پرداختی دوباره به وضعیت نمایشنامه محمدرضا آریانفر:
حوزه هنری اصفهان مقصر است یا کارگردان؟

رییس حوزهیهنریاستاناصفهان: مالکیت مادی و معنوی نمایشنامهی مذکور به حوزهی هنری اصفهان واگذار شده و مادامالعمر این مرکز میتواند برای اجرای آن اقدام کند / مدیر خانه تئاتر حوزهی هنری اصفهان: قرارداد آقای آریانفر با حوزهی هنری استان اصفهان، مربوط به بیش از دو سال قبل است و طبیعتا موضوع قرارداد، نمیتوانسته ابدی باشد.
ایلنا: چندی قبل مطلبی در خبرگزاری ایلنا روی خط رفت که به بررسی مسالهی اجرای نمایشنامهی «وقتی که کوه، کوهکوه کوچک میشود» نوشتهی محمدرضا آریانفر توسط حمید میرگزی در استان گلستان پرداخته بود. در این مطلب آریانفر نسبت به اجرای نمایشنامهاش که در سال ۸۹ در اختیار حوزهی هنری اصفهان قرار گرفته بود، آن هم ۲ سال بعد؛ یعنی در سال ۱۳۹۲ در گلستان اعتراض و عنوان کرده بود این اتفاق میبایست با اطلاع و جلب رضایت وی محقق میشده است.
بر این اساس این نمایشنامهنویس متذکر شده بود که قرارداد مذکور تنها حق اجرای این نمایشنامه را تا پایان سال ۹۰ شامل میشده و اجرای آن توسط حمید میرگزی، خارج از قرارداد فیمابین او و حوزهی هنری اصفهان اتفاق افتاده است. بنابراین کارگردان مذکور موظف بوده پیش از روی صحنه بردن این نمایش، کتبا از نمایشنامهنویس رضایتنامهی کتبی حاصل کرده و دستمزد ایشان را پرداخت کند.
در ادامه؛ حمید میرگزی طی نامهای(در ادامه متن نامه را خواهید خواند) از عملکرد خود دفاع کرده و به خبرنگار ایلنا گفت: در مجوزی که در تاریخ ۳۱ اردیبهشتماه ۹۰ از سوی حوزهی هنری اصفهان صادر شده، محدودهی زمانی وجود نداشته و او قانونا اجازهی روی صحنه بردن این نمایش را؛ ولو بعد از ۲ سال داشته است.
وی همچنین خود را مبری از اشتباه خواند و به خبرنگار ایلنا گفت: اگر آقای آریانفر مشکلی دارد، باید مشکلش را با حوزهی هنری اصفهان حل کند، نه من!
با بررسی این پرونده، نظر سید مهدی سیدیننیا؛ رییس حوزهی هنری استان اصفهان را جویا شدیم. وی دراینباره گفت: مطابق با قراردادی که با آقای آریانفر داریم، مالکیت مادی و معنوی نمایشنامهی «وقتی که کوه، کوه کوه کوچک میشود» به حوزهی هنری اصفهان واگذار شده و مادامالعمر این مرکز میتواند برای اجرای آن اقدام کند. لذا در اختیار گذاشتن امتیاز اجرای این نمایشنامه به حوزهی هنری استان گلستان، قانونی بوده و نمایشنامهنویس(محمدرضا آریانفر) حق اعتراض و ادعای حقالتالیف مجدد ندارد؛ چراکه مبلغ قرارداد(یک میلیون و یکصد هزار تومان) به ایشان پرداخت شده است.
اما مسالهی قابل توجه این است که در این صورت، چرا حوزهی هنری اصفهان در واکنش به شکایت محمدرضا آریانفر نسبت به روی صحنه رفتن این نمایش در استان گلستان، نامهای صادر کرده که مطابق با آن اجرای نمایشنامهی مذکور غیرقانونی بوده است. لذا مسوولان استان گلستان اقدام به متوقف کردن نمایش مذکور کردهاند اما با وساطت حراست سالن، این نمایش متوقف نشده و اجرای خود را به سرانجام رسانده است.
برای تکمیل این پرونده، با علیرضا قدسیه(مدیر خانه تئاتر حوزهی هنری اصفهان) تماس گرفته، نظر ایشان را جویا شدیم. وی در مورد پروندهی نمایشنامهی «وقتی که کوه، کوهکوه کوچک میشود» نوشتهی محمدرضاآریانفر، گفت: قرارداد آقای آریانفر با حوزهی هنری استان اصفهان، مربوط به بیش از دو سال قبل است و طبیعتا موضوع قرارداد، نمیتوانسته ابدی باشد. به عبارت دیگر صاحب اثر همچنان محمدرضا آریانفر است، ولو اینکه اجازهی روی صحنه رفتن آن را به حوزهی هنری سپرده باشد.
وی ادامه داد: این مساله، مثل مسالهی نشر یک کتاب است! آنچنانکه نویسنده حق انتشار کتابش را به ناشری میسپارد. بنابراین همچنان مولف صاحب اثر است. و حالا اگر ناشر بخواهد امتیاز انتشار را به ناشری دیگر بدهد، ناشر جدید قانونا و اخلاقا موظف است از صاحب اثر، اجازهنامهی مکتوب(قرارداد قانونی) داشته باشد.
قدسیه اظهار داشت: برایناساس، من در ماجرای اتفاق افتاده، حق را به آقای آریانفر میدهم. با همین رویکرد هم بود که وقتی مطلع شدیم نمایشنامهی مذکور بدون اجازهی نویسنده در استان گلستان روی صحنه رفته، صریحا طی نامهای این اجرا را غیرقانونی خوانده و تداوم یافتن آن را به کسب اجازهی رسمی از آقای آریانفر کردیم. همچنین در این نامه اشاره شده بود که تاریخ قرارداد آقای آریانفر با حوزهی هنری به اتمام رسیده و نامهای که مورد استناد ایشان بوده(قرارداد اجرای نمایشنامهی «وقتی که کوهکوه کوچک میشود» در اصفهان)، فاقد اعتبار است!
وی افزود: بنابراین برای من عجیب است که چطور کارگردانی که این نمایش را در گلستان روی صحنه برده، هنوز به نامهی دو سال قبل استناد میکند!؟
قدسیه گفت: در مجموع نظر من این است که روی صحنه رفتن این نمایشنامه، قانونا و اخلاقا صحیح نبوده. این مساله میتوانست خیلی سادهتر از این حرفها حل شود زیرا تا آنجایی که میدانم دلخوری آقای آریانفر بیشتر از این است که چرا به او اطلاع ندادهاند و بدون هماهنگی نمایشنامهاش را روی صحنه بردهاند.
در ادامه متن نامهی دفاعیهی حمید میرگزی(کارگردان تئاتر) را در پاسخ به مطلبی که پیشتر روی ایلنا رفت، میخوانید:
چندی پیش در سایت رسمی خبرگزاری ایلنا مطلبی خواندم مبنی بر اعتراض آقای محمد رضا آریا نفر نسبت به اجرای نمایش(وقتی که کوه، کوه کوه کوچک میشود) طی تماس مکرر با مسئولین خبرگزاری از طریق سایت خبرگزاری مذکور از آنان خواستم تا زمانی را تعیین کنند تا طی تماس تلفنی شرح ماجرا را از زبان من هم بشنود اما هیچ خبری نشد لذا بر آن شدن تا جوابیهای در ادامه سخنان آقای آریانفر بنویسم تا خوانندگان مطلب ایشان متوجع شوند رفتار غیرحرفهای یعنی چه و چه کسی غیرحرفهای عمل میکنند.
جناب آقای آریانفر گویا ماجرای اجرای نمایش را خیلی سریع فراموش کردهاند. در اوایل سال ۱۳۹۰ شخصی به نام محمدرضا مولودی که از کارگردانان گرگان هستند و در حال حاضر مقیم اصفهان هستند و به خوبی معرف حضور ایشان میباشند، متن نمایش مورد نظر را جهت اجرا به بنده دادند؛ من بعد از خواندن آن از آقای مولودی خواستم طی تماسی با نویسنده اثر مجوز اجرای آن را بگیرند. آقای مولودی ضمن در اختیار گذاشتن شماره تماس ایشان، خواستند که خودم تماس گرفته و مجوز لازم را اخذ کنم. طی تماس با شماره همراه آقای آرایانفر در مورد اجرا نمایش فوق اجازه خواستم، در جواب فرمودند که امتیاز نمایش را به حوزه هنری استان اصفهان واگذار کردهام و میتوانی از آنجا اجازه اجرا بگیری. ضمن اینکه بعد از این تماس چندین بار با استاد تماس گرفتم و در مورد نمایش گفتگو کردیم و نقطه نظراتشان را در مورد متن فوق جویا شدم. از طریق واحد نمایش حوزه هنری استان گلستان جهت اخذ مجوز صدرالاشاره اقدام کردم و نامهای از طرف حوزه هنری استان گلستان به حوزه هنری استان اصفهان ارسال شد و جواب نامه مذکور که تصویر آن پیوست میباشد، به گرگان فرستاده شد و پس از پاراف در اختیارم قرارگرفت.
جناب آقای آریانفر آیا در این مجوز جز یک شرط که آن هم نوشتن این مطلب که(این نمایش محصول کارگاه تولید نمایشنامه حوزه هنری استان اصفهان درسال ۱۳۸۹ است) شرط دیگری هم میبینید؟ که البته آن را هم در بروشور نمایش ذکر کردهام. کجای آن نوشته شده میبایست از شما اجازه کتبی بگیریم؟ کجای آن نوشته که مجوز فوق جهت کارگردانی آقای مولودی صادر شده که آقای نظری فرمودند؟ پس چرا آقای نظری طی صحبتهایی که با هم داشتیم بارها ابراز کردهاند که مجوزی که در دست داری مشکلی ندارد؟
جناب آقای آریانفر گرامی، اگر از سازمان تبلیغات اسلامی استان گلستان با شما تماس گرفته شده برای این نبود که از حق و حقوق خود بگذرید. ای کاش واقعیت را میفرمودید. آقای دیدگاه مسئول دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی استان گلستان در حضور بنده با شما تماس گرفتند و خواستند که در قبال مبلغی که ایشان شخصا پرداخت میکند و درصدی که من از بودجه در نظر خواهم گرفت(که البته این مبلغ حق شما نبود و من آن را لطف سازمان فوق نسبت به شما میدانم) جلوی اجرای نمایش را نگیرید. در ادامه اجرا در روز آخر موفق شدید دستور لغو اجرا را از مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان بگیرید که اگر لطف و درایت آقای بصیرنیا ریاست محترم حراست اداره کل فرهنگ و ارشاد سالامی استان گلستان نبود موفق به اجرا نمایش در شب آخر نمیشدم. شما فرمودید که آقای بصیرنیا شرط کردهاند که مبلغی به شما پرداخت کنم. میتوانید از ایشان بپرسید چه موقع چنین شرطی گذاشتهاند؟
اما برگردیم به مجوز حوزه هنری استان اصفهان. استاد عزیز؛ مجوز ارسالی از حوزه هنری استان اصفهان به صورت مطلق نوشته شده و مقید به هیچ مکان و زمان خاصی نیست وچون تاریخی در آن ذکر نشده میتوان آن را در هر جائی و در هر زمانی اجرا کرد. بنابراین میبینید که ادعاهائی چون مجوز تا سال ۹۰ اعتبار داشته و ادعاهائی از این دست جزبازی با کلمات چیز دیگری نیست.
اما اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و گلهای هم از آقای دکتر منتظری مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان داشته باشم. ای کاش ایشان قبل از اینکه دستور لغو اجرای نمایش را صادر نمایند، چند دقیقهای وقت میگذاشتند و عرایض بنده را هم میشنیدند. هرچند که ایشان کی به درد دل جامعه هنری این استان گوش دادهاند که این دفعه دوم باشد. البته زمانی که خبر لغو اجرای نمایش را شنیدم خدمتشان رسیدم ولی تشریف نداشتند.
سرور عزیز، خوب است که اگر ادعای حرفهای بودن دارید، اخلاق و رفتار حرفهای هم داشته باشیم. شما چنانچه اعتراضی داشتید میبایست به سراغ حوزه هنری استان اصفهان میرفتید نه اینکه یقه مرا بگیرید. هرچند که فکر میکنم حق و حقوقتان را از آنجا دریافت کردهاید، چرا که اگر بین شما و حوزه هنری استان اصفهان قراردادی نمیبود مطمئنا چنین مجوزی صادر نمیشد. پس میبینید، کسی که باید از مجامع ذیصلاح پیگیر حق و حقوق خود باشد من هستم نه شما.
حمیدرضا میرگزی - آذر۱۳۹۲