خبرگزاری کار ایران

تبارشناسی " شایعه "

کد خبر : ۲۲۹۲۵۹

از لحاظ روان‌شناسی و انسان‌شناسی فرهنگی، اغلب پژوهشگران معتقدند که به دلایل زیادی این رفتار، در میان همه اقشار و گروه‌های اجتماعی بسیار رایج است و بخش بزرگی از تمام مکالمات را در زندگی روزمره تشکیل می‌دهد. به رغم آنکه که تقریبا تمام سیستم‌های اخلاقی و دینی این رفتار را به شدت محکوم و ممنوع کرده‌اند.

رضا رویگری فوت کرد»، «مرتضی پاشایی یک روز قبل از تشییع به خاک سپرده شده بود»، «تعدا اسیدپاشی‌ها در اصفهان به ۷ مورد رسید»، «ابولا به تهران رسید» و… بخشی از شایعاتی هستند که دستِ‌کم چند روز یکبار می‌شنویم. پیام‌های وایبری، نوشته‌های مجازی، اس‌ام‌اس‌ها و حرف‌هایی که در جمع‌های دوستانه، محیطِ‌کار، مهمانی و هر جا که ارتباطی باشد، گفته می‌شود.

از «یک کلاغ، چهل کلاغ» دیروز گرفته تا اخبار دروغین وایبری امروز؛ دلایلی اجتماعی و فرهنگی وجود دارند که شایعه را در سطوح مختلف جامعه می‌سازد.

ناصر فکوهی انسان‌شناس از قدمت شایعه و افزایش میزان آن در جامعه امروز سخن می‌گوید و معتقد است: روزنامه‌های زرد و رسانه‌های مدرن به شایعه دامن زده‌اند.

شایعه؛ مبادله‌ای غیررسمی
فکوهی در تعریف شایعه می‌گوید: شایعه را باید نوعی مبادله ارتباطاتی تعریف کرد که شامل خبر یا گروهی از اطلاعاتی می‌شود که دارای منشاء مشخص و به خصوص رسمیت یافته نیست، اغلب جنبه منفی علیه یک فرد یا یک گروه را دارد، به صورت‌های مختلف اما تقریبا همیشه غیر رسمی در زمان و مکان خاصی در یک جامعه گسترش می‌یابد و می‌تواند پیامدهای منفی یا مثبت کوتاه یا دراز مدتی داشته باشد.

وی در ادامه درباره تاریخچه شایعه توضیح می‌دهد: تاکنون در چارچوب تاریخ فرهنگی تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده است که خوانندگان می‌توانند از طریق واژه gossip در اینترنت جستجویشان کنند. این واژه را در فارسی به صورت‌های مختلف می‌توان ترجمه کرد از جمله و علاوه بر شایعه با «سخن چینی» و «بدگویی». از لحاظ تاریخی این شیوه انتقال اخبار و اطلاعات در جوامع انسانی قدمت بسیار زیادی دارد و ظاهر شدن ابزارهای جدید رسانه‌ای سبب کاهش آن نشده‌اند و حتی بر شدت آن افزوده‌اند. از این رو برای نمونه ما با ورود «روزنامه‌های زرد» و سایر رسانه‌های مدرن در شبکه‌های اجتماعی روبرو بوده‌ایم که به این فرایند دامن زده‌اند.

فکوهی در ادامه گفت: از لحاظ روان‌شناسی و انسان‌شناسی فرهنگی، اغلب پژوهشگران معتقدند که به دلایل زیادی این رفتار، در میان همه اقشار و گروه‌های اجتماعی بسیار رایج است و بخش بزرگی از تمام مکالمات را در زندگی روزمره تشکیل می‌دهد. به رغم آنکه که تقریبا تمام سیستم‌های اخلاقی و دینی این رفتار را به شدت محکوم و ممنوع کرده‌اند.

این انسان‌شناس در پاسخ به این سئوال که تفاوت شایعات گذشته و امروز چیست، اظهار کرد: تفاوت عمده‌ای در شایعات گذشته و امروز وجود ندارد، جز در میزان «پیچیده شدن» آن‌ها. در واقع ابزارهای جدید امکان می‌دهند که به یک شایعه و دروغ در قالب یک «اطلاع نادرست»(misinformation) شکلی واقعی بدهیم.

وی در ادامه گفت: نمونه‌ای برجسته از این فرایند را وودی آلن، سینماگر برجسته، در یک سبک سینمایی متعارف که به آن مستند قلابی(mockumentary) می‌گویند، در فیلم معروف خود «زلیگ»(Zelig)، که به نظر من از شاهکارهای تاریخ سینما به حساب می‌آید، نشان داده است.

دنیای مجازی، زمینه مناسب برای گسترش شایعه
دکتر فکوهی با اشاره به تاثیر فضای مجازی در گسترش شایعه گفت: فضای مجازی، زمینه بسیار مناسبی برای پخش شایعات فراهم می‌کند. می‌توان مشاهده کرد که در دو دهه اخیر با گسترش بی‌نظیر شبکه‌های اجتماعی نظیر گوگل، فیس بوک و غیره، نه تنها امکان از میان رفتن زندگی شخصی افراد به وجود آمده است و اطلاعات همه برای قدرت‌های بزرگ دولتی یا جنایت سازمان یافته قابل دسترس شده است، بلکه این شبکه‌ها - به رغم تمام امکانات مناسبی که دارند - متاسفانه این نقطه ضعف را نیز دارند که می‌توانند به شدت به گروهی از رفتارهای بسیار آسیب‌زا نظیر همین شایعه و دروغ پردازی‌ها دامن بزنند و حتی آن‌ها را در کنشگران اجتماعی درونی کنند.

این استاد دانشگاه در ادامه و در پاسخ به اینکه چگونه شایعات بدل به باور می‌شوند و چرا، ادامه داد: متاسفانه این یک واقعیت اجتماعی است. در زبان‌های اروپایی به این فرایند شکل گیری کلیشه‌های ذهنی(mental stereotyps) یا باورهای عامیانه(در فرانسه و انگلیسی به ترتیب idée reçue / Conventional wisdom) می‌گویند که می‌تواند مثبت هم باشد، اما بیشتر منفی است و‌گاه شامل گروهی از وقایع تاریخی یا نظرات و پیش داوری‌های اجتماعی نیز می‌شود. برای مثال اینکه زن‌ها پر حرف‌تر از مردان هستند، یا مرد‌ها بی‌احساستر از زن‌ها، اینکه آلمانی‌ها نژادپرست هستند، یا فرانسوی‌ها شاعر منش، اینکه مثلا در جنگ‌های صلیبی یا در فرایند استعماری، غربی‌ها نبوده‌اند که خشونت به خرج داده‌اند… این‌ها نمونه‌هایی از کلیشه‌ها و باورهای نادرست جا افتاده هستند. وقتی یک فکر و نظر بسیار تکرار شود، رفته رفته باوری نادرست نسبت به آن به وجود می‌آید و دیگر اغلب افراد آن را بدیهی فرض می‌کنند. گاه ده‌ها کتاب تاریخی و مطالعه اجتماعی نیز نمی‌تواند این کلیشه را از میان ببرد. مثال کلیشه‌های جنسیتی ضد زنان از این موارد است.

فکوهی درباره تفاوت دروغ و شایعه توضیح داد: در دروغ کنشگر فردی یا اجتماعی عامدانه و آگاهانه حقیقت را پنهان یا تغییر می‌دهد، در حالی که در شایعه لزوما این خودآگاهی تا این حد وجود ندارد. البته هموراه می‌توان پنداشت که در شایعه نیز کنشگران می‌توانند نسبت به نادرست بودن شایعه شک کنند، اما چون این خبر یا اطلاع به نوعی برایشان مطبوع و خواستنی است نادرستی احتمالی‌اش را نادیده می‌گیرند.

جامعه بسته، فضای مناسب برای گسترش شایعه
وی ادامه داد: این را هم باید گفت که شایعه در جوامع بسته، فاقد دموکراسی یا با ابزارهای دموکراتیک ضعیف و شکننده، به شدت تقویت می‌شوند چون در این جوامع بی‌اعتمادی به‌‌ همان نسبت که فضا بسته می‌شود، افزایش می‌یابد و فضا برای گسترش شایعه و حتی دروغ و آسیب‌های ناشی از آن‌ها بالا می‌رود و جامعه سقوط اخلاقی‌ای سخت را تجربه می‌کند که به سختی قابل بازگشت است و حتی با احیای موقعیت‌های دموکراتیک نمی‌توان انتظار داشت که بسیار زود جبران شوند.

وی درباره انواع شایعات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… و دلایل آن گفت: هر یک از این شایعات دلایل متفاوتی دارد و نمی‌توان همه را به یک صورت تحلیل کرد. اما آنچه مشخص است اینکه کمبود اعتماد و نبود فضاهای باز و وجود خطوط قرمز متعدد و دائما متغیر به چنین شایعاتی دامن می‌زند.

فکوهی ادامه داد: البته نکته‌ای را که درباره سقوط اخلاقی گفتم نیز نباید نادیده گرفت به‌‌ همان نسبت که جامعه بیشتر درون سقوط اخلاقی فرو می‌رود، کنش‌هایی غیر اخلاقی‌تر از خود نشان می‌دهد که در مرحله قبلی‌گاه قابل تصور هم نیست. در موردی که به مرگ افراد در ایران مربوط می‌شود این را می‌بینید. در موردی که به پخش فیلم جان دادن مرتضی پاشایی مربوط می‌شود می‌توان گفت ما به نوعی اوج هرزه نگاری تصویری می‌رسیم نظیر آنچه پیش‌تر در سربریدن‌های داعش دیده بودیم.

فکوهی با بیان این‌که شایعه چه نقشی در جوامع دارد گفت: این که جوامع به اشکال «نرم» و انعطاف آمیز انتقال اخبار نیاز دارند مورد تایید روان‌شناسان و انسان‌شناسان است. همه ما دائما در زندگی روزمره از این ابزار‌ها استفاده می‌کنیم. نگاه کنید به زمانی که مصیبتی از راه می‌رسد و افراد حتی بسیار با اخلاق ممکن است ناچار شوند حقیقت را تا حدی تغییر داده یا بر زبان نیاورند تا سبب آسیب و زیان نشوند. بنابراین گردش اطلاعات و اخبار خصوصی و عمومی همواره باید دارای ابزارهای متفاوتی باشد که بتوان شدت پیامدهای آن‌ها را کنترل کرد.

ناصر فکوهی در انتها و با تاکید بر وجود اخلاق و بلوغ فکری در جامعه نتیجه گرفت: به‌‌ همان اندازه که یک جامعه اخلاق و دانش را در خود افزایش دهد نیاز به استفاده از این ابزار‌ها کاهش یافته و به موارد معدودی که خود اخلاقی هستند، کاهش می‌یابند، مثل زمانی که ما از دادن یک خبر بد به کسی که دچار ناراحتی قلبی است، به صورت مستقیم پرهیز می‌کنیم. یا برعکس سعی می‌کنیم با دادن یک خبر ساختگی به کسی که به شدت نومید است، امید بدهیم تا بر وضعیت عمومی او اثر بگذاریم. این‌ها مواردی هستند که می‌توان به نوعی استفاده از ابزارهای تغییر دهنده حقیقت را درک کرد، البته همانطور که گفتم هر اندازه جامعه‌ای به بلوغ فکری و عاطفی بیشتر برسد، این موارد کمتر مورد نیاز خواهند بود.

منبع: فرارو

ارسال نظر
پیشنهاد امروز