مدرس، از حضور در نجف تا رهبری اقلیت مجلس
طبق اسناد تاریخی به جامانده، در تاریخ ۲۳ آذرماه به موجب چک شماره ۸۲۹۸ مبلغ ۱۵۰۰ ریال از محل اعتبارات مخفی شهربانی مرکز به شهربانی مشهد، از تهران برات شد. این چک بابت انعام به مأموران قتل مدرس پرداخت شد.
نام سیدحسن مدرس بدون هیچ تردیدی با تاریخ مجلس شورای ملی ایران عجین شده است. شخصیتی مبارز که از چهرههای ماندگار تاریخ کشور به شمار میآید. حضور مدرس در دومین دوره شورای ملی، پس از استبداد صغیر و مخالفت وی با دیکتاتوری پهلوی اول، برگهایی فراموش نشدنی به دفتر تاریخ این مجلس اضافه کرد.
به مناسبت روز مجلس، خبرگزاری ایلنا نگاهی به زندگی و فعالیتهای سیاسی این چهره به یادماندنی تاریخ معاصر کشورمان انداخته است.
وصیت پدر
سیدحسن مدرس، سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه اردستان دیده به جهان گشود. سیداسماعیل طباطبائی، پدر مدرس مبلغ مذهبی بود و مهاجرت وی به قمشه، این فرصت را در اختیار سیدحسن گذاشت تا مقدمات علوم اسلامی را نزد جدش سیدعبدالباقی بیاموزد.
وی که نوهاش را مستعد فراگیری علوم اسلامی میدید، در وصیتنامهاش از سیدحسن خواست در لباس طلبگی باقی بماند. مدرس درباره سیدعبدالباقی میگوید: «جد من میرعبدالباقی از مبلغین اسلام و وارستگان عصر خویش محسوب میگردید و از «زواره» به «قمشه» - واقع در جنوب اصفهان – مهاجرت کرد. در حالی که شش ساله بودم، در جهت تعلیم و تربیت من کوشید، چهارده ساله بودم که وی رخ در خاک تیره نهاد و طبق وصیت او پس از گذشت دو سال از فوت وی برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شدم.»
مدرس در ۱۹ سالگی و هنگامی که پدرش دار فانی را وداع گفت، برای ادامه تحصیلات دینی به حوزه علمیه اصفهان رفت که آن زمان از مراکز بزرگ تدریس علوم دینی جهان شیعه به حساب میآمد. حضور سیدحسن در حوزه علمیه اصفهان، ۱۳ سال طول کشید. وی در این مدت از محضر ۳۰ استاد در حوزههای مختلف علوم اسلامی استفاده کرد. میرزاعبدالعلی هرندی، آخوند ملا محمد کاشی، میرزا جهانگیرخان قشقایی، سید محمدباقر درچهای و شیخ مرتضی ریزی از استادانی بودند که مدرس نزد آنها شاگردی کرد.
حضور در نجف
مدرس با اتمام تحصیلاتش در حوزه علمیه اصفهان، رهسپار نجف اشرف شد. سیدحسن در مدرسه صدر با حاج شیخ حسنعلی اصفهانی همحجره شد. حضور مدرس در نجف، همزمان با شکلگیری جنبش مشروطه در ایران بود.
هرچند وی آن زمان در ایران حضور نداشت اما اخبار مشروطه را با دقت خاصی دنبال میکرد و میکوشید وقایع این نهضت را با نگاهی عالمه تجزیه و تحلیل کند. مدرس با رسیدن به درجه اجتهاد در نجف و زمانی که مرجعیت شیعیان هندوستان به وی پیشنهاد شده بود، از حضور در شبهقاره سرباز زد و به موطنش بازگشت.
سیدحسن پس از حضور مجددش در اصفهان، به تدریس فقه و اصول در مدرسه جده کوچک و منطق و شرح منظومه در مدرسه جده بزرگ پرداخت.
نایب رئیس انجمن ولایتی
انجمن ولایتی، گروهی بود که در بازگشت مدرس به اصفهان، جلسات مخفیانهای برگزار میکرد. سیدحسن ضمن تدریس علوم اسلامی برای اعضای انجمن ولایتی، به نایب رئیسی این انجمن هم منصوب شد.
این حضور همزمان با ماجرای شلاق زدن شخصی به جرم اخاذی از سوی صمصامالسلطنه حاکم اصفهان شد که واکنش مدرس را به دنبال داشت. وی درباره این واقعه میگوید: «حاکم چنین حقی ندارد، اگر شلاق بدن حد شرعی است، پس در صلاحیت مجتهد است و اینها دیروز به نام استبداد و امروز به نام مشروطه مردم را کتک میزنند».
این اظهارنظر باعثشد صمصامالسلطنه موضع خصمانهای نسبت به مدرس بگیرد و پس از مدتی حکم به تبعید وی بدهد. صمصامالسلطنه به ۱۰ سوار بختیاری ماموریت میدهد مدرس را تا محل تبعیدش در تخت پولاد همراهی کنند.
سواران بختیاری هم هنگامی که مدرس از مدرسه جده کوچک به سمت منزلش حرکت میکرده، خود را به وی میرسانند و حکم صمصامالسلطنه را به وی ابلاغ میکنند. مدرس با اطلاع از این حکم، کفشهایش را زیر بغل میزند و با گفتن جمله «هرجا بخواهید میروم» مقابل سواران حرکت میکند. خبر تبعید مدرس باعثتعطیلی بازار اصفهان میشود و مردم هم با ناراحتی از این وضعیت گرداگرد مدرس و سواران بختیاری جمع میشوند و وی را مشایعت میکنند. مدرس هنگام اقامتش در اصفهان از یک ترور هم در حوزه علمیه نجات پیدا کرد.
رهبری اقلیت و اکثریت
سال ۱۲۸۹ و پس از استبداد صغیر، دوره دوم مجلس شورای ملی برپا شد، و عبدالله مازندرانی که یکی از مجتهدان طراز اول به مجلس شورای ملی به حساب میآمد مدرس را به مجلس معرفی کرد تا وی به مجلس شورای ملی راه یابد.
مدرس دوره سوم نیز از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. حضور مدرس در مجلس، سرآغاز رویاروییهای وی با دیکتاتوری بود. این موضوع باعثتبعید مدرس به قزوین، پس از کوتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ شد. وی حدود سه ماه در قزوین زندانی بود و پس از عزل سیدضیاء طباطبائی از نخست وزیری آزاد شد.
مدرس پس از آزادی برای بار دوم در مجلس چهارم از سوی مردم به نمایندگی انتخاب شد. وی به عنوان نایبرئیس و رئیس طیف اکثریت این مجلس انتخاب شد اما در دوره پنجم که با پایان کار سلسله قاجار و روی کارآمدن پهلوی اول همراه بود، وی ریاست طیف اقلیت مجلس را برعهده داشت.
استیضاح سردارسپه
۷ مرداد ۱۳۰۴، مدرس و ۶ تن دیگر از نمایندگان مخالف سردارسپه را به دلیل اشتباهات در سیاست داخلی و خارجی، اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه استیضاح کردند. با استناد به منابع تاریخی جلسه استیضاح رضاشاه به محل منازعات طرفداران سردارسپه و طرفداران مدرس شد.
طرفداران مدرس که عموماً از مردم عادی بودند، شعار «زندهباد مدرس» سر دادند و طرفداران سردارسپه که غالباً نظامیان بودند فریاد «مردهباد مدرس» را به فریاد میزدند. مدرس هم خطاب به هواداران سردارسپه گفت «اگر مدرس بمیرد، دیگر کسی به شما پول نخواهد داد».
سه ماه بعد، رضاخان توانست با فراهم آوردن مقدمات انقراض قاجاریه، در تاریخ ۹ آبان ۱۳۰۴ به پادشاهی ایران برسد و سلسله پهلوی را بنیانگذاری کند.
مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ از دیگر کارهای مهم مدرس بود. وثوقالدوله، نخستوزیر وقت ایران قراردادی با دولت انگلستان بست که براساس آن اختیار امور مالی و نظامی حکومت ایران در اختیار مستشاران بریتانیایی قرار میگرفت.
وی سپس این قرارداد را به مجلس فرستاد تا بتواند با کمک عاملانش، آن را به تصویب برساند اما مخالفتهای مدرس و روشنگریهای وی، باعثشد مجلس این قرارداد را رد کند. پس از این اتفاق، وثوقالدوله هم از سمت خود برکنار شد.
چک بابت انعام قتل
رضاشاه هنگام برگزاری انتخابات مجلس هفتم، با نفوذی که در مجلس داشت، آرای مدرس را باطل کرد و به این ترتیب مانع حضور وی در این مجلس شد اما این پایان کار مدرس و پهلوی اول نبود. ۱۶ مهر ۱۳۰۷ مدرس از سوی ماموران حکومت دستگیر و به دامغان، مشهد و سپس به خواف تبعید شد.
رضا شاه چند سال پس از حضور مدرس در کاشمر، به رسدبان اقتداری، رئیس شهربانی این شهر ماموریت کشتن مدرس را محول کرد اما وی از این کار سرباز زد. رضاشاه پس از خودداری اقتداری، قتل مدرس را به سه مامور با نامهای جهانسوزی، وقار و خلج محول کرد تا شامگاه دهم آذر ۱۳۱۶ پیش از از افطار، مدرس را به شهادت برسانند.
این سه مامور پس از قتل مدرس، پیکر وی را شبانه به غسالخانه بردند و مخفیانه به خاک سپردند. طبق اسناد تاریخی به جامانده، در تاریخ ۲۳ آذرماه به موجب چک شماره ۸۲۹۸ مبلغ ۱۵۰۰ ریال از محل اعتبارات مخفی شهربانی مرکز به شهربانی مشهد، از تهران برات شد. این چک بابت انعام به مأموران قتل مدرس پرداخت شد.
آرامگاه مدرس در کاشمر، پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران، به همت اهالی محل کشف شد و مورد توجه قرار گرفت.
یاسر سماوات