ابوالقاسم سرحدیزاده:
خیلی از مسوولان از آنچه در مجلس نهم میگذرد ناراحت هستند
ن به دولت روحانی خیلی امیدوارم و ایشان را شخصیت برجستهیی میدانم / ر مورد تعامل با حاکمیت باید تاکید کنم که ضمن اینکه اصلاحطلبان تندرویهای خود را کنار گذاشتهاند حاکمیت هم نگاه مثبتتر و بهدور از بدبینی نسبت به اصلاحات پیدا کرده است. / تلاشهای زیادی میشود تا مجلس ششم با حضور اکثریت اصلاحطلبان در مجلس دهم تکرار نشود.
ابوالقاسم سرحدیزاده از سیاستمداران اصلاحطلب و بنیانگذار حزب اسلامی کار است. او نماینده مجلس سوم، پنجم و یکی از ١٣٩ نماینده متحصن مجلس ششم بوده که امروز مثل بسیاری از همفکرانش این تحصن را به پای تندرویهای آن روزهای اصلاحطلبان میگذارد و معتقد است اصلاحطلبان امروز بعد از آسیبشناسی این جریان فکری و در هشت سال اخیر به اصلاح این حرکتهای افراطی رسیدهاند و حالا با کنار گذاشتن این حرکتهای افراطی همه ناگزیر هستند تا به اصلاحطلبان که خواستشان با خواست مردم همخوانی دارد میدان دهند. او تداوم مانعتراشی در مقابل اصلاحطلبان را بینتیجه میداند و میگوید: «شاید با این مانعتراشیها توانستند اصلاحطلبان را تا حدی محدود بکنند اما از آنجایی که خواسته اکثریت مردم به خواستهها و اهداف اصلاحطلبان نزدیک است مقاومت در برابر این جریان فکری و ایجاد محدودیتها هم راه به جایی نمیبرد و در نهایت این گروهها ناگزیر هستند به خواستههای اصلاحطلبان که خواست مردم است تن داده و کشور را با همین روش نجات دهند.» او که عملا بعد از مجلس ششم در فضای سیاسی کشور حضور کم رنگی داشته، مرداد سال گذشته و بعد از شروع به کار کابینه دولت یازدهم از سوی وزیر کار دعوت به همکاری شد و علی ربیعی وزیر کار و امور اجتماعی دولت دوم میرحسین موسوی را به عنوان مشاور خود برگزید. گرچه سرحدیزاده امروز دیگر با مجموعه وزارت کار دولت یازدهم همکاری نمیکند و مشکلات جسمی را علت اصلی تداوم نیافتن این همکاری میداند، اما گویا این تنها عامل دور بودن سرحدیزاده از فضای سیاسی کشور نیست. او گرچه ترجیح میدهد چندان در مورد دوریاش از فضای سیاسی صحبت نکند اما معتقد است هر چه از ابتدای انقلاب فاصله گرفتیم شرایط شکل دیگری پیدا کرد و پایبندی به ارزشها کم شد. او میگوید ما برای آن منش و رفتار انقلابی خودمان را آماده کرده بودیم، وقتی فضا سیاسی شد فضای انقلابی و اسلامی هم رفته رفته رنگ باخت.
فضای سیاسی امروز کشور را با وجود گذشت بیش از یک سال از تغییر دولت چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من با توجه به شرایط امروز و فضای سیاسی کشور روحانی کشور را از تداوم بحرانهایی که در مدت گذشته با آن رو به رو بوده است، نجات داد. اگر او نیامده بود و نتیجه انتخابات جور دیگری رقم میخورد مسلما همان سیاستهای قبلی همچنان ادامه پیدا میکرد و سقوط وحشتناکی در انتظار کشور بود. ادامه اعمال سیاستهای قبلی قطعا باعثمیشد کشور سیر نزولی را طی کند و در نهایت سقوط کشور با این وضعیت در حوزههای مختلف حتمی بود. همین الان هم که روحانی تلاش میکند وضعیت قبلی را بهبود بخشد و اصل تلاش دولت بر این قرار گرفته است که خرابکاریهای گذشته را تصحیح کند با این حال با موانع بسیاری هم روبهرو میشود. اگر این تیم جدید در دولت اداره و مدیریت کشور را بر عهده نمیگرفت مشخص نبود چه بلایی سر مردم و کشور میآمد و ادامه روند گذشته، درگیریهای سیاسی و اشتباهات مدیریتی کشور را به سمتی برده بود که به جای اداره و و مدیریت کشور، وقت دولت صرف تهمت زدن میشد. اگر نتیجه انتخابات سال گذشته اینگونه رقم نمیخورد مشخص نبود که کشور به کدام سمت میرود و چه حوادثی پیش روی مردم در سالهای آینده قرار دارد. به نظر من این نتیجه لطف خدا بود که روحانی روی کار بیاید و تغییرات جدی در شیوه مدیریتی کشور اعمال شود. حالا باید دید برخی جریانها از این سیاهنماییها دست برمیدارند تا روحانی کارش را انجام دهد یا نه.
با توجه به محدودیتها و بحرانهایی که جریان اصلاحات در چند سال گذشته با آن روبه رو بوده است وضعیت امروز اصلاحطلبان را چطور ارزیابی میکنید و آیا محدودیتهای گذشته توانسته در ادامه فعالیت اصلاحطلبان در شرایط امروز تاثیرگذار باشد؟
به هر حال اصلاحطلبی یک جریان فکری است که طیفهای مختلفی را شامل میشود و حتی میتوان گفت اهداف و ایدهآلهای گوناگونی را دنبال میکند، اما آنچه در این میان روشن و مشترک است این است که همه اصلاحطلبان همچنان خواستار ابتداییترین حرکتهای اصلاحی هستند. شاید مهمترین خواسته اصلاحطلبان داشتن دستگاه قضایی سالم است. اصلاحطلبان خواستار دستگاه قضایی سالمی هستند که مستقل از قدرتهای گوناگون وظایف خود را انجام دهد. من فکر میکنم حتی با وجود اینکه در هشت سال گذشته گروههایی سعی کردند موانعی را پیش روی اصلاحطلبان قرار دهند و این جریان فکری را با بحران رو به رو کنند اما بازهم این تلاشها به نتیجهیی نرسیده است. شاید با این مانعتراشیها توانستند اصلاحطلبان را تا حدی محدود بکنند اما از آنجایی که خواسته اکثریت مردم به خواستهها و اهداف اصلاحطلبان نزدیک است مقاومت در برابر این جریان فکری و ایجاد محدودیتها هم راه به جایی نمیبرد و در نهایت این گروهها ناگزیر هستند به خواستههای اصلاحطلبان که خواست مردم است تن داده و کشور را با همین روش نجات دهند. اگر جز این روشهای اصلاحی که اصلاحطلبان مطرح میکنند پیش برود، کشور درست مثل چند سال گذشته که فاصله چندانی با سقوط نداشت به پرتگاه میرسد.
با توجه به تغییر فضای سیاسی فکر میکنید اصلاحطلبان بتوانند در انتخابات آتی مجلسی همسو با دولت داشته باشند یا حتی تجربه مجلس ششم برای اصلاحطلبان تکرار شود؟ برای رسیدن به مجلسی همسو اصلاحات چه موانعی را پیش رو دارند؟
من فکر میکنم تلاشهای زیادی میشود تا مجلس ششم با حضور اکثریت اصلاحطلبان در مجلس دهم تکرار نشود. گروههای زیادی هستند که تلاش میکنند تا از تکرار دوره خاتمی و مجلس همسو با اصلاحطلبان جلوگیری کنند اما خواهینخواهی ناگزیر هستند تا از چهرهها و نمایندگان واقعی مردم برای حضور در مجلس و شرکت در انتخابات دعوت و میدانی برای حضور آنها فراهم کنند. تا جایی که من مطلع هستم همین الان هم خیلی از مسوولان از آنچه در مجلس نهم میگذرد ناراحت هستند و چندان از عملکرد این مجلس رضایت ندارند و میخواهند مجلس دهم مجلسی موثرتر برای حفاظت از انقلاب و ارزشها و هدایت جامعه باشد. موانع پیش روی اصلاحطلبان هم همانطور که میدانیم همان موانع گذشته است که البته امیدواریم تغییر دولت در برداشته شدن این موانع تاثیرگذار باشد.
فکر میکنید گفتمان اصلاحطلبی از سال ٧۶ تاکنون چقدر با تغییر و تحول رو به رو بوده است که سال ٩٢ گزینه انتخابی اصلاحطلبان در ائتلافی نانوشته فردی از خاستگاه اصولگرایی با اهداف اصلاحطلبی بوده است؟
اصلاحطلبان در این سالها به آسیبشناسی این جریان دست زدند و تجربیات بیشتری به دست آوردند. نگاه بسیاری از اصلاحطلبان به روشهای افراطی و تندرویها تغییر کرده است. در واقع تندروی و روشهای افراطی در هیچ مقطع زمانی و در هیچ جریان فکری هیچگاه موثر نبوده و جواب نداده است. چه اصلاحطلب، چه محافظهکار ناگزیر هستند روش مدارا را در پیش بگیرند. اساسا در دنیای سیاست راهی به جز مدارا نیست. با این روشهای افراطی کسی همراه نخواهد شد. اصلاحطلبان در گذشته و حتی در مجلس ششم هم تندرویهایی داشتند که باید آن را اصلاح میکردند، البته امیدوارم که بعدها دیگر شاهد این تندرویها نباشیم. به هر حال اهداف اصلاحطلبان و خواستههای عمومی مردم به جایی منتهی شد که ما توانستیم منجی برای انقلاب و کشور با توجه به شرایط پیدا کنیم. در شرایط فعلی باید به دولت کمک و از اقدامات آن پشتیبانی کرد تا کشور از شرایط بحرانی نجات پیدا کند. البته در این میان همچنان عدهیی حضور دارند که دلواپس هستند. البته این دلواپسیها مربوط به این زمان هم نیست، برخی از این دلواپسان از ابتدا هم با ارزشهای انقلاب چندان همخوانی نداشتند و روی خوشی نشان ندادند و حالا که مدتی است فضای مناسب ایجاد شده دوباره سر بلند کردند و خودشان را در صف انقلابیون جا زدند.
اصلاحطلبان به ویژه آقای خاتمی به عنوان رهبر فکری این جریان در مدت اخیر بر تعامل با حاکمیت تاکید زیادی داشتند. با توجه به این موضوع به نظر شما آیا پیش از این، این تعامل کمرنگ بوده یا شیوههای تعاملی اصلاحطلبان با حاکمیت تغییر کرده است؟
به هر حال این یک واقعیت است که جریان فکری اصلاحطلبی و اصلاحطلبان باید با حاکمیت تعامل داشته باشند و البته در عملکرد و کنشها و واکنشهای حاکمیت هم ما شاهد تغییراتی هستیم. حاکمیت هم خواستههای قبلی را ندارد و فشارهای گذشته را اعمال نمیکند. علاوه بر تعامل با حاکمیت باید اصلاحطلبان با گروه و جناحهای مختلف هم در تعامل باشند. از یک طرف اصلاحطلبان به گونهیی تغییر کردهاند که تندرویها و حرکتهای افراطی را کنار گذاشتهاند و از سویی برخی جریانها که در سالهای گذشته حتی تا پای حذف فیزیکی پیش رفتهاند و در کارنامه شان نقاط سیاهی داشتهاند، تغییر کردند. اما در مورد تعامل با حاکمیت باید تاکید کنم که ضمن اینکه اصلاحطلبان تندرویهای خود را کنار گذاشتهاند حاکمیت هم نگاه مثبتتر و بهدور از بدبینی نسبت به اصلاحات پیدا کرده است.
با وجود تاکید اصلاحطلبان برای تعامل با حاکمیت اما همچنان گروههایی جریان اصلاحطلبی را جریان اپوزیسیون نظام و مترادف با برانداز میدانند. به نظر شما چه گروههایی در تلاشاند جریان اصلاحات را جریانی خارج از نظام توصیف کنند؟
باید دقت کرد افرادی که اصلاحطلبان را اپوزیسیون نظام میدانند و جریان اصلاحطلب را جریان برانداز مینامند چه کسانی هستند. عدهیی که از ابتدا با انقلاب هیچ مناسباتی نداشتهاند، مطرود امام بودند و دهنکجیهای بیشماری دیدند امروز که فرصت پیدا کردهاند مشغول اتهامزنی شدهاند. خودشان را انقلابی جا میزنند و مدعیاند. این افرادی که حالا شاهد میدانداری شان هستیم در انقلاب جایی نداشتند و نقشی ایفا نکردند. علت این میدانداری هم این است که از یک مقطع زمانی به بعد حاکمیت احساس تنهایی میکرد و دست به دامن این گروهها شد و اینها را با خود همراه کرد و همچنین تندرویهای اصلاحطلبان موجب شد پروبال بگیرند در هر صورت کاملا مشخص است نیروهای اصیل انقلاب چه کسانی هستند و چه کسانی دلشان برای این مملکت میسوزد و میخواهند کشور را نجات دهند. این گروههایی که علیه اصلاحطلبان هستند و دایما اصلاحطلبان را متهم میکنند در واقع امتحان خودشان را پس دادهاند و نشان دادهاند ماهیت شان چیست و توانایی و ظرفیت شان برای اداره کشور چقدر است.
فکر میکنید در فضای سیاسی امروز چقدر فقدان اتحاد و انسجام ملی احساس میشود و آیا این دعواها و کشمکشهای سیاسی اخیر در اتحاد ملی تاثیرگذار بوده است؟
به نظر من این تنها جناحها و گروههای سیاسی نیستند که با هم درگیرند و استحکام و اتحاد ملی هم مخدوش شده است. به واسطه عملکرد ناپسند ما مردم اعتمادشان را به حاکمیت از دست دادهاند وقتی اینگونه باشد طبیعی است که انسجامی که باید بین حاکمیت و مردم وجود داشته باشد از بین رفته است. به هر حال باید تلاش کرد اعتماد دوباره مردم بازگردد که البته کار سختی است اما باید انجام شود. نباید با مردم بازی کرد. هر فردی که وارد دستگاه قضایی یا دولتی میشود اگر ناکامی ببیند در نهایت این بطن جامعه منتقل میشود و به هر حال این ناکامیهای پی در پی به گونهیی شده است که مردم دلخوشی از عملکرد حاکمیت ندارند و باید تصحیح شود.
تداوم نزاعهای سیاسی پیش از انتخابات چقدر در رسیدن به منافع ملی تاثیرگذار است و فکر میکنید منفعت چه گروههای سیاسی از این نزاعها تامین میشود؟
مقداری از جناحها که طبیعی است و در همهجای دنیا ما شاهد این درگیریهای جناحی و سیاسی هستیم البته در این میان بداخلاقیهای سیاسی هم اتفاق میافتد که به این دلیل است که ما هنوز رشد و نمو کامل پیدا نکردهایم. ما در سیاست به بلوغ کامل سیاسی دست پیدا نکردهایم تا بتوانیم تعامل مثبت به دور از بداخلاقیهای سیاسی را شاهد باشیم اگر این بلوغ سیاسی نباشد میرسیم به جایی که شاهد کشمکشها و نزاعهای دایمی همراه با بداخلاقیهای سیاسی هستیم. همه جناحهای سیاسی موظف هستند در این انقلابی که به نام اسلام و قرآن شکل گرفته است باید شفاف و روشن رفتار و این اخلاق سیاسی را رعایت کنند.
فکر میکنید با توجه به اینکه اصلاحطلبان در هشت سال اخیر با موانع و بحرانهای زیادی رو به رو بودهاند این بحرانها توانسته در سازمان یافتگی سیاسی و همچنین در تعامل اصلاحطلبان با بدنه اجتماعی موثر باشد؟
به صورت نانوشته و ناگفته توانستهاند که تعامل با بدنه اجتماعی و سازمان یافتگی تشکیلاتی شان و جایگاه شان را حفظ کنند. باید در نظر داشته باشید برخی گروههای حاکم تلاش زیادی کردند تا اصلاحطلبان را کنار بگذارند و از بدنه سیاسی حذف کنند اما به این دلیل که اصلاحطلبان و بهطور کلیتر جریان اصلاحات مواضع برحق و مردمپسندی داشتند هیچوقت موفق به حذف اصلاحات از سیاست ایران نشدند.
ظرفیتهای دولت روحانی برای تداوم جریان اصلاحات را چطور ارزیابی میکنید؟
من به دولت روحانی خیلی امیدوارم و ایشان را شخصیت برجستهیی میدانم؛ ایشان در اصل یک انقلابی روشنفکر هستند که با توجه به شرایط بحرانی کشور بهترین گزینه برای انتخاب شدن بودند امیدوارم کسانی که دایما در مخالفت با ایشان و تیم مدیریتی ایشان هستند متوجه شرایط بحرانی کشور و توانایی این تیم باشند. به هر حال ظرفیتهای لازم برای دولت وجود دارد اما کار بسیار مشکلی وجود دارد. موانعی که پیش روی دولت وجود دارد، از سویی بسترهای لازم برای رسیدن به این آشتی ملی فراهم نیست. بسیاری در گذشته صاحب قدرت بودند و حالا جلوی برخی از آنها گرفته شده است؛ روحانی با قاطعیت با برخی کانونهای قدرتمندی که در کشور وجود داشتند مقابله کردند و فکر میکنم تصمیم ایشان برای مبارزه با این نهادها ادامه پیدا میکند.
شما عملا بعد از مجلس ششم از فعالیتهای سیاسی فاصله گرفتید؛ این دوری از فضای سیاسی به دلیل تغییر دولتها بوده است یا خودتان ترجیح دادید که از فعالیت سیاسی فاصله بگیرید؟
فضای سیاست و انقلاب متفاوت است. درفضای انقلاب همهچیز شفاف و روشن و طاهر است، صداقت و روشنایی هست اما در فضای سیاست همهگونه تاریکی و بد رفتاری سیاسی وجود دارد برخی افراد مثل من نمیتوانند در عالم سیاست زیاد حضور داشته باشند. برخی افراد متعلق به فضای دیگری هستند. ما تصورات دیگری از انقلاب و نتایج آن داشتیم که البته تصور درستی هم بود. زمانی که امام حضور داشت به تبعیت از رهبری خودشان و در اوج عفت و طهارت قرار داشت و انقلابیون هم خودشان را برای چنین فضایی آماده کرده بودند. ابتدای انقلاب شرایط شکل دیگری بود و پایبندی به ارزشها وجود داشت ما برای آن منش و رفتار سیاسی خودمان را آماده کرده بودیم وقتی فضا، سیاسی شد فضای انقلابی و اسلامی رفته رفته رنگ باخت. البته من تا مجلس ششم هم فعالیت سیاسی داشتم اما اجازه بدهیم در این خصوص زیاد صحبت نکنیم چون مسائلی است که اگر به آن وارد شویم راه به جای باریک میبرد از سویی شرایط جسمی من هم به گونهیی نیست که بتوانم فعال باشم و همکاری را هم با وزارت کار لغو کردم.
فکر میکنید ائتلاف نانوشته میان اصلاحطلبان و اصولگرایان میانه رو که در انتخابات ریاستجمهوری اتفاق افتاد میتواند در انتخابات مجلس هم اتفاق بیفتد و اصلاحطلبان را به نتیجه برساند؟
به هر حال موانعی که همیشه سر راه انتخابات سالم بوده است همچنان هم وجود دارد اما ما انتظار داریم آقای روحانی این موانع را برطرف کند تا بتوانیم تجربه مجلس ششم به دور از تندرویها را در مجلس دهم هم تکرار کنیم.
منبع: اعتماد