خبرگزاری کار ایران

شکستن باورهای غلط درباره اهدای خون زنان/ نیلوفر جعفری، ۳۰ سال سن و ۳۰ بار اهدای خون

شکستن باورهای غلط درباره اهدای خون زنان/ نیلوفر جعفری، ۳۰ سال سن و ۳۰ بار اهدای خون
کد خبر : ۱۵۷۸۱۶۰

یکی از اهداکنندگان مستمر خون می‌گوید: «تا امروز، ۳۰ بار خون اهدا کرده‌ام. به طور مرتب هر چهار ماه یک‌بار برای اهدای خون اقدام می‌کنم و در این میان چند مرتبه هم به فاصله‌ی دو ماه یک‌بار پلاکت اهدا کرده‌ام. در دوران پاندمی کرونا هم در این زمینه فعال بودم و حتی جهت تحقیقات برای اهدای پلاسما مراجعه کرده بودم.»

شاید الان که این متن را می‌خوانید، «نیلوفر جعفری»، یکی از جوان‌ترین اهداکنندگان خون، در یکی از مراکز انتقال خون پایتخت حاضر شده و با اشتیاق مشغول اهدای خونی باشد که زندگی را به انسان‌ها هدیه می‌کند.

در کشور ما که اهدای خون از سوی زنان آمار بسیار پایینی - کمتر از ۱۰ درصد - دارد و افراد کمتری به انجام آن تمایل دارند، نیلوفر از سال ۱۳۹۶ تصمیم گرفت فرشته نجاتی باشد که قدم در این راه نهاده و به‌طور مداوم در انجام آن همت ورزیده است.

او که در امور خیر همواره پیشگام است، در روزهایی که هراس ابتلا به کرونا، شاید عاملی بازدارنده برای بسیاری از اهداکنندگان مستمر بود، با اهدای پلاسما و پلاکت خون، در این مسیر خوش درخشید و ناجی بیماران بستری در بیمارستان‌ شد.

گفت‌وگوی صمیمانه با نیلوفر جعفری، اهداکننده مستمر خون، را در ادامه بخوانید:

شکستن باورهای غلط درباره اهدای خون زنان/ نیلوفر جعفری، ۳۰ سال سن و ۳۰ بار اهدای خون

چند سال دارید و از چه سالی اهدای خون را شروع کردید؟

۳۰ ‌ساله‌ام و از سال ۹۶ اهدای خون را شروع کردم.

چالش‌هایی هم در این مسیر داشته‌اید؟

بله، در شروع فعالیت اهدای خون چالش‌هایی داشتم. با توجه به کمتر بودن نرخ اهدای خون از سوی زنان در ایران، به طور مشخص می‌توان به باوری اشاره کرد که در کشور ما خیلی مطرح است و آن این است که خانم‌ها نباید خون بدهند، چون باعث کم‌خونی و مشکلات دیگر می‌شود؛ از همین رو اقدام و استمرار در اهدای خون بین زنان خیلی باب نشده است. خود من هم در ابتدا با ممانعت اطرافیان مواجه شدم.

مورد بعدی این است که اوایل وقتی به مراکز اهدای خون می‌رفتم، پرستار یا پزشکِ خانم نداشتند. خب وجود نیروی خانم خیلی می‌تواند به راحتی و آرامش زنان در طول اهدا کمک کند. البته امروزه این مشکل تا حد بسیاری رفع شده است.

برنامه‌ی اهدای خون شما به چه شکل است؟ مرتب این کار را انجام می‌دهید؟

هر چهار ماه یک‌بار طبق برنامه‌ای که تنظیم کرده‌ام، برای اهدای خون اقدام می‌کنم. در این میان چند مرتبه هم به فاصله‌ی دو ماه یک‌بار پلاکت اهدا کرده‌ام. هم‌چنین در دوران پاندمی کرونا هم در این زمینه فعال بودم و حتی جهت تحقیقات برای اهدای پلاسما مراجعه کرده بودم.

حسابش دستتان هست که تا به امروز چند بار خون اهدا کرده‌اید؟

تا امروز که با شما گفت‌وگو می‌کنم، ۳۰ بار خون اهدا کرده‌ام و جزو جوان‌ترین اهداکنندگان مستمر خون در پایتخت هستم.

گروه خونی شما چیست؟

B منفی.

احیاناً در طول اهدا یا بعد از آن پیش آمده که حالتان بد شود، دچار ضعف یا مشکل دیگری بشوید؟

خوشبختانه هیچ‌وقت این اتفاق برای من نیفتاده است. چه در اهدای پلاکت و چه در اهدای خون، دچار هیچ مشکلی از نظر سلامتی نشدم. اتفاقاً من سعی کردم این موضوع را به همه دوستانم اطلاع دهم که اهدای خون خطری ندارد و باعث مشکلی نمی‌شود. قبلاً پیش آمده که با چند نفر از دوستانم قرار گذاشتم و خواستم باهم خون اهدا کنیم تا به آن‌ها ثابت کنم که هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

دوستانتان را تشویق کردید که به‌صورت مستمر به این کار بپردازند؟

بعضی افراد جهت کنجکاوی برای بار اول همراهی‌ات می‌کنند. بعضاً یکی دو نفر از دوستانم چند بار دیگر هم با من همراهی کردند ولی چون این دیدگاه غلط وجود دارد که اهدای خون برای زنان مناسب نیست، معمولاً خانم‌ها کمتر تمایل به انجام و تداوم این کار دارند.

لازم است به طور مؤثر اطلاع‌رسانی شود که این کار هیچ عارضه جانبی‌ای ندارد؛ تا اگر کسی برای اهدا مردد است، تردید او از بین برود. امروزه در اکثر مراکز پزشک خانم وجود دارد و اگر یک درصد مشکلی پیش بیاید، حتماً قابل رفع است.

خودتان مشوقی داشتید؟ چه شد که تصمیم گرفتید در این زمینه اینقدر پررنگ ظاهر شوید؟

من همواره سعی می‌کنم در امور خیر و مسئولیت‌های اجتماعی مشارکت کنم. سایر کمک‌های خیرخواهانه با جنبه مادی، اعم از اعطای نقدی یا خوراک و پوشاک، کارهایی هستند که شاید هرکسی بتواند انجام بدهد، یعنی عمومی‌تر است. ولی اهدای خون و گذشتن از چیزی که در بدن خودت هست، قدری سخت‌تر است، خصوصاً برای خانم‌ها.

من خودم اولین بار برای کسب تجربه و بیشتر برای ارضای حس کنجکاوی رفتم که ببینم چه می‌شود! ولی چون کم‌خونی نداشتم، مشکلی پیش نیامد و تجربه خوبی بود، مستمر این موضوع را ادامه دادم. روی تقویم تلفن همراهم همیشه یادآور تنظیم می‌کنم که رأس چهار ماه مطلع شوم و برای اهدای خون اقدام کنم. اینکه با چنین کاری بتوانیم به کسی کمک کنیم که به زندگی برگردد، واقعاً حس خیلی خوبی است.

متأهل هستید یا مجرد؟

مجردم.

از اعضای خانواده هم دعوت کرده‌اید که هم‌پای شما در این زمینه فعال باشند؟

چند باری پیش آمده، ولی متأسفانه به صورت مداوم نه. من معمولاً در هر جمعی، برای افراد شرایط اهدای خون را توضیح می‌دهم و اعلام می‌کنم که فلان روز برای اهدا می‌روم، هرکس تمایل داشت، با من بیاید. گاهی افراد همراهی می‌کنند ولی اینکه یک نفر مستمر همراهی کند نه، موفق نشده‌ام.

شاغل هستید؟

بله، من کارمندم.

از تجربیات‌تان در خصوص اهدای خون، برای همکاران و در محیط کار هم صحبت می‌کنید؟ واکنش‌ها چگونه است؟

در محیط کار نه خیلی، ولی در محیط خوابگاه و دانشگاه چرا؛ این کار را انجام داده‌ام. حتی در صفحه اینستاگرامم چند پست و استوری درباره این موضوع دارم؛ که به‌واسطه‌ی انتشار این مطالب حدوداً هفت - هشت نفر از افرادی که من را می‌شناختند، اطلاعات لازم را از من جویا شدند و حتی آدرس مرکز اهدای خون را گرفتند.

اشاره کردید در محیط خوابگاه و دانشگاه درباره این موضوع صحبت کرده‌اید؛ پس دانشجو هستید. در چه مقطعی تحصیل می‌کنید؟

فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی ارشد و الآن دانشجوی دکتری هستم.

در چه رشته‌ای؟

حقوق بین‌الملل.

حتماً در طول این سال‌ها خاطره‌ای دارید که یادآوری آن همیشه حس خوشایندی را در شما زنده کند؛ این حس خوب را با ما شریک شوید.

با کمال میل. موضوع خیلی جالبی که یک‌بار برایم پیش آمد، این بود که یکی از نوبت‌های اهدای خونم مصادف شد با ماه تولدم؛ که دو روز پیش از روز تولدم به مرکز انتقال خون مراجعه داشتم. در این مراجعه به من گفتند که «فشار خون شما پایین است و امروز نمی‌توانیم از شما خون بگیریم، فردا مراجعه کنید». من خیلی از این بابت ناراحت شدم و مدام به این فکر می‌کردم که مگر می‌شود، من این‌همه مدت آمده‌ام اینجا خون اهدا کرده‌ام و هرگز مشکلی نداشته‌ام.

دو روز بعد، یعنی روز تولدم، رفتم و وقتی داشتم فرم پر می‌کردم، همان لحظه به صورت اورژانسی اعلام شد که یک کودک نیاز به گروه خونی من دارد، تحت جراحی است و پلاکت می‌خواهد. آن روز گروه خونی هیچ‌یک از افراد حاضر در مرکز، B منفی نبود. همان لحظه داوطلب شدم و پرسنل خیلی سریع اقدام کردند که من بتوانم به آن کودک پلاکت اهدا کنم.

با توجه به اینکه دو روز قبل، کلی ناراحت بودم و غر زده بودم، بعد از اهدا حال خوبی داشتم و با خودم فکر کردم شاید مأموریت من چیز دیگری بود! اینکه روز تولدم در مرکز اهدای خون حاضر شوم و ناجی جان یک کودک باشم.

 بعد از اهدا، از حال آن کودک هم جویا شدید؟

بله. دو روز بعد از آن اتفاق، از بیمارستان با من تماس گرفتند و ضمن تقدیر و تشکر، اعلام وضعیت کردند که حال آن کودک خوب است.

از برخوردها برایمان بگویید؛ در مراکز انتقال خون برخورد پرسنل با مراجعان و حتی خود شما چگونه است؟

طبق تجربه فردی خودم، برخورد پرسنل و پزشکان در مراکزی که من مراجعه کرده‌ام، همیشه خوب و مطلوب بوده است. تا جایی که به چشم دیده‌ام، با سایر مراجعان هم با خوش‌رویی و شکیبایی برخورد می‌شود.

تا حالا برای خودتان پیش آمده که به خون نیاز داشته باشید؟

نه خوشبختانه.

این روزها که به علت سرما و آلودگی هوا، اهدای خون روند کاهشی پیدا کرده است، شما اخیراً برای اهدا مراجعه داشته‌اید؟

من باید اوایل این ماه برای اهدای خون مراجعه می‌کردم، ولی متأسفانه فرصت نشد. حتماً در روزهای آتی و در اولین فرصت با اشتیاق مراجعه خواهم کرد.

نکته‌ای هست که بخواهید به آن اشاره کنید؟

دوست داشتم یک نکته‌ای که برای خودم خیلی جالب بود را عنوان کنم؛ اعطای هدیه‌های کوچک، بیشتر با جنبه‌ی یادبود، خیلی روی تشویق افراد به ادامه‌ی این کار خیلی اثر دارد. هم به خود فرد حس خوبی منتقل می‌کند و هم ممکن است اطرافیان آن فرد را تحت تأثیر قرار دهد و مشوق آنها باشد.

منظورم از هدیه، چیز گران‌بهایی نیست؛ وسایل کوچکی مانند تقویم، دفترچه یادداشت، خودکار، لیوان و ... با یک یادآور و نشانه‌ای از اهدای خون.

من در یکی از مراجعاتم یک لیوان هدیه گرفته بودم؛ این لیوان وقتی روی میزم باشد یا جای دیگر، افراد متوجه می‌شوند که این هدیه از سوی سازمان انتقال خون است. یا یک خودکار که همیشه همراهم هست و هر وقت آن را به کسی قرض می‌دهم، توجهش به لوگوی سازمان انتقال خون که روی بدنه خودکار چاپ ‌شده، جلب می‌شود و سؤالاتی در خصوص اهدای خون از من می‌پرسد.

منبع خبر آنلاین
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز