محمد بنیادی بیان کرد:
آسیب تعدد مشاغل اعضای مجامع تصمیمساز قرآنی / کرونا بهانهای برای کاهش فعالیت شده است
پیشکسوت قرآنی کشورمان با اشاره به اینکه مهندسی فضای نامطلوب کرونا را یاد نگرفتهایم و بهانهای برای عدم فعالیت قرآنیان شده است، گفت: شورای توسعه فرهنگ قرآنی و کمیسیونهای وابسته به آن به دلیل تعدد مسئولیتهای اعضای آن، روی این امور تمرکز ندارند و این بزرگترین ضربه را به مجموعه قرآنی کشور زده است.
قرآن کریم را میتوان به مثابه قانون اساسی و کتاب انقلاب دانست. در پرتو این کتاب و به برکت جلسات قرآنی نسلی سر برآورد که توانست به پشتوانه ایمان و برهان قرآنی، نظام دژخیمان را سرنگون سازد و ساختار سترگی چون جمهوری اسلامی را بر جای آن بنشاند. نسلی که بسیاری از نخبگان و فعالانش تربیتیافته مکتب قرآن بودند.
پس از گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب، بار دیگر میخواهیم از کارکردهای جلسات قرآن بپرسیم و این سؤل را مطرح کنیم که آیا هنوز هم جلسات قرآن در تربیت نیروهای باورمند تراز انقلاب نقش سابق خود را ادا میکنند و چقدر در این زمینه موفق بودهاند. خبرگزاری ایکنا در اینباره با محمد بنیادی، پیشکسوت قرآنی گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ آیا کماکان محافل و جلسات قرآنی نقش خود را در تربیت نیروهای باورمند بازی میکنند؟
بحث استفاده از فرصتها و ظرفیتهای مثبت یا منفی در جامعه برای تمامی یگانها، ارکانها و نهادها جدید است. ظرفیت مثبت مثل فضای مجازی است که ۲۰ یا ۳۰ سال پیش وجود نداشتند یا موانع و عدم باورهایی بر سر راه استفاده از آنها بود. هیچ وقت هیچکس باور نمیکرد، تمام زندگیمان کامپیوتری شود. شاید به خاطر عدم توانایی در ایجاد ارتباط و انتقال تجربیات و ... آن را قبول نمیکردند، ولی همین که در آن مهارت پیدا کردند، تمام زندگی مبتنی بر اینترنت شد.
هماکنون نیز دقیقاً وضعیت مشابهی داریم، توقفی در جلسات و محافل قرآنی ایجاد شده، ولی هنوز مهندسی فضای در ظاهر نامطلوبی که ویروس کرونا ایجاد کرده را یاد نگرفتهایم. کرونا ویروس وحشتناکی است و به تعبیر مقام معظم رهبری ویروسی منحوس است و همه را زمینگیر کرده است، اما همراه این «بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ»، نعمت و نغمتی است. نعمت این است که اندیشه کنیم که محافل قرآنی آیا باید با یک نیرو، بمباران، فشار اقتصادی و فرهنگی تعلیق و رها شوند یا اینکه باید از این فرصتها استفاده کنیم و به جلو برویم.
در مجموعه مساجد، مراکز تربیتی، گردشگری و بهویژه محافل قرآنی نتوانستند خوب از این فرصت استفاده کنند، محافل ما در مساجد باید با شیوه جدید استمرار پیدا کند، چرا هنگام نماز صبح، اذان پخش میکنیم، ظهر نیز اذان و قرائت را داریم، اما عصر نداشته باشیم؟ از این زمینه استفاده کنیم، چرا هنگام مغرب اذان را پخش میکنیم، اما هنگام وقت عشاء نه؟ شاید نگاه من را نگاه اهل تسنن ارزیابی کنند، اما اینگونه نیست و بسیاری از بزرگان اهل تشیع نیز نماز خود را به این شکل میخواندند، از فضای کرونا استفاده کنیم و قرائتهای قبل از اذان صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء را داشته باشیم، اذان به جای سه بار، پنج بار پخش شود، باید تغییر و دگرگونی ایجاد کنیم، چرا همیشه با مخاطبهای آشنا و علاقهمند کار میکنیم؟ چرا بهدنبال مخاطبان غیر علاقهمند نمیرویم؟
کرونا؛ بهانهای برای عدم فعالیت قرآنیان شده است
وظیفه داریم، خاکستری، انقلابی و غیر انقلابی را به سمت قرآن بیاوریم، قرآن برای همه است، باید در محافلی برویم که شاید خیلی مؤانست با قرآن نداشته باشند، ولی حداقل کار ما این است که محافلی را در مساجد، حسینیهها و تکایا، عتبات عالیات، موقوفهها و ... فعالتر از گذشته برگزار کنیم، متأسفانه کرونا بهانهای برای عدم فعالیت قرآنیان شده است، هیچ استادی نباید بهانه کرونا را داشته باشد.
محافل را نباید متمرکز بلکه باید متکثر مدیریت کرد، به جای اینکه دیگران به طرف ما بیایند ما به طرف آنها برویم و خدمت کنیم، اساتید اعلام کنند حال که جلسات حضوریشان تعطیل شده کجا فعالیت میکنند؟ آیا قرار است همیشه سازمان اوقاف و امور خیریه و وزارت آموزش و پرورش مسابقه قرآن برگزار کنند، چرا خودمان در فضای مجازی مسابقه برگزار نکنیم؟ چرا منتظر دولت باشیم؟ از این موضوع دلگیرم که منتظر دولتمردان و چهرهها هستیم، هرگز نباید چنین چیزی مد نظرمان باشد. از چهرههایی که خادم هستند درس عبرت بگیریم، این زمینهها وجود دارد و هنوز دیر نشده، باید آنها را توسعه دهیم، البته بعضی از عزیزان شروع کردهاند و محافلی دارند.
ایکنا نشانی و زمان جلسات مجازی اساتید را اعلام کند. اگر جرقه این کار زده شود، اساتیدی نیز که کار را رها کردهاند به میدان میآیند و میتوان از تجارب آنها استفاده کرد. جلسات اساتید مهارتهای صوت و لحن، وقف و ابتدا، ترجمه و ... معرفی و فایلهای مهارتهای وقف و ابتدا و اساتیدشان لینک شود.
مراقب روحیه افراد جامعه باشیم
کرونا ما را قدری زمینگیر کرد ولی مانند شرایط جنگ است، نباید در جنگ زمینگیر شویم، باید رو به جلو برویم و دشمن را زمینگیر کنیم. نگذاریم روحیه افراد جامعه از بین برود، جنگ نرم عرصه فعالیت محافل قرآنی است که روحیه افراد را با نشاط نگه دارند، محافل باید بیش از گذشته فعال شوند و این کار ایکناست که میتواند جهشی را برای این قضایا ایجاد کند و مطالبهگر خوبی باشد.
ایکنا ـ پیش از انقلاب اسلامی جلسات قرآن بههمت برخی دلسوزان و دغدغهمندان برگزار میشد و بسیاری از اساتید مطرح کنونی، حاصل این جلسات هستند، الان شکل جلسات چه تفاوتی با آن دوران دارد و چه تجربهای از این جلسات دارید؟
جلسات قرآن قبل از انقلاب محدود در تهران، مشهد، اصفهان، یزد و چند شهر دیگر بود؛ اما متأسفانه یا خوشبختانه محور این محافل و جلسات قرآنی نگاه تبلیغی و ترویجی اساتید، هیئتهای مذهبی و مساجد بود و دولت نقشی نداشت. بعد از انقلاب، نگاه قرآنی نسبت به این مسئله، خاص و ویژه است. تغییر و تحول واقعاً قابل درک و وصف است، انقلاب و دگرگونی بسیار خوبی صورت گرفت و بسیار جای قدردانی دارد، اما به چند نکته در این رابطه اشاره میکنم و آن این است که رشد استاد، قاری و مهارتهای مختلف قرآنی، تبع و نشر، جذب و تربیت استاد، تعدد حافظ کل قرآن، مسابقات متعدد و ... ریشه در مسائل اقتصادی دولتی داشته و این برای مجموعه نظام مضر است، یعنی تا زمانی که بودجه باشد این فعالیتها نیز هست و اگر نباشد این فعالیتها هم تعطیل میشوند.
در چهل ساله دوم انقلاب، دولت زمینهساز باشد و کارها را به اساتید، مساجد و ... بسپارد تا مردمی شوند، به جای اینکه حکومت کمک کند خود مردم ورود پیدا کنند، مانند هیئتهای مذهبی که خودشان کارها را به عهده گرفته و به جلو میبرند و خانوادهها را درگیر میکنند؛ اما هماکنون ما منتظر میمانیم که امام جماعت مسجد، هیئت امنای آنجا، دارالقرآنها یا جاهای دیگر کارها را انجام دهند.
سعی کنیم کارها در آینده مردمیتر شوند و مردم در داخل این جریان قرار بگیرند تا مشارکت بیشتر شود، به جای اینکه حرفهایگری را دنبال کنیم، دنبال عامه مردم باشیم.
آسیب تعدد مشاغل در شورای توسعه فرهنگ قرآنی
در مورد نقش شورای توسعه فرهنگ قرآنی و کمیسیونها بگویم به خاطر تعدد مسئولیتهایی که این آقایان دارند، نقششان به شدت کمرنگ شده و این بزرگترین ضربه را به مجموعه قرآنی کشور میزند و درست نیست. مسئولانی که در حوزههای قرآنی هستند باید یک شغل داشته باشند و آن شغل مبنایشان باشد. درگیری فعالیتهای قرآنی شورای توسعه فرهنگ قرآنی و اتحادیههای قرآنی کشوری بیشتر شود. دولت برای آنها زمینه ایجاد کند، به همین دارالقرآنهایی بپردازد که اساتید و مردم راهاندازی کردهاند. شورای توسعه فرهنگ قرآنی و کمیسیونها نه تنها نقش خود را انجام ندادهاند و نه تنها دولت کمک نکرد بلکه به شدت برای مجموعهها مانع ایجاد کرده و مجموعهها را دغدغهمند کردهاند.
مطالبهگریمان از شورای توسعه فرهنگ قرآنی، کمیسیونها، دارالقرآنها و اوقاف بیش از گذشته شود. انتقاد و مطالبهگری کم شده، چرا اینگونه است؟ متأسفانه اینها را در نظام جمهوری اسلامی نداریم، بهویژه در این چند ساله بسیار کم شده، همه نهادها را رصد کنیم، باید گزارش کامل بدهند که چه بودجهای و چه عملکردی در حوزه قرآن داشتهاند، منظورم این گزارشهایی که میبینیم منتج به نتیجه نشده اما نتیجههای خیلی زیبا برای ما تعریف میشود، اینها قابل قبول نیست، باید در جامعه ملموس باشد.
توصیه مؤکد میکنم که ایکنا به شدت روی شورای توسعه فرهنگ قرآنی متمرکز شود، به شدت روی سازمان دارالقرآن، هیئتهای قرآنی و صدا و سیما کار کند، نه اینکه کار آنها را ارائه کند، الان زمان نقد و مطالبهگری است که کارهایشان را ارائه کنند و خود این ارائه، تبلیغ و ترویج است.
در کنار نقدها، منصف نیز باشیم، فعالیتهای قرآنی در این چهل سال نسبت به گذشته بینظیر است، حتی در ۱۰ سال اخیر نسبت به ۳۰ سال گذشته بینظیر است، اما اگر بگوییم عالی شد، ترمز دستی را کشیدهایم و از حرکت ایستادهایم، باید بگوییم شرایطی ایجاد شده که سرعت و دقتمان بیش از گذشته شود.
نسبت به گذشته عالی، اما نسبت به بیست سال آینده به شدت فقیر هستیم. در چشمانداز گام دوم، چهار دهه را نگاه نکنیم، اشتباه بزرگ ما است که چهل سال آینده را چهار دهه در نظر بگیریم، باید هر چهار سال به اندازه چهل سال گذشته کار کنیم، چهار سال آینده ما باید برتر از چهل سال گذشته باشد، گامها باید بلند برداشته شود. ما که اندیشه قرآنی داریم باید برتر از افکار مادی جلو برویم؛ پیشنهادم این است که چهل سال آینده و گام دوم را اینطور تقسیمبندی کنیم که چهار سال آینده مساوی با چهل سال قبل است.
ایکنا ـ اگر فقط بخواهیم شاخصی چون اخلاص را مطرح کنیم، میتوانیم بگوییم این شاخص در هر دو گروه قرآنآموزان بعد و پس از انقلاب یک شکل بوده است؟
اخلاص، تقوا، تدین و مبانی روحی و روانی چیزی نیست که وزن شود، اگر بگوییم نه، در مورد جامعه قرآنی بیانصافی کردهایم، هر کسی حدی از تقوا و اخلاص دارد، اخلاص و تقوای مطلق برای معصومین است، درجات صحابه نیز متفاوت است. جامعه قرآنی را متقیترین و متدینترین افراد جامعه میدانم، هر کدام در جایگاه خود نیز نقششان را مانند یک سرباز، سردار، سرلشکر، پاسدار و ... انجام میدهند، منتهی نقششان کمی متفاوت است.
در گذشته مبنا خدمت فردی بود و حکومت هزینهای پرداخت نمیکرد، بلکه اساتید از جیب خود هزینه میکردند، مانند استادان مولایی و مروت و اساتید دیگری که هم سن و سالهای ما هستند و خود ما که تقریباً هر چه درآمد داریم در خدمت تبلیغ و ترویج صرف میکنیم. نمیتوان گفت افرادی که مطالبه مالی دارند، اخلاص ندارند، چه اشکالی دارد که دستشان را پر کنیم. اگر اخلاص را بدون تأثیر مالی نگاه کنیم، یک معنی دارد؛ اما اگر با تأثیر مالی نگاه کنیم معنی دیگری دارد. البته همه آنها از من بهتر هستند، کوچکترینشان من هستم و انصافاً اخلاص در مجموعه قرآنی بیداد میکند، سعی قرآنیان این است که گناه و معصیت نکنند و بالاخره قرآن جلوی چشمشان هست، بعضیها هم مثل من نگاهشان مادی است. در نهایت میزان و معیار مبانی اخلاقی خداست.
کمی از هشت سال دفاع مقدس را در مدافعان حرم دیدیم، آن موقع زمینه بود که اخلاصشان را نشان دهند، الان به آن شکل زمینهای وجود ندارد، پیش بیاید حججیهای این نظام بسیار زیاد هستند، جوانها که به ما فرصت نمیدهند و درد در کمر و ترکش در پاها عذابمان میدهد، کافی است علی زمان حضرت آیتالله العظمی خامنهای، سخنی بگوید، ببینید چه خبر میشود. مگر جنگ نرم سادهتر از جنگ سخت است؟ بهطور مثال کاری که خبرنگاران میکنند دقیقاً در عملیات جزیره مجنون است، منتهی تیر و ترکش مستقیم به سر و قلب نمیخورد بلکه به روح اصابت میکند. یادمان باشد جنگ نرم به شدت سختتر از جنگ سخت و تلفاتش نیز بیشتر است، اگر ما در جنگ نرم پیروز نشویم به هیچ عنوان نمیتوانیم فضاهای مرزی خودمان را نگه داریم. تلاش میکنند تا بدون گلوله ما را تهی کنند، ۶۲۳۶ آیه در جنگ نرم و بینهایت حدیث داریم، کدام را به کار گرفتیم؟ شور و شعور باید ترکیب شود تا بتواند دشمن را زمینگیر و حیلهگریها و مکرهای دشمن را مدیریت کند.
جلسات قرآن از روحانی، مفسر و معلم اخلاق خالی است
ایکنا ـ به نظر میرسد که در حال حاضر جلسات قرآن، بیشتر به آموزش عمومی توجه دارند و کمتر به بخشهای معارفی و تفسیری پرداخته میشود، آیا این موضوع را میتوانیم آسیبی در پرورش نیروهای باورمند تلقی کنیم؟
ضمن اینکه این مورد را قبول میکنم، جواب جدیتری دارم و آن اینکه، متأسفانه نتوانستهایم جلسات قرآنمان را طبقهبندی کنیم، یعنی از استاد قرآنی که صوت و لحن میداند، اما وقف و ابتدا نمیداند یا استادی که حرفهاش تربیت مهارتی صداست، نمیتوانید انتظار درس اخلاق داشته باشید. همه افراد نمیتوانند مثل استاد مولایی همه چیز را با هم داشته باشند. این ضعف عجیبی است که در اساتیدمان هست و بیشتر به مهارتهای صدایی، لحنی و تجویدی میپردازند و ترکیب تفسیری و معارفی ندارند. استفاده از مبانی اخلاقی و عرفانی در آن نیست و بیان نمیشود، اما روحانیت حاضر در آن مسجد و مجلس، الزاماً باید اینها را تبیین و تشریح کند. متأسفانه جلسات قرآن ما از روحانی، مفسر و معلم اخلاق خالی است، در کنار استاد قرآن، یک روحانی هم باشد و نکته اخلاقی آیه را بگوید. چرا باید فقط یک استاد در یک مسجد باشد؟ چرا خود روحانیت آن مسجد نیاید و در آن جلسه شرکت نکند؟ در کنار استاد باشد و چند بحث اخلاقی بگوید، چرا این کار را نمیکنند؟ چرا روحانیت نسبت به اساتید قرآن بیتوجه هستند؟ چرا آقایان روحانی که در جلسات سخنرانی میکنند از قاریان تنها برای افتتاح جلسه استفاده میکنند؟ چرا حین سخنرانی از قاریان استفاده نمیکنند؟ چرا بلد نیستیم از قاری نوجوان، جوان و حافظمان بهرهمند شویم؟ اگر این کار را به دشمن بسپاریم، بسیار قشنگ از همین فضاهای ما استفاده میکند. چرا روحانیت نمیگوید من حرفهایی که میخواهم بگویم بر اساس این آیه است؟ به چه حقی روی منبر میرود و حرفهای خود را میگوید؟ چرا به روحانیت نمیگوییم که سرفصلهای صحبت شما باید بر اساس شاخصه مخاطب باشد، چرا مجهولات را معلوم نمیکنیم، این مشکلات ماست. چرا از این فرصت شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنیم و به راحتی دیگران از آن استفاده میکنند.
ایکنا ـ و سخن پایانی ...
آرزویم این است که ایکنا بیش از گذشته فعال و مطالبهگر باشد. همه باید جوابگوی ایکنا باشند.