راز دزدیهای حرفهای پشت عینکهای دودی مارکدار
رییس دزدان حرفهای خانههای لاکچری عشق عینک دودیهای مارکدار داشت.
به گزارش ایلنا، مردی جوان ضمن تماس با پلیس از سرقت طلاهای همسرش از آپارتمانشان خبر داد. با این تماس تیمی از کلانتری برای بررسی ماجرا وارد عمل شدند و با مراجعه به خانه مرد جوان تحقیقات خود را آغاز کردند.
صاحبخانه که ادعا میکرد طلاهای همسرش بیش از ۲۰ میلیون تومان ارزش داشتند، به پلیس گفت: امشب شام را در خانه یکی از دوستانم میهمان بودیم و ساعت ۸ شب با قفل کردن در و محافظ آهنی در ورودی آپارتمان با خیال راحت از خانه خارج شدیم و ساعت ۱۲ شب برگشتیم و هنگامی که وارد خانه شدیم، متوجه شدیم همه جا به هم ریخته است.
وی در ادامه افزود: همسرم خیلی ترسیده بود، بنابراین خودم همه جای خانه را بررسی کردم و دریافتم طلاها از داخل کمد به سرقت رفته و در بالکن نیز باز است و دزدان غیر از طلاها ساعت و عینک دودیام را نیز به سرقت بردهاند.
بدین ترتیب ماموران در بررسیهای ویژه از خانه مرد جوان دریافتند دزدان با بالا رفتن از دیوار وارد حیاط شدهاند، سپس با رساندن خود به بالکن، قفل در آن را با میله آهنی شکسته و وارد خانه شدهاند و دست به سرقت میلیونی زدهاند.
بر این اساس پلیس برای یافتن ردی از دزدان تجسسهای خود را آغاز کرد و با بررسی آثار انگشت روی در بالکن دریافت در این سرقت یکی از دزدان قدیمی به نام «سهراب» نقش داشته است.
اثر انگشت دزد راز سرقت را لو داد
همین سرنخ کافی بود که ماموران برای دستگیری وی وارد عمل شوند، ولی ردیابیها نشان میداد وی محل زندگیاش را تغییر داده است.
هنوز چند روز از تحقیقات نمیگذشت که دزدی دیگری در همان منطقه به پلیس گزارش شد که شواهد نشان میداد دزدان با همان شیوه بالکن روی وارد خانه شدهاند و با سرقت طلا و پول، حتی عینک دودی گرانقیمت صاحبخانه را به سرقت بردهاند.
بررسیهای تیم پلیس نشان میداد این باند به ۷ سرقت دیگر با استفاده از این شیوه و شگرد دست زدهاند و در ۵ سرقت عینک دودیهای صاحبخانهها را نیز دزیدهاند.
کارآگاهان که هیچ رد دیگری از دزدان نداشتند، برای به دام انداختن آنان با تعقیب و مراقبتهای شبانه سرانجام موفق شدند آنان را هنگام سرقت غافلگیر کرده و سه دزد جوان را دستگیر کنند.
ماموران هنگامی موفق به این کار شدند که دو مرد جوان در حال بالا رفتن از دیوار بودند و میخواستند نقشه خود را به اجرا بگذارند، بدین ترتیب پلیس ابتدا راننده آنان را که نقش نگهبان را داشت دستگیر کرد، سپس با وارد شدن به ساختمان دزدان را در همان آپارتمان که مشغول سرقت بودند، غافلگیر کرد.
اعضای این باند که خود را «محسن»، «علی» و «اکبر» معرفی کردند، در بازجوییها ادعا کردند که برای نخستین بار است دست به دزدی زدهاند و از کار خود نیز به شدت پشیمان هستند و حاضرند رضایت صاحبخانه را جلب کنند.
با دروغپردازیهای جوانهای تبهکار کارآگاهان در همان ابتدا دریافتند جوانی که خود را محسن معرفی میکند، همان سهراب است که تاکنون دو بار به خاطر دزدی روانه زندان شده و پس از آزادی با تشکیل باند جدید دوباره دزدیهایش را آغاز کرده است.
نقشههای تبهکارانه ۳ دزد برملا شد
در ادامه پلیس به مخفیگاه سهراب در منطقه مشیریه رفت و در بازرسی از آنجا موفق به یافتن مقداری از طلاها و ۵ عینک دودی شد.
کارآگاهان با دعوت کسانی که خانهشان به سرقت رفته بود، از آنان خواستند اموال خود را شناسایی کنند که همگی ادعا کردند عینکها متعلق به آنان است.
سهراب وقتی دریافت پلیس از همه سرقتهایش باخبر است، لب به اعتراف گشود و گفت: من پس از آزادی از زندان با علی و اکبر آشنا شدم و با همدستی با هم دست به دزدی زدیم.
بنابر این گزارش با توجه به دزدیهای این باند کارآگاهان همچنان در حال شناسایی دیگر سرقتهای احتمالی اعضای این باند هستند.
سهراب ۲۸ ساله است و از دزدان قدیمی به شمار میآید، وی میگوید به زندگی زیر زمینی و مخفیانه عادت کرده است و طمع زیادی وی را وسوسه میکند تا دست به سرقتهای دیگر بزند.
شنیدیم عشق عینک دودی داری؟
عشق که نه، ولی از عینکهای مارکدار خوشم میآید.
به همین خاطر در سرقتها، عینک دودی صاحبخانهها را هم برمیداشتی؟
راستش وقتی برای سرقت میرفتیم و کمدها را بررسی میکردیم تا پول و طلا پیدا کنیم، اگر چشمم به عینک دودی گرانقیمت و مارکدار میافتاد ناخواسته آن را برمیداشتم. من از عینک دودی خوشم میآید و دوست دارم هر روز یک مدل خاص آن را به صورتم بزنم.
از عینکهای دزدی هم استفاده میکردی؟
قبل از دستگیری هر روز یکی را میزدم و به رفیقهایم پز میدادم که عینک برند زدهام و یک میلیون پولش است!
با پول و طلاها چه کار میکردی؟
پول و طلاها را بین خودمان تقسیم میکردیم. من با بخشی از سهمم ۲۰۶ خریدم.
از نقشههایت بگو؟
با بچهها در برخی مناطق شهر که شناخت کاملی به آنجا داشتم، گشت میزدیم و بیشتر به دنبال سوژهایی بودیم که طبقه اول باشند، سپس بررسی میکردیم آیا چراغشان خاموش است؟ بعد زنگ آنجا را میزدیم و اگر کسی جواب نمیداد من و اکبر از دیوار بالا میرفتیم و از طریق بالکن وارد خانه میشدیم و نقشهمان را به اجرا میگذاشتیم.
نمیترسیدی دستگیر شوی؟
میدانستم روزی دستگیر میشویم، ولی نه اینطور!
چطوری؟
در حال سرقت در خانه بودیم که پلیس ما را در آپارتمان دستگیر کرد، فکرش را هم نمیکردیم.
خانواده داری؟
بله، ولی با آنها زندگی نمیکنم.
چرا؟
پدر و مادرم میدانند من خلاف میکنم و از آنان خجالت میکشم. از سویی دو خواهر دم بخت دارم و دوست ندارم وقتی پلیس برای دستگیری من میآید آبرویشان برود و کسی برای خواستگاریشان نیاید!
تا کی به دزدی ادامه میدهی؟
هر بار به خودم قول میدهم که دست از این کار بردارم، ولی این بار دیگر خسته شدهام و دیگر نمیخواهم دزدی کنم.
هشدارهای پلیسی
مقابل همه پنجرههای قابل دسترسی و نقاط نفوذپذیر مانند نورگیر-پاسیو-روی دیوارهای کوتاه، حفاظ مقاوم و مطمئن نصب کنید.
در ورودی راهرو و پشت بام را با حفاظ نردهای ایمن کنید.
قفلهایی که کلید یدکی آنها گم شده یا برای مدتی در اختیار دیگران بوده، آنها را تعویض کنید.
در صورت خروج از خانه تنها به بستن در خروجی بسنده نکرده و کلیه درهای داخلی (هال، اطاق ها، آشپزخانه، حمام و...) را قفل کرده تا فرصت جستوجو و راه نفوذ سارقان سلب شود.
کلید خانه خود را در دسترس افراد غیر مطمئن قرار ندهید.
از ورود افراد ناشناس تحت عنوان فالگیر، رمال و متکدی به داخل خانهتان جلوگیری کنید.
در صورتی که بیرون خانهتان فاقد روشنایی کافی است، با نصب لامپ در سردر آن روشنایی محل را تامین کنید.
اگر خانهای اطراف خانهتان خالی از سکنه است یا در مجاورت آنها مشغول ساختمانسازی هستند، لازم است از خانه خود مراقبت بیشتری کنید.
اگر افرادی به عنوان ماموران سازمانهای مختلف در خانهتان مراجعه کردند، قبل از شناسایی کامل و رویت کارت و مدارک شناسایی از ورود آنان جلوگیری کنید.
همیشه در پشت بام را به قفلآویز مطمئن مجهز کنید.
با نصب چشمی روی در ورودی از غافلگیری خود و خانواده توسط سارقان جلوگیری کنید.
موقع خالی بودن خانهتان از روشن گذاشتن چراغ یک اتاق به مدت طولانی و مستمر خودداری کنید.
از میزان دارایی و اموال موجود در خانهتان نزد افراد بیگانه صحبت نکنید.
از نشان دادن محل نگهداری وجه نقد، طلا و جواهرات، اشیای باارزش به همسایگان و بستگان و همچنین از نگهداری آنها به صورت یکجا خودداری کنید.
منبع:رکنا