پاسخی به استدلالهای نادرست در مورد چند همسری
آنچه سبب میشود مضیقه ازدواج به وجود آید عدم همسان گزینی سنی و تحصیلی است. ویژگیهای فرهنگی جامعه مردسالار که بر اساس آن مردان در خانواده باید در موقعیت برتر و فرادست قرار بگیرند، سبب شده که مردان به ازدواج با زنان جوانتر و با تحصیلات کمتر از خودشان تمایل نشان دهند و زنان ازدواج با مردانی با سنین بالاتر و تحصیلات بهتر از خودشان را مطلوب بدانند. بنابراین وقتی از مضیقه ازدواج سخن گفته میشود برای هر گروه سنی زنان ازدواج نکرده، مردان متعلق به یک گروه سنی بالاتر و با سطح تحصیلات بیشتر در نظر گرفته میشود. پس چنانچه الگوی همسرگزینی تغییر یابد نتایج پژوهشهای مرتبط با مضیقه ازدواج نیز تغییر میکند.
پرستو سرمدی:رییس کمیسیون مطالعات زنان حزب اتحاد: بیشتر بودن تعداد زنان نسبت به مردان ادعای کذبی است که هر از چندی از سوی حامیان چند همسری برای توجیه تعدد زوجات مردان مطرح میشود. ادعایی که متاسفانه چند روز پیش بار دیگر از سوی علی مطهری مطرح شد. این در حالی است که بر خلاف ادعای ذکر شده همواره در جوامع تعداد مردان بیش از زنان است. به طور کلی در ازای هر ۱۰۰ نوزاد دختر ، ۱۰۵ نوزاد پسر به دنیا میآید. این تعداد در برخی جوامع که سقط جنین دختر در آنها رواج دارد مانند چین و هند و برخی دیگر از کشورهای آسیایی به تولد ۱۱۸ نوزاد پسر در مقابل ۱۰۰ نوزاد دختر هم میرسد. این مساله سبب شده است سنگینی نسبت جنسی انسانی همواره به سمت مردان باشد. به گونهای که مجله فیگارو در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد جهان با کمبود ۲۳٫۱میلیون زن مواجه است.
بر اساس آخرین سرشماری که در سال ۱۳۹۵ در ایران انجام شد، ۴۰ میلیون و ۴۹۸ هزار و ۴۴۲ مرد در کشور زندگی میکنند. در حالی که تعداد زنان معادل ۳۹ میلیون و ۴۲۷ هزار و ۸۲۸ نفر بودهاند. به این ترتیب تعداد مردان ایران افزون بر یک میلیون نفر بیش از زنان است.
اما آنچه در ایران هر از چندی به عنوان معضل اجتماعی مطرح میشود و خواب را از چشمان برخی از نیروهای سنتی که همواره در پی پاک کردن صورت مسائل اجتماعی هستند می رباید، مساله مضیقه ازدواج است. مضیقه ازدواج به وضعیتی اشاره دارد که به تعداد کافی همسر مناسب برای زنان و مردان ازدواج نکرده وجود ندارد. چنانچه گفته شد، به طور معمول تعداد مردان در هر گروه سنی بیش از تعداد زنان در همان گروه سنی است، اما آنچه سبب میشود مضیقه ازدواج به وجود آید عدم همسان گزینی سنی و تحصیلی است. ویژگیهای فرهنگی جامعه مردسالار که بر اساس آن مردان در خانواده باید در موقعیت برتر و فرادست قرار بگیرند، سبب شده که مردان به ازدواج با زنان جوانتر و با تحصیلات کمتر از خودشان تمایل نشان دهند و زنان ازدواج با مردانی با سنین بالاتر و تحصیلات بهتر از خودشان را مطلوب بدانند. بنابراین وقتی از مضیقه ازدواج سخن گفته میشود برای هر گروه سنی زنان ازدواج نکرده، مردان متعلق به یک گروه سنی بالاتر و با سطح تحصیلات بیشتر در نظر گرفته میشود. پس چنانچه الگوی همسرگزینی تغییر یابد نتایج پژوهشهای مرتبط با مضیقه ازدواج نیز تغییر میکند.
همچنان که مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۵ اعلام کرد: « مسئله کمبود مردان در مقایسه زنان پدیده جمعیتی نبوده و تنها در صورتی موضوعیت دارد که به لحاظ عرفی و هنجاری مردان اصرار به ازدواج با زنانی کوچکتر از خود داشته باشند. بنابراین مضیقه ازدواج نیز موضوعی اجتماعی فرهنگی است نه مسئله جمعیتی. » بر اساس گزارش این مرکز نتایج سرشماری سال ۹۵ نشان میدهد تعداد پسران ازدواج نکرده در گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال بیش از دختران ازدواج نکرده در این گروه سنی است.
یعنی در همه سالهایی که عدهای نتایج پژوهشهای مربوط با مضیقه ازدواج را مستمسکی برای مجوز دادن به مردان برای چند همسری قرار میدادند و یا به طور جدی با موفقیتهای تحصیلی زنان مخالفت میکردند و حتی برای ممانعت از این امر به سهمیه بندی به نفع پسران در پذیرش دانشگاهها اقدام میکردند چرا که معتقد بودند زنان تحصیلکرده با مردان دارای مدارک تحصیلی پایینتر ازدواج نمیکنند میتوانستند زمینههای فرهنگی لازم برای تغییر الگوی همسرگزینی را ایجاد کنند. البته اگر چشم پوشی از منافع نامشروع حاصل از نظام مردسالاری به آنها این اجازه را میداد.
تغییر الگویی که زنان خود به رغم تبلیغات فرهنگی رسمی ایجاد کردند. پژوهشها نشان میدهد با افزایش تحصیلات و اشتغال زنان و بالارفتن سن ازدواج، تمایل به همسانگزینی در ازدواج افزایش یافته، که این امر بحث مضیقه ازدواج را بسیار کمرنگ میکند. در عین حال قوانین نابرابر خانواده که سبب میشود زنان پس از ازدواج بسیاری از اختیارات زندگی شخصی خود را به لحاظ قانونی از دست دهند، منجر به افزایش روند انتخاب سبکهای دیگر زندگی غیر از ازدواج رسمی از سوی زنان شده است.
اما حتی اگر همین تعریف سنتی و تغییر نکرده با تحولات اجتماعی مضیقه ازدواج را در نظر بگیریم، این مضیقه مرتبط به زنان دهه ۶۰ است، در مورد دهه ۷۰ و ۸۰ ورق بر میگردد و این بار پسران با مضیقه ازدواج مواجه میشوند. چنانچه در سال ۹۵ تعداد پسران ۲۰ تا ۵۰ ساله ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر و تعداد دختران این گروه سنی به پنج میلیون و۶۰۰ هزار نفر رسید.
همانقدر که ارایه پیشنهاد ازدواج متعدد زنان دهه ۷۰ و ۸۰ برای رفع این مضیقه غیرعقلانی، غیراخلاقی و بر خلاف سرشت انسانی است، ترویج تعدد زوجات مردان نیز چنین است. بنابر این به نظر میرسد زمان تمسک حامیان چند همسری مردان به بحث جمعیت زنان و مضیقه ازدواج به سر آمده است.
همان قدر که ارایه پیشنهاد ازدواج متعدد زنان دهه ۷۰ و ۸۰ برای رفع این مضیقه غیرعقلانی، غیراخلاقی و بر خلاف سرشت انسانی است، ترویج تعدد زوجات مردان نیز چنین است. بنابر این به نظر میرسد زمان تمسک حامیان چند همسری مردان به بحث جمعیت زنان و مضیقه ازدواج به سر آمده است. موافقان تعدد زوجات که تا جایی پیش رفتند که به مردان دارای چند همسر، عنوان جهادگر را دادند، بهتر است برای این هوسرانی برخی از مردان و ظلم و بیعدالتی نسبت به زنان توجیههای دیگری بیابند.