محسن صفایی فراهانی:
تعامل با حاکمیت راه عملکرد در شرایط عقلانی است
اگر اصلاحات پایگاه اجتماعی و تعامل مناسبی با بدنه اجتماعی نداشت مطمئن باشید در انتخابات سال ۹۲ نمیتوانست چنین نتیجهیی را به وجود بیاورد. اگر میبینید نتیجه انتخابات ۹۲ برنده بودن اعتدال و اصلاحات است نشاندهنده این است که اصلاحات با وجود تمام فشارها توانسته سازمان یافتگی خود را خفظ کند.
«بیشترین آسیب از تک صدایی چند سال اخیر متوجه مردم بوده است» این جمله را محسن صفایی فراهانی، فعال سیاسی اصلاحطلب در مورد محدودیتهای اصلاحطلبان در چند سال گذشته میگوید. او معتقد است جریان فکری اصلاحات با تمام محد ودیتهایی که در زمینه نقادی و همچنین تحزب رو به رو شده است اما همه این امور در روند مورد نظر اصلاحات تاثیر منفی نداشته است و تنها مردم بودهاند که هزینه این محدودیتها را پرداختهاند. او مدعی است حتی این محدودیتها نتوانسته است در سازماندهی و فعالیت تشکیلاتی اصلاحطلبان هم تاثیر منفی بگذارد، دلیل این مدعا را هم نتیجه انتخابات سال گذشته میداند؛ انتخاباتی که گرچه اختلافات اصولگرایان هم در تغییر نتیجهاش نقش مهمی ایفا کرد اما نشان داد اصلاحطلبان با وجود توقف فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی هم آمادگی حضور در یک رقابت انتخاباتی را باتکیه بر انسجام درونی دارند. صفایی فراهانی همچنین در مورد نتیجه انتخابات مجلس دهم با در نظر گرفتن تفاوتهای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس میگوید: مردم همان راهی را می روند که سال ۷۶ رفتند و سال ۹۲ آن را ادامه دادند.
با توجه به شرایطی که اصلاحطلبان در چند سال گذشته با آن رو به رو بودهاند. فکر میکنید در حال حاضر جریان اصلاحطلبی با چه موانع و بحرانهایی رو به رو است؟
موضوعی که از فاصله مجلس ششم تا همین الان میتوان بررسی کرد این است که ممانعت از فعالیت احزاب و کنترل شدید فضای جامعه مدنی، تحرک احزاب اصلاحطلب را به معنای واقعی مهار کرده است و عملا شرایطی را به وجود آورد که تشکیلات مختلف اصلاحطلبی امکان تضارب آرا و انتشارافکار و عقایدشان محدود شده است. اما اینکه آیا این موضوع را به عنوان آسیبی برای جریان فکری اصلاحطلبی باید تلقی کرد یا نه؟ من معتقدم این موضوعات آسیبی به جریان فکری اصلاحطلبی وارد نکرده است چون فضای مجازی در کشور به شکلی بوده که عملا مردم آگاهی کاملی نسبت به آنچه میگذرد، پیدا کردهاند. آگاهی مردم در زمینه های سیاسی واجتماعی رشد کرده و شناخت عقلانی بر فضای جامعه حاکم شده است. همچنین تا پیش از انتخابات سال ۹۲ با وجود نبود فضای نقادی برای اصلاحطلبان، نتیجه انتخابات نشان داد که اصولگرایان و اقتدارگرایان نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند. اساسا نبود فضا برای تحرک احزاب را نمیتوانیم به عنوان مانعی برای روند جریان فکری اصلاحطلبی تلقی کنیم. درست است که اگر فضا به این شکل نبود، جریان اصلاحات میتوانست شرایط بهتری را فراهم کرده و طرحهای بهتری در جامعه اجرایی میشد. همچنین میتوانست برای بالا بردن سطح آگاهی مردم نقشآفرینی کند یا حتی جلوی بسیاری از مشکلاتی که دامنگیر مردم شده است را بگیرد اما همه اینها به این مفهوم نیست که مردم مشکلاتی که در تک صداییهای اخیر برایشان پیش آمده را متوجه نشوند و برایشان روشن نباشد. و به صورت کلی محدودیتها نتوانسته برای جریان اصلاحطلبی بحران ایجاد کند.
به هر حال محدودیتها و موانعی برای این جریان فکری در چند سال گذشته ایجاد شد. این محدودیتها چقدر در روندی که جریان اصلاحات میخواست طی کند تاثیرگذار بوده است؟
مساله تحزب به دلیل شرایط اقتصادی و الیگارشیهای قدرت و ثروت در ایران و در دوران مختلف عموما نتوانسته جایگاه جدی داشته باشد و جدی گرفته نشده است چون هرگونه تشکلی باعثبیداری و روشن شدن مردم میشود و این بیداری عملا فضا را به سمت قانونگرایی و حکومت قانونی پیش میبرد و این موضوع مسلما برای الیگارشیهای قدرت و ثروت خوشایند نیست. اما از مجلس هفتم به بعد شرایط به شکلی پیش رفت که عملا اصلاحطلبان در فضای نقادی هم محدودیت داشتند و به خصوص در پنج یا شش سال گذشته این فضا محدودتر هم شد که مسلما این محدودیتها تاثیراتی هم بر روند طی شده برای جریان اصلاحات داشته و دارد اما نمیتوان گفت در فضا و روند جریان فکری اصلاحات تاثیر منفی داشته است. بدیهی است این روند منجر به محدود شدن جریان فکری و آگاهی مردم و گردش آزاد اطلاعات و همچنین ایجاد ناهنجاریهای جامعه شده است. در حقیقت این فرصت از مردم گرفته شده است البته نمیتوان گفت به اصلاحات لطمه نزد بلکه بیشترین تاثیر را بر مردم داشته است. وقتی گردش آزاد اطلاعات با مشکل روبهرو میشود تنها به کسانی کمک میکند که از شرایط آب گلآلود استفاده میکنند اما درنهایت به ضرر مردم همهچیز تمام میشود. اما بهطور کلی به جریان فکری اصلاحات و روند طی شده صدمه آنچنانی نزد به جز مشکلاتی که برای احزاب اصلاحطلب وافراد سیاسی وابسته به این جریان فکری بهطور بسیار وسیعی ایجاد کردند.
با توجه به اینکه میفرمایید به جریان فکری اصلاحات و روندی که طی میکرده است آسیبی وارد نشد آیا میتوان در نظر گرفت که برای رسیدن به مجلس دهم هم با بحران و مانعی رو به رو نخواهد شد؟
مطمئنا تفاوت اساسی بین انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی وجود دارد چرا که در انتخابات ریاستجمهوری بحثملی مطرح است اما در انتخابات مجلس موضوع منطقهیی و قومی مطرح میشود و موضوعات منطقهیی و قومی میتواند نقشآفرینی کند. با همه این اوصاف با توجه به فضای جدیدی که به وجود آمده و اطلاعاتی که در حال حاضر در اختیار مردم قرار گرفته و همچنین مشکلات اقتصادی واجتماعی که گریبانگیر مردم شده و به آنها تحمیل شده و به بنیان خانواده آسیبهای جدی وارد کرده است باعثمیشود عملا مردم با توجه به عمق مسائلی که بر آنها نازل شده در انتخاب دقت کنند. انتخاب دقیق وحساب شده و آگاهانه مردم هم در نتیجه انتخابات مجلس دهم حتما تاثیرگذار است.
ارزیابی شما از صحبتهای اخیر آقای خاتمی مبنی بر تعامل با حاکمیت چیست؟ فکر میکنید در این سالها و با توجه به تلاشهایی که برای مترادف قرار دادن جریان اصلاحات با برانداز و ضد انقلاب صورت گرفته این تعامل دچار لطمه شده است؟
فضای سیاسی کشورهای جهان سوم شرایط عادیای را تجربه نمیکنند وهمیشه در شرایط نیمه بحرانی و پیچیدهیی به سر میبرند. ممکن است در بحران کامل پیش بروند و گاهی هم مثل انتخابات ۹۲ در فضای نسبتا بازتری همهچیز اتفاق میافتد وگرنه اینگونه نیست که ما تصور کنیم که فضا بسیار ایدهآل است و مشکلی وجود ندارد. بدیهی است که اگر حاکمیت این نگاه را داشته باشد که با تکیه به رای مردم میتواند مشروعیت بیشتری پیدا کند کشور به سمت شرایط بهتر و ایدهآلتری پیش خواهد رفت. با توجه به شرایط تحریمها ومشکلات عدیده در روابط بینالملل، مطمئنا در مناسبات داخلی تاثیر زیادی میگذارد و مسائل بینالمللی و منطقهیی که فضای عمومی را بستهتر یا بازتر و شرایط برای این تعامل و گفتوگو را بهتر یا بدتر میکند. به هر حال وقتی یک تشکیلات سیاسی بخواهد در نهادی مثل مجلس فعالیت جدی داشته باشد، بدون تعامل با مجموعه حاکمیت کشور نمیتوانند شرایط حضور مناسب را پیدا کنند، چون نمیتوانند بدون تعامل در مجلس به عنوان قوه مقننه نقش تعیینکنندهیی داشته باشند پس راه عملکرد در یک شرایط عقلانی و با توجه به مجموعه شرایط کنونی تعامل است.
با توجه به روند کنونی دولت، گفتمان اعتدالی چقدر میتواند در جریان اصلاحات تاثیرگذار باشد؟
گفتمان اعتدالی یا گفتمان اصلاحات یا قانونگرایی همه اینها یک شرایط را دارند. به این معنی که با تکیه بر این گفتمان شرایط عقلانی بر جامعه حاکم میشود. وقتی عقلانیت بر جامعه حاکم باشد از هر گونه افراط و تفریطگرایی خارج می شویم و به سمت عقلانیت پیش میرویم. با چنین شرایطی باید در چارچوب قانون عمل کرد و وقتی در چارچوب قانون عمل میشود یعنی اعتدال به معنای واقعی اجرا میشود و از سوی اکثریت جامعه مورد پذیرش قرار میگیرد. من فکر میکنم موضوعات اینچنین مثل تاثیر اعتدال بر اصلاحات و جدا کردن آنها از یکدیگر بیشتر بحثهای رسانهیی است تا واقعی چون اگر جامعهیی بخواهد به سمت عقلانیت و قانونگرایی حرکت کند و بپذیرد که عقلانیت حاکم باشد، باید از راه اعتدال و عمل به قانون اساسی و قوانین اجرایی این روند را طی کند که این موضوع منافاتی با روند مورد پذیرش اصلاحات ندارد.
اصلاحطلبان دولت روحانی را فرصت خوبی برای این جریان فکری میدانستند با توجه به روند یک سال گذشته فکر میکنید اعتدال میتواند ادامه جریان اصلاحات سال ۷۶ باشد و تجربه مجلس ششم و هم سویی با دولت در این انتخابات هم تکرار شود؟
فارغ از اینکه چه گروه سیاسی در مجلس اکثریت را داشته باشد و نمایندگان از چه گروههای سیاسی باشند، اگر نمایندگان بپذیرند که در چارچوب قانونی عمل کنند چه قانون اساسی و چه قوانین اجرایی و همچنین منافع ملی ومصالح مردم را مد نظر قرار بدهند مطمئن باشید که جامعه از بهم ریختگی نجات پیدا میکند. مشکل ما این نیست که اکثریت با کدام جناح است. مشکل این است که نمایندگان به قانون اساسی وقوانین اجرایی تمکین میکنند یا نه؟ اگر به معنای واقعی نه ظاهری و با تفسیر خودشان تمکین کنند در جامعه اعتدال به وجود نمیآید. دولت اصلاحات در سال ۷۶ با مجلس پنجم همزمان بود. مجلس پنجم هم با اکثریت اصولگرا تشکیل شده بود اما این اصولگرایان کسانی بودند که میخواستند عقلانیت رعایت شود و توانستند با دولت اصلاحات تعامل کنند و بگذارد دولت کار کند میزان سوالهایی که از دولت آقای خاتمی از سال ۷۶ تا ۷۷ پرسیده شد با سوالهایی که از دولت روحانی از طرف مجلس نهم در یکسال اخیر پرسیده میشود بسیار متفاوت بود. ما باید به موضوع عدم عقلانیت در تصمیمگیری توجه کنیم. اگر عقلانیت، قانون اساسی و منافع ملی در نظر گرفته شود مطمئنا در این فضا روندی که جریان اصلاحات به دنبال آن است طی میشود و خواستهای اصلاحی اصلاحطلبان هم تامین میشود. اگر اصلاحات را به عنوان یک مشی سیاسی نگاه کنیم نگاه این جریان فکری به حکومت قانون و قانونگرایی و منافع ملی به گونهیی است که از این شرایط استقبال میکند.
اصلاحطلبان در حال حاضر تشکیلات سازمان یافته و انسجام درونی لازم را برای انتخابات مجلس که متفاوت از انتخابات ریاستجمهوری است دارند و آیا از نظر تشکیلاتی توانستهاند با بدنه اجتماعی تعامل خوبی برای انتخابات مجلس دهم برقرار کنند؟
اگر اصلاحات پایگاه اجتماعی و تعامل مناسبی با بدنه اجتماعی نداشت مطمئن باشید در انتخابات سال ۹۲ نمیتوانست چنین نتیجهیی را به وجود بیاورد. اگر میبینید نتیجه انتخابات ۹۲ برنده بودن اعتدال و اصلاحات است نشاندهنده این است که اصلاحات با وجود تمام فشارها توانسته سازمان یافتگی خود را خفظ کند. از سویی با این فشارها که سازمان و جریان فکری اصلاحات مختل نمی شود و کارکرد خود را از دست نمیدهد. اگر فضای انتخابات سالم برگزار شود بهترین افرادی که بر اساس عقلانیت و در جهت منافع عمومی تصمیم بگیرند در مجلس خواهند بود تا انتخابکننده فرد اصلح مورد نظر را انتخاب کند ضمن اینکه اصلاحطلبان امیدوارند تنگنظری و گزینش کردن نیروهایی که کاندیدا میشوند به جز از مجاری قانونی از مجاری دیگر بررسی نشود و سلیقههای فردی جایگزین قانون نشود. اگر انتخابات برگزار شود و گزینشی نشود مطمئن باشید که جهتگیری مردم که خودش را در انتخابات ۹۲ و ۷۶ نشان داده است، اینبار هم تاثیرگذار خواهد بود. تجربه نشان داده است هر وقت فضای عمومی بازتر میشود مردم میدانند کدام جهت را انتخاب میکنند. به نظر من انتخاب مردم مشخص است.
فکر میکنید مجلس دهم با اکثریت اصلاحطلب میتواند جایگزینی مثل مجلس ششم برای دولت یازدهم باشد که انتظار هم سویی و تعامل سازندهیی از آن داشته باشیم؟
اگر مجلس بر اساس عقلانیت به وجود بیاید و مجلسی باشد که بر اساس عقلانیت و منافع عمومی شکل گیرد فارغ از اینکه از چه حزبی و چه کسانی انتخاب میشوند خواه ناخواه به هم سویی با دولت منجر میشود. چنین مجلسی اگر در دوره دهم شکل بگیرد به نفع حمایت از دولت و تصمیماتی که به نفع دولت است پیش خواهد رفت و این امر موضوعی اجتناب ناپذیر است. حتی اگر مجلس ششم هم به وجود نیاید یا حتی اگر دولت نخواهد همسویی باشد مجلس مبتنی بر عقلانیت و منافع ملی میتواند دولت را با خود همسو کند؛ اگر مجلس چنین شاکلهیی داشته باشد نیاز نیست دولت تلاشی برای این همسویی کند. نهاد مجلس علیالقاعده نهاد مردمی است پس مردم وقتی نمایندگان خودشان را میفرستند و بر اساس تواناییها حضور پیدا کنند آنها بیشتر از دولت نگران مصالح کشور میشوند. باز هم تاکید دارم که اگر انتخابات برگزار شود و گزینشی تصمیمگیری نکنند مطمئن باشید جهتگیری مردم که در انتخابات ۷۶ خودش را نشان داد و در انتخابات ۹۲ ادامه پیدا کرد بدیهی است که در انتخابات مجلس آتی هم انتخاب اصلح اتفاق میافتد.
منبع: روزنامه اعتماد