با مروری بر آمار سرانه مطالعه کتاب؛
در اطراف شما، چند کتابخوان وجود دارد؟!
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی در نیمهی سال ۹۲، چطور میتواند سرانهی مطالعه را تا انتهای سال اعلام کند؟ مطابق با این آمار، هر ایرانی بیش از ۱۳ کتاب ۱۰۰ صفحهای در سال میخواند! شما در اطراف خود چند نفر کتابخوان سراغ دارید؟
ایلنا؛ آمار سرانهی مطالعه در کشور ما، یکی از پرچالشترین آمارها در سالهای گذشته بوده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ منصور واعظی؛ دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی در کشور؛ آمار ۷۴ دقیقه مطالعه در روز توسط هر ایرانی را برای سال ۹۲ تایید کرده است. رقمی که دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی آن را طرح ساخته به اذعان هر نوع کارشناسی نمیتواند مابه ازای بیرونی داشته باشد. این گزارش ضمن طرح آمارهای ارایه شده توسط این دست نهادها، به تعمیم و تضریب آن به تعداد جمعیت کشور و تحلیل نتایج آنها پرداخته است.
* آمارهای متناقض و بدعت در آمارسازی
در سال ۸۷ علی اکبر اشعری(رئیس وقت کتابخانه ملی ایران)، سرانه مطالعه را تنها ۲ دقیقه اعلام کرد که البته با لحاظ کردن کتب درسی، این رقم به حدود ۶ دقیقه رسید. اما این خبر در بدو انعکاس، به سیاهنمایی محکوم شد و محمد سالاری(مدیرکل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی) ضمن کذب خواندن آمار سرانه ۲ دقیقهای مطالعه برای هر ایرانی در روز، آمار واقعی را ۱۲۰ دقیقه اعلام کرد.
درمقابل آمار سرانهی ۲ دقیقه مطالعه در سال، منصور واعظی(دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی) در همان زمان؛ برای اولین بار آمار ۷۹ دقیقه در روز را اعلام کرد. در آماری که واعظی ارایه داده بود، سرانهی مطالعهی کتب درسی، کتب ادعیه، قرآن، صفحات مجازی و هر چیزی که به خواندن ربط داشته باشد، لحاظ شده بود. البته هیچگاه اشاره نشد که این آمار چگونه و براساس کدام شیوهی آمارگیری و در چه پروسهی زمانی در کشور تهیه شده است. در ادامه و در واکنش به این آمار بسیار دست بالا، واعظی ناچار شد آمار تفکیک شده را در حوزههای مختلف در اختیار رسانهها قرار دهد. به عنوان مثال آمار سرانهی مطالعه سال ۹۱،۷۵ دقیقه و ۳۴ ثانیه محاسبه شد که ۱۵ دقیقه و ۱۷ ثانیه مربوط به کتاب، ۲۱ دقیقه و ۳۱ ثانیه برای قرآن و ادعیه، ۳۲ دقیقه و ۳۶ ثانیه روزنامه و پنج دقیقه و ۴۲ ثانیه به نشریهخوانی اختصاص پیدا کرد که هر دو فضای مجازی و فیزیکی را دربرمیگرفت.
لازم به توضیح است که «سرانهی مطالعه» یک شاخص جهانی است که تعاریف مشترک و مشخصی و البته بسیار دقیقی دارد. مطابق با این تعریف، این شاخص تنها مطالعهی کتاب(آن هم از نوع غیردرسی) را دربرمیگیرد؛ یعنی نه مطبوعات، نه سایتهای اینترنتی و مجازی و نه کتابهای ادعیه هیچک در سرانهی مطالعه نباید لحاظ شوند لذا شیوهی اعلام آمار از سوی نهادهای کتابخوانی کشور، کاملا ابداعی و منحصر به فرد بوده است.
* اعلام سرانه مطالعه؛ از تخمین تا خیال
مطابق با آمارهای جهانی، آمریکاییها ۲۰ دقیقه، انگلیسیها۵۵ دقیقه و ژاپنیها ۹۰ دقیقه از وقت خود را در هر شبانهروز به مطالعهی کتاب اختصاص میدهند. بر این اساس آماری که از سرانهی مطالعهی کتاب در ایران درکنار تمام نوسانات عددی(سرانه مطالعهی کتاب در ایران در کمترین زمان از دو دقیقه به ۱۵ دقیقه و در ادامه به بیش از ۱۸ دقیقه افزایش یافته است) تاکنون ارایه شده، نشان میدهد که ایرانیان تقریبا به میزان آمریکاییها به مطالعهی کتاب علاقمند هستند. به همین دلیل علی اسماعیلی(معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد) خوشحال از چنین آماری، در حاشیه بازگشایی نمایشگاه کتاب شهرکرد گفته: «سرانه مطالعه کتاب در کشور ۱۸ دقیقه و ۴۷ ثانیه است و باید تلاش کنیم این میزان افزایش یابد.».
با این حساب ایران در رنکینگ سرانهی مطالعه باید جایگاه واقعا آبرومندانه و قابل افتخاری داشته باشد. اما به راستی چقدر میتوان به این آمار و جایگاه، دلخوش و مطمئن بود؟!
منصور واعظی(دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی)، روز گذشته ۹ مهرماه اعلام کرده: «سرانه مطالعه امسال با سال گذشته تغییری نکرده و همان ۷۴ دقیقه در روز است که شامل مطالعه قرآن، ادعیه، روزنامه، نشریات، فضای مجازی و… میشود.» اولین سوالی که به ذهنها متبادر میشود، این است که چطور در نیمهی سال، میشود سرانهی مطالعهی کل سال را اعلام کرد!؟ اصول آمارگیری در همهجای دنیا روشن و مبرهن است؛ آنچنانکه برای رسیدن به شاخصههای سرانه مربوط به یک سال، طبیعی است که یک جامعهی آماری میبایست در طول یکسال مورد مطالعه قرار گیرند، چه بسا میزان مطالعه این افراد به تناسب فصول سال و المانهایی چون بازگشایی مدارس و دانشگاهها، اوقات فراغت و… متغیر باشد. پس این چه آمار سرانهایست که از همان شهریور و مهرماه صراحتا اعلام میشود؟ پس در گام نخست، صحت و سلامت این آمار زیر سوال است!!!
* در اطراف شما، چند کتابخوان وجود دارد؟
فرض را میگذاریم که سرانه مطالعه کتاب طبق آخرین آمارها که تغییری هم نداشته، برای سال ۹۲، حداقل ۱۸ دقیقه(و نه ۱۸ دقیقه و ۴۷ ثانیه) باشد. اینکه در نیمهی سال ۹۲ هستیم و نمیشود آمارها را برای ۶ ماه نیامده تعمیم داد را نیز نادیده میگیرم. با این حساب اگر هر ایرانی ۱۸ دقیقه از وقت روزانهاش را به مطالعه کتاب اختصاص بدهد، با ضرب کردن این رقم در روزهای سال(۳۶۵ روز) به این نتیجه میرسیم که هر ایرانی در سال ۶ هزار و ۵۷۰ دقیقه کتاب میخواند.
اگر این عدد را در جمعیت ایران(۷۵ میلیون نفر به صورت تقریبی) ضرب کنیم، به عدد ۴۹۲ میلیارد و ۷۵۰ میلیون دقیقه میرسیم که جمع دقایق مطالعه در کل کشور و از سوی تمامی مردم است! که رقم قابل توجهیست. در ادامه اگر فرض کنیم میانگین تعداد صفحات کتابها، ۱۰۰ صفحه باشد و برای مطالعهی هر صفحه به صورت میانگین ۵ دقیقه زمان لازم باشد(برای هر کتاب ۵۰۰ دقیقه) با تقسیم جمع دقایق مطالعه کتاب در کشور به رقم ۹۸۵ میلیون و ۵۰۰ هزار میرسیم که معنایش این است که در کشور ما، سالانه(حداقل در یکی دو سال اخیر) ۹۸۵ میلیون و ۵۰۰ هزار خوانش بر کتاب(چه هر کتاب توسط یک مخاطب خوانده شود و چه بیشتر) صورت میگیرد.
حالا اگر این تعداد خوانش را بر تعداد جمعیت کشور تقسیم کنیم، به عدد ۱۳.۱۴ میرسیم که به این معناست که هر ایرانی در طول یکسال، به صورت میانگین بیش از ۱۳ جلد کتاب میخواند! این رقم، آخرین رقم احتسابی در این گزارش بود.
نتیجه گیری به عهدهی مخاطب؛ که میتواند حداقل با بررسی افرادی که میشناسد(چه در خانواده، چه در فامیل و چه در محل کار و…) درباره عادات مطالعهی آنها اطلاع داشته باشد و در مورد آمار سرانهی مطالعهی کتاب نظر بدهد! البته یادمان نرود که آمارها بر کل جمعیت بسته شده؛ در حالی که جمعیتی که از آنها انتظار مطالعه میرود، به مراتب پایینتر از ۷۵ میلیون است. یعنی جمعیتی که امکان و بضاعت کتابخوانی را در جامعه دارند، میبایست جور آنها که امکان و بضاعتش را به هر دلیل ندارند، بکشند؛ یعنی کتابخوانها به مراتب بیشتر از ۱۳ جلد کتاب در سال بخوانند تا آمار ۱۸ دقیقه کتاب به عنوان سرانه مطالعه در سال، محقق شود.
گزارش: هادی حسینی نژاد