گفتگو با مسعود دلخواه کارگردان نمایش «زندگی انسان»؛
امیدوارم نمایش ما نظر مسئولان را به تالار مولوی جلب کند
مشکل فعلی تالار مولوی نداشتن مدیریت است. پس از استعفای اخیر دکتر اسدی که صبورانه و دلسوزانه پشتیبان تالار و اجراهای آن بود، نمیدانیم مسئول تالار کیست.
ایلنا: مسعود دلخواه که نمایش «زندگی انسان» را در مرکز تئاتر مولوی روی صحنه برده است؛ از بلاتکلیفیهای گروه پس از استعفای سعید اسدی از مدیریت این سالن و مشکلات پیش روی گروهها برای اجرا در تالار مولوی سخن گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کارگردان نمایش «زندگی انسان» درباره دلایل انتخاب این متن برای اجرا بیان کرد: این نمایشنامه یک اثر دراماتیک شناخته شدهٔ جهانی است که مهمترین نمایشنامه اکسپرسیونیستی روسیه در قرن بیستم معروف است و من نیز به این سبک علاقه زیادی دارم. دیگر آنکه، این نمایش دربارهی انسان و دغدغههای همیشگی اوست و مفهومی جهانی را درباره از میان رفتن کرامت و معنویت انسان مدرن زیر چرخهای ماشینیزم و مادی گرایی منعکس میکند.
این هنرمند ضمن ارائه توضیحاتی درخصوص همکاری با گروه پرتعداد جوان در نمایش جدید خود گفت: کار با جوانان در تئاتر سختیها و محاسن خود را همراه دارد. مسلما برای به سرانجام رساندن صحیح هر فعالیتی داشتن تجربه یک امتیاز مهم محسوب میشود. در تئاتر هم سابقه و تجربه از اهمیت خاصی برخوردار است، ولی همه چیز در این ویژگی خلاصه نخواهد شد. برای من تا آنجا که به بازیگری، کارگردانی و نمایشنامه نویسی مربوط میشود، آموزش صحیح و علمی حرف اول را میزند.
وی ادامه داد: چه بسا افراد با تجربهای که بخاطر نبود آموزش و تربیت علمی پس از گذشت سالها هنوز به کلیشهها متوسل میشوند، و چه بسا جوانان کم تجربهای که با پشت سر گذاشتن آموزشهای یک یا دو سالهٔ علمی بسیار خلاقتر و باورپذیرتر کار میکنند.
کارگردان نمایش «زندگی انسان» تصریح کرد: بسیاری از بازیگران باسابقه و حرفهای ممکن است دیگر اهل ریسک نباشند اما جوانترها همواره جسارت ریسک کردن را دارند. باید اعتراف کرد کار کردن با جوانهای کم تجربه صبر و حوصلهٔ زیادی میخواهد، طوری که گاه حتی باید آنها را صبورانه با فرهنگ حاکم بر فضای تمرین و اجرا، پشت صحنه و غیره نیز آشنا کرد.
وی با تاکید بر اینکه کار با جوانان گاهی اصلا ساده نیست؛ افزود: باید یادآوری کنم عوامل اصلی نمایش «زندگی انسان» همه جوانهای حرفهای هستند که بارها جوایز جشنوارههای مختلف را نصیب خود کردهاند. در کنار این هنرمندان جوان حرفهای و با تجربه، ده دوازده جوان کم تجربه نیز حضور دارند. پس از اجرای سال گذشته در نمایش " ارخش " و کار امسال، بعضی از همکاران بارها به من گفتند اگر جایزهٔ صبر و تحمل داشتیم، باید به تو داده شود!
دلخواه ضمن ارائه توضیحاتی در خصوص تالار مولوی، درباره اجرا در این سالن اظهار داشت: بهخاطر شیوه اجرایی به سالن بلک باکس احتیاج داشتیم و به دلیل حجم دکور، سالنهای تئاتر شهر برای کار ما کوچک بود. سالن استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر که اجرای جشنواره آنجا روی صحنه رفت و همچنین سالن حافظ گزینههای دیگر بودند که تا پایان سال رزرو بود. بهعلاوه، از آنجا که اغلب نیروهای این پروژه را نیروهای جوان، دانشجو و دانشگاهی تشکیل میدهند، مولوی مناسبترین سالن برای اجرا بود که به همت دکتر سعید اسدی و دیگر همکاران ایشان این امر میسر شد.
این بازیگر و کارگردان به دوران درخشان دوران فعالیت تالار مولوی اشاره کرد و گفت: از دوران دبیرستان با اجراهای حرفهای در تالار مولوی آشنا بودم. در زمان دانشجویی کارهای بزرگی از نویسندگان کلاسیک، برشت، گورکی و… به کارگردانی اساتید بزرگ تئاتر مثل استاد سمندریان، استاد کوثر، خانم پری صابری و غیره را در این تالار شاهد بودم.
وی دههی پنجاه را درخشانترین دوران فعالیت این تالار دانست و افزود: بعد از انقلاب هم گهگاه با اجرای آثار ارزشمند و پرمخاطب، جایگاه حرفهای و دانشگاهی خود را یادآور میشد، ولی به تدریج و به دلایل مختلف این جایگاه و اعتبار هنری را از دست داد که متاسفانه این روند همچنان ادامه دارد.
بازیگر نمایش «دایی وانیا» اضافه کرد: سال ۸۵ با اجرای «ژولیوس سزار» در این مجموعه رکورد مخاطب را شکستیم و امیدواریم نمایش «زندگی انسان» با همهٔ محدودیتهای فنی بتواند نقطهٔ شروع خوبی برای بازگرداندن مخاطب به این تالار باشد. مطمئنم با حمایت مسئولان محترم، که طبیعتا خواهان بازگشت رونق و اعتبار به این تالار هستند، شاهد همین اتفاق باشیم.
این هنرمند پیشکسوت با برشمردن دلایل تعطیلی تالار مولوی طی ۷ ماه گذشته اظهار داشت: به خاطر بیتوجهی طی سالها، موشها کابلهای برق تالار را خوردهاند و استفاده از نور سه فاز خطرناک است. تعطیلی هم ظاهرا به دلیل همین مشکلات برق تالار شروع شد. برای تعمیرات به پول احتیاج است، اما تا آنجا که اطلاع دارم نامهنگاریها و تلاشهایی در این رابطه شده ولی به نتیجه نرسیده و مسلما کمبود بودجه دلیل اصلی عقب افتادن تعمیرات است. از شهرداری گرفته تا دانشگاه تهران تا مرکزهنرهای نمایشی و حتی خیرین هنر دوست همه باید برای بازسازی این بنا کمک کنند.
وی به مشکلات گروه برای اجرا اشاره کرد و افزود: برای شروع کار با استفاده از نور سه فاز نیاز بود که مخالفتهایی وجود داشت؛ البته با نظر یک کارشناس فنی ممکن بود بتوانیم از نور بهتری برخوردار باشیم، ولی نهایتا موافقت نشد و مجبور شدیم خودمان دیمر، کابل و غیره را تهیه کنیم و از نور یک فاز خانگی استفاده میکنیم. در هیچ صحنهای نمیتوانیم بیشتر از دو پروژکتور روشن کنیم؛ تازه آن هم تا نیمه!. ولی با همهٔ این موارد تماشاگر راضی از سالن بیرون میرود.
دلخواه در پایان به استعفای سعید اسدی از مدیریت مرکز تئاتر مولوی اشاره کرد و گفت: نور و امکانات نوری یکی از مشکلات اصلی است اما امیدوارم اجرای ما منجر به جلب توجهات جدی و مسئولانه به سالن شود. مشکل فعلی تالار مولوی نداشتن مدیریت است. پس از استعفای اخیر دکتر اسدی که صبورانه و دلسوزانه پشتیبان تالار و اجراهای آن بود، نمیدانیم مسئول تالار کیست. البته دیگر همکاران ایشان تلاش خود را برای رفع و رجوع مسائل میکنند اما مسلما تا مدیر جدید تالارمنصوب نشود مشخص نیست چه کسی پیگیر تعمیرات و بازسازی سالن خواهد بود. با این حال مطمئنم هیچ کس دوست ندارد چراغ این تالار پر خاطره بیش از این خاموش بماند؛ باشد که ما اولین جرقهٔ این روشنایی باشیم، هر چند کوچک.