خبرگزاری کار ایران

چگونه هورمون ها بر زندگی ما حکومت می‌کنند

چگونه هورمون ها بر زندگی ما حکومت می‌کنند
کد خبر : ۱۴۸۵۰۸۱

"آرنولد برتهولد" دانشمند آلمانی در سال ۱۸۴۹ میلادی متوجه شد که خروس‌های عقیم نشده در مقایسه با خروس‌های عقیم شده رفتار‌ها و ویژگی‌های فیزیکی خاصی از قبیل زاغ زدن یا رشد تاج و غبغب را از خود نشان نمی‌دهند. هنگامی که بیضه‌های برداشته شده خروس به شکم آنان پیوند زده شد و عروق جدیدی ایجاد شد این ویژگی‌های ثانویه بازسازی شدند. برتهولد مشاهده کرد که چیزی از بیضه‌ها به جریان خون منتقل می‌شود که این تغییرات را هدایت می‌کند. در واقع، آن چیز "تستوسترون" بود.

به نقل از نیواستیتسمن، نیم قرن به طول انجامید تا برای این مولکول‌های سیگنال دهنده نام "هورمون" با ریشه از یونان باستان به معنای "محرک" انتخاب شد. "ارنست استارلینگ" فیزیولوژیست بریتانیایی و "ویلیام بیلیس" شوهر خواهرش در سال ۱۹۰۲ میلادی حین مطالعه درباره هضم هورمون سکرتین را کشف کردند و این گونه تصور کردند که تنها توسط سیستم عصبی کنترل می‌شود و این فرضیه مطرح شد که مواد شبه سکرتین سایر فرآیند‌ها را نیز هماهنگ می‌کنند.

در دهه‌های پس از آن چندین جایزه نوبل برای شناسایی و جداسازی برخی از شناخته شده‌ترین هورمون‌های امروزی اعطا شدند از جمله برای استروژن، تستوسترون و پروژسترون. امروزه برچسب‌های ساده به آن هورمون‌ها اطلاق می‌کنیم برای مثال، ملاتونین به عنوان هورمون خواب، کورتیزول به عنوان هورمون استرس، اکسی توسین به عنوان هورمون نوازش که خود نشان دهنده دانش عمومی درباره نقش گسترده هورمون‌ها در عملکرد انسان هستند. با این وجود، چاپ کتاب "قدرت هورمون ها" نوشته "مکس نیودورپ" متخصص غدد در سال ۲۰۲۲ میلادی به زبان هلندی و اکنون ترجمه آن به زبان انگلیسی نشان می‌دهد که هر فردی تا چه اندازه در مورد میزان قدرت هورمون درکی ندارد.

هورمون‌ها که توسط غدد درون ریز ایجاد می‌شوند در خون و مایعات دیگر در بدن حرکت می‌کنند و اکثر آن‌ها "یک عملکرد تنظیم کننده مرکزی" دارند. هورمون‌ها می‌توانند فرآیند‌ها را به حرکت درآورند یا آن فرآیند‌ها را مهار کنند. "مرکز" هورمونی هیپوتالاموس و غده هیپوفیز هستند که در مرکز مغز در پشت کاسه چشم قرار دارند. "نیودورپ" می‌نویسد: "آن‌ها همراه با یکدیگر سیستم عصبی و غدد درون ریز مان را کنترل می‌کنند مانند ژنرال‌های ارتش که تمام نیرو‌ها را زیر نظر دارند".

از ۱۲ هفتگی جنین تا سنین بالای یک فرد هورمون‌ها جنسیت، بارداری، تولد، رشد، دمای بدن، خواب، ریتم شبانه روزی، گرسنگی، هضم و متابولیسم را تنظیم می‌کنند. در کتاب "قدرت هورمون ها" با توجه به فصول زمانی چگونگی افزایش، کاهش و تعامل هورمون‌ها با یکدیگر را در دوران بارداری، نوزادی، کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و دو مرحله متمایز از دوره‌های بعدی زندگی یعنی پس از ۶۰ سالگی و پس از ۸۰ سالگی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

توصیف تستوسترون و استروژن به عنوان هورمون‌های "مردانه" و "زنانه" به یک معنا گمراه کننده است. مردان و زنان هورمون‌های یکسانی دارند اگرچه نقش‌ها و سطوح آن هورمون بین دو جنس متفاوت است. برای مثال، هورمون محرک فولیکول (FSH) و هورمون لوتئینیزه کننده (LH) برای چرخه قاعدگی و بارداری حیاتی هستند. مردان نیز هورمون محرک فولیکول و هورمون لوتئینیزه کننده را تولید می‌کنند که نقش کلیدی در چرخه زندگی سلول‌های اسپرم دارند.

هم چنین، دانشمندان کشف کردند که آن دو هورمون پس از ۶۰ سالگی افزایش می‌یابند که علت آن کمک به تراکم استخوان، ذخیره چربی، دمای بدن و حافظه است. نوجوانی تنها زمانی نیست که هم مردان و هم زنان تغییرات هورمونی عظیمی را تجربه می‌کنند. نوزادان پیش از دو سالگی یک "بلوغ کوچک" را پشت سر می‌گذارند که طی آن بیضه‌های پسر (۲۴ برابر کوچک‌تر از یک مرد بالغ) می‌توانند سطوح هورمونی بزرگسالان را تولید کند و رشد فولیکول‌ها در تخمدان دختران باعث افزایش استرادیول در خون می‌شود که با میزان آن در زمان تخمک گذاری در یک زن قابل مقایسه است.

هنوز درک نشده که چرا این به اصطلاح "سیرک هورمونی" رخ می‌دهد، اما از نظر نیودورپ آن رخداد می‌تواند یک آزمون برای اتفاقات بعدی باشد. بزرگسالان هم چنین در دهه ششم عمرشان "دومین نوجوانی" حود را تجربه می‌کنند زمانی که مردان و زنان از نظر هورمونی شبیه‌تر می‌شوند. در زنان "تغییر گارد هورمونی" بدان معناست که تستوسترون کنترل استروژن را به دست می‌گیرد. آندروژن‌ها هنوز در مردان مسن غالب هستند، اما آن هورمون‌ها سه برابر بیشتر از سال‌های جوانی استروژن دارند.

هورمون‌های جنسی در ۸۰ سالگی بیش‌تر کاهش می‌یابند که باعث کاهش کیفیت عضله و اختلال در عملکرد عصب بینایی و گوش می‌شود. در این سن کیفیت خواب نیز بدتر می‌شود و ریتم شبانه روزی که تولید هورمون‌ها را در یک دوره ۲۴ ساعته تعیین می‌کند مختل می‌شود.

"نیودورپ" می‌نویسد: "این از دست دادن انعطاف پذیری هورمونی یک پیش بینی قابل اعتماد برای زوال عقل و مرگ زودرس است". زنان می‌توانند یائسگی و به طور بالقوه بارداری را به این فهرست از افزایش‌های هورمونی تغییر دهنده زندگی بیافزایند. در دوران بارداری نیاز به هورمون‌ها به حدی است که اندازه غده هیپوفیز دو برابر افزایش می‌یابد. همه چیز از متابولیسم شما (لاکتوژن جفتی انسان تضمین می‌کند که مادر برای انرژی خود چربی می‌سوزاند و قند‌های ساده را برای رشد کودک باقی می‌گذارد) تا سیستم ایمنی تان (در سه ماهه سوم پروژسترون قدرت دفاعی بدن را کاهش می‌دهد تا به جنین حمله نکند) به طور موقت تغییر می‌کنند. پس از زایمان دو سال به طول خواهد انجامید تا سطح هورمون‌های مادر به تعادل معمول خود بازگردد.

نیودورپ در کتاب اش اشاره می‌کند که پدران نیز دچار تغییرات هورمونی کوچک تری می‌شوند: سطح تستوسترون در سه ماهه آخر بارداری کاهش می‌یابد و پس از تولد دوباره کاهش می‌یابد احتمالا به این دلیل که هورمون مردانه "می تواند پرخاشگری فیزیکی را تشدید کند و میل جنسی را افزایش دهد ویژگی‌هایی که ترجیح می‌دهیم در پدران جدید نبینیم".

او هم چنین معتقد است که مردان نوعی یائسگی را تجربه می‌کنند: کمبود آندروژن در مردان سالخورده. سطح تستوسترون به طور ناگهانی متوقف نمی‌شود، اما از سن ۳۰ سالگی حدود ۱ درصد در سال کاهش می‌یابد. با این وجود، دستورالعمل سرویس سلامت ملی بریتانیا اشاره می‌کند که برخی از مردان در دهه‌های چهارم و پنجم عمرشان گزارش داده اند که تغییرات در تحریک پذیری، افسردگی و از دست دادن میل جنسی را تجربه کرده اند.

شگفت انگیزترین نکته ذکر شده در آن کتاب نقش هورمون‌ها در اشتها و هضم غذاست که درک آن می‌تواند در حل اپیدمی چاقی موثر باشد. سوماتواستاتین و گرلین آزاد شدن تدریجی غذا از معده به روده کوچک را کنترل می‌کنند. پپتید ۱ شبه گلوکاگون و کوله سیستوکینین باعث تولید شیره‌های گوارشی می‌شوند. پپتید YY (۳-۳۶) برای سیگنال دادن هنگامی که دستگاه گوارش پر است آزاد می‌شود. کورتیزول قند خون را در پاسخ به استرس درک شده افزایش می‌دهد. هورمون‌های تیروئید متابولیسم ما را بالا یا پایین می‌کنند. انسولین به سلول‌ها کمک می‌کند از گلوکز موجود در جریان خون به عنوان انرژی استفاده کنند و لپتین که توسط سلول‌های چربی تولید می‌شود اشتها را سرکوب می‌کند.

ممکن است فکر کنید این تعامل ظریف برای جلوگیری از چاقی و خطرات سلامتی ناشی از آن موثر است. با این وجود، در عمل این گونه نیست. برای مثال، اگر وزن کم کنید سلول‌های چربی کوچک می‌شوند بدان معنا که لپتین کمتری تولید می‌کنند. بنابراین، کم‌تر احساس سیری می‌کنید و گرلین که سیگنال خالی بودن معده را نشان می‌دهد در غلظت‌های بالاتری در خون افراد چاق وجود دارد.

"نیودورپ" می‌نویسد:"به نظر می‌رسد بدن ما تمام تلاش خود را برای حفظ وزن افزایش یافته انجام می‌دهد". در سطح تکاملی این عملکردی منطقی است: بدن دفاعی در برابر کمبود احتمالی آماده می‌کند. انسان‌ها از دیرباز برای یافتن غذا به شکار می‌رفتند و در جستجوی کالری کل جهان را مملو از جعیت خود ساختند. بسیاری از ما در طول زندگی مان سنگین وزن‌تر می‌شویم و کسانی که وزن کم می‌کنند اغلب برای حفظ آن در حال تلاش هستند گویی یک نوع ترموستات داخلی داریم که وزن ما را دقیقا در سطح مناسب نگه می‌دارد: وزن تعیین شده. بدن شما برای حفظ این وزن "درست" کار می‌کند که اگر به طور مداوم پرخوری کنیم می‌تواند افزایش یابد".

نتایج برخی از مطالعات حیوانی این موضوع را تایید می‌کنند. با این وجود، اگرچه نیودورپ آن را به عنوان یک واقعیت مشخص شده ارائه می‌کند، اما نظریه "نقطه تنظیم" در ارتباط با وزن به عنوان یک نظریه باقی مانده و آزمایش‌های بالینی اندکی در مورد قابل تعمیم بودن یا نبودن آن در مورد انسان‌ها انجام شده است.

در عصر آنلاینی که در آن توصیه‌های خوب، اما اغلب غیر مستند در مورد چگونگی "تنظیم سطح کورتیزول" یا "مسدود کردن هورمون‌های گرسنگی" در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌شود نیاز به کتابی درباره هورمون‌ها وجود داشت که واقعا اسطوره شکن باشد. علیرغم مفید بودن کتاب نیودورپ، اما ما هنوز هم مطمئن نیستیم که قدرت هورمون در سطح شناخته شده فعلی باشد و ممکن است قدرت بیش تری داشته باشند که هنوز شناخته نشده است.

منبع فرارو
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز