گزارش روز دهم جشنواره تئاتر فجر؛
روزهای کم فروغ سالنهای دولتی

در شرایطی که «سالنهای دولتی» به ندرت رضایت تماشاگران را جلب کردند یا بعضا خالی از مخاطب بودند؛ سالنهای خصوصی مانند «تماشاخانه باران» و تماشاخانه نیمهخصوصی «ایرانشهر» حضور پررنگ تماشاگران مشتاق را تجربه کردند.
اجراهای روز دهم جشنواره بینالمللی تئاتر فجر درحالی به صحنه رفتند که به جرات میتوان عنوان بدترین نمایش را برای «کتابها» محصول کشور لهستان درنظر گرفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در شرایطی که سی و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر فردا یکشنبه - ۱۲ بهمن - به کار خود پایان میدهد؛ اجرای نمایشهای خارجی حاضر در بخش بینالملل این رویداد همچنان با حواشی بسیار به صحنه میروند. گذشته از تاخیر سی دقیقهای آغاز اجرای شب گذشته گروه لهستانی در سالن اصلی تئاتر شهر؛ این نمایش از چنان کیفیت نازلی برخوردار بود که تماشاگران در میانههای اجرا با کف زدن اعتراض خود را نشان میدادند.
نکته جالب توجه اینکه نمایش «کتابها» برخلاف دیگر اجراهای حاضر در جدول سالن اصلی، سه روز از یک رویداد دوزاده روزه را به خود اختصاص داده و اینطور به نظر میرسد که مسئولان سیاستگذاری از این تمهید برای پرکردن جدول اجراها بهره بردهاند. درنهایت شرایط به گونهای رقم خورد که هرچه زمان اجرا رو به پایان رفت بر تعداد مخاطبانی که سالن اصلی تئاتر شهر را به نشانه اعتراض ترک کردند؛ اضافه شد.
«خرمگس» به کارگردانی علی عابدی دیگر نمایشی بود که روز گذشته در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت و مانند اجرای عموم با استقبال تماشاگران مواجه شد.
اما در شرایطی که اجراهای موردنظر برای حضور در سالنهای دولتی به ندرت موفق به جلب رضایت تماشاگران شدند یا بعضا خالی از مخاطب بودند؛ سالنهای خصوصی مانند تماشاخانه تازه تاسیس باران و تماشاخانه نیمه خصوصی ایرانشهر حضور پررنگ تماشاگران مشتاق را تجربه کردند. تماشاگرانی که برخلاف آنچه بارها در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر مشاهده شد تا پایان اجرا در سالن نشتند.
این مجموعه روز گذشته میزبان نمایشهای «هزار شلاق» نوشته ناصر حبیبیان به کارگردانی احسان ملکی بود که هم زمان با نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» به کارگردانی اشکان خیلنژاد روی صحنه رفت.
نمایش «هزار شلاق» کاری از هنرمندان خرم آباد بود که سعی داشت با ترکیب فضاهای سنتی و مدرن نمایش آیینی - سنتی ایرانی، نگاهی گذرا به آنچه طی بیش از صد سال اخیر بر تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران گذشت؛ داشته باشد. روایتی که از فتحعلی شاه قاجار آغاز شد، سپس به قتل قائم مقام فراهانی در حمام فین کاشان و در نهایت کودتای بیست و هشت مرداد سال سی و دو ادامه یافت. اجرایی که به دلیل بهرهگیری از عناصر نمایشهای آیینی ایرانی با استقبال گروهی از تماشاگران مواجه شد.
سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روز گذشته همچنین میزبان نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» بود که این نمایش نیز با استقبال مواجه شد و تعداد زیادی از تماشاگران روی زمین بنشینند.
این نمایش با موضوع «اوتانازی» به تحلیل مسئلهای اجتماعی میپرداخت که ممکن است در هر نقطه از جهان روی دهد. اینکه یک بیمار قطع نخاع چه اندازه برای پایان دادن به زندگی خود اختیار دارد. مخالفت مسئولان بیمارستان و پزشکان با شخصیت قطع نخاع شده(با ایفای نقش نوید محمدزاده) و مبارزه و استدلالهای بیمار برای توجیه صحت تصمیم خود چالش اصلی این نمایش را شکل میداد.
اما نکته جالب توجه تغییر بعضی عناصر نمایش در اجرای جشنواره نسبت به آن چیزی بود که اجرای عموم نمایش تجربه شد. به گونهای که مخاطب اینجا با نمایش تکامل یافتهتری نسبت به گذشته روبرو شد و البته در این میان نباید از ایفای نقش نوید محمدزاده گذشت.
«پارازیت» نوشته بهزاد آقاجمالی و کارگردانی سیما رادان دیگر نمایش روز دهم سی و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بود که در سالن انتظامی خانه هنرمندان ایران به صحنه رفت. گرچه حضور پررنگ مسئولان دبیرخانه جشنواره به همراه رئیس پیشین نظارت و ارزشیابی در کنار نمایندگان ارگانهای گوناگون تا حدود زیادی جلب نظر میکرد اما گروه جوان این نمایش درنهایت بهرغم تمام اضطرابهای بوجود آمده موفق به جلب نظر تماشاگران شدند.
براساس آنچه در محتوای نمایش «پارازیت» جریان داشت؛ میتوان این نمایش را در کنار نمونههایی مانند «پذیرایی» به کارگردانی ابوالفضل کاهانی و «این زندگی مال کیه؟» به کارگردانی اشکان خیلنژاد یا نمونهای چون «هم هوایی» به کارگردانی افسانه ماهیان، ازجمله نمایشهای جشنواره سی و سوم دانست که موضوعهای داغ و جدی اجتماع معاصر خود را به تصویر کشیدند.