مهشاد مخبری، کارگردان نمایش «کرگدن» در گفتگو با ایلنا:
تئاتر ایران سرطان دارد و ما مورفین تجویز میکنیم
این سرطان تمام جنبههای تئاتر کشور از طراحی پوستر تا بخشهای دیگر را به قهقرا برده و به جایی رسیدهایم که نمایش ناچار شده برای جلب نظر مخاطب از چهرههای سینما گرفته تا ورزش را وارد عرصه کند.
ایلنا: کارگردان نمایش «کرگدن» اجرای این اثر را با توجه به شرایط اجتماعی روز یک ضرورت دانست و مشکلات تئاتر ایران را به سرطانی تشبیه کرد که برای درمان آن به اشتباه از مورفین استفاده میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مهشاد مخبری با بیان اینکه اجرای نمایش «کرگدن» تحت تاثیر برگزاری جشنواره تئاتر فجر قرار گرفته است، گفت: به طور کل از اجرای اثر راضی هستم اما همزمانی با روزهای جشنواره تئاتر فجر مشکلاتی را فراهم میآورد، از سوی دیگر تالار محراب زیاد برای مخاطب آشنا نیست. اما به نوبه خود احساس کردم ریسک من موجب خواهد شد راه برای عدهی بیشتری از هنرمندان و گروههای نمایش باز شود و اجرای نمایش فقط به تئاترشهر محدود نباشد.
وی از تالار محراب به عنوان گنج زیر خاک یاد کرد و ادامه داد: همواره در گفتگوهای خود تاکید کردهام که تالار محراب مانند گنجی زیر خاک است اما در طول سالیان زیاد با بیتوجهی مواجه شده است. نتیجه این بیتوجهیها موجب عدم شناخت تماشاگران شود که به نظرم حضور چهرههای شناخته شده و اجرای آثار با کیفیت موجب دیده شدن سالن خواهد شد.
مخبری که نخستین تجربه کارگردانی را پشت سر میگذارد در ارتباط با گروه بازیگران توضیح داد: برای اجرای این نمایش به بازیگران پر تحرک و با انرژی نیاز داشتیم، به همین علت از چهرههای شناخته شده تئاتر کشور استفاده نکردم. البته با نهایت احترام به هنرمندان و بازیگران شناخته شده کشور، اعتقاد داشتم گروه جوان بهتر ایدههای من را روی صحنه اجرایی میکند. بازیگران جوان با خود انرژی و اتمسفری وارد فضای اجرا میکنند که تنها متعلق به آنهاست.
این هنرمند با بیان اینکه ۸۰ درصد بازیگران نمایش، کار را از صفر شروع کردهاند اظهار داشت: این عده شاید تنها دورههای ساده بازیگری را در آموزشگاهها پشت سر گذاشته باشند که همه میدانیم این کلاسها از چه کیفیتی برخوردار هستند و بیشتر آنها به عنوان بنگاه تجاری، صرفا برای کسب درآمد کار میکنند. با این توجه نمیتوان گفت یادگیری خاصی در این آموزشگاهها اتفاق اقتاده، اما اجرای نمایش «کرگدن» هم برای من و هم برای گروه به تجربه بزرگی تبدیل شد.
مخبری با تاکید براینکه مهمترین نیاز گروه دیده شدن اثر و صحبت درباره آن است، گفت: نگرانی من بابت بیماری مهلکی است که گمان میکنم این روزها به شدت گریبان تئاتر ما را گرفته و به یک سرطان تبدیل شده که برای درمان آن مورفین و هرویین تزریق میکنیم. در حالی که چنین رویکردهایی تنها به فراموشی موضعی درد میانجامد و درمانی اتفاق نخواهد افتاد.
وی تصریح کرد: سرطان مورد نظر تمام جنبههای تئاتر کشور از طراحی پوستر گرفته تا بخشهای دیگر را به قهقرا برده و روی پوستر آثار و بروشورها تنها چهره بازیگران را مشاهده میکنیم. خود نمایش هم که ناچار شده برای جلب نظر مخاطب از چهرههای سینما گرفته تا ورزش را وارد عرصه کند.
کارگردان نمایش «کرگدن» افزود: چنین رویکردی هرویین و مورفین دادن به جای درمان است، چون مخاطب را عادت میدهیم که وقتی نمایشی خندهدار نبود یا از چهرههای سینمایی استفاده نمیکرد که تماشاگر در پایان اجرا با او عکس یادگاری بگیرد اهمیت ندارد و نیاز نیست به تماشای آن بنشینیم.
این هنرمند بیان داشت: افرادی هم هستند که دلشان برای تئاتر میسوزد و علاقهای به انجام کارهای بیکیفیت ندارند. این قشر هنرمندان بعضا در حال له شدن زیر دست و پای خیل عظیم «کرگدنها» هستند.
مخبری درباره درآماتورژی اثر اظهار داشت: برای اجرا چند شخصیت را از نمایشنامه حذف کردم و بعضی موارد هم کارکرد نمادین پیدا کرده است. به این علت که روخوانی اثر ۳ ساعت طول میکشید و ما هم با مخاطبی مواجه هستیم که عدات چندانی به مطالعه ندارد و زندگی استاتوسی و مایکروفری را تجربه میکند. از طرفی هم عادت کرده مشوق و جایزه بگیرد تا به سالن نمایش بیاید، بر همین اساس چارهای جز کوتاه کردن متن وجود نداشت.
این بازیگر شناخته شده تئاتر کشور همچنین درباره استفاده از ترانههای علیرضا نادری در نمایش «کرگدن» توضیحاتی ارائه کرد و گفت: در جریان جنگ دوم جهانی، مردم فرانسه اجازه ورود نازیها به این کشور را خیلی راحت صادر کرند و برای اینکه آسیب کمتری متحمل شوند گفتند خودمان یهودیان را تحویل میدهیم. در همین ایام ترانهای با عنوان(گرگها وارد پاریس شدند) نوشته شد که بسیار زیباست.
وی افزود: این ترانه مراحل ورود گرگها به پاریس را تشریح میکند که آن را ترجمه کردیم و در اختیار علیرضا نادری گذاشتیم تا با قلم شیوای خود واژههایی آشنا به گوش مخاطب ایرانی را جایگزین کند.
مخبری در انتها بیان کرد: تنها ۱۰ اجرا برای گروه باقی ماند و من امیدوارم مخاطبان بیشتری برای تماشای این نمایش بیایند و پس از پایان اجرا به گفتگو درباره کم و کیف کار بپردازیم.