جان ظریف در خطر است؟
زود خشمی، که از ویژگیهای نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل میشود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید.
در گزارش دادگاه ترور سعید حجاریان، وقتی از یکی از متهمان پرسیده میشود که «چرا پذیرفتید که در ترور سعید حجاریان نقش داشته باشید؟» متهم پاسخ میدهد: «به ما گفتند سعید حجاریان برای براندازی نظام تلاش میکند»
مساله ترور حجاریان که اتفاقا به سالگرد آن در بیست و دوم اسفند ماه هم نزدیک هستیم، جدای از بسیاری ترورهای دیگر در دهههای گذشته نیست. به «حلقه ترور شهر ری» هم که نگاه کنید چندان جدا از باقی حلقههای ترور که در سالهای اخیر شاهد آنها بودیم نیستند. کم سوادان زود خشم موتور سوار که شنیدن این که کسی «برای براندازی تلاش میکند» را برای اقدام به قتل کافی میدانند.
هر چند مطالعه حلقههای ترور کار بی فایدهای نیست، اما مطالعه مسیری که به تشکیل حلقههای ترور ختم میشود موثرتر است. بدگویی بی پشتوانه از این و آن، متهم کردن آنها به اتهاماتی که تاوان آنها بسیار سنگین است، روضه خواندن در گوش افرادی که توانایی تشخیص خوب و بد و اندکی شهامت و درک اخلاقی ندارند، مسیری است که نه تنها در ترور حجاریان، بلکه در بسیاری ترورهای دیگر هم طی شده و میشود.
حالا نگاهی سرسری به همین اطراف خودتان بیاندازید، در جلسات ریاست جمهوری افرادی با خیال راحت از جا بلند میشوند و او را با تندترین ادبیات خطاب قرار میدهند. در تجمعهای از پیش برنامه ریزی شده در خیابانهای نزدیک پاستور، پزشکیان را به «افساد فی الارض» متهم میکنند که مجازات آن در قانون جذایی فعلی اعدام است. علیه ظریف پلاکاردهایی بلند میکنند که روی آن نوشته شده است: «ظریف آمریکایی اعدام باید گردد»، «ظریف ضد ایران، ضد حجاب، ضد پیشرفت، ضد امنیت ملی»، «ظریف عامل نفوذ، همتی عامل گرانی»، «ظریف خیانت میکند، موساد حمایت میکند»، «ظریف ایران فروش»، «ظریف شریک جولانی علیه وطن» و ....
اینها البته همه پس از آن است که برخی رسانههای وابسته به جریانهای سیاسی شکست خورده در انتخابات، دم به دم ظریف را به خیانت متهم میکنند و خواهان برخورد با او میشوند و با این وجود نه از طریق مجاری رسمی اتهامی مطرح میشود، نه دادگاه و مدعی العموم، یا حتی مدعی خصوصی پیش میآید و شکایتی مطرح میکند که به آن رسیدگی شود!
تشدید و تند کردن فضا علیه دولت و کارگزاران آن در خیابانها در تجمعهای از پیش هماهنگ شده، همان اتفاقی است که یک بار در دوران دولت اصلاحات، و یک بار هم در جریان حوادث سال ۹۶ در دولت روحانی رخ داده است. چه تضمینی وجود دارد که بی توجهی در آرام کردن و کنترل فضا، یا برخورد قانونی با آنچه که در خیابان در حال رخ دادن است به حوادثی که کسی مایل نیست به آنها فکر کند و احتمال آنها را به زبان بیاورد ختم نشود؟
زود خشمی، که از ویژگیهای نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل میشود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید. با این حال باید این احتمال را هم در نظر گرفت که شاید ناموخته ما باشیم، و دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و نظارتی همچنان کنترل اوضاع را در دست داشته باشند که البته احتمالی دور از نظر هم نیست.