حاجیاسماعیلی کارشناس اقتصاد رفتاری:
اخلاقمداری در کار مانع بروز فساد میشود
فارغ از معضلاتی مانند کمبود سرمایهگذاری و تحریمهای ناعادلانه، یکی از عواملی که به فضای کسبوکار در کشور اعم از حوزه تولید و خدمات لطمه میزند، بحث اخلاقمداری است که بنا به دلایل مختلف در ایران چندان قوام پیدا نکرده است. مسائلی از قبیل کمکاری، عدم پاسخگویی و خدماترسانی صحیح به اربابرجوع و بیتفاوتی نسبت به قانونشکنیها از جمله عواملی است که باعث میشود میزان بهرهوری نیروی کار در کشور پایین باشد.
هرچند شاید در نگاه نخست، این مساله چندان به چشم نیاید اما در عمل با ایجاد سرخوردگی و قانونگریزی زمینه را برای فساد و دیگر چالشها فراهم میآورد. برای بررسی ابعاد مختلف تاثیرگذاری مقوله اخلاقمداری بر تولید و راهحلهای احتمالی رفع این نقیصه، با آقای حمید حاجیاسماعیلی کارشناس اقتصاد رفتاری به گفتوگو نشستیم.
یکی از چالشهایی که ما در زمینه تولید با آن مواجهایم، بحث اخلاقمدار است که افرادی آن را ریشه بسیاری از نابسامانیها میدانند. در واقع، برخی معتقدند هرچند در کوتاهمدت ممکن است اخلاقمداری منافع را کاهش دهد اما در میانمدت و بلندمدت اخلاقمداری در تولید به پایداری و افزایش آن ممکن است بینجامد. نظر شما در این باره چیست؟
برداشت من این است که اخلاقمداری یک عنوان کلی است و میتواند شامل رعایت اصول و ضوابط میان کارگران، بین کارگران و کارفرما و میان کارفرما و مشتری شود. مهم این است که افراد باید رعایت اصول روابط کار را در محیط کار مدنظر قرار دهند تا در وهله نخست کار به درستی صورت بگیرد. در اینجا بحث وجدان کاری مطرح میشود یعنی کسانی که در یک محیط کار میکنند علاوه بر رعایت قواعد و اصول، تعلق خاطر جدی به کار داشته باشند، برای اینکه بازده مفید داشته باشند و امکانات و ابزار را به درستی بهکار گیرند.
از آنجایی که نیروی کار و کارفرما حقوق متفاوتی دارند، چنانچه برای هدف مشترکی همکاری نکنند، این مساله میتواند باعث اتلاف وقت، انرژی و سرمایه شود. گذشته از اخلاق کار، مسائل اخلاقی در معنای عام نیز در محیط کار بسیار جدی است. در کشور ما بخشی از ارزشها و قواعد خاص کشورمان است که باید در محیط کار رعایت شود. اخلاقمداری میتواند مانعی بزرگ در برابر فسادهای مالی نیز باشد.
در عین حال در محیط کار باید مسائلی رعایت شود که تحت عنوان روابط اداری شناخته میشوند. به این معنی نیست که کسی حق ندارد با دیگری رابطه دوستانه داشته باشد بلکه به این معنی است که در محیط کار، روابط تا حد ممکن باید در چارچوب مسائل مربوط به کار خلاصه شود. بنابراین رعایت این اصول اداری، شاید در کوتاهمدت محیط کار را به محیطی عبوس و خشک تبدیل کند اما به مرور که پایبندی اخلاقی در محیط کار نهادینه شود، اولا محیط کار آرامتر و هدفمندتر میشود و همزمان بازدهی کار افزایش پیدا میکند به این علت که افراد در محیط کار وقتشان را به بطالت نمیگذرانند.
اخلاقمداری از چه طریق میتواند به بهبود فضای کسبوکار کمک کند؟
یکی از مشکلات در کسبوکارهای کشور ما اعم از بخش دولتی یا خصوصی این است که میزان کار مفیدمان کم است و افراد بیشتر وقتشان را صرف کارهای بیهوده میکنند. مثلا به جای اینکه براساس برنامه به انجام وظایفشان بپردازند، روزنامه میخوانند یا با هم صحبت میکنند که باعث شده نتوانیم بازدهی لازم را در قیاس به میزان سرمایهگذاری صورت گرفته، داشته باشیم. بنابراین اخلاق مجموعهای از موضوعات مختلف است که شامل روابط کار، نظم، انضباط و رعایت ضوابط اداری کار است و در مجموع میتواند اخلاق کار را شکل دهد.
پس میتوان نتیجه گرفت ممکن است اخلاقمداری در کوتاهمدت جواب ندهد اما در مدت طولانی میتواند در تولید به پایداری منافع حتما کمک کند و به افزایش آن بینجامد.
قطعا اینطور است. چون بدون رعایت ضوابط نمیتوانیم اهداف بلندمدتی را در محیط کار دنبال کنیم. کارفرمایانی که تشریک مساعی جدیتری با کارگران دارند در عین حال که ساعتهای خاصی را به زمان ناهار و استراحت کارگران اختصاص میدهند، میتوانند از طریق تعامل دوستانه، محیط امن و شادی را برای همدیگر ایجاد کنند اما در زمان کار، روابط کار حاکم است. به عبارت دیگر، باید تعادلی میان اخلاقمداری و رعایت ضوابط کاری و تشریک مساعی ایجاد شود.
از نظر شما چه عواملی باعث تضعیف اخلاقمداری در فضای کار میشود؟
یکی از عوامل مهم در تضعیف اخلاقمداری، برتری یافتن روابط بر ضوابط است. در وهله نخست نباید اجازه دهیم ضوابط کار به دلایل متعدد تحتالشعاع رفتارهای دیگر قرار بگیرد. یکی از ضعفهای جدی در کارگاهها و ارگانهای ما روابط اخلاقیای است که در روابط اداری کار تاثیرگذار بوده و باعث شده افراد وقت و توانشان را تمام و کمال در اختیار سازمان و بنگاه قرار ندهند. بنابراین اخلاقمداری جزو مجموعه ضوابطی است که باید حتما در چارچوب قوانین اداری تعریف شود و در صورت نبود این اخلاقمداری میتواند به کار لطمه بزند.
ممکن است علت پایین بودن اخلاقمداری در سازمانهای ما به این دلیل باشد که قوانین خیلی سفت و سخت رعایت نمیشوند؟ به نظرتان راهکار چیست؟
در این زمینه در دو بخش مشکل داریم؛ یک مساله مقوله کمکاری است. بهعنوان مثال، اربابرجوع وقتی به سازمان یا ارگانی مراجعه میکند میبیند کارمند یا تلفنی صحبت میکند یا کار متفرقهای انجام میدهد و وقتی این مساله را متذکر میشوند، با برخورد خوبی نیز مواجه نمیشود. در بازار کار کشور یا در سازمانها و ارگانهای حاکمیتی و دولتی که خدمات ارائه میدهند، تکریم اربابرجوع باید بهعنوان یک اصل در راس امور قرار بگیرد. بنابراین اصل موضوع این است که تکریم اربابرجوع باید متکی بر روشهای کاملا درست اخلاقی، ملی و باورهایی باشد که ممکن است در آن جامعه شکل گرفته باشد. این یک اصل خدشهناپذیر است که در تمام دنیا وجود دارد و محوریت با اربابرجوع است.
ما در این زمینه مشکل داریم. مردم وقتی به سازمانها و ادارات مراجعه میکنند وقتشان تلف میشود چون کسی به کارشان رسیدگی نمیکند. معمولا خیلی از کارمندان در سازمانها و ادارات اربابرجوع و مشتری را مزاحم تلقی میکنند. این دیدگاه باید مورد بازنگری قرار گرفته و اصلاح شود. باید مشتری را نعمت تلقی کنیم. نباید فراموش کنیم که سازمانها اساسا با این هدف شکل گرفتهاند تا نیازهای اربابرجوع را برطرف کنند.
آیا از لحاظ تکریم اربابرجوع میان سازمانهای خصوصی و دولتی تفاوتی وجود دارد؟
البته در بخش خصوصی که کاملا بر مشتری اتکا دارد، ضوابط و تکریم بیشتر رعایت میشود. اما در سازمانهای دولتی از آنجا که هزینههای سازمان از طریق دولت تامین میشود، اربابرجوع این محوریت را ندارد. پس محوریت اربابرجوع و مشتری، اصلی است که در همه دنیا مورد توجه است و مبنای برخورد و تعامل با مشتری متکی بر اصول اخلاقی است. اگر اینها رعایت نشود اصل ماهیت فعالیت سازمانها و ارگانها زیر سوال میرود.
موضوع بعدی اینکه روابط در محیط کار از کارمندان تا مدیریت سطوح بالای سازمان باید با نظم و انضباط اداری شکل بگیرد و از روابط خویشاوندی یا ایدئولوژیک و طبقاتی تفکیک شده باشد. این شکل از روابط در محیط کار منسوخ و غیراخلاقی است. متاسفانه در محیطهای کاری ما افرادی وجود دارند که به دلیل روابط با برخی از کانونهای قدرت، از این پشتوانههای غیرحرفهای در محیط کار برخوردارند داشته باشند. این قسم افراد اصولا کار چندان مفیدی در محیط کار انجام نمیدهند، مقررات را رعایت نمیکنند و عملا پاسخگو نیستند. این کار کاملا غیراخلاقی و غیرقانونی است. علاوه بر این، افرادی هستند که تحت پوششهای خاصی فعالیت دارند و متاسفانه از جایگاهشان سوءاستفاده کرده و مناسبات حرفهای را در محیط کار رعایت نمیکنند و برای خودشان حقوق و امکانات بیشتری در محیط کار قائل هستند که این تبعیض زمینهساز ایجاد حس سرخوردگی و تبعیض در میان کارمندان در سطوح پایینتر میشود. برخی از کارمندان نیز به علت نزدیکیشان با مدیر سازمان، قوانین و ضوابط اداری را رعایت نمیکنند که باعث بروز اختلالاتی در محیط کار میشود که به شدت به هدفمندی کار و کار صحیح در محل کار آسیب میزند.
نقش مدیران را در ایجاد چنین وضعیتی چگونه ارزیابی میکنید؟
بدون تردید نقش مدیران از کارکنان در شکلگیری چنین وضعیتی تاثیر بیشتری دارد. یعنی این روند بهشکلی معکوس از بالا به پایین صورت میگیرد که یک مدیر ممکن است تبعیضهایی را برای کارمندان متفاوت قائل باشد و به افرادی خدمات بیشتری بدهد و برخی را محروم کند. مواردی از قبیل تشویقها و توبیخها اگر در چارچوب مقررات اداری نباشد، کاملا غیراخلاقی است و متاسفانه در محیطهای سازمانی کشور ما مخصوصا در بخش اداری، چنین مسائلی حاکم است.
بنابراین باید اخلاقمداری را در رابطه با خدماتدهی و اربابرجوع رعایت کرده و آنها را تکریم کنیم، پاسخگو باشیم و سرعت و دقت لازم را برای انجام کارهایشان به خرج دهیم و تکالیفی که به لحاظ سازمانی به ما محول شده است را به شکلی منضبط و چارچوبمند به انجام برسانیم.
مساله دیگر رعایت ضوابط کاری است که در محیط کار حاکم است و متاسفانه به درستی رعایت نمیشود. اگر این ضوابط بر روابط حاکم شود و افراد چارچوبها را در محل کار رعایت کنند و به تکالیفی که برایشان تعریف شده عمل کنند و کارهای زائد را در زمان کار حذف کنند برای بخشهای خصوصی و دولتی بازدهی بیشتری را شاهد خواهیم بود.