در پاییز امسال چه برسر پلتفرمهای آنلاین آمد؟
در پاییز امسال، با اعمال محدودیتهای اینترنتی بهعلاوه خسارتهایی که به صورت مستقیم از قطعی اینترنت به پلتفرمهای آنلاین وارد شد، خسارتهایی نیز به صورت غیرمستقیم به این کسبوکارها وارد شد.
به گزارش تجارتنیوز، کسبوکارهای پلتفرمی بهقدری در توسعه اقتصاد دیجیتال تاثیر دارند که بر اساس مطالعه «هوآوی» و «آکسفورد اکونومیکس»، پیشبینی شده که تا سال ۲۰۲۵، ۲۵٪ اقتصاد جهان دیجیتالی به پلتفرم های آنلاین اختصاص خواهد یافت.
براساس دادههای پلتفرم دیوار، افقی که برای اقتصاد دیجیتال ایران ترسیم شده است، در کشور ایران نیز افقی که دستیابی به سهم ۱۰ درصدی اقتصاد دیجیتال از اقتصاد کل کشور است، اما آیا در شرایط کنونی کشور دستیابی به این هدف ممکن است؟
محدودیتهای اینترنت، تاثیر بهسزایی در کیفیت سرویسهای ارائهشده توسط پلتفرمها گذاشت. در واقع، ارائه اینترنت از سوی دولت به عنوان سرویسی همگانی در این مدت با چالشهایی همراه بود. قطعیهای مکرر، کاهش چشمگیر سرعت، محدودیتهای ایجاد شده در دسترسی به اینترنت بهویژه شبکههای اجتماعی، تاثیرهای بسیاری در کیفیت ارائه خدمات پلتفرمها گذاشت.
گذشته از اوضاع محدودیتهای اینترنتی، وضعیت عمومی کشور نیز چندان مناسب رشد اقتصاد پلتفرمی نیست. در چند ماه اخیر و با شروع اعتراضات، یکی از بخشهایی که هر بار به دلایل مختلف مورد هجمه قرار میگرفت کسبوکارهای پلتفرمی بودند.
کاهش محبوبیت برندها
با شروع ناآرامیها در کشور ماجرای تحریم کسبوکارها از هر دو سمت، یعنی مردم و دولت کلید خورد. اینکه چقدر این تحریم توانست به کسبوکارها ضرر مالی وارد کند را باید در گزارش عملکردهای منتشر شده از سوی این پلتفرمها جستجو کرد، اما چیزی که واضح است، تلاشهایی بود که برای کاهش محبوبیت پلتفرم های آنلاین انجام شد.
در واقع، بسیاری از کسبوکارها با اتهام از سوی کاربران مواجه شدند؛ اینکه کسبوکارها همسو با دولت گام برمیدارند و یا اینکه برخی از نهادهای دولتی در این شرکتها سرمایهگذار هستند یا از سود آنها بهرهمند میشوند. التزام پلتفرمها به رعایت قوانین کشور هم بر این آتش دمید و برخی هجمهها هم عرصه را بر فعالان کسبوکارهای آنلاین تنگتر کرد.
ناامیدی و دلسردی مردم
مسئله مهم دیگر، رنگباختن «امید» در دل مردم است. هدف پلتفرم های آنلاین، افزایش کیفیت سبکزندگی کاربران است و در اوضاع اقتصادی فعلی، با محدودیت منابع اقتصادی شهروندان، تورم، تخریب وجهه پلتفرمها در نظر کاربران، انگیزههای استفاده از سرویسهای پلتفرمها از سوی کاربران نیز کمتر شده بود.
دولت صدای کسبوکارها را نشنید
از طرف دیگر، دولت نیز در میان تمام اتفاقاتی که برای پلتفرمها رخداده بود به مطالبات فعالان صنف فناوری اطلاعات پاسخ صریحی نداد و حتی در جلسهای که نظام صنفی تهران با حضور صاحبان کسبوکارهای پلتفرمی برگزار کرده بود، هیچ نمایندهای نداشت. هرکدام از صاحبان کسبوکارهای مجازی که در این جلسه شرکت داشتند، بارها به این مسئله تأکید کردند که آنها میخواستند یکنفر صدایشان را بشنود. اما گوش شنوایی نبود. این مسائل انگیزه بسیاری از پلتفرمهایی که در ابتدای مسیر پیشرفت خود بودند را کمتر از قبل کرد. در واقع،گویا برای دولت هم وجود پلتفرمها، سرویسهایی که پلتفرمها به کاربران ارائه میکنند و نقشی که پلتفرمها در تسهیل زندگی کاربران خود دارند، اهمیتی نداشت. موضع دولت در مواجهه با مسائل و مشکلات پلتفرم هایآنلاین، بهویژه در پاییز سال جاری و با توجه به همه بحرانهایی که گریبان پلتفرمها را گرفته بود، موضعی انفعالی و از سر بیتوجهی بود.
نبود نیروی کار حرفهای
ستون مهمی که کسبوکارهای پلتفرمی را سرپا نگه میدارد، نیروی کار حرفهای است. آمارهایی که از مهاجرت و تمایل به مهاجرت فعالان و شاغلان در پلتفرمها شنیده میشود، شاید مهلکترین ضربهای است که پلتفرمها متحمل شدهاند. به یاد داشته باشیم که نیروهای نخبه کار، که عموما از دانشآموختگان از دانشگاههای برتر کشورند، پیوسته برای دسترسی به ابزارهای مرتبط با شغلشان، با تحریم و تهدید (محدودسازی) مواجه هستند. طبیعتا با توجه به استقبالی که پلتفرم های خارجی از دانش و تجربه آنها میکنند، امکان مهاجرت شغلی برای این طیف همواره وجود دارد یا اگر زیرساختهای فنی لازم برای دسترسی به دنیای آزاد اینترنت را داشته باشند، در خانه برای شرکتهای خارجی و با دستمزد چندین برابری کار کنند.
تعدیل؛ آفت جان کسبوکارها
تا پیش از شروع اعتراضات، بسیاری از افراد شاغل در پلتفرم های آنلاین با تخصص و مهارتهای منحصربهفرد مشغول تلاش برای ارتقای کیفیت سرویسهای ارائهشده توسط پلتفرمها بودند. با شروع اعتراضات، کاهش درآمد پلتفرمها و محدودیتهای اینترنت، پلتفرمها ناچار شدند برخی از نیروهای خود را تعدیل کنند. در واقع، تعدیل نیروهای متخصصی که میتوانستند کیفیت سرویسدهی پلتفرمها را افزایش دهند، یکی از تاثیرات مستقیم شرایط بر پلتفرمها بود. نیروهای متخصص و توانمندی که میتوانستند به بهتر چرخیدن چرخ اقتصاد کشور کمک کنند، به دلیل فشارهای اقتصادی وارد شده به پلتفرمها و محدود شدن گستره فعالیتشان یکی یکی تعدیل میشدند، به تبع سرویسهای ارائهشده توسط پلتفرمها محدودتر میشد و در نهایت، نارضایتی عمومی افزایش مییافت.
پلتفرم های داخلی با آغاز اعتراضات دچار مشکلات عدیدهای شدند. مشکلاتی که کسبوکارهای کوچک را از پا انداخت و بسیاری از آنها را نابود کرد و دایره فعالیت کسبوکارهای بزرگ را نیز کوچکتر و سرویسهای آنها را محدودتر کرد. این درحالیست که تصور زندگی بدون وجود اپلیکیشنهای خرید کالا، خریدوفروش کالا و خدمات، خدمات حملونقل، خدمات منزل، پلتفرم های کاریابی و… هم سخت است. شاید در این بزنگاه، باید نقش دولت و کاربران را در مواجهه با پلتفرمها جدیتر گرفت؛ شاید وقت آن است که کاربران در بزنگاهها، انتظار رفتار غیرتجاری از پلتفرمها نداشته باشند.