکس و محمد البرادعی هم در اظهارنظرهای خود استناد به آنها و پرسش سازی از آنها را اشتباه میدانند. با این همه ایران به ادعاهای مطرح شده در راستای شفافیتسازی پاسخ هم میدهد اما زمانی که گزارشهای ایران به دست آژانس میرسد افراد مغرض اقدام به فضاسازی منفی در این خصوص میکنند.
مرحله بعدی همکاریهای فنی ایران و آژانس در صورت عبور موفقیتآمیز از دو موضوع ذکر شده در بالا شامل چه مواردی خواهد شد؟
در شرایطی که این دو موضوع حل شود تقریبا پرسشی باقی نخواهد ماند چرا که مبنای پرسشهای آژانس این بود که ایران به دنبال دست یافتن به سلاح هستهیی است اما زمانی که در بررسیهای انجام گرفته مشخص میشود که ایران چنین نیتی نداشته و ندارد فرض اولیه هم از میان میرود. شاید به دلیل تهی بودن چنته آژانس برای تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران است که در حال حاضر هم این نهاد از تعیین تکلیف کردن دو موضوع باقی مانده سرباز میزند.
بنابراین هنوز آژانس مرحله بعدی را مشخص نکرده است؟
خیر. ما تاکنون چندین بار اعلام کرده ایم که اگر هنوز سوال و ابهامی وجود دارد آن را اعلام کنند.
به نظر میرسد یکی از درخواستهای آژانس که مرتبا هم تکرار میشود بازدید از سایت نظامی پارچین است. این در حالی است که تا کنون دو مورد بازرسی آژانس از سایت پارچین و همچنین شش مورد نمونهبرداری بازرسان از آنجا انجام شده است. موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر این درخواست چیست؟
پارچین برای غرب ارزش جنگ روانی دارد. زمانی که برخیها در غرب ادعا میکنند ایران به سمت بمب هستهیی رفته است بهترین مکان برای منتسب کردن این فعالیت به انجام آن در پارچین است که مدتها روی آن کار تبلیغاتی انجام دادهاند و البته یک سایت نظامی هم هست. یک بار هاینونن این جمله را گفت که پارچین به تاریخ پیوست اما اصرار امروز آژانس نشان میدهد که این پرونده همچنان باز است و به تاریخ نپیوسته است. اصرار غرب بر پارچین با علم به اینکه میدانند ایران به دلایل امنیتی و حاکمیتی اجازه چنین بازرسی را به مصلحت نمیداند. اما پاسخ به این پرسش که چرا دادن چنین اجازهیی به مصلحت
نیست این است که با توجه به حقوق حاکمیتی و سوابق موضوع دلیلی برای تکرار این مساله برای سومین بار وجود ندارد.
مهمترین حرف ما این است که چرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی خود را وارد بازیهای سیاسی میکند؟ ایران و آژانس بر اساس قرارداد پادمانی باید همکاریهایی داشته باشند که در مسیر خود در حال طی شدن است. در این میان ایران زمانی پروتکل الحاقی را پذیرفت که آن هم یک تعریف دیگر مختص خود دارد و البته بر اساس پروتکل الحاقی هم اینگونه نیست که آژانس هر زمان اراده کرد بتواند از یک سایت نظامی بازدید کند. ما زمانی پروتکل الحاقی را داوطلبانه اجرا کردیم اما همان زمان هم این مساله به تایید مجلس شورای اسلامی نرسیده بود و زمانی که دولت به این نتیجه رسید که ادامه این روند به صلاح
نیست اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرد. آن زمان پرسشهای بسیاری مطرح شد اما امروز به تمام آن پرسشها پاسخ داده شده است و پرسش بی پاسخی باقی نمانده است. برای بازی روانی یا باید پرسشهای جدیدی مطرح کنند که با توجه به میزان فعالیتهای ایران کار سادهیی نیست و یا اینکه باید پرسشهای پیشین را دایما تکرار کنند.
آیا غرب ادعا میکند که پس از بازرسیهای پیشین ایران فعالیت خاصی در پارچین انجام داده است؟
یکی از ادعاهایی که مطرح میشود این است که ایران مخزنی با جداره فولادی در زیر زمین درست کرده که آزمایشهای انفجاری در آن صورت میگیرد تا با این ترفند مواد هستهیی از داخل مخزن خارج نشود. این ادعا در حالی مطرح میشود که کارشناسان فنی غربی هم این ادعا را واهی دانسته و آن را غیرعملی میدانند. این مساله که شما یک مخزن تانک مانند ساخته و پس از انفجار آن را دور بیندازید با هیچ منطق فنی تطبیق ندارد.
دلایل احداثدو نیروگاه اتمی بیشتر در بوشهر که اخیرا قرارداد آن میان ایران و روسیه امضا شده است، چیست؟ آیا ایران در حال حاضر از نیروگاههای اتمی موجود کمال استفاده فنی را دارد که به سمت ایجاد نیروگاههای بیشتر رفته است؟
نیروگاه فعلی ما نیروگاه بوشهر است که با تمام ظرفیت کار میکند. در سال گذشته اگر نیروگاه بوشهر کار نمیکرد در زمستان به مشکل برمیخوردیم. در میانه زمستان گذشته هنگامی که زمان تعویض سوخت نیروگاه فرارسیده بود، وزرای نیرو و نفت از آقای صالحی خواستند که این زمان را به تعویق بیندازد چرا که اگر ۱۰۰۰ مگاوات از مدار خارج شود برای جبران آن باید به نیروگاههای گازی متوسل شد و این در حالی است که مردم با کمبود گاز مواجه خواهند شد. خوشبختانه مشکلی برای مردم به وجود نیامد چرا که ما نیروگاه هزار مگاواتی داشتیم که نیاز به نفت و گاز نداشت. بنابراین در نیاز به تنوع منبع انرژی در کشوری مانند ایران که کشور کوچکی نیست شکی وجود ندارد و با توجه به جمعیت و وسعت ایران ما نه تنها به تمام توان نیروگاه بوشهر نیاز داریم بلکه باید شانزده تا هفده نیروگاه دیگر در اندازه نیروگاه بوشهر هم در اختیار داشته باشیم.
بحثساخت نیروگاه برق هستهیی در کشور به کجا رسیده است؟ آیا برنامهیی برای توسعه این تکنولوژی داریم؟
برنامهریزیهای ما در این خصوص ادامه دارد و غربیها به خوبی این مسائل فنی را میدانند. سه مدل نرمافزار وجود دارد به نام هایEtsap، Leap و Message که شناخته شده و از نظر آژانس بینالمللی انرژی(IEA) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم اعتبار دارد و مورد تایید این دو مرجع است. این سه مدل نرمافزارهایی هستند که اطلاعات خود را در آن قرار میدهید و بر اساس آن به شما گفته میشود که چه میزان از برق شما باید برق هستهیی باشد. این عدد میتواند از رقمی مانند صفر باشد تا رقمی مانند ۶۰ یا ۷۰. در مورد ایران این سه مدل تاکید دارند که بین ۸ تا ۱۲ درصد از برق ما باید اتمی باشد. میتوانیم حداقل را در نظر بگیریم و فرض را بر این بگذاریم که ۸ درصد از برق ما باید هستهیی باشد. در این جا باید تاکید کنم که مساله انرژی یک موضوع است و مساله امنیت انرژی مساله دیگری که مهمتر از اولی هم به حساب میآید. منظور از امنیت، تامین دراز مدت انرژی است و این بدان معنا است که اگر زمانی ما از نظر منابع گازی دچار مشکل شدیم بتوانیم بر حجم تولید برق هستهیی برای جبران آن کمبود بیفزاییم. برای کشوری مانند ایران که در حال حاضر حدود ۷۰ هزار مگاوات برق دارد قرار است تا ۲۰ سال آینده این رقم به ۱۲۰ هزار مگاوات برسد. اگر تمام این نیاز را از منابع گازی و نفت تامین کنیم وابستگی ما هر روز به این دو منبع بیش از گذشته میشود. در شرایطی که بخواهیم ۸ درصد از این ۱۲۰ هزار مگاوات نیاز را با برق هستهیی تامین کنیم رقم به دست آمده ۹۶۰۰ مگاوات خواهد شد. این بدان معنا است که رقمی حدود ۱۰ هزار مگاوات از ۱۲۰ هزار مگاوات مورد نیاز باید هستهیی باشد. برای تامین این ۱۰ هزار مگاوات ما به ۱۰ نیروگاه به اندازه نیروگاه بوشهر نیاز داریم. ساخت این نیروگاهها هم به ۷ تا ۱۰ سال زمان نیاز دارد. فرق نیروگاههای هستهیی با نفتی و گازی این است که هزینه آن بیشتر اما مصرف سوخت آن کمتر است. در حال حاضر نیروگاه بوشهر تنها ۶۰ میلیون دلار هزینه سوخت سالانه دارد اما اگر قرار باشد این میزان برق را یک نیروگاه گازی یا نفتی تولید کند دو میلیارد دلار باید هزینه شود. بنابراین با توسل به نیروگاههای هستهیی سالانه از نظر مالی نیز صرفهجوییهای بسیاری صورت خواهد گرفت. علاوه بر این عمر نیروگاههای هستهیی هم بیش از نیروگاههای نفتی و گازی است و رقمی مابین ۶۰ تا ۷۰ سال است و این رقم با بازسازیهایی هم که اندک اندک در سطح بینالمللی مرسوم شده به ۱۰۰ سال هم میرسد. بنابراین یک تدبیر اقتصادی بلندمدت هم به ما یادآوری میکند که باید مساله ساخت نیروگاههای هستهیی را جدیتر بگیریم. علاوه بر این از منظر آلایندهها نیز استفاده بیشتر از نیروگاههای تولید برق هستهیی به مراتب سالمتر از تولید برق در نیروگاههای نفتی و گازی است. اگر از یک نیروگاه گازی به اندازه نیروگاه بوشهر انتظار تولید برق سالانه داشته باشیم حدود ۷ میلیون تن آلاینده سالانه وارد جو خواهد کرد. ایران در بهترین حالت میتواند ۱۵ درصد از برق خود را با استفاده از انرژی آب تولید کند و با روند خشکسالی که اندک اندک دنیا را در برخواهد گرفت این رقم هم هر روز کمتر خواهد شد.
چرا تنها شریک هستهیی ایران در ساخت تاسیسات جدید روسها هستند. پیش از این گفته شده بود که اروپاییها هم میتوانند شریکی برای این قبیل فعالیتها باشند.
روسیه در حال حاضر با کشورهای غربی هم در زمینه هستهیی همکاری میکند. این کشور هم اکنون برای فنلاند هم که یک کشور پیشرفته غربی است نیروگاه میسازد. همین کشور برای هندوستان هم چهار نیروگاه در دست ساخت دارد و در چین هم که کشور پیشرفتهیی است در حال ساخت چندین نیروگاه هستهیی است. امروز در میان کشورهای صادر کننده نیروگاه، روسیه یکی از دو یا سه کشور اول است. من این نکته را به طرف مذاکره کننده روس هم گفتم که عادلانه این است که ما یک مسابقه بینالمللی برای ساخت نیروگاه هستهیی در ایران داشته باشیم و روسیه پس از یک رقابت با کشورهای اروپایی به پیروزی برسد اما به این دلیل که غربیها خود را از این بازار رقابتی بیرون کشیدهاند ما با روسها که تجربه موفقی از همکاری با آنها داریم کار میکنیم. همین امروز هم اگر غربیها در این خصوص اقدام کنند جمهوری اسلامی ایران از همکاری با آنها استقبال میکند.
البته ساخت نیروگاه بوشهر هم از جانب روسها با تعللهای فراوان همراه بود.
بله اما بحثهایی که در این خصوص مطرح میشود را نباید صرفا در یک چارچوب سیاسی دید و بخش عمدهیی از تعللهای صورت گرفته را باید به طبیعت اجرایی شدن مراحل ساخت یک نیروگاه مربوط دانست. نیروگاه بوشهر در دنیا هم منحصر به فرد است. بخشی از نیروگاه بوشهر طراحی شده بود که آلمانها در میانه کار، پروژه را رها کرده و رفتند. ما نیز تمایلی به از صفر شروع کردن کار نداشتیم و ضمن اینکه نیروگاه تا آن مرحله از نظر ایمنی ویژگیهایی داشت که ما اصرار بر حفظ آن داشتیم. تصور ما این بود که روسیه میتواند کار ساخت نیروگاه را به این دلیل که با کمپانیهای غربی برای خرید تجهیزات مشکل ندارد به خوبی و در زمان مشخص پیش ببرد که کارشکنیهای غرب منجر به برخی تاخیرهای عمدتا فنی شد. البته من در مقام توجیه کردن عملکرد روسها نیستم اما باید در قضاوتی منصفانه بخشی از دلیل این بدقولی روسها را هم به ایرادهای فنی مرتبط کرد اما موارد سیاسی هم وجود داشت که نمیتوان آن را کتمان کرد. به هرحال بر هیچ کس پوشیده نیست که غرب به هیچوجه تمایلی به وجود نیروگاه هستهیی در ایران نداشت چرا که زمانی که نیروگاه وجود داشته باشد غنیسازی هم در داخل کشور توجیه دارد. حسن نیروگاه بوشهر هم این است که از نظر ایمنی از هر نیروگاه دیگری در منطقه ایمنتر است.
شما یک بار در برنامه متن حاشیه شبکه سوم سیما با اشاره به نیازهای آینده ایران در مورد غنیسازی گفتید: «اگر بتوانیم در آینده نیازهای غنیسازی خود را با قیمتی ارزانتر از تولید سوخت در داخل خریداری کنیم حتماً این کار را انجام خواهیم داد.» آیا در حال حاضر خرید سوخت ارزانتر از تولید آن نیست؟ با توجه به اینکه تولید سوخت هزینه سیاسی هم برای ما دارد.
بله ما آمادگی داریم که سوخت مورد نیاز خود را خریداری کنیم اما مساله اینجاست ما زمانی به سراغ غنیسازی ۲۰ درصد رفتیم که غربیها از فروش سوخت به ما خودداری کردند.
اگر در قالب توافق جامع هستهیی فروش این سوخت به ایران تضمین شود چطور؟
اگر توافق جامع هستهیی به این معنا باشد که به ما گفته شود شما حقی برای تولید سوخت دارید اما باید از آن صرفنظر بکنید، طبیعتا مورد پذیرش ما نخواهد بود اما این مساله که ما در منطق اقتصادی به این نتیجه برسیم که خرید مادهیی از تولید آن برای ما به صرفهتر خواهد بود مساله دیگری است. البته در بحثاقتصادی هم تنها قیمت مدنظر نیست و موضوعات حاشیه دیگری مانند اشتغال هم به میان میآید. علاوه بر اینکه توانایی هستهیی ما در مسیر استفاده صلحآمیز بایدبه سمت بهبود هم حرکت کند و به طور کلی باید از ارتقای صنعت داخلی حمایت کرد. علاوه بر تمام این مسائل ملاحظات استراتژیک هم در
میان است. فرض کنیم که غرب به روند عدم ارایه سوخت ۲۰ درصد به ایران ادامه داده بود و ایران هم توانایی تولید این سوخت را نداشت، در این شرایط چه سرنوشتی در انتظار چندمیلیون بیماری بود که برای تشخیص بیماری؛ درمان یا حتی تحمل درد به رادیوایزوتوپهای هستهیی نیاز دارند؟ غربیها در بسیاری از تصمیمگیریهای سیاسی خود ملاحظههای انسانی را در نظر نمیگیرند. بدقولی غربیها که در گذشته در خصوص تحویل سوخت مورد نیاز به ما رخ داد در آینده هم قابل تکرار است و حتی در شرایطی که ما در حال مذاکره هم هستیم باز با زبان تهدیدآمیز گاهی گفته میشود که تمام گزینهها روی میز است.
بنابراین ما باید تواناییهای فنی خود را هر روز ارتقا دهیم و اگر روزی به این نتیجه رسیدیم که تامین سوخت از خارج به صرفهتر است میتوانیم بخشی از فعالیت خود را متوقف کنیم اما در صورت نیاز و عدم وفای به عهد طرف مقابل باز هم توانایی از سرگیری این فعالیتها را خواهیم داشت.
ایران حتی در دورهیی حاضر شد مواد را هم به خارج از کشور منتقل کند اما حرف غربیها در آن زمان این بود که نه تنها باید مواد را خارج کنید که دستگاههای تولیدکننده آن را هم از بین ببرید اما امروز غرب پذیرفته است که ایران این میزان تاسیسات هستهیی را در اختیار دارد و قطعا هم به دنبال ارتقای این توانایی است. اما مساله اینجاست که به شکل همزمان در چارچوب دینی و انسانی ما دستیابی به بمب اتم حرام است. استفاده از تکنولوژی هستهیی تنها تولید انرژی را شامل نمیشود بلکه در مسائلی چون لیرز درمانی، سترون کردن یا رفع برخی آفتهای طبیعی که به محصولات کشاورزی صدمه وارد میکند
هم میتوان از این تکنولوژی استفاده کرد. از سوی دیگر کشوری مانند ایران اگر به دنبال اقتدار در سطح بینالمللی است باید به منابع اقتدار خود را مجهز کند و از جمله منابع اقتدار هم علم و تکنولوژی در تمام حوزههاست. بنابراین مشکلاتی که ما امروز در عرصه مذاکرات هستهیی با آن دست و پنجه نرم میکنیم چالش اقتدار است. ایران دو راه بیشتر ندارد یا باید مقتدر باشد تا مستقل باشد یا باید دنبالهرو باشد. ایران سالهاست شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را انتخاب کرده و بنابراین باید به فکر اقتدار بیشتر باشد.
چندی پیش خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از دو دیپلمات خبری را در خصوص توافق ایران و امریکا برای انتقال سوخت ایران به روسیه منتشر کرد. آیا فکر میکنید یکی از راههای پایان دادن به اختلاف ایران و غرب بر سر میزان غنیسازی ایران میتواند انتقال سوخت به خارج از کشور باشد؟
خوشبختانه ما از یک مرحله که غنیسازی بود عبور کردیم. همانطور که میدانید غربیها با توجه به تعبیری که از ان پی تی دارند اصل غنیسازی را قبول نداشتند و آقای دکتر ظریف هم اخیرا درست گفتند که غربیها دیگر در خصوص حق ایران برای غنیسازی حرفی ندارند بلکه تنها در خصوص میزان غنیسازی در حال حاضر اختلافاتی وجود دارد. دکتر ظریف هم تاکنون بارها اعلام کردهاند که ایران به دنبال غنیسازی صنعتی است و غنیسازی دکوری را به هیچوجه نمیپذیرد. اما در خصوص میزان غنیسازی ما هم در برنامه مشترک اقدام آمده است که نیاز عملی ایران باید مدنظر قرار گرفته شود. در حال حاضر هم دو طرف در حال مذاکره روی شیب نیاز عملی ایران به غنیسازی در بازههای زمانی امروز، آینده نزدیک و دور هستند. به نظر من میرسد که روند مذاکراتی که تاکنون طی شده در مسیر پیشرفت قرار دارد و فاصلهها نیز کمتر شده است. بحثانتقال سوخت به خارج از کشور زمانی که ما قصد خرید سوخت ۲۰ درصد را داشتیم مطرح بود و پس از آن هم نه هیچگاه ایران این موضوع را مطرح کرد و نه هیچوقت بحثی در این خصوص عنوان شد.
آژانس در آخرین گزارش خود به سنت همیشه تکرار کرده است که آژانس در وضعیتی قرار ندارد که اطمینان موثقی درباره فقدان فعالیتها و مواد هستهیی اعلام نشده در ایران ارایه دهد و بنابراین نمیتواند نتیجهگیری کند که تمامی مواد هستهیی در ایران در فعالیتهای صلح آمیز است. چندین سال است که این جملات در گزارشهای آژانس تکرار میشود و به نظر میرسد که امضای توافقنامه ژنو و همکاریهای آتی تهران هم تاثیری بر این مساله نداشته است.
آژانس هم مانند سایر ارگانهای بینالمللی یک ظاهر و یک باطن دارد. ظاهر این نهاد این است که سازمانی حرفهیی است اما باطن آن این است که به این دلیل که سازوکارهای انتخابات افراد در آن سیاسی است، بسیاری از تصمیمگیریها در آن حرفهیی نیست. واقعیت این است که نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نه شورای امنیت و نه حتی نهادی مانند فائو نمیتوانند فارغ از فشارهای سیاسی عمل کنند. ایران به خوبی به ماهیت سیاسی بسیاری از رفتارهای آژانس اشراف دارد اما با جواب دادن به سوالهای موجود و شفافسازی در حال گرفتن بهانههای بیشتر از این نهاد است. این جملهیی که شما به آن اشاره کردید جملهیی است که زمانی که شما پروتکل الحاقی را پذیرفتید، پاسخ آن باید از سوی آژانس داده شود. در حال حاضر ما هنوز انجام پروتکل الحاقی را نپذیرفتهایم. جملهیی که پس از پذیرش پروتکل در گزارش آژانس باید قید شود این است که «تمام فعالیتهای اعلام شده(اعم از اعلام شده و نشده) صلحآمیز است». در حال حاضر آژانس بدون آنکه ما پروتکل الحاقی را پذیرفته باشیم شرایط و محدودیتهای زمان پذیرش آن را برای ما در نظر میگیرد و به همین دلیل این جمله را قید میکند که این سازمان در شرایطی نیست که صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهیی ایران را تایید کند. این اقدام آژانس در راستای اجرای خواسته غیر قانونی شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل صورت میگیرد که البته ما همواره به آن معترض بوده و آن را نپذیرفتهایم. غیر قانونی است به این دلیل که احاله موضوع توسط شورای حکام به شورای امنیت درصورتی میتواند صورت گیرد که انحراف از مسیر صلح آمیز در فعالیتهای هستهیی کشور مورد بررسی(diversion) یا عدم اجرای تعهدات(non complaince) در بررسیها مشاهده و محرز شده باشد که در مورد ایران هیچ انحراف و نقض تعهدی وجود نداشته است.
آیا با امضای پروتکل الحاقی این مشکل حل خواهد شد؟
بلافاصله حل نخواهد شد اما در مسیر حل شدن قرار میگیرد. این مساله تنها در مورد ما مصداق ندارد و حتی ژاپن هم که به نوعی متحد امریکا به حساب میآید پنج سال منتظر قید این جمله در گزارشهای آژانس در خصوص برنامه هستهیی خود بود. بنابراین در بازیهای سیاسی برای اینکه این جمله قید شود هزینههایی برای طرف مقابل درنظر گرفته میشود که ممکن است این هزینهها صرفا در خصوص برنامه هستهیی کشور هدف نباشد و درخواستهای غیرهستهیی هم در این میان مطرح شود. بنابراین ما باید همچنان با زیرکی و تدبیر و دقت مسیر تعیین شده در مذاکرات را طی کرده و از بهانههای طرف مقابل هم کم کنیم.