منصوره شریفزاده:
زنها موجب میشوند جامعه مردسالار باشد
چون فرهنگ غالب بر جامعه، مردسالار است و یک زن نویسنده باید از خود بگذرد تا بتواند به فعالیت ادامه دهد / در دهه ۷۰ و تا آغاز دهه ۸۰، زنان نویسنده خوبی بودند که با شور و شوق مینوشتند / بیگمان شرایط جامعهای که در آن زندگی میکنیم بر نوشتههایمان تاثیرگذار است.
ایلنا: نشست عصر تجربه روز گذشته(۸ دی) با سخنرانی منصوره شریفزاده در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
به گزارش ایلنا، شریفزاده در این نشست؛ نوشتن را خلاقانهتر از ترجمه دانست و گفت: نوشتن، لذتبخشتر و خلاقانهتر است، اما وقتی داستان خوبی را میخوانی، دلت میخواهد آن را ترجمه و دیگران را هم در لذت خواندن آن، شریک کنی؛ چرا که همه مخاطبان، نمیتوانند کتابها را به زبان اصلی بخوانند. از سوی دیگر گاهی دلت میخواهد نویسندگان کشور خود را با تکنیک خاص و تازهای که نویسندگان خارجی در آثارشان به کار بردهاند آشنا کنی. بگذریم از اینکه برخی مترجمان ما، گاه بخشی یا فصلی از یک رمان را حذف میکنند و به کلیت داستان آسیب میرسانند.
وی به ورودش به عرصه داستاننویسی اشاره کرد و گفت: سالهای اول دبستان بودم که شعر سرودم، زیرا با شعر مانوس بودم و از بچگی، اشعار پروین اعتصامی را میخواندم و به غزل حافظ، علاقه بسیار داشتم. دبیرستانی بودم که داییام که دانشگاه تهران، معماری میخواند، مرا با شعر نو آشنا کرد. آن زمان بود که با رمان هم آشنا شدم و ادبیات تطبیقی را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کردم. دکتر داوران به ما گفت: هرکس میخواهد نمره کامل را از آن خود کند باید دو شعر یا داستان بنویسد و ارائه کند. از سوی دیگر مستر هاسکینز، استاد علوم اجتماعی از ما خواسته بود تا درباره زندان زنان یا مراکز توانبخشی بنویسیم و من زندان زنان را انتخاب کرده و با کسانی که محکوم به حبس ابد شده بودند، مصاحبه کردم. همان گفتگوها را به شکل داستان درآوردم و به دکتر داوران دادم.
شریفزاده درباره اینکه نویسندگان نوقلم چه کتابهایی بخوانند، گفت: من پیشنهاد میکنم با ادبیات کلاسیک خودمان شروع کنند؛ با شاهنامه و مثنوی و گلستان و بوستان. این آثار، دایره لغات نویسنده را افزایش میدهد. بعد آن، کار همه نویسندههای خوب و مطرح را مطالعه کنند. کلاً کتاب خواندن باید برای آنها به عادت تبدیل شود. از سوی دیگر میتوانند ادبیات ایران را با خارج از آن تطبیق دهند. مثلا شباهتهای داستان» رستم و اسفندیار» شاهنامه با «ایلیاد» هومر را دریابند یا «لیلی و مجنون» را با «رومئو و ژولیت» مقایسه کنند.
وی همچنین گفت: من بسیار آکادمیک، کتاب خواندهام. براساس رشته تحصیلی خود از هومر و سوفوکل و ادبیات و اسطورههای یونان شروع کردم و بعد به رمان و ادبیات مدرن رسیدم که به نوعی با «دنکیشوت» سروانتس آغاز میشد و به جیمز جویس و آنتوان چخوف و… میرسید. من شعرهای تی. اس. الیوت را دوست دارم و ارنست همینگوی را به خاطر موجزگویی و چندلایه بودن داستانهایش، بسیار میپسندم. داستاننویسان زن چون املی برونته و جین آستن را هم خیلی دوست دارم.
شریفزاده گفت: زنها موجب میشوند که جامعه مردسالار باشد. زنهایی که حس میکنند همواره به یک تکیهگاه نیاز دارند. حتی در نوشتههای من هم، این صدا به گوش میرسد؛ چون فرهنگ غالب بر جامعه، مردسالار است و یک زن نویسنده باید از خود بگذرد تا بتواند به فعالیت ادامه دهد. گرچه تعداد زنان نویسنده در سالهای اخیر و به دلایل گوناگون کم شده است، اما در دهه ۷۰ و تا آغاز دهه ۸۰، زنان نویسنده خوبی بودند که با شور و شوق مینوشتند. حتی خاطرم هست وقتی «۲۰ داستان از ۲۰ نویسنده زن» منتشر شد همه با تعجب میگفتند یعنی ما این تعداد نویسنده زن داریم؟!
شریفزاده با اشاره به اینکه مسایل اجتماعی بر نویسنده تاثیر میگذارد، گفت: بیگمان شرایط جامعهای که در آن زندگی میکنیم بر نوشتههایمان تاثیرگذار است. من هم بیرون از این قاعده نیستم.
شریفزاده درباره نحوهی گفتگونویسیاش گفت: من دیالوگ محورم. گفتگوها باید به جلورفتن داستان کمک کند تا جایی که نتوان حتی یک دیالوگ را حذف کرد. داستان کوتاه مثل شعر نو است حتی یک خط یا یک دیالوگ از آن را نمیتوان حذف کرد.