صدای کدام «مردم»؟
سخه آنها مخالفت با هرگونه تصمیمگیری است که بر مبنای هزینه فایده برای مردم است. آنها هنوز خشمگین از این جمله رئیس جمهوریاند که هم سانتریفیوژها باید بچرخد و هم زندگی مردم.
پس از هر انتخابات ریاست جمهوری در ایران، پذیرش پیام مردم از سوی جناحهای سیاسی و به تبع آن تریبونهای عمومی و رسانهای به یک موضوع داغ تبدیل میشود. معمولاً جناحهای مختلف همدیگر را به نشنیدن صدای مردم متهم میکنند.
به گزارش ایلنا، در ادامه یادداشت منتشر شده در روزنامه ایران آمده است: با وجود گذشت فقط ۴ ماه از فعالیت دولت جدید، رئیس جمهوری در جلسه هفته گذشته دولت، برخیها را این گونه مورد خطاب قرار داد که گویی هنوز صدای مردم را نشنیدهاند. صرف نظر از اینکه چه عواملی موجب شکلگیری این هشدار و عتاب در این بازه زمانی کوتاه شده، باید دید زیربنای هشدار رئیس جمهوری و مخاطبان آن کیست؟ برای پاسخ به این سوال لازم است، چند موضوع را روشن کرد: ۱ - خواست، پیام و به تعبیر سیاسی صدای مردم با چه معیارهایی قابل تشخیص است؟ ۲ - به اصطلاح کدام برخیها - در واقع کدام جریانها و محافل - این صدا را نشنیده اند؟ ۳ - نشنیدن صدای مردم به چه معناست؟ بیتفاوتی در قبال خواست مردم است یا مقابله آشکار و پنهان با مطالبات مردم؟
الف - بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی کاندیدایی که از هر دو جناح اصلی کشور حامیان شناسنامهدار و معتدلی داشت، فصل تازهای در فضای سیاست ایران به نام اعتدالگرایی آغاز شد. گفتمان اعتدال که شعار استراتژیک و کلان برنده انتخابات بود، صرف نظر از معنا و مفهوم ذاتی آن، با نقد روشها و عملکردهای دولتی عینیت یافت که به افراط و تفریط شهرت داشت. از قضا دامنه افراط و تفریط در همه ابعاد و حوزههایی مثل فرهنگ، سیاست داخلی و خارجی و… تبیین و تشریح شد. در واقع اکثریت مردم به تداوم رویکردهای افراطی و تفریطی تمایل نشان ندادند و الا برخی کاندیداها شایستگان مناسبی برای آن سیاستهای مورد نقد بودند، اما نتوانستند توجه مردم(حداقل بخش قابل توجه آنها) را جلب کنند. امروز نیز همان نگاه اعتدالی بر عملکرد و کارنامه دولت و دولتمردان حاکم است. اما برخیها میخواهند جای افراط و تفریط را با اعتدالگرایی عوض کنند.
ب - در میان جریانهای سیاسی با سابقه و شناسنامهدار جریانی وجود ندارد که اساساً پیام مردم را نشنیده باشد یا بخواهد آن را تخطئه کند. هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان معتدل به این رویکرد اعتقاد دارند. این ائتلاف پنهان جناحین البته هم ابعاد استراتژیکی و هم جنبه تاکتیکی دارد. بخصوص در این شرایط اقتصادی و سیاسی کشور، جناحهای اصلی کشور ترجیح میدهند که مانعی بر سر راه تلاشهای دولت برای خروج از این شرایط نباشند. اما طیفی که تا دیروز اعتدال را مسخره میکرد، امروز شیپور را از سر گشاد آن مینوازد و اعتدال را از همان سرچشمه افراط و تفریط گرایی خود تعریف میکند و خواستار آن است که دولت نسخه آنها را اجرا کند.
اما نسخه آنها چیست؟ نسخه آنها مخالفت با هرگونه تصمیمگیری است که بر مبنای هزینه فایده برای مردم است. آنها هنوز خشمگین از این جمله رئیس جمهوریاند که هم سانتریفیوژها باید بچرخد و هم زندگی مردم.
ج - نشنیدن صدای مردم دو وجه و به تبع آن دو پیامد دارد، بدین معنا که آیا آنها خود را در قبال مطالبات مردم به بیتفاوتی زدهاند یا اینکه تفسیر خاصی از رای مردم و مطالبه آن ها دارند و معتقد به پیگیری آن هستند؟ در پاسخ باید گفت مرور همین مدت کوتاه ۴ ماهه نشان میدهد، این طیف بیتفاوت نبوده است. در همین مدت کوتاه اگر به رسانهها و تریبونهای آنها که متاسفانه بیش از همه در صداوسیما خودنمایی میکند، مروری شود، در منطق اینها، دولتی که حوزه اقتصادی را از زلزلههای ناگهانی و رانتخواریهای بیسابقه و ابرفسادهای مالی رهانیده نه تنها شایسته حمایت نیست، بلکه هر روز گوشهای از آوار بر جای مانده از ویرانه اقتصادی را کنار میزنند و به مردم نشان میدهند و دولت را مسئول آن قلمداد میکنند. یا اگر تعقل و تدبیر در سیاستورزی نیازمند آرامش در کشور و پرهیز از گشودن کیسههای کینه و نفرت باشد، اما اینها در تریبونهای خود نفرتافکنی گروهی از جامعه بر گروهی دیگر را با قدرت تمام ادامه میدهند و حتی تشدید میکنند. در این تریبونها فقط یک صدا وجود دارد، صدایی که مردم به آن «نه» گفتند.
اگر گرهگشایی از هر مسالهای در داخل نیز نیازمند درک تازه کشور باشد، از نظر اینها دولت باید نعل به نعل مطابق میل آنها، بخشی از مردم را مخاطب خشم خود قرار دهد و اگر چنین نکند از مسیر اعتدال خارج شده است. اینها نه تنها خود را در مسیر حل و فصل مسائل کشور قرار نمیدهند که از همه امکانات برای غالب ساختن نگاه خود سوءاستفاده میکنند.
د - اما نکته جالب این است که هیچ یک از این اقدامات زیر تابلوی مخالفت با اعتدالگرایی انجام نمیشود، بلکه چه در صداوسیما، چه در محافل رسانهای و چه در کرسیهای نمایندگی مردم در مجلس و… به نام صیانت از شعار اعتدالگرایی انجام میشود. چه سیاست دولت در خارج، ساختن دانشگاه و جامعه در فضای امنیتی و چه التزام دولت به آگاهی مردم از وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور و چه تلاش برای گرهگشایی از مناسبات خارجی و هستهای با حاشیهسازی، نسبت دادن دروغ به رئیسجمهوری و دولتمردان مواجه می شود. اگر کسانی که در همین روزها در تریبونهای خود مشغول تخطئه مستقیم و غیرمستقیم دولت و اکثریت جامعه هستند، مورد خطاب قرار نگیرند و نسبت به عملکرد آن ها هشدار داده نشود، فردا ممکن است رسماً از دولت به خاطر مشی اعتدالی طلبکار هم بشوند. آیا مردم به حل و فصل همه مسائل گریبانگیر کشور که به سدی در قبال توسعه و تعالی شده است، کشور رای ندادهاند؟ آیا مردم به تداوم سیاستهای یکسویه «نه» نگفته اند؟ صدای مردم غیر از این بوده است؟