خبرگزاری کار ایران

یادداشتی برای ۱۲ سالگی ایلنا؛

بهروز غریب‌پور از سال‌های خبرنگاری حوادثنوشت

بهروز غریب‌پور از سال‌های خبرنگاری حوادثنوشت
کد خبر : ۲۵۵۱۱۱

به این حرفه به‌عنوان یک حرفه‌ی هیجان‌انگیز که توام با شجاعت و خلاقیت است؛ احترام می‌گذارم و باور دارم که یک خبرنگار در آن واحد باید یک نویسنده، یک هنرمند خلاق و انسانی از جان گذشته باشد.

بهروز غریب‌پور در یادداشتی به مناسبت سالروز تولد خبرگزاری کار ایران؛ از خاطره روزهای خبرنگاری حوادث، دشواری‌ها و هیجان‌های آن روزگار گفت.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سرپرست گروه تئاتر آران که به تازگی و در مراسمی نشان شوالیه فرهنگی کشور ایتالیا را دریافت کرده؛ در این یادداشت که به مناسبت ۱۲ ساله شدن خبرگزاری کار ایران در اختیار سرویس فرهنگی قرار داد، آورده است:

هجده ساله بودم که کارت خبرنگاری روزنامه‌ی اطلاعات بنامم صادر کردند؛ خبرنگار حوادث. و تا آنجائی که من می‌دانم تا آن موقع سابقه نداشت که کارت خبرنگاری حوادثدر شهرستان‌ها برای کسی صادر بشود…

اما علت اینکه چنین کارتی برای من صادر شده بود خبرهای هیجان‌انگیزی بود که ارسال می‌کردم؛ یک گزارش از ایرانیان رانده شده از عراق با کلی مصاحبه با رانده‌شده‌ها و انواع شکنجه‌هائی که متحمل شده بودند و به‌خاطر گرفتن خبر و مصاحبه به مرز ایران و عراق رفته بودم تا خط صفر مرزی: " بایوه " و " بامشاق " پیشرفته بودم.

یا خبر هیجان‌انگیز قتل یک جوان توسط باند قاچاق رقیب را با نثری هیجان‌انگیز ارسال کرده بودم و با همکاری پسر بچه‌ای که اعجوبه‌ای بود و به‌عنوان پادوی دفتر روزنامه با من همکاری می‌کرد؛ عکس مقتتول را از روی قبرش ربوده بودیم و در روزنامه چاپ کرده و باعثچاپ دوم روزنامه در شعبه‌ی غرب شده و یک تیم مسلح مواد مخدر را به خطر انداخته بودیم.

خلاصه به‌دست آوردن سه تشویقی به‌خاطر چاپ خبرهای من در صفحه‌ی روزنامه سراسری اطلاعات باعثشده بود که یک کارت، شبیه پاسپورت برایم صادر کنند و بقولی مرا به ثبت برسانند… سر نترس داشتم و بی‌آنکه دوره‌ای دیده باشم از پس یک کار دشوار، خبرنگاری، برآمده بودم. گاهی از خودم می پرسم که با چه دل و جرئتی به کارگاه نجاری یک معترض عاصی از روزگار یا هر چیز دیگری رفتم و با جسد بدون سر او مواجه شدم و از سربریده‌ی او کنار دستگاه اره فلکی - اره‌ای که قطعات بزرگ چوب را با آن می‌برند، نترسیده و بلافاصله خبر را منعکس کرده بودم؟ …

به هر حال این دوران کوتاه بود اما هنوز به این حرفه به‌عنوان یک حرفه‌ی هیجان‌انگیز که توام با شجاعت و خلاقیت است احترام می‌گذارم و باور دارم که یک خبرنگار در آن واحد باید یک نویسنده، یک هنرمند خلاق و انسانی از جان گذشته باشد و با تهیه یک خبر پیه‌ی هرعاقبتی را به تن بمالد و قطعا به همین دلیل است که به هیچ خبرنگاری برای انجام مصاحبه جواب سر بالا نداده‌ام، مگر آنکه احساس کرده باشم که محض گذران زندگی و با بی‌علاقگی تام می‌خواهد مصاحبه یا خبری را دنبال بکند.

در آن تجربه‌ی کوتاه که با قبول شدن در دانشگاه تهران آن‌را کنار گذاشتم من بیش از پیش باور کردم که هر صفحه از یک روزنامه حاصل یک کار عاشقانه است و اگر چنین نباشد هیچ روزنامه‌ای سرپا نمی‌ماند و هیچ خبرنگار و روزنامه‌نگاری نمی‌تواند جایگاه واقعی این حرفه را تثبیت بکند… پس به‌عنوان یک خبرنگار پیشین و کسی که قدر و منزلت این حرفه را می‌داند؛ تولد یک خبرگزاری را به همه‌ی شما عزیزان که در تب و تاب کسب و نشر خبرید و آن‌را فقط یک شغل نمی‌دانید؛ تبریک می‌گویم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز