خانم زایدنمان زیبا توسط جهان کتاب منتشر شد
کتاب خانم زایدنمان زیبا نوشته آنجی شجپیورسکی با ترجمه ایرج هاشمیزاده منتشر شد.
کتاب خانم زایدنمان زیبا نوشته آنجی شجپیورسکی با ترجمه ایرج هاشمیزاده ازسوی نشر جهان کتاب منتشر شد.
به گزارش ایلنا؛ تقویم سال ۱۹۴۳ میلادی را نشان میدهد. لهستان درتصرف ارتش آلمان فاشیستی است. ایرما زایدمان، بیوة موطلایی و زیبایی است که شوهرش، پزشک رادیولوژیست، چند ماه پیش از اشغال لهستان درگذشته است. ایرما لهستانی است. با اشغال لهستان و حضور فاشیستهای آلمانی، او تازه در مییابد که یهودی است و یهودی بودن مترادف است با اردوگاه کار و کورة آدمسوزی.
یکی از خبرچینها و خوشخدمتانِ بارگاه زر و زور که در ضمن خودش هم یهودی است خانم زایندنمان را به گشتاپو لو میدهد؛ تا به گمانش فشار حلقة طناب دور گردن خود را شل کند. دستگیری ایرما زایدنمان موج همدردی انسانهای متفاوتی را برای نجاتش از چنگال گشتاپو به راه میاندازد. حلقة مقاومت بر ضد فاشیسم شروع به کار میکند. دکتر آدام کوردایِ زبانشناس، پاول کریسنکی عتیقهفروش جوان و شیفتة ایرما زایدنمان، در کنارش یوهان مولر، آلمانیِ مقیم ورشو و شیفتة لهستان، یکی از آن نادر آلمانیهایی که با فاشیسم خویشاوند نیست… دست در دست هم، با هوشمندی و زرنگی، ایرما زایدنمان را از چنگال گشتاپو نجات میدهند.
خانم زایدنمان به همّت این حلقة کوچک انسانی، تنها یک شب را به گناه یهودی بودن در قفس گشتاپو به سر میبرد. او از کورة آدمسوزی قسر در میرود. اما بعدها، پس از شکست فاشیسم و پیروزی کمونیسم روسی، در «بهشت سوسیالیسم»، به جرم تعلق مذهبی از کار برکنار میشود و جلای وطن میکند.
همه به شکلی در تار عنکبوت اشغال لهستان دست و پا میزنند: ایرمای زیبا، خواهر ورونیکای کاتولیک، پسرک یهودی یوآسیو فیشتلبام، همکلاسی و دوست پاولک کرینسکی، یوهان مولرِ آلمانی و سوسیال دموکرات، قاضی و خیاط و…
رمان خانم زایدنمان زیبا در حقیقت داستان لهستان قرن بیستم است: قصة اختناق و خشونت، ظلم و اجحاف، سنگینی طاقتفرسای ایدئولوژی(فاشیسم، سوسیالیسم و…)؛ و به موازات آن، امید و آرزو، مقاومت و ایستادگی در برابر ارتش اشغالگر، خبرچینها و… داستان زیبا و غمانگیز لهستان اشغالشده به توان ۲! این رمان نخستین بار در ۱۹۸۶ در لهستان، و دو سال بعد در آلمان منتشر شد.
نویسندة کتاب، آنجی شجپیورسکی(۱۹۲۸-۲۰۰۰) پس از پایان جنگ جهانی دوم به تحصیل علوم سیاسی در دانشگاه پرداخت؛ مدتی روزنامهنگار بود؛ اواسط سال ۱۹۵۰ اولین رمان او پدران عصر منتشرشد؛ از ۱۹۵۸ به مدت دو سال وابستة فرهنگی لهستان درکپنهاگ بود؛ پس از بازگشت به ورشو با ممنوعیت قلم روبهرو شد، برای همین مقالات انتقادی، رمانهای جنایی و قصههایش برای جوانان را با نام مستعار مینوشت. اولین رمانش عبادتی برای شهر آراس(۱۹۷۱) در اروپا مورد توجه قرارگرفت. رمان خانم زایدنمان زیبا دیوار گمنامی پیرامون او را شکست و برایش شهرت جهانی به ارمغان آورد. در ۱۹۹۱ در اولین انتخابات آزاد لهستانِ پس از جنگ، با اکثریت چشمگیری به عنوان سناتور و عضو فراکسیون «سولیدارنوش»(اتحادیة همبستگی) انتخاب شد. او در ۱۶ ماه مه سال ۲۰۰۰ در ورشو درگذشت.