چرا فرزندان برخی مسئولین، فکر و روش پدرانشان را قبول ندارند و با آن مقابله می کنند؟
فرزندان این افراد احساس میکنند که به پایان خط رسیدهاند و باید مرزهای خود را با پدران جدا کنند تا در آینده بتوانند زندگی بیمشکلی داشته باشند. آنان خود را پاسخگوی رفتار پدران خود نمیدانند، حتی اگر از رانت و ثروت و قدرت آنان بهرهمند شده باشند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
فرزندان آنانی که در مصادر امور هستند، اغلب تفاوت رفتاری چشمگیری با پدران خود دارند. برخی دنبال مادیات و زندگی رفتهاند، اعم از اینکه از راهحلال و کوشش خود باشد یا از طریق سوءاستفاده و رانت. اینها ممکن است در گرایشهای فرهنگی، همچنان نزدیک به مشی پدران باشند.
در حالی که پدران همچنان دُگم و متصلب رفتار میکنند. فرزندان در واکنش به آنان کلیت نظام ارزشی گذشته و پدران را بیارزش و پوچ تلقی کرده و مورد سوال قرار میدهند و نوعی پوچگرایی را در برابر اصول ایدئولوژیکی پدران ترویج میکنند.
فرزندان این افراد احساس میکنند که به پایان خط رسیدهاند و باید مرزهای خود را با پدران جدا کنند تا در آینده بتوانند زندگی بیمشکلی داشته باشند. آنان خود را پاسخگوی رفتار پدران خود نمیدانند، حتی اگر از رانت و ثروت و قدرت آنان بهرهمند شده باشند.