خبرگزاری کار ایران

شب «ماسوجی ایبوسه» برگزار شد؛

ماسوجی ایبوسه بزرگ‌ترین نویسنده قرن بیستم ژاپن است

کد خبر : ۱۳۰۱۳۴

«باران سیاه» شاهکار اندوهناک ادبیات جنگ است که با پس زمینه قرار دادن چنین رنگی توسعه می‌یابد. ایبوسه به عنوان رمان جنگی، رمان «فرمانده‌ای که از دور زیارت می کرد» را نوشت اما «باران سیاه» متفاوت با این، شاهکار ادبیات جنگ است که بیش از وحشت‌ناک بودن در لایه پنهانی خود اندوه و غم دارد.

ایلنا: در برنامه‌ی دیگری از شب‌های بخارا که در موزه‌ی صلح برگزار شد، محمدرضا سروش(رییس هیأت مدیره موزه صلح) از تاریخچه موزه‌ در تهران گفت و درباره‌ی علت برپایی شب «ماسوجی ایبوسه» اظهار کرد: کتاب «باران سیاه» درباره‌ی قربانیان سلاح‎های کشتار جمعی است و رنجی که انسان‎ها از مواجه شدن با این سلاح‎ها متحمل می‎شوند. همان‌طور که می‎دانید سلاح‎های کشتار جمعی در جنگ جهانی اول به صورت سلاح‎های شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت. اما در جنگ جهانی دوم سلاح‎های شیمیایی استفاده نشد، بلکه سلاح‌های مخرب‌تری به کار گرفته شد که ۵۰ میلیون نفر به بی‎رحمانه‎ترین شکل کشته شدند. در جنگ جهانی دوم بشریت تجربه دیگری را پشت سر نهاد، بمب‎های اتمی که در جریان بمباران هروشیما و ناکاساگی استفاده شد، باز هم همان داستان و همان رنج که در خلال جنگ جهانی اول بر آدمیان تحمیل شد، تکرار شد و نشان داد که گرچه ما پیشرفت کرده‌ایم و درک‌مان از هنر و علم و فرهنگ بالاتر رفته، ولی نتوانستیم تولید و استفاده از چنین سلاح‎هایی را کنترل کنیم. این وجه تسمیه نشست امروز است و آن‌چه در این کتاب می‎خوانید داستان رنجی است که بر یکی از قربانیان بمباران اتمی هروشیما رفته است. آن‌چه باعثنابودی چنین افرادی نشده و منشأ اثر بوده امید است و بس.

به گزارش ایلنا، حسنی سعدی(از اعضای هیأت مدیره موزه صلح و از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی)، هم به ایراد سخنرانی درباره‌ی موزه‌ی صلح و پیام آن پرداخت.

متن محمد نقی‎زاده، رییس گروه مطالعات ژاپن، را نیز عباس حسین‌نژاد خواند، که در بخشی از آن آمده بود: رونمایی از کتاب «باران سیاه» ماسوجی ایبوسه، نویسنده نام‌دار ژاپنی، در طرد فاجعه‌ی هیروشیما با ترجمه‌ی شیوای آقای قدرت‌الله ذاکری است. انتشار این کتاب فرصت نادری است برای پژواک ادبیات صلح ژاپن که از آن باید به عنوان میراثمعنوی تمدنی و پایدار این کشور در جهان امروز یاد کرد.

همچنین نائومی شیمیزو، استاد دانشکده‌ی مطالعات جهان، گروه مطالعات ژاپن، درباره‌ی زندگی و آثار ماسوجی ایبوسه گفت: ایبوسه ماسوجی در ۱۸۹۸ در شرقی‎ترین استان ژاپن به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۳ یعنی در سن ۹۵ سالگی از دنیا رفت. او تا قبل از درگذشت همچنان به عنوان نویسنده مشغول فعالیت بود. در دوران مدرسه هر چند ایبوسه در نوشتن انشا مهارت داشت، اما روی هم رفته دانش‌آموز زرنگی نبود و حتا در مقطعی قصد داشت نقاش بشود. اما به توصیه برادر بزرگ‌ترش که عاشق ادبیات بود تصمیم گرفت حرفه‌ی نویسندگی را در پیش بگیرد. با وجود این برای این‌که ایبوسه بتواند از طریق نویسندگی زندگی خود را بچرخاند، سالیان درازی در پیش بود. تمام آثار ایبوسه به تدریج از سال ۱۹۲۹ مورد توجه عموم قرار گرفت و فروش رفت و چند نمونه از آثار اخیر وی در این برهه به رشته تحریر درآمدند. با شروع جنگ ایبوسه نیز به خدمت فراخوانده شد و مسؤولیت ویرایش روزنامه‌ی ژاپنی که در آن هنگام در چین چاپ می‎شد، به وی داده شد. بعد جنگ و بازگشتن به ژاپن در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن داستان دنباله‌دار «ازدواج دختر خواهرم» کرد. بعدها این داستان، مایه‌ی اصلی رمان «باران سیاه» شد. شخصیت اول این اثر یعنی شیئه ماتسو فردی است که خود واقعاً در معرض تشعشات بمب اتمی قرار گرفته است. ایبوسه اعتراف می‏‌کند که من این اثر را به عنوان یک مستند بر اساس عقیده‎ی شخصی‎ام مبتنی بر مخالفت با جنگ و اهمیت دادن به واقعیت نوشته‎ام. خوانندگان این اثر می‎توانند با این رمان به عمق تأثیرات جنگ پی ببرند و پیامدهای بمب اتمی را به خوبی احساس کنند.

به دعوت علی دهباشی از قدرت‌الله ذاکری(مترجم کتاب «باران سیاه»)، خواسته شد سخن بگوید. او هم بخش‌هایی از ترجمه‌ی یادداشت کنزابورو اوئه درباره‌ی این رمان را خواند که در آن آمده بود: می‌شود گفت ماسوجی ایبوسه بزرگ‌ترین نویسنده قرن بیستم ژاپن است. فکر می‌کنم این مطلبی است که شما هم آن را تأیید می‌کنید. این اواخر نویسنده‌ای از روسیه به ملاقات من آمد. آن وقت من چنین صحبت کردم، که برای خوانندگان روس یک راه خوب وجود دارد تا بتوانند بفهمند ایبوسه چقدر نویسنده بزرگی بوده است. اگر به نمایندگی از نسل خودم صحبت کنم، هیچ‌کدام از ما فکر نمی‌کردیم، اتحاد جماهیر شوروی از بین برود. در تاریخی بسیار طولانی، حوزه سوسیالیزم شوروی در جهان وجود داشت و بعد از این هم فکر کنم ادامه داشته باشد. اتحاد جماهیر شوروی، تاریخی به درازای زمانی دارد که ایبوسه ماسوجی داستان نوشت. هنگامی که در روسیه انقلاب شد، ایبوسه نخستین دست‌نویس داستان «سمندر» را نوشت. پیش از این‌که ایبوسه از دنیا برود هم شوروی فروپاشید. چقدر زندگی ادبی ایبوسه طولانی بوده است! اما آیا می‌توان با همین راهنمایی برآورد کرد، ادبیات ایبوسه چقدر کامل است؟!

همچنین در بخش دیگری از این یادداشت اشاره شده بود که ایبوسه از نخستین رمانش که در ۲۰ سالگی نوشت، تا آخر عمر مسائلی مهم را همیشه همراه خود داشت. نخستین اثرش و برترین شاهکارش در آخرین سال‌های عمر به شکلی به هم مرتبط هستند و چنان است که انگار در آن‌ها خونی مشترک جاری است. «باران سیاه» به لحاظ ادبی بسیار عالی است. از ادبیات هم که بگذریم، زیاده‌روی نیست اگر بگویم آن بیان نیایش ژاپنی‌هاست. اما این مختص به ژاپنی‌ها نیست، بلکه آن نیایشی است که در سرتاسر جهان مفهمومی کلی و عمومی دارد. این رمان مؤثر و طوری نوشته شده است که به شکل وسیعی فهمیده شود.

سهراب احمدیان هم با موضوع «باران سیاه، روایت ماهی و رودخانه» سخنرانی کرد و گفت: این رمان هر چند زبانی سربسته و کنایه‌آمیز دارد، ولی با این حال از آن دسته از رمان‌هایی است که توانسته با یک قدرت بی‌نظیر و به بهترین شکل ویرانی‌ها و آثار مخرب جنگ را به تصویر بکشد و بر خلاف خیلی از داستان‌های از این نوع در روایت واقعیت‌های تلخی که ممکن است باعثاحساساتی شدن هر کسی شود، ایبوسه قلمش نلرزیده است. او تلاش می‌کند تا واقعیت‌هایی را آن‌چنان که هست به ما یادآوری کند. یادآوری گذشته‌ی تلخ همیشه بد نیست، حتی اگر آن گذشته‌ی تلخ، فاجعه‌ای همچون بمباران اتمی هیروشیما باشد. ما در جریان داستان نه تنها شاهد ویرانی‌ها و وحشت‌های فراموش‌نشدنی در حال بمباران اتمی هستیم بلکه در جریان داستان شاهد رنج‌ها و مرگ‌های پشت سر هم دوستان و همسر شیگه کو ماتسو هستیم ولی روح ایبوسه درگیر انگیزه ای فراتر از جنگ و مرگ است. هرچند ممکن است حواس خواننده از دیدن یا خواندن این صحنه‌ها به یک نوع دلسوزی پرت شود ولی در کنار همه‌ی این‌ها نوید به زندگی و امید به جریان و عبور در لابه‌لای دیالوگ و رفتار شخصیت‌ها نمود برجسته‌ای دارد. در رمان «باران سیاه» رودخانه و ماهی نمادی از جریان زندگی هستند که در قالب تصاویری زنده و بکر ارائه می‌شوند. البته برجسته شدن نقش ماهی به صورتی نمادین در جریان داستان که بازخوردی در برابر تجربه‌ی رنج هستند در واقع ریشه در علایق نویسنده دارد که او را ملزم به این انتخاب و گزینش کرده است.

او تصریح کرد: علاوه بر شیوایی زبان و مهارت قابل ستایش و ارزشمندی که ایبوسه در نوشتن داشت، از دیگر دلایل علاقه‌ی من به ایبوسه کمک‌های سخاوت‌مندانه‌ی او به یکی از رمان‌نویسان مدرن ژاپن به نام «اوسامو دازای» است. ایبوسه علاوه بر این‌که یک نویسنده‌ی بزرگ بود، انسانی بزرگ هم بود؛ زیرا در طول حیاتش همیشه خود را از فرقه‌گرایی‌های ادبی و دنیای پر از بدگمانی سیاست و سیاست‌مداران دور نگه داشت. او شخصی همانند راهبان و حکیمان ادبیاتی چین باستان بود و قلمش هیچ‌گاه به قربانگاه نام و نان نرفت.

در بخش پایانی این مراسم، میعاد راشدی یادداشت تِتسوُتارو کاواکامی را خواند که به قلم قدرت‌الله ذاکری ترجمه شده بود. در بخشی از یادداشت این منتقد ژاپنی آمده بود: این اثری است که جایزه ادبی هنری نوما را در سال چهل و یکم از دوره شووا - ۱۹۶۶ - دریافت کرد. در ابتدا با عنوان «ازدواج دختر برادر زن» در مجله شینچو به صورت ادامه‌دار چاپ می‌شد اما در میانه راه عنوانش به «باران سیاه» تغییر کرد. انتشار آن در مجله «شینچو» از شماره ماه اول سال چهلم شووا – ۱۹۶۵ - شروع و در شماره ماه نهم سال چهل و یکم شووا – ۱۹۶۶ - تمام شد. موضوع داستان، تجربیات مصیبت‌زدگان بمباران اتمی هیروشیماست. اما نویسنده چنین موضوع غیرعادی و تأثربرانگیزی را به شکل «حمله از پشت» پیش نبرده، بلکه از روبه‌رو و با صداقت تمام آن را نوشته است؛ کاری که ایبوسه به ندرت انجام می‌دهد. درست همین جا هم باعثمباهات نویسنده در توانایی‌ بیان موضوع است و عاملی برای ایجاد شوق و کشش در خواننده می‌شود. در این دوره رمان‌های بمب اتم به مرز بی حد و حصری رسیده‌اند. نیز بحث‌های سیاسی مرتبط با بمب اتمی، با سر و صدای زیاد هر روزه به گوش می‌رسند. درباره آن تحقیقات علمی به اندازه کافی انجام شده است. مسأله اخلاق در سیاست بی‌نتیجه به چالش کشیده می‌شود. اگر هم گاهی این بحث‌ها به شکل تکبرآمیزی دربرگیرنده احساسات باشند، به دلایل مختلف انسانیت در آن بسیار کم‌رنگ و ضعیف است. بنابراین مسأله بسیار ایده‌آل‌گرایانه یا بسیار عاطفی و احساسی شده است.

در این یادداشت مباحثفنی درباره‌ی این اثر دنبال شد و در پایان آمده بود که «باران سیاه»، شاهکار اندوهناک ادبیات جنگ است که با پس زمینه قرار دادن چنین رنگی توسعه می‌یابد. ایبوسه به عنوان رمان جنگی، رمان «فرمانده‌ای که از دور زیارت می کرد» را نوشت و در آن روحیه نظامیان حاضر در جنگ را استهزاء کرد. اما «باران سیاه» متفاوت با این، شاهکار ادبیات جنگ است که بیش از وحشت‌ناک بودن در لایه پنهانی خود اندوه و غم دارد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز