دریاچهای که با «خشک شدن»، تاوان ۳ دهه سوء مدیریت را میدهد
مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است: مهمترین راهکار برای نجات دریاچه ارومیه صرفه جویی در بخش کشاورزی و فعال کردن پتانسیلهای دیگر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه است.
نامه نیوز: طرحهای مصوب کارگروه نجات ارومیه، مشتمل بر طرحهای اجرایی، هدف کمی و اعتبارات مورد نیاز چندی پیش به تصویب هیات دولت رسید. مصوبهای که براساس آن وزارت جهاد کشاورزی موظف شد نسبت به اولویت مطالعه و اجرای سیستمهای آبیاری نوین در حوضه آبریز دریاچه ارومیه اقدام کند. محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت نیز در حاشیه جلسه هیأت دولت از اختصاص ۷۲۹ میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه خبر داد.
در همین رابطه محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص طرحهای مصوب کارگروه نجات ارومیه و اختصاص بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان در این خصوص، به نامه نیوز گفت: " یکی از اهداف این است که بتوانیم به تدریج وسعت اراضی کشاورزی را در محدوده کم کنیم. متاسفانه وسعت اراضی کشاورزی منطقه حدود ۳۶۰ هزار هکتار است که در طول ۲۵ سال اخیر افزایش پیدا کرده و سبب ایجاد بحران شدهاست. ما با این رقم میتوانیم در گام نخست ۵۰ هزار هکتاری که خطرناکتر از همه است را برای مدت سه سال از چرخه تولید خارج کنیم. تا در عوض دولت پول حق آبه را به کشاورزان بپردازد و بدین ترتیب با آب مازادی که بدست میآید تلاش برای تامین ۳.۱ میلیارد متر مکعب حق آبه تراز اکولوژیکی دریاچه ارومیه را داشتهباشیم. "
درویش در خصوص محصولات کشاورزی که در حوضه آبخیز ارومیه تولید میشود، بیانکرد: " بسیاری از محصولاتی که در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه تولید میشود برای خود حوضه مصرف نشده و از آن خارج میشود، این صادرات آب مجازی محسوب میشود. چیزی حدود ۴۰۰ میلیون متر مکعب آب برای تامین نیاز کارخانههای قندی که خارج از حوضه آبخیز دریاچه ارومیه است، با کاشت چغندر قند آب به خارج از حوضه صادر میشود. در صورتی که الآن بیش از هرجای دیگر خود حوضه آبخیز دریاچه ارومیه به آن آب نیاز دارد و ما نباید با حرکتهایی که موجب صدور آب مجازی میشود، بحران دریاچه ارومیه را جدیتر کنیم. "
نجات دریاچه ارومیه با صرفه جویی در بخش کشاورزی
وی افزود: " وقتی یکی از سدهایی که وزارت نیرو میسازد مثل سد گتوند سه هزار میلیارد تومان هزینه دارد، یا طرح انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه سه هزار و پانصد میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد یا سد بختیاری که میخواهند بسازند، سه هزار و پانصد میلیارد تومان اعتبار لازم دارد؛ این ۷۰۰ میلیارد تومان دربرابر این رقم ها بسیار ناچیز است. اگر بتوانیم میزان فشار مازادی که بر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه از بخش کشاورزی وارد میشود را کنترل کنیم و در عین حال به سمت بهکاشت در سمت کشاورزی برویم و راندمان تولید را افزایش دهیم، میتوانیم به نجات دریاچه ارومیه امیدوار باشیم. "
مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص کنتورهای هوشمندی که برای کنترل آب مصرفی کشاورزان در نظر گرفتهشده، گفت: " وقتی آب را به صورت حجمی به کشاورزان ارایه کنیم و و آب بها بگیریم، کشاورز حداکثر تلاش خود را برای درست مصرف کردن آن میکند و از هدررفت آب به طرز چشمگیری جلوگیری میشود. اما با این بودجه نمیتوان آبیاری منطقه را تغییر داد. ما فقط سعی داریم در ۵۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی، روش آبیاری را ساماندهی کنیم. مهمترین راهکار برای نجات دریاچه ارومیه صرفه جویی در بخش کشاورزی و فعال کردن پتانسیلهای دیگر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه است. در حوزه تجارت میتوان از مرز مشترک با چندین کشور خارجی از جمله آذربایجان، ارمنستان، نخجوان، ترکیه و عراق و استحصال انرژیهای نو و توسعه کسب و کار سبز استفاده کرد. حوضه آبخیز دریاچه ارومیه باید به سمت کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین برود تا بتواند به پایداری برسد. "
نجات دریاچه ارومیه با کامل کردن سدهای نیمه تمام
از سویی دیگر نادر قاضیپور نماینده ارومیه و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی در خصوص برنامه ریزی با ۷۲۹ میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه، به نامه نیوز گفت: " از زمانی که این دولت روی کار آمد، احداثسد سیمینه نیمه تمام باقیماندهاست. اگر این سد تمام شدهبود، الآن بیش از ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب از آنجا به دریاچه ارومیه آمدهبود. سد کانی سیب شهرستان پیرانشهرنیز میتوانست حدود ۶۵۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه برساند که در مجموع مقدار یک میلیارد متر مکعب آب به دریاچه میرسید. با این روش میخواهند کشاورزی منطقه را متوقف کنند و لطماتی به کشاورزی منطقه وارد خواهدشد. بهترین راه احیای دریاچه ارومیه به نظر من انتقال آب از رودخانه ارس و تکمیل سدهای نیمه تمام برای آب رسانی به دریاچه ارومیه است. "
وی افزود: " باید با این بودجه سدهای نیمه تمام را کامل کنند ولی ۷۲۹ میلیارد تومان را به عدم کاشت اختصاص دادهاند. در صورتی که ما با عدم کاشت شدیداً مخالف هستیم و با به کاشت و اصلاح کاشت موافقیم. اینکه چقدر این بودجه را به احیای دریاچه ارومیه اختصاص خواهندداد، تنها خدا می داند! "
برای حل مشکل دریاچه ارومیه ریشهیابی نشده
مژگان جمشیدی فعال محیط زیست هم در رابطه با مشکلات احیای دریاچه ارومیه به نامه نیوز گفت: " به نظر من اشکال اساسی در روند احیای دریاچه ارومیه این است که برای این مساله ریشه یابی درست انجام نگرفتهاست و به این دقت نکردیم که دریاچه ارومیه برای چه به این روز افتادهاست؟ اگر علت اساسی را مشخص میکردیم، راهکار احیای آن هم کاملاً مشخص بود. این درست که در منطقه بحثخشکسالی داریم، اما سوء مدیریت در بخش منابع آب و توسعه بی رویه اراضی کشاورزی در منطقه هم تاثیرگذار بود. بارها مسئولین گفتند که ما در کمتر از سه دهه رشد بیش از دو برابر اراضی زیر کشت را در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه داشتیم. یعنی حدود ۳۲۰ هزار هکتاری که وسعت اراضی زیر کشت در حوضه آبریز دریاچه ارومیه بود، بر اساس آخرین رقمی که سه سال پیش اعلام شد، به نزدیک به ۶۵۰ هزار هکتار اراضی زیر کشت در این حوضه تبدیل شد. یعنی این اراضی حدوداً دو برابر شدهاست. "
وی افزود: " در صورتی که اگر خشکسالی داشتیم باید میزان اراضی زیر کشت ما پایین میآمد و تولید محصول نیز پایین می آمد پس چرا هر دو این موارد بالا رفته است؟ باید ۳۲۰ هکتار نصف میشد ولی عملا دو برابر شده است و این نشان دهنده این است که ما تمام حق آبه دریاچه ارومیه را پشت سدها دخیره کردیم. ما بیش از ۴۰ سد در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه احداثکردیم. حدود ۱۶ رودخانه در این حوضه آبخیز هست که ۱۱ رودخانه دائمی و ۵ رودخانه فصلی است. تقریبا روی هر کدام از این ۱۶ رودخانه، چند سد احداثشده است. بجر آن بر اساس برنامه ای که وزارت نیرو تا سال ۱۴۰۰ برای توسعه سدها و کانال های انتقال آبی در منطقه طراحی کرده بود، قرار بود این ۴۰ سد، در واقع به نزدیک به ۷۰ سد و شبکه انتقال آب برسد. که در این یک سال با دستور رییس جمهور این مساله تا حدی متوقف شده است. "
جمشیدی درباره آبی که برای کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه مصرف میشود، اظهار داشت: " ما حق آبه دریاچه را صرف کشاورزی که به شکل سنتی اداره میشود، کردیم. شما اگر بهترین حالت ممکن یک زمین گندم را در حوضه آبریز ارومیه در نظر بگیرید، حدود ۴ تن گندم در هکتار تولید میتواند داشته باشد. اما همین مزرعه گندم در کشور کانادا با اقلیم سرد و با شرایط آب و هوایی سخت بین ۱۱ تا ۱۲ تن گندم در هر هکتار برداشت میکند. در نتیجه کشاورزی ما مکانیزه و مبتنی بر علم روز نیست. بلکه یک کشاورزی کاملاً سنتی با الگوهای کشت است. ما اگر میبینیم منطقه به لحاظ آبی در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد، باید در آن منطقه اقلامی را کشت کنیم که نیاز آبی پایین داشتهباشد و نه اینکه ما نیاز آبی را چندین برابر کنیم. "
این فعال محیط زیست افزود: " کاری که ما با کمبود آب برای کشاورزی منطقه انجام دادیم تغییر الگوی کشت است برای مثال اگر در منطقه حبوبات کشت می شد برای اینکه کشور را به سمت خودکفایی گندم، که ۱۰ سال است شعار خودکفاییاش را میدهیم ببریم، تولید حبوبات را که مصرف آب کمتری دارد به سمت گندم بردیم. باغات انگور را تبدیل به باغ سیب کردیم. همین سیب که آب زیادی برایش هزینه میشود و ارزشگذاری درستی روی آن آب نمیشود، به دلیل نبود سردخانه و امکانات بستهبندی صحیح خراب کردیم. بخش بزرگی از سیبها به عنوان زباله در همان رودخانهها تخلیه میشود. ولی میبینید کشور کویت و عربستان سیب را از شیلی یعنی آمریکای جنوبی خریده ولی از ما که ایران و در فاصله نزدیکی آنها هستیم نمیخرند، چون ما بستهبندی درستی نداریم. ما سردخانه نداشتیم و از محصولات خوب نگهداری نکردیم، ترانزیت مطلوبی نداشتیم و نتوانستیم حتی کشورهای همسایه خود را تغذیه کنیم و محصولاتی که با این بهای هنگفت تولید میکنیم را قبل از گندیدن صادر کنیم. "
الگوی توسعه ما در سه دهه اخیر بر مبنای کشاورزی بود
جمشیدی با اشاره به اینکه ما در بحثکشاورزی خیلی اشکال داشتیم، گفت: " متاسفانه الگوی توسعه کشورمان هم در سه دهه اخیر بر مبنای کشاورزی بود. بزرگترین وزارتخانه ایران از لحاظ بودجه، امکانات و… وزارت کشاورزی است. وزارت جهاد کشاورزی ۲۷ سازمان تابعه دارد. ولی میبینیم ابتداییترین اصولی که کشاورز باید بداند و ما در کشاورزی رعایت کنیم، در سرزمین ما پیاده نشدهاست. یعنی بر مبنای میزان آبی که داریم الگوی کشت تعیین نشدهاست. برای مثال دوست داریم وسط کویر مرکزی در اصفهان برنج بکاریم و بعد میپرسند که چرا زاینده رود خشک شد. در حوضه آبریز گرگان فیروز برنجکاری میکنیم و بعد میپرسیم چرا دریاچه بختگان و پریشان خشک شدهاست؟ اینها نتیجه کشاورزی ناپایدار و عدم سیاستگذاری درست در بخشهای توسعه آب و کشاورزی است. متاسفانه مدیریت آب در کشور ما به این صورت است که با توجه به الگوی توسعه که کشاورزی است صورت میگیرد ولی آبیاری ما هنوز آبیاری غرق آبی است و آبیاری تحت فشار، قطرهای و مکانیزه نیست. "
وی افزود: " وزارت نیرو هم تبدیل به مجری طرحهای کشاورزی کشور شدهاست. یعنی میخواهیم سطح اراضی زیر کشت را بالا ببریم و وزارت نیرو هم مداوم سد میزند، رودخانهها را مهار می کند و تالابها را میخشکاند تا بتواند نیاز آبی کشور را در بخش کشاورزی تامین کند. نتیجهاش خشکشدن دهها دریاچه و تالاب میشود که بزرگترین آنها ارومیه است. الآن اکثر قریب به اتفاق دریاچهها و تالابهای استان فارس دقیقاً به دلیل حفر چاههای غیرمجاز از بین رفتهاست. و در واقع با سدسازیهای بیرویه حتی در مواقعی رودخانهها را از دست دادیم. حتی ما زاینده رود رابه همین دلایل از دست دادیم. "
راهکار احیای دریاچه ارومیه مشخص است
جمشیدی در خصوص راهکار احیای دریاچه ارومیه گفت: " ما سطح زیر کشت را زیاد کردیم، برای رسیدن آب به دریاچه ارومیه باید سطح زیر کشت کم شود ولی باید به عواقب اجتماعی و اقتصادی منطقه هم توجه کنیم. ضمن اینکه باید ملاحضات محیط زیستی داشتهباشیم. ما میتوانیم به جای اینکه به مدت سه سال کشت را متوقف کنیم(که من بعید میدانم که سیاست دولت این باشد) الگوی کشت را تغییر دهیم. به جای اینکه محصولاتی را کشت کنیم که نیاز آبی بالایی دارند، محصولاتی را کشت کنیم که نیاز آبی پایینتری داردند و الگوی آبی را تغییر دهیم. کنار این کارها سعی داشته باشیم که از مساحت اراضی زیر کشت بکاهیم. "
وی افرزود: " ولی اینکه به دست کشاورز پول بدهیم که در عوض این مبلغ، سه سال از زمین استفاده نکن و مایحتاج خانواده را از این اعتبار استفاده کن، بعد از این سه سال که دولت عوض شد و سیاست دولت تغییر کرد، ممکن است نتیجه بر عکس بگیرد. پس بهتر است به جای اینکه تصمیماتی مقطعی با تاثیر کوتاه مدت بگیریم، تصمیماتی اتخاذ کنیم که واقعاً قابلیت اجرایی داشتهباشد و به جای اینکه سطح زیر کشت را به صفر برسانیم، کنارش راهکارهای جایگزین را هم امتحان کنیم. مساله اساسی این است که درست است که ما باید آب را در رودخانه مدیریت کنیم، ولی برای یک بار هم که شده، برای اثبات حسن نیتمان از میان ۴۲ سد که در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ساختهشدهاست، حد اقل یک سد را میتوانند باز کنند و اجازهدهند که در فصل زمستان آب به دریاچه ارومیه بریزد. فکر نمیکنم باز کردن یکی از ۴۲ سد حوضه دریاچه ارومیه اینقدر کار نشدنی باشد. میتوان این کار را کرد و در سالهای آینده به تبع آن از سدی دیگر میزان مشخصی آب را در بازه زمانی مشخص به دریاچه بفرستیم تا ضمن اینکه به کشاورز الگوهایی تحمیل کرده باشیم، خود هم از طرفی اقداماتی انجام دادهباشیم. اینطور نباشد که یک بخش از جامعه هدف، هزینه پرداخت کند. "
جمشیدی با اشاره به اینکه احیای دریاچه ارومیه باید فرآیندی باشد که تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و امنیتی قضیه را دربر گیرد، اظهار داشت: " باید مسئولان تمام ملاحظات را در نظر بگیرند و تمام بخشها برای احیای دریاچه هزینه کنند. وگرنه اگر قرار باشد این برنامه برای مدت سه سال اجرا شود، با نارضایتی مردم همراه باشد و تبعاتش کارشناسی نشدهباشد این کار متوقف میشود و سر پله اول بر میگردیم. آن زمان دیگر نمیتوان کاری کرد چون میگویند که ما تلاش خود را کردیم و مردم همکاری نکردند. درصورتی که میتوان برای احیای دریاچه ارومیه برنامههای بلند مدت ۱۰ یا ۱۵ ساله داشت و یک بخش کار را جلو برد. نه اینکه بخواهیم در سه سال تمام مشکل را حل کنیم. فرآیند احیای دریاچه ارومیه چیزی نیست که در عمر چهار ساله دولت قابل حل باشد. دریاچه ارومیه تاوان سه دهه سوءمدیریت ما را پس میدهد پس نیاز به همین میزان زمان برای احیا نیاز دارد. "