جواد مظفر در میزگرد ممیزی کتاب مطرح کرد:
جلوگیری از انتشار قرآن در اداره کتاب احمدینژاد / سانسور کتاب هیاهو برای هیچ است
اعمال سانسور ضررهای بسیار زیاد و منافع بسیار اندکی دارد / از آغاز انقلاب تا امروز میلیونها پرونده منکراتی در دادگاهها تشکیل شده، یک نمونه در این میلیونها پرونده بیاورید که متهم گفته باشد به دلیل مطالعه فلان کتاب مشروبخوار شدم.
ایلنا: محمدجواد مظفر در میزگرد «ممیزی کتاب، بایدها و نبایدها» ضمن بیفایده دانستن صدور پروانه نشر، سانسور کتاب را غیرقانونی و منافی نص صریح قرآن دانست. این ناشر همچنین از ۸سال گذشته با عنوان سیاهترین دوران پس از انقلاب برای حوزه نشر و کتاب یادکرد و از عدم صدور مجوز برای چاپ قرآن در این دوران سخن گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جواد مظفر(مدیر انتشارات کویر) نخستین سخنران این جلسه که در پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات برگزار شد، ضمن بیان اینکه باید درباره مهجوریت کتاب صحبت کنیم؛ گفت: من زمانی سه سال پایانی منتهی به انتخابات دوم خرداد و روی کار آمدن سید محمد خاتمی، یعنی زمانی که آقای میرسلیم در وزارت ارشاد مسئولیت داشتند را سه سال سیاه نشر نامیدم. سپس در دوران اصلاحات کتاب «ممیزی کتاب» را منتشر کردیم که نتیجه و کارنامه سه ساله آقایان در آن آمده است، اما انصافاً انتظار هشت سال پس از اصلاحات که روی آن دوران را سفید کرد نداشتم.
این ناشر با تأکید بر اینکه علاقه داشتم امروز چشم در چشم مدیر معزول اداره کتاب صحبت کنم، اظهار داشت: به صراحت میگویم سانسور نباید و نمیشود، در تمام این سالها اعمال سانسور اتفاق افتاده و من به استناد قرآن، قانون اساسی و اصل آزادی انسان میگویم که نباید سانسور وجود داشته باشد چون اصل بر آزادی قلم و بیان است و قرآن هم به قلم قسم میخورد.
وی افزود: از سویی میگویم نمیشود، چون عملاً ادعای مراقبت از عرصه فرهنگ و علاقه مردم شدنی نیست. از نگاه من سانسور هیچ ملاکی جز زور ندارد، هر زمان قدرت به دست جریانی افتاده با این حربه تلاش کرده تا جناح مخالف خود را سانسور کند.
مظفر با اشاره به تجربه خود در حوزه نشر و منصب مدیرکلی مطبوعات وزارت ارشاد در دوران سیدمحمد خاتمی عنوان کرد: طی ۳۵ سال پس از انقلاب ۶ - ۷ سیاست متفاوت در اداره کتاب اعمال شده اما حالا بیایید به ما بگویید کدام یک از این ۶ - ۷ مورد توسط علمای قم، کارشناسان و قرآن تأیید میشود. در همان دوران اصلاحات هم سه مدیرکل تغییر کرد و هر یک سلیقههای متفاوتی را اعمال کردند، حال بگویید کدام یک را ملاک قرار دهیم؟
وی با تأکید بر اینکه اگر تا قیامت هم فرصت در اختیار کارشناسان قرار دهیم تا ملاک را پیدا کنند چیزی کشف نمیشود، اظهار داشت: آیا چند نفر اندک حق دارند محصول اندیشه بشری از آغاز تا امروز را سانسور کنند؟ اعتقاد دارم هر کتابی که منتشر میشود به واسطه انتقال تجربیات گذشتگان و حاصل اندیشه آنها نوشته شده و چه کسی اجازه میدهد عده معدودی این آثار را سانسور کنند؟
مدیر انتشارات کویر با بیان اینکه سانسور کاملاً نقض غرض میکند، ادامه داد: هرگاه سانسور بیشتر شده ابتذال بیشتری را در حوزه نشر شاهد بودیم، حتی این ویژگی را میتوان در موسیقی، سینما، مطبوعات و دیگر جنبههای فرهنگی مشاهده کرد. ای کاش نظام میپذیرفت که ما راهحل بیضرر و بدون اشکال در عالم نداریم و پی چنین چیزی گشتن خطاست. بنابراین باید از این رویه دست برداریم چون اعمال سانسور ضررهای بسیار زیاد و منافع بسیار اندکی دارد.
وی با اشاره به آزادی مطبوعات و قلم طی سالهای نخست اصلاحات گفت: در این دوران شاهد بودیم که افراد بسیار زیادی زیر چتر این آزادی قلم رشد کردند و آثار آنها با اقبال مردم مواجه شد و به چندین چاپ رسید. افرادی که در نگاه نخست شما باور نداشتید بتوانند یک انشای ساده بنویسند آثاری را روانه بازار کردند که با استقبال مواجه شد.
این مدیر انتشارات ضمن اشاره به زیان اقتصادی ناشی از سانسور تصریح کرد: برخلاف ادعای دولت که میگوید سانسور یک پدیده فرهنگی است باید گفت این روش دقیقاً ظالمانهترین دخالت در اقتصاد نشر محسوب میشود. شما تصور کنید ناشری پس از ۵۰ سال فعالیت تصمیم میگیرد برای تأمین هزینههای اقتصادی بنگاه زیر نظر خود ۶۰ عنوان کتاب منتشر کند، اما تنها نیمی از کتابها مجوز نشر دریافت میکنند پس به این صورت باید ناشر را ورشکسته قلمداد کنیم، چنانچه در سالهای اخیر این اتفاق افتاد و از سوی دیگر افرادی طی هشت سال گذشته میلیاردر شدند.
مظفر صدور پروانه نشر را بیخاصیت دانست و در توضیح دلایل خود بیان کرد: وقتی قرار است برای هر واحد کالا که قصد تولید آن را داریم مجوز بگیریم صدور پروانه نشر چه فایدهای دارد؟ چون در محصولات صنعتی به فرض مدیری پروانه کارخانه محصولات بهداشتی دریافت میکند و تا ابد به تولید کالای مختلف ادامه میدهد. اما برخلاف سابق به شما میگویند کتاب را کامل و چاپ شده برای ما بیاورید یعنی ناشر کل هزینههای یک کتاب را بپردازد و سپس برای سانسور به اداره کتاب ارائه دهد. اما مشخص نیست در صورت صادر نشدن مجوز هزینههایی که پرداخت شده چگونه برگردانده میشود.
وی با بیان مثالی تصریح کرد: شما فردی را تصور کنید که مرتکب قتلی شده است، طبق قانون این فرد حق دارد برای خود وکیل بگیرد، در دادگاه از جرم خود دفاع کند و پس از صدور رأی دادگاه نسبت به این رأی معترض شده، کار را به دادگاه تجدیدنظر بکشد و سپس به دیوان عالی مراجعه کند. اما تنها متهمی که حق دفاع از خود را ندارد و نمیداند توسط چه کسی محاکمه شده و کجا باید از خود دفاع کند نویسنده و ناشر است. اگر آقایان ادعا میکنند کار درستی انجام میدهند چرا متن دستور سانسور بدون نام و امضا به دست ناشران میرسد؟ بعد میگوییم قرآن به قلم قسم یاد کرده، دست شما درد نکند که حافظ قلم
هستید.
مظفر اعمال سانسور و درنظر گرفتن اداره عریض و طویلی برای اجرایی کردن این هدف را هیاهو برای هیچ خواند و تصریح کرد: یکی از گرفتاریهای بزرگ ما در طول تاریخ این بوده فرهنگ مردم ایران فرهنگ شفاهی است و حتی روشنفکران ما هم بیش از نوشتن حرف میزنند. میتوان به جرأت ادعا کرد هزاران هزار لیسانس و دکتری در کشور داریم که سالی یک کتاب هم مطالعه نمیکنند. امروز حتی معلم ما در مدرسه از مطالعه بیبهره است و با جامعهای مواجه هستیم بسیار پرمدعا و کم دانش که از بس میداند دیگر نیازی به مطالعه احساس نمیکند.
وی به گسترش کاربران فضای مجازی اشاره کرد و اظهار داشت: در دنیایی که شما با یک کلیک ساده به جهانی غیرقابل انتظار دست پیدا میکنید که در گذشته هیچ کس تحقق آن را باور نمیکرد با سانسور میخواهید جلوی چه چیزی را بگیرید.
مدیر انتشار کویر با ذکر نمونهٔ دیگری ادامه داد: یک زن شوهردار با مرد همسرداری در سریال شصت قسمت نقش زن و شوهر ایفا میکنند و شصت قسمت به یکدیگر حرفهای عاشقانه میزنند و اتفاقی نمیافتد. اگر همین در کتاب وجود داشته باشد سانسور خواهد شد اما اینجا دستها در برابر سریال بالا میرود، چرا؟ به این دلیل که پدیده مدرنی است. یا اینکه چرا درخصوص ورزش حرفهای که با صرف ملیاردها تومان برای یک نفر تنها هزینه بازی کردن آن فرد فراهم میشود موضعی وجود ندارد. آیا آنچه با عنوان ورزش حرفهای از غرب تحمیل شده و چیزی جز گلادیاتوری مدرن نیست موضعی گرفته میشود؟ خیر به این
دلیل که پدیده مدرنی است.
مظفر در تکمیل صحبتهای خود پیرامون بیارزش بودن دلیل سانسور کتاب گفت: از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی ایران تا امروز میلیونها پرونده منکراتی در دادگاهها تشکیل شده است، شما یک نمونه در این میلیونها پرونده بیاورید که فرد متهم گفته باشد من به دلیل مطالعه فلان کتاب مشروبخوار شدم، یا اینکه فرد دیگری در پروندهای گفته باشد به دلیل مطالعه کتابی به پارتی رفته یا اعمال منافی عفت انجام داده باشد؛ حتی یک نمونه پیدا نمیکنید. پس نتیجه میگیریم سانسور کتاب هیاهو برای هیچ است و سودی ندارد.
وی تصریح کرد: در پایان دولت اصلاحات با استفاده از نظرات کارشناسی عدهای از صاحب نظران و پس از یکسال مطالعه طرحی را پیشنهاد دادیم تا امور کتاب به درستی اداره شود و اگر مشکلی پیش آمد با حضور هئیت منصفه از میان مردم درباره آن داوری صورت بگیرد که جریانی آن زمان مقابل اجرایی شدن طرح ایستادگی کرد. امیدوارم با حضور آقایان جنتی و صالحی در وزارت ارشاد به سوی اجرایی شدن این طرح گام برداریم.
این مدیر انتشارات با بیان نمونههای جالبی از موارد سانسور شده در اداره کتاب وزارت ارشاد دوران احمدینژاد ذکر کرد و جلوگیری دو ساله از انتشار ترجمه قرآن توسط آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی را شاهکار ۸ساله دولت گذشته دانست و گفت: در نامهای که به دست ما دادهاند آمده که پس از صدوسی ساعت کارشناسی این ترجمه دقیق، متقن و دارای صلابت خاصی است که مجوز آن در تاریخ ۸/۴ / ۹۰ صادر شد، اما اگر شما مجوز میبینید ما هم دیدیم! فردی که دو سال جلوی انتشار ترجمه قرآن را گرفت الان کجاست؟
وی در پایان با اشاره به صدور سراسیمه مجوز طی دو ماه پایانی دولت احمدینژاد اظهار داشت: آقایانی که به ناحق پستهایی را اشغال کرده بودند با ناشران تماس گرفتند بیایید مجوزها را بگیرید، چرا؟ چون بوی الرحمان بلند شده بود. یا فردی که طی سه سال پایانی منتهی به اصلاحات مسئولیت داشت و به همین واسطه پروانه نشر در جیب گذاشت، به محض اینکه امکان چاپ کتاب پیدا کرد در اولین قدم، کتاب خاطرات پرورین غفاری، معشوقه شاه را منتشر کرد. همان فردی که عنوان میکرد رقص قورباغه را سانسور کنید.