خبرگزاری کار ایران

نماز جمعه جای اعتدال گرایی است نه تندروی

کد خبر : ۱۷۶۶۹۷

طرح مسایل جناحی در نماز جمعه اشتباه است. ما در کشور حدود ۵۰۰ امام جمعه داریم و تعداد بسیار کمی از آنها وارد مسایل جناحی می شوند.

ریحانه طباطبایی: اگر در هشت سال دولت احمدی نژاد منقدان کار چندانی با دولت نداشتند، چرا که دولت تا چند ماه مانده به پایان فعالیت هایش مورد تایید آنان بود. اما دولت حسن روحانی به همان مشکل دولت سید محمد خاتمی دچار شده است. سیاست های فرهنگی، خارجی و داخلی این دولت چندان مورد تایید امامان جمعه نیست و آنان حتی نسبت به خود حرفهای رییس جمهور نیز معترض هستند. در همین رابطه گفت و گویی با حجت الاسلام محسن دعاگو امام جمعه شمیرانات انجام داده ایم.

در اوایل دهه ۶۰ ائمه جمعه تهران از سران نظام بودند، رییس جمهور، رییس قوه قضاییه یا رییس مجلس خطیب نماز جمعه در تهران بودند و ماهی یک بار حوزه ریاستی شان را در نماز جمعه تبیین می کردند، اما اکنون دو دهه است که دیگر این اتفاق نمی افتد چرا و به چه دلیل این سیاست تغییر کرده است؟

امام جمعه دائم تهران مقام معظم رهبری هستند و ائمه جمعه موقت در حقیقت به صورت موردی نماز جمعه اقامه می کنند. حضرت آقا حکم امامت نماز جمعه تهران را از حضرت امام گرفتند و از آنجا که با حکم امام ایشان به امامت جمعه تهران منصوب شدند، آن را ادامه دادند. آقای هاشمی نیز مدت طولانی به عنوان امام جمعه موقت این نقش را ایفا می کردند، اما در زمان آقای احمدی نژاد که فضای نماز جمعه با تنش و تندروی ها همراه شد و در نمازجمعه به افراد توهین و به حیثیت و آبروی افرادی تعرض شد، آقای هاشمی دیگر خطبه های نماز جمعه را نخواندند. اگرچه ایشان اکنون رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و سال ها قبل از آن رییس جمهور و قبل تر رییس مجلس بودند اما با اتفاقاتی که رخ داده عملا ایشان سمت های قبلی را ندارند. اگر بر فرض امروز هم نماز جمعه را می خواندند به عنوان رییس مجلس یا رییس جمهور نخوانده بودند. در واقع عدم حضور مقامات کشوری دلیل خاصی ندارد.

حضرت آقا حکمی را به عنوان امام جمعه موقت تهران صادر می کنند تا فردی را به این سمت منصوب کنند. امام جمعه موقت اگر رییس مجلس بود، نماز جمعه می خواند و به طور طبیعی از حوزه ریاستی خود سخن می گوید. شأن امامت جمعه به حوزه ریاستی ربطی ندارد و این سنت نیز وجود نداشته است که افراد را به دلیل منصب ریاستی که داشته اند به عنوان امام جمعه انتخاب کنند. شرایط و ویژگی های امام جمعه خطیب بودن و داشتن قدرت تحلیل سیاسی و فرهنگی است و ارتباطی با مسئولیت سیاسی ندارد.

به نظر می آید در فلسفه نماز جمعه نیز تغییراتی رخ داده. قرار بود نماز جمعه وحدت بخش باشد و مسایل کلی کشور را حل کند اما امروزه به تریبونی برای دعواهای جناحی تبدیل شده است.. چرا خطبه های نماز جمعه به این سمت رفته است؟

طرح مسایل جناحی در نماز جمعه اشتباه است. ما در کشور حدود ۵۰۰ امام جمعه داریم و تعداد بسیار کمی از آنها وارد مسایل جناحی می شوند. اما من دقیقا نمی دانم شما کدام مساله را عرض می کنید.

برای مثال می توانیم نماز جمعه های تهران یا اصفهان یا مشهد را به طور شاخص در نظر بگیریم..

خب چه چیزی در آنها مطرح می شود؟

همین که مرتب در برابر سخنان رییس جمهور موضع می گیرند..

اینکه ربطی به جناح ندارد

یا اینکه جریان اصلاح طلبی را مورد نقد قرار می دهند. خب این مساله جناح بندی است دیگر؛ چرا دولت احمدی نژاد را در این حد مورد نقد قرار نمی دادند؟ خصوصا همین بحثهای که اخیرا بر سر بهشت و جهنم و مسائلی از این دست مطرح شده است.

رییس جمهور باید آمادگی لازم برای نقد شدن را داشته باشد و امام جمعه نیز هر کسی که باشد، چه در خطبه اول چه در خطبه دوم باید نقد کند. انتقاد مربوط می شود به اندیشه، انگیزه و عملکرد، اما اندیشه ای که ما آن را می دانیم یا خود آن را اقرار می کند. نقادی کار رییس جمهور ارتباطی با جناح بندی سیاسی ندارد ولی اساسا تعرض نادرست به رییس جمهور کار نادرست، غیر قانونی و ناسازگار با سیاست های کلی نظام است. مثال هایی که شما زدید در مورد به زور به بهشت بردن؛ حالا هر کسی که این مطلب را اظهار کرده باشد که با شلاق هم که شده مردم را به بهشت می بریم، باید در نظر گرفت که این سخن نامعقولی است که نه با منطق و نه با شرع سازگار نیست و در شأن امام جمعه نخواهد بود که سخن ناسازگار با عقل، منطق، شرع و قانون در نماز جمعه بیان کند ولی این موضوع ربطی به مسایل جناحی ندارد. فرضا امام جمعه ای در رابطه با حجاب احساس وظیفه کرده و به همین دلیل مسایلی را مطرح می کند این مساله مربوط به جناح بندی های سیاسی نیست بلکه به دلیل آن است که بعضی از عزیزان مطالعه نمی کنند و یا خود را از قبل برای خطبه ها آماده نکرده اند که سخنان منطقی بگویند و یا عصبانی می شوند و به این ترتیب اظهارات غیرکارشناسی بیان می کنند. این مطلب را همه می دانیم که هیچ کس را نمی توان به زور نمازخوان کرد تا چه برسد به اینکه بخواهیم او را با حجاب کنیم. مردم نه به زور به بهشت می روند نه به جهنم. عملکرد انسان مبتنی بر آزادی و قدرت انتخابش است. فرد آزاد است و انتخاب کرده مسلمان باشد و نماز بخواند و فرد دیگری آزاد است که انتخاب کند مسلمان نباشد و نماز نخواند، یا اینکه مسلمان هست اما انتخاب کرده که گناه کند، پس انتخاب بهشت و جهنم دست خود انسان است و این سخن از پایه اشتباه است چه امام جمعه آن را بیان کرده باشد چه رییس جمهور و چه فرمانده سپاه و چه فرمانده ارتش گفته باشند.

قبل از آنکه وارد سخنانآقای روحانی شویم می خواهم به بحثی بپردازیم که در ابتدا هم مطرح کردم و اینکه تریبون نماز جمعه به جای اینکه وحدت بخش باشد می تواند باعثبه وجود آمدن فضای تشنج هم شود؟

نماز جمعه جایگاه طرح مسایل ناسازگار با شرع و قانون نیست. هر مشکلی که در جامعه وجود داشته باشد باید در چارچوب شرع و قانون حل شود. نماز جمعه مکانی برای طرح مسایلی که در چارچوب دین و قانون نمی گنجد نیست. هر امام جمعه ای که این کار را انجام داده در واقع اشتباه کرده است حالا هر شأنی که بخواهد داشته باشد. نماز جمعه محل آفرینش یا تقویت جریان تندرو هم نیست، چنین چیزی اشتباه است و نماز جمعه نباید مروج تندروی باشد بلکه باید مروج اعتدال گرایی باشد. اما از آن طرف مسئولان اجرایی باید آماده شنیدن نقد ها از تریبون نماز جمعه باشند چراکه در نماز جمعه حتما باید نقد از مسایل فرهنگی گرفته تا سیاسی صورت بگیرد. تمامی کسانی که در نظام فعایت می کنند باید بدانند که ممکن است مورد نقد واقع شوند ولی تعبیر کلی شما را قبول ندارم چون ما ۵۰۰ امام جمعه داریم و از میان اینها، شاید دو یا سه تریبون درگیر اینگونه مسایل باشند.

مساله اینجاست که تریبون های تهران تاثیرگذار هستند

نه اینگونه نیست. همه تریبون ها تاثیرگذارند.

من به طور شاخص نام می برم

من کاری به اسامی ندارم بلکه، داوری کلی را قبول ندارم. نمی توان گفت اگر دو یا سه روحانی جریانی راه اندازی کرده اند و عملشان نامناسب است ما آن را به همه روحانیون نسبت بدهیم.

آیا شما به این امر قائل هستید که ائمه جمعه وارد مسایل سیاسی روز شوند؟

بله حتما.

گرایش سیاسی هم باید داشته باشند؟

ائمه جمعه نباید جزو جناح های سیاسی باشند و در واقع نباید تعارض جناحی داشته باشند و باید فراگیر بی اندیشند و موضع بگیرند. معتقدم حمایت از جناحی خاص یا مبارزه با جناحی دیگر در شأن امام جمعه نیست. امام جمعه مطعلق به اسلام، مسلمانان و نظام است و مواضع او باید ملی، جهان اسلامی و جهانی باشد.

با ائمه جمعه ای که جناحی برخورد می کنند چه کاری می توان انجام داد؟ آیا سیستمی وجود دارد که آنها را از برخوردهای جناحی منع کند؟

بله شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در ابتدا تذکر می دهد اما اگر موثر واقع نشد اقدام می کند.

شما خود به این امر قائل هستید که ائمه جمعه تهران جناحی برخورد می کنند؟

بعضی از خطبه های نماز جمعه، و لحن و موضع گیری های بعضی از ائمه جمعه را نمی پسندم و معتقدم که در نماز جمعه نباید کسی را تهدید کرد و حرف های سیاسی و فرهنگی سست زد. مواضع امام جمعه در هر عرصه ای باید متکی به اصول مستحکم دینی باشد و نباید بدون مطالعه سخن بگوید. هر نمازگزاری که یک ساعت وقت خود را در نماز جمعه می گذراند باید احساس کند که یک منفعتی نصیب او شده و تصور امام جمعه نباید این باشد که مردم تنها آمده اند که نماز بخوانند و ثواب ببرند، بلکه آمده اند نماز جمعه بخوانند که خطبه فرهنگی و سیاسی دارد و می خواهند از خطبه فرهنگی، بهره فرهنگی و از خطبه سیاسی بهره سیاسی ببرند. امام جمعه هایی که خطبه های آنان دارای ارزش فرهنگی و محتوایی نیست به مردم، اسلام و نظام ظلم می کنند.

اما این رویه در تهران تقریبا هرجمعه دنبال می شود و هیچ تصمیمی هم برای تغییر آن در نظر گرفته نشده است.

همانطوری که عده ای در نماز جمعه جمع می شوند و انگیزه ی تندروی در امام جمعه ایجاد می کنند، باید عده ای هم منتقد در برابر آن پیدا شوند که این رفتار را جمعه نقد کنند. اگر این انتقادها و اعتراض ها به مقام معظم رهبری برسد قطعا تاثیرگذار خواهد بود.

روزنامه ها و فضاهای عمومی هم می توانند خطیبان جمعه را نقد کنند؟

نقد کردن اشکالی ندارد و در روزنامه ها و فضاهای عمومی نیز می توان نقد کرد. تندروی امکان دارد در هر تریبونی رخ دهد و می توان آن را نقد کرد. هر کسی تندروی می کند باید آماده نقد شدن نیز باشد.

شما در صحبت هایتان از اعتدال در نماز جمعه صحبت کردید و آقای روحانی نیز با همین شعار در انتخابات پیروز شد. چطور می توان این اعتدال را در دین و نماز جمعه حفظ کرد؟

دین اسلام، دین اعتدال است. ما اگر به دین عمل کنیم یعنی به اعتدال عمل کرده ایم و دینداری به معنای اعتدالگرایی است.

آقای روحانی گفتند که به زور نمی توان کسی را به بهشت برد و از آن طرف بعضی از ائمه جمعه به شدت نسبت به این جمله رییس جمهور واکنش نشان می دهند. خب چطور می توان اینجا اعتدال را حفظ کرد؟

خب در اینجا حق با آقای روحانی است. دین آن چیزی نیست که توسط زور حمایت شود بلکه آن چیزی است که توسط منطق حمایت می شود. این سخن آقای روحانی درست است که نه به زور می توان کسی را به بهشت و نه جهنم و آن کسی که به زور می خواهد مردم را به بهشت ببرد عملا راه رفتن به جهنم را انتخاب کرده است چون سخنش منطبق بر دین نیست و خلافی را به دین نسبت می دهد.

شما فرمودید سازماندهی وجود ندارد؛ از قضا عده ای معتقد هستند این سازماندهی وجود دارد. مثلا در موضوع حمله به رییس مجلس در قم به هنگام سخنرانی در گزارش مجلس نام موسسه پرتو آمده بود.

می توانیم اینگونه بیان کنیم که گردانندگان این موسسه دارای این تفکرند و به فرض اگر موسسه ای چنین دیدگاهی داشته باشد دیدگاه افرادش به این صورت است. یک موسسه اساسنامه ای دارد و در آن رئوس فعالیت هایش مشخص شده اما برای کسی مشخص نکرده اند که سازمانی به وجود آورد و در کشور تندروی و کارهای غیرمنطقی کند. آقای مصباح یا افراد دیگر، فرقی نمی کند، در حوزه دین تندروی کردن اشتباه کرده است حالا می خواهد دارای هر درجه ای از علم و جایگاه سیاسی و فرهنگی در جامعه باشد. اساسا دین بر تندروی متکی نیست بلکه دین بر منطق و آگاهی متکی است. خدا در مورد دینش یک عبارتی دارد که می فرماید “لااکراه فی دین”؛ به این ترتیب مشخص می شود که جنس اجبار در دین راهی ندارد.

در کل نظر شما در مورد آقای مصباح و جبهه پایداری چیست؟ جریانی که به هر حال ۸سال از احمدی نژاد حمایت کرد و تفکرات مذهبی و دینی او را جلو برد اما پس از مدتی اختلافاتی میان آنها به وجود آمد و خواستند که مستقل رفتار کنند.

من هیچ زمانی از جریان جبهه پایداری آقای مصباح حمایت نکردم؛ البته در یک موردی که به ایشان اهانتی شده بود و مبنای نامعقولی داشت از ایشان دفاع کردم. تفکر و جریان آقای مصباح را تندرو می دانم بنابراین نه به آن باور دارم و نه از آن حمایت می کنم. سنخ تفکرات و مواضع سیاسی ایشان را معتدل و قابل دفاع نمی دانم. در زمان آقای خاتمی که مطبوعات وارد جریانهای سیاسی شده بودند یادم می آید که یک جنگ مطبوعاتی میان نشریه های وفادار به نظام با گروه هایی که مدعی بودند اما مومن نبودند به وجود آمده بود، آن زمان هرگاه آقای مصباح در نماز جمعه سخنرانی می کردند دلم می لرزید. ایشان موضعی می گرفت و آن موضع سوژه مطبوعات تندرو در حوزه اصلاح طلبی می شد. من جناح های سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب در چارچوب قانون اساسی را قبول دارم و همین طور احزاب سیاسی مانند حزب اعتدال توسعه یا هر حزب دیگری را ولی تندروی را به هیچ وجه تحمل نمی کنم. آن زمان همیشه نگران روش آقای مصباح بودم و ایشان را در مورد جهت گیری های سیاسی خیلی قوی نمی دانم زیرا عباراتی که به کار می برد مناسب نبودند. برای مثال می گفتند زبانتان بریده باد و همین عبارت سوژه ای برای جریان های تند اصلاح طلبی میشد. تندروهای سازماندهی شده در جبهه اصلاح طلبی از عبارات آقای مصباح به عنوان ابزاری برای حمله به جریان مقابل استفاده می کردند و آنچه مظلوم واقع می شد اصل نظام و خط امام بود. آقای مصباح یزدی از لحاظ اعتقادات دینی انسان معتدلی است و از لحاظ خط سیاسی هم در اصول عملکرد درستی دارد ولی مواضع ایشان از تندروی فاصله ای ندارد و در کاربرد عبارات و جمله ها یک نوع کج سلیقگی بخرج می دهد که این امر باعثمی شود فضای جامعه متشنج شود. از یک نقطه وقتی فریادی بلند شود، آن فریاد می خواهد خود را با مواضع مقابل یکی کند به همین دلیل جبهه مقابل را نیز وادار می کند تا فریاد بزند و نتیجه آن می شود که هر دو جریان درگیر تندروی می شوند. به نظر من مواضع و عملکرد آقای مصباح از تندروی پاکیزه نیست و کسانی هم که در مقابل ایشان ایستادگی می کنند آنها هم متاسفانه تندروی می کنند و مواضع ایشان را معتدلانه و منصفانه نقد نمی کنند. باید در حوزه نقد انصاف داشت و واقع بین بود. اگر آقای مصباح و جبهه ایشان دارای نقاط قوت است باید آن نقاط قوت دیده شود و نقاط ضعفش مورد انتقاد قرار بگیرد. نقد به این معناست که زشتی و زیبایی و هرچه هست همه شفاف شوند، ولی این اتفاق در جریان مقابل هم رخ نمی دهد.

می توان گفت که به نوعی این جریان بنیادگرایی اسلامی است؟

اصلا ما چیزی به عنوان بنیادگرایی اسلامی نداریم. اسلام همه بنیادی و ریشه ای است. اسلام امر غیربنیادی

ندارد. شما زمانی که به مطالعه قرآن می پردازید می بینید قرآن تعریف می کند “لا ریب فیه” به این معنا که

در قرآن هیچ مطلبی مبتنی بر تردید وجود ندارد و همه پیام های قرآن مبتنی بر قطعیت و یقین است.

این طیف برای جمهوری اسلامی خطرناک نیست؟

من تندروی را بزرگترین خطر برای نظام و اسلام می دانم. در مورد جبهه ها قضاوت نمی کنم که تند

هستند یا خیر. در مورد آقای مصباح هم عرض کردم اصول اعتقادی و کلیات مواضع سیاسی ایشان صحیح است

ولی در مورد همه این موارد تند حرکت می کنند.

برگردیم به صحبت های رییس جمهور. چرا این سخن که نباید مردم را به زور به بهشت برد و شما هم

آن را تایید می کنید از سوی بعضی از روحانیون مورد حمله قرار گرفت؟

اگر از خود آقایان این سوال را بپرسید به شما جواب خاص خود را می دهند، ولی من اعتقاد خود را بیان می کنم. معتقدم یا مطالعاتشان از اسلام عمیق نیست و اسلام را خوب نمی شناسند یا نمی خواهند مواضعشان درخط اعتدال قرار بگیرد و یا در تندروی سیاسی منافع و مصالحی شخصی و گروهی را سراغ دارند و به همین دلیل از آن استقبال می کنند. عمدتا مواضع تند توسط کسانی استفاده بیان می شود که می دانند تندروی اشتباه است ولی منافع و مصاحی دارند یا نمی دانند تندروی غلط است. اینها مطالعاتشان از اسلام عمیق نیست و نسبت به آن شناخت ضعیفی دارند.

در این یک سالی که آقای روحانی به عنوان رییس جمهور انتخاب شده اند تغییری در حوزه حجاب به وجود نیامده است یعنی خانم ها همان گونه که در زمان آقای احمدی نژاد از منزل خارج می شدند امروز نیز به همان شکل هستند اما عده ای تازه به این فکر افتاده اند که در میدان فاطمی تظاهرات حجاب راه بیندازند و از تریبون های خود اعلام می کنند که اگر توافقات هسته ای ژنو به وقوع بپیوندد اولین ثمره آن بدحجابی است. چرا این صحبت ها در ۸ سال گذشته نبود؟

این ادعا که اگر توافق ژنو صورت بگیرد، ثمره آن بی حجابی یا بد حجابی است سخن جاهلانه و غیر منطقی است. و به نظر من نمودار بی سوادی و کم خردی و احتمالا غرض ورزی شعاردهندگان است. مساله حجاب هیچ ربطی به مذاکرات هسته ای ندارد، زیرا این یک گفتگوی سیاسی است که یا به نتیجه می رسد یا نمی رسد. معتقدهستم دولت آقای روحانی و ملت ایران باید خود را آماده نگه دارد و برنامه هایشان را به گونه ای سازماندهی کند که مذاکرات هسته ای اگر به نتیجه هم نرسید بتوانند با قدرت و عزت تمام امور کشور را اداره کنند. به عبارت دیگر ما نباید همه چیز را به مذاکرات هسته ای گره بزنیم. پس سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تولید، صادرات، واردات، اشتغالزایی، کارآفرینی و تامین شبکه سلامت باید بر ساختار تولید و اقتصاد ملی خودمان متکی باشد و آن را به گونه ای ساماندهی کنیم که اگر مذاکرات هسته ای به هیچ نتیجه ای هم نرسید، تاثیری بر ما نگذارد. من معتقدم باید اینگونه تصور کنیم که اصلا مذاکراتی در کار نیست(مذاکرات وجود دارد و من معتقدم که به توافق هم می رسد) و به کار خود برسیم. این تصور که اگر مذاکرات توفیق یابد این نتایج را دارد و اگر توفیق نیابد آن نتایج را دارد، از اساس اشتباه و نشانه بی سوادی و کم خردی است. چه ارتباطی وجود دارد میان یک گفتگوی سیاسی پیرامون فناوری صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی با اینکه در وضعیت حجاب چه تغییری به وجود آید

حالا چرا این عده امروز به این فکر افتادند که تظاهرات حجاب برپا کنند؟

تندروها هنر و سرمایه ای ندارند که بتوانند توسط آن جامعه را به سمت خود جذب کنند، آنها اساسا منافع خود را در فضای درگیری و تندروی می بینند. تندروها در ابعاد مختلف تلاش می کنند فضای متشنجی ایجاد کنند و در فضای درگیری و جنگ های سیاسی، فرهنگی و اعتقادی می توانند خودنمایی کنند. استادی که نمی تواند با شاگرد خود بحثمنطقی کند و نمی تواند شاگردش را قانع کند، در پایان برای اینکه خودی نشان دهد با ناسزا یا توهین سعی می کند طرف مقابل را از میدان خارج کند. تندروها نیز با تندروی، توهین و فحاشی و با ایجاد فضای متشنج قصد دارند خودی نشان دهند و بگویند که ما هم هستیم. من این جریان را جریان درستی نمی دانم.

همایش هایی چون همایش دلواپسی را هم در همین راستا ارزیابی می کنید؟

من آن را هم در همین جریان می دانم و اساسا معتقدهستم که نباید چیزی به عنوان دلواپسی وجود داشته باشد. گروهی که مذاکره می کنند، گروه قوی و سالمی است وجریان کلی نیز توسط مقام معظم رهبری هدایت می شود. جناب آقای دکتر روحانی نیز به منافع و مصالح ملی وفادار است و هرگز از دستورات رهبری تخلف نمی کند. ریشه دلواپسی در واقع نادانی؛ ناآگاهی و انحراف سیاسی است. گروه هایی که معتدل نیستند اگر نتوانند تندروی کنند چگونه می خواهند ادامه حیات دهند و خودنمایی کنند؟ آنها جذب سمپاد و هوادار را در تندروی ها جستجو می کنند.

شما مدتی منتقد دولت اصلاحات و مسایل داخلی آن زمان بودید و تقریبا در تمام ابعاد نیز دولت احمدی نژاد را هم به تندی نقد می کردید، این یک سال ریاست جمهوری اقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

مواضعم نسبت به جریانی موسوم به اصلاحات و جریان مدعی اصولگرایی هیچ تغییری پیدا نکرده است. اگر مسئولان زمان آقای خاتمی روی کار بیایند و همان کارها را تکرار کنند، دوباره انتقادهای من نیز شروع می شود و اگر دولتی هم با همان شاخص های دولت آقای احمدی نژاد سر کار بیاید همان انتقادها محفوظ است. انتقاد من به دولت آقای خاتمی از ابعاد دیگری بود و به دولت آقای احمدی نژاد از ابعاد دیگر؛ هر دو دولت دارای نقاط ضعف و قوتی بودند ولی من آقای احمدی نژاد و جریانی که ایشان رهبری می کردند را وفادار به نظام و ولایتمداری نمی دانستم الان هم نمی دانم. معتقد هستم فتنه های ۸ سال گذشته را آقای احمدی نژاد به وجود آورد. یک بار در برابر این سوال که آیا شما سران فتنه را قبول دارید و نظرتان درباره آنها چیست، اظهار کردم که این سه فتنه یک سر بیشتر ندارد و آن هم فقط آقای احمدی نژاد است. من ایشان را در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی صداقت به ولایتمداری قبول نداشتم و معتقد بودم هر چه درباره این جریان گفته می شود غیرواقعی است. اما در مورد جناب آقای دکتر روحانی؛ ایشان هم اشکالات اساسی دارد به این معنا که انتقادات اساسی به ایشان وارد است. رییس جمهور در حوزه گفتگو، مذاکرات هسته ای و بسترسازی برای مذاکرات هسته ای انصافا موفق عمل کرده است. سد ایجاد شده در مقابل مذاکرات شکسته شد و مذاکرات شکل گرفت، که این خود یک توفیق بود، همین که افزایش تحریم ها متوقف شد، یک توفیق بزرگ بود. رژیم صهیونیستی یک سدی در مقابل مذاکرات ایجاد کرده بود و نمی خواست مشکلات هسته ای ایران در نظام بین المللی حل شود و ایران بتواند در چارچوب قوانین بین المللی بدون تحمل فشار به کار خود ادامه دهد، این سد را آقای روحانی از میان برداشت. ایشان در مواضع سیاسی و فرهنگی نیز انصافا اعتدالگراست. از همان ابتدا شعار ایشان اعتدال بود و تا امروز نیز به شعار خود پایبند بوده اند و این نکته دوم قوت آقای روحانی است. نکته سوم این است که ایشان از ادبیات سیاسی متناسب با شأن ملت ایران استفاده می کند. در گذشته ادبیات سیاست خارجی ما اصلا متناسب با شأن ملت ما و دین ما نبود. نکته چهارم این است که اگر جایی اشتباه می کند شجاعت پذیرش اشتباه را دارد. این تواضع در او وجود دارد که از ملت عذرخواهی کند همان طور که در مورد سبد کالا این اتفاق افتاد. آقای دکتر روحانی ملت را امیدوار کرد و فضا را تا حدودی برای ایجاد درگیری بست و فضای مدارا و گفتگو را هم در داخل و هم در خارج توانست باز کند. اینها از نقاط قوت آقای روحانی بود و تا حدودی هم توانست مسایل اقتصادی را کنترل کند. اما آقای روحانی در پاکسازی بدنه اجرایی از عوامل جریان انحرافی نتوانست موفق عمل کند. ایشان در طرح سبد کالا یک اشتباه بزرگی انجام داد چون سبد کالا عادلانه توزیع نشد و خانواده ۱۰ نفره و یک نفره هر دو یک سبد دریافت کردند. جامعه هدف خوب مشخص نشده بود و روش تقسیم سبد کالا به ملت روش مطالعه شده، کارشناسی و مناسبی نبود. در واقع همان طور که از نام یارانه برمی آید، هدف یاری رساندن به مستضعف است. اگر ما قشری به عنوان قشر آسیب پذیر تعریف می کنیم باید یارانه دریافتی، آسیب پذیری آن قشر را کاهش دهد. ایشان در سازماندهی جریان یارانه متاسفانه توفیق چندانی نداشتند. باید جامعه هدفشان را از قدر مطلق مشخص می کرد و به آنها یارانه پرداخت می کرد و بعد افراد نیازمند دیگر را شناسایی و برای انها تشکیل پرونده می داد و تحت پوشش قرار می گرفتند. دولت باید بازنشسته ها، افراد تحت پوشش کمیته امام، بهزیستی، بنیاد شهید و جانبازان، و موسسات خیریه رسمی کشور را به عنوان قدر مطلق که یقینا نیاز به یاری دارند انتخاب می کرد و به آنها یارانه می داد و یارانه مابقی را قطع می کرد. این دو قشری را که عرض کردم را هم شناسایی و بعد به لیست اضافه می کرد. کسانی را که نیاز ندارند از لیست حذف می کرد و کسانی که نیازمندند اما شناسایی نشده اند را به جمع نیازمندان اضافه می کرد.

شکل اقدام آقای روحانی در رابطه با پرداخت یارانه منطقی نبود. ایشان همه ملت را طلبکار و خودش و دولت را بدهکار کرد، بعد با روش هایی می خواست کسانی را که بی نیازند از دریافت یارانه منصرف کند که البته با ادبیات مناسبی نیز همراه نبود. اگر دولت بتواند در قالب شبکه سلامت، یارانه را به همه ملت برساند و بعد یارانه خاصی را به افرادی که ذکر کردم بدهد که احتمالا جمعیت آنها بالای ۲۰ میلیون نمی شود و بقیه بودجه یارانه و در واقع درآمد ناشی از آن را صرفه جویی و یا صرف کارهای اساسی کشور کند توانسته جریانی خوبی به وجود آورد. اما واقعیت این است که دولت آقای دکتر روحانی نیاز به کمک دارد و منتقدها نباید تصور کنند که اگر دولت ناموفق شود آنها موفق می شوند و مردم دوباره به احمدی نژاد بازگردند. طرفداران جریان های تندروی در کشور باید بدانند که اگر دولت آقای دکتر روحانی ناموفق شود قطعا جریان آقای احمدی نژاد نیز به قدرت نخواهد رسید. ملت با آن جریان قهر کرده و از آن فاصله گرفته اند. ضربه زدن به دولت، ضربه زدن به ملت است بنابراین همه باید به دولت کمک کنند و نقدهای سازنده به دولت کنند چه آقای روحانی خوشحال شود چه ناراحت.

در حوزه سیاست داخلی هم فرمودید که ایشان جانب اعتدال را رعایت کرده، بخشی از مطالبات مانند رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، باز شدن فضای مطبوعاتی، برداشته شدن فضای امنیتی هنوز محقق نشده است. فکر می کنید دلیل آن چیست؟

البته این مسایل در حوزه کار دولت نیست.

ولی آقای روحانی وعده آن را دادند

این وعده ها نمی تواند، خارج از چارچوب قانون صورت بگیرد. کسی که وعده می دهد پیش بینی سیاسی می کند که آیا در چارچوب قانون قابل تحقق هست یا نه ولی خودش نمی تواند وعده ای در رابطه با زندانیان سیاسی بدهد. زندانی یک تعریفی دارد و دارای پرونده و شرایطی بوده که برایش محکومیتی در نظام قضایی صادر شده و نظام قضایی در حوزه اختیارات دولت نیست، خدمات رسانی به نظام قضایی از وظایف دولت است. تصمیم گیری در حوزه قضا مربوط به قوه قضاییه می شود. معتقدم که اگر این وعده به آن شکلی که باید و قابل انتظار است تحقق پیدا نکرده نتیجه تندروی ها در حوزه سیاسی است. زندانی سیاسی عنصری است که باید بدانند اگر او را آزاد کنند، فضا آرام یا متشنج می شود. من جان کلام را می گویم حالا پرونده هر کسی می خواهد باشد. این امکان وجود دارد که دستگاه های تصمیم گیر با تکیه بر ابزار دیگری و استفاده از اختیارات دیگری گشایشی در فضای سیاسی به وجود آورند این امر جزو اختیارات آنهاست و می خواهند از این اختیار استفاده کنند ولی به اعمال آن اجباری ندارند. بنابراین به فضای سیاسی توجه می کنند که آیا جواب می دهد یا نه. اگر تشخیص دهند که اگر زندانیان را آزاد کند فضا آرام می شود، پس آزاد می کنند اما اگر ببینند فضا متشنج تر می شود پس آزاد نمی کنند. حالا چه کسی بیشتر فضا را خراب می کند که دستگاه قضایی یا مسئولان دست اندرکار نتوانند به تصمیم گیری برسند که از اختیارات خودشان بین ۰ تا ۱۰۰ استفاده کنند؟ جواب ساده است: جریان تندرو در جبهه های مدعی اصلاح طلبی و اصولگرایی. تندروهای جریان اصولگرایی می گویند که آزاد نکنید اما تندروهای جریان اصلاح طلبی می گویند که آزاد کنید. حالا هرچه قدر که صدای تندروی های این دو جریان بیشتر شود مسئولان در تصمیم گیری مرددتر خواهند بود. نمی دانند آزاد کنند چه اتفاقی می افتد؟ باید به شرایط مطمئنی برسند تا از اختیاراتشان برای ایجاد گشایش استفاده کنند این اختیار را نمی توان به آقای دکتر روحانی منسوب کرد که موفق بوده یا نبوده است. اگر جریان تندرو در اصلاحات مقداری آرامتر شود اثرگذارتر خواهد بود. برای مثال می خواهم عرض کنم یک چهره مدعی اصلاح طلبی از خارج وارد ایران شد و بلافاصله یک جلسه ای برگزار کرد و تصور کرد دیگر همه چیز تمام شده و در جریان منافع سیاسی او در حرکت است. اظهارات خلاف شرع و قانون و عقل بیان کرد و فضا را ملتهب کرد به گونه ای که هر انسان معتقد به نظام و امنیت داخلی به این نتیجه رسید که اگر این جریان به همین شکل حرکت کند از امنیت کشور کاسته و دچار مشکل و بحران می شود.

این تندرویها اصلا مفید نیست و تصمیم گیری ها را مشکل می کند. تجربه مدعی اصولگرایی نیز به همین صورت است و تندروی های آنان باعثمی شوند نتوان از حق هم دفاع کرد. تندروها آنقدر نادرست از حجاب اسلامی دفاع می کنند و با شیوه های غلطی وارد میدان می شوند که ممکن است در ذهن بعضی اصل آن را زیر سوال ببرند. اصل آن درست و قانونی است ولی روش هایی که آنها به کار می برند، عکس العمل معکوس دارد.

چرا طیف های منتقد و حامیان دولت به نماز جمعه دعوت نمی شوند؟ و تریبون را قبل از خطیب نماز در اختیار ایشان قرار دهند؟

به منتقدین دولت یا حامیان دولت؟

نه برای مثال کسی که منتقد سیاست های کلی است نه اینکه مخالف یا معاند باشد بلکه کسی که در چارچوب نظام است اما انتقاد دارد. برای مثال در ۸ سال گذشته خیلی شاهد بودیم که حامیان دولت از تریبون نماز جمعه استفاده و از وزرای خود دفاع می کردند ولی در دوران آقای خاتمی یا امروز این مساله کمتر دیده می شود؟

ببینید سخنرانی در نماز جمعه متناسب با مناسبتی است که پیش می آید و مسئول دستگاهی که در آن مناسبت و شکل گیری آن نقشی دارد. برای مثال سالروز فتح خرمشهر از کسی دعوت به سخنرانی می شود که در مورد آزادی خرمشهر اطلاعاتی دارد یا اگر فضای اقتصادی کشور ایجاب کند تا مسایلی برای مردم روشن شود رییس دستگاه اقتصادی که می تواند افکار عمومی را توجیه کند او به سخنرانی دعوت می شود. ممکن است دراین حوزه چون منتقد است دقت کافی نمی شود ولی روال کلی را حفظ کردند که اگر در جمعه ای مناسبتی وجود دارد دعوت شود از آن فرد که او صحبت کند.

آیا این امر هم درست است که برای ائمه جمعه بولتن تهیه می شود؟

نه این دروغ است. یک مجله ای در مورد صاحب نماز جمعه توزیع می شود یا کارهایی است که تشکیلات سیاست گذاری انجام می دهد و آن هم به عنوان مرجع مطالعاتی تا ائمه جمعه با توجه به مناسبتی که پیش می آید اطلاعات آن حوزه را داشته باشند ولی چیزی نیست که مجبور شود و بخواهد در خطبه های نماز جمعه مطرح کند.

اجباری نه ولی از آن نوع بولتن هایی که سپاه تهیه می کند اعم از بریده های روزنامه ها و انحراف از داستان واقعی..

نه ببینید هر کسی می تواند برای ائمه جمعه کتاب بفرستد

ولی سازماندهی شده وجود ندارد؟

نه سازمان و تشکیلاتی وجود ندارد که ائمه جمعه آن هفته چه چیزی را مطرح کنند در خطبه اول و دوم وجود ندارد.

نه اینکه چیزی مطرح کنند برای مثال ناخودآگاه یک نوع خط دهی باشد برای مثال اگر آقای روحانی حرفی زده سر و ته آن را بزنند و فقط وسط ان را بگویند.

شما اگر در طول روز ۵ تا روزنامه را مطالعه کنید باید بگوییم آن روزنامه به شما خط می دهد نه بلکه یک منبع مطالعاتی است که برای مطالعه مرجع به حساب می آید. افراد مطالعه می کنندو اگر مطلبی را دوست داشته باشند در ذهن می سپارند و اگر دوست نداشته باشند نه مطالعه می کنند و نه آن را در ذهن می سپارند. هیچ سازماندهی وجود ندارد که به ائمه جمعه چیزی القا شود نه از لحاظ مواضع سیاسی و فرهنگی نه از لحاظ محتوای علمی.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز